< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد هادی عباسی خراسانی

99/11/12

بسم الله الرحمن الرحیم

محتويات

1- حدیث اخلاقی: جریان داشتن پرونده انسان بعد از مرگ (بیانات به مناسبت فرا رسیدن ایام الله دهه فجر)
1.1- 1،دنیا، مزرعه آخرت
1.2- 1،بسته شدن پرونده اعمال انسان، بعد از مرگ
1.3- 1،مواردی که بعد از مرگ، پرونده انسان بسته نمی‌شود
1.4- 1،سعی در پیاده کردن نکات این حدیث شریف در خود
1.5- 1،حضرت امام رحمه‌الله، مصداق این حدیث شریف
1.6- 1،خاطراتی از آیت الله‌بهاءالدینی در مورد امام رحمهماالله
1.7- 1،علم نافع حضرت امام رحمه‌الله
1.8- 1،انقلاب امام رحمه‌الله، مصداق صدقه جاریه
1.9- 1،مصادیق ولد صالح امام رحمه‌الله
1.9.1- 1،9،شهدا
1.9.2- 1،9،فرزندان ایشان
1.9.3- 1،9،مقام معظم رهبری
1.10- 1،تکلیف ما نسبت به امام رحمه‌الله و انقلاب
2- خلاصه جلسه گذشته
3- مشروعیت قرارداد اختیار معامله بر اساس انواع تسویه
4- مشروعیت بیع موقت در صورت عدم مخالفت با خطوط قرمز شرعی
5- احتمال بیع موقت و مبیع موقت در اختیار معامله و صحت اختیار معامله در هر دو فرض
6- عرف و سیره، منبع تشخیص دوام و توقیت بیع
7- ارزش و مالیت داشتن عرفی و عقلایی، مبنای مشروعیت اختیار معامله
8- وابستگی احکام به موضوعات در معاملات جدید
9- وابستگی مشروعیت ارزهای دیجیتال، به تأیید عرف و عدم ردع شارع
10- نتیجه

 

 

موضوع: مسائل مستحدثه (بورس)/قرارداد اختیار معامله /مشروعیت قراردادهای اختیار معامله و ارزهای دیجیتال

 

1- حدیث اخلاقی: جریان داشتن پرونده انسان بعد از مرگ (بیانات به مناسبت فرا رسیدن ایام الله دهه فجر)

حدیث با میمنت و با معرفت امروز، در بحار است؛ نبی معظم صلی‌الله‌علیه‌وآله که فرمودند:

«إذا مات الإنسان إنقطع عمله إلا من ثلاث: علم ینتفع به أو صدقة تجری له أو ولد صالح یدعو له».[1]

1.1- 1،دنیا، مزرعه آخرت

انسان، مسافر آخرت است؛ ﴿يَا أَيُّهَا الْإِنسَانُ إِنَّكَ كَادِحٌ إِلَى رَبِّكَ كَدْحًا فَمُلَاقِيهِ﴾؛[2] و عوالم، یکی پس از دیگری برای او طلوع می‌کند؛ اولین عالم، دنیا است؛ چون نزدیک‌ترین عالم به اوست، آن را دنیا می‌گویند؛ یا به خاطر اینکه در عین حالی که دنیّ و پست است؛ اما می‌تواند مرکبی برای کمالات انسان باشد. ما دنیا را مزرعه و مدرسه برای عالم آخرت می‌دانیم؛ «الدنیا مزرعة الآخرة»؛[3] این مزرعه، مدرسه است؛ چرا که کمالات علمی و عملی را برای انسان فراهم می‌کند؛ چون دنیا پیش‌نیاز آخرت است، هرچه در اینجا بکارد، در عالم آخرت بر می‌دارد؛ چنان‌که در الهی‌نامه در فرازی عرض کردیم: «الهی انسان آنچه برداشت که همان کاشت؛ و آنچه که کاشت، برداشت»؛

1.2- 1،بسته شدن پرونده اعمال انسان، بعد از مرگ

برای همین، این انسان این دنیا را می‌گذارد و دسترسی او به عمل اوست که عمل او، عین جزاء است؛ و جزاء، عین عمل است؛ ﴿جَزَاء وِفَاقًا﴾.[4] تفاوت دنیا و آخرت این است که در دنیا، عمل هست و حساب نیست و در آخرت، حساب هست و عمل نیست.[5] حی علی خیر العمل، یعنی باید بهترین عمل‌ها را انسان بردارد. اگر انسانی در تعلیم و تعلم بود؛ ﴿وَعَلَّمَ آدَمَ الأَسْمَاء كُلَّهَا﴾؛[6]

1.3- 1،مواردی که بعد از مرگ، پرونده انسان بسته نمی‌شود

اگر انسان، در حال ساختن یک سنت حسنه یا صدقه جاریه بود، یا فرزندان صالحی برای خود به جا گذاشت، این مشمول قانون انقطاع عمل نمی‌شود. می‌شود گفت: برخی انقطاع عمل ندارند؛ عرض ما این است که در عین حالی که انسان در دنیا عملش قطع می‌شود، ولی می‌تواند چیزی باقی بگذارد که عملش را تداوم دهد؛ اگر علمی و عملی نتیجه داشت، نتیجه‌اش سنت جاریه و عمل دائم و مستمر می‌شود. رسول مکرم اسلام صلی‌الله‌علیه‌وآله فرمودند: «إذا مات الانسان»؛ وقتی انسان بمیرد، «إنقطع عمله»؛ پرونده عمل او، بسته می‌شود؛ عمل عبادی و غیر عبادی‌اش قطع می‌شود؛ مگر اینکه سه تعلق عملی می‌تواند داشته باشد؛ به تعبیری که محضرتان عرض کردیم، می‌تواند به سه نسبت، استمرار عمل داشته باشد:

1- علمی که بعد از مرگ، به دیگران سود برساند

2- صدقه جاریه

3- فرزند صالحی که با دعای خیرش او را یاد کند؛ انسان می‌تواند بگوید کارم باقی است.

1.4- 1،سعی در پیاده کردن نکات این حدیث شریف در خود

اعزه من، بکوشیم که ما جزو مصادیق این روایت شریف باشیم؛ کارمان را کارستان کنیم؛ اگر کارمان، کارستان شد، دوام دارد؛ کی کارستان می‌شود؟ وقتی عالم شویم؛ وقتی سنت‌های نامطلوب را بشکنیم و صدقات جاریه را پابرجا کنیم؛ وقتی که فرزندان صالحی به جا بگذاریم؛ علما، دو فرزند دارند؛ فرزندهای نسبی و فرزندهای سببی؛ شاگردان آنها هم، فرزندان آنها هستند؛ مانند: فرزندان آنها.

1.5- 1،حضرت امام رحمه‌الله، مصداق این حدیث شریف

امروز، روز 12 بهمن است. یکی از مصادیق این حدیث شریف، حضرت امام رضوان‌الله‌تعالی‌علیه است؛ شخصیت بزرگواری که با علم نافعش، کارش را تداوم بخشید.

1.6- 1،خاطراتی از آیت الله‌بهاءالدینی در مورد امام رحمهماالله

خدا، درجات همه‌ آنها را متعالی کند. حضرت استادمان، حضرت حاج آقای بهاءالدینی 6-7سال، بین‌الطلوعین محضرشان می‌رسیدیم؛ گفتم: از خاطرات دوران طلبگی‌تان با امام بگویید که گذشته، چراغ راه آینده است؛ فرمودند: امام در جوانی، یک مَلَک بود؛ نماز شب و اخلاص و ذکرش ترک نمی‌شد؛ آقا من یادم نمی‌آمد حتی از رفقایش در خارج شدن از در، مقدم شود؛ سیره عجیبی است؛ عالم، باید متواضع باشد؛ همانند درخت تنومند باردار که وقتی به ثمر می‌نشیند، خضوع‌ و فروتنی او بیشتر می‌شود؛ اگر شاخه‌های علمی ما در عین بارور بودن به علم و عمل افتاده بود، ان‌شاءالله می‌توانیم رفعت الهی را داشته باشیم. «من تواضع لله رفعه الله»؛[7]

1.7- 1،علم نافع حضرت امام رحمه‌الله

حضرت امام، علمی آموخت که نفع به مردم رساند؛ کاری کرد که رابطه مجتهدین با مردم و مقلدین که رابطه تقلیدی بود که رساله می‌خواندند و عمل می‌کردند، امام این رابطه را بالاتر برد؛ رابطه امام و امت؛ کاری کرد که از دست خیلی‌ها بر نمی‌آمد؛

1.8- 1،انقلاب امام رحمه‌الله، مصداق صدقه جاریه

صدقه جاریه‌ای انجام داد؛ ما، انقلاب را مصداق صدقه جاریه‌ای می‌دانیم که جریان یافت. نسبت به بهشت داریم که ﴿تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ﴾؛[8] جریان، از آن نعمت‌های الهی است. به همه کوردلان و ناشایستگان و همه کسانی که تصور ندارند تا تصدیق داشته باشند، می‌گوییم که انقلاب اسلامی، صدقه جاریه است که منقطع نمی‌شود؛ سنتی را پایه‌گذاری کردند که ان‌شاء‌الله زمینه انقلاب حضرت مهدی عجل‌الله‌فرجه‌الشریف است. در عظمت این انقلاب، بس که انقلاب اسلامی است؛ مانند اسلام که جاودانی است، این انقلاب، جاودانی است. هنر حضرت امام در امامت و معماری حکومت می‌دانم؛ امام، معمار حکومت اسلامی و ولایت فقیه بود. گاهی مهندس، نقشه می‌دهد؛ و معمار، هم نقشه می‌دهد، و هم نقشه را پیاده می‌کند. هم علم است و هم عمل است. امام رضوان‌الله‌علیه، هم صاحب اندیشه قوی بود و هم، صاحب انگیزه صائب بود.

1.9- 1،مصادیق ولد صالح امام رحمه‌الله

1.9.1- 1،9،شهدا

«أو ولد صالح یدعو له»؛ همه شهدا، فرزندان امام بودند؛ این قدر شهدایی که مداد علما را با خونشان زنده کردند؛ که به قول امام، خون بر شمشیر پیروز است.

1.9.2- 1،9،فرزندان ایشان

مرحوم سید احمد آقا و آقا سید مصطفی فرزندان امام بودند که بماند، شهدا فرزندان خُلّص امام بودند.

1.9.3- 1،9،مقام معظم رهبری

من، مقام معظم رهبری دامت‌برکاته را مصداق فرزند صالح که «یدعو له» است، می‌دانم؛ ایشان شبانه‌روزی نیست، الا اینکه به یاد امام راحل است؛ این، بهترین فرزند شایسته است؛ فرزند شایسته سببی و نسبی است؛ ایشان فرزند شایسته نسبی است که با سیادت و علم و فقاهتش، بستر را برای ادامه دعوت امام رضوان‌الله‌علیه آماده کرد. من، حضرت امام را مصداق این فرمایش رسول مکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله می‌دانم. روحش به ملکوت اعلی پیوست؛ دنیای او قطع شد، ولی کار او به خاطر برنامه‌ریزی قطع نشد؛ علمش و انقلابش و فرزند صالحش، ولیّ وفیّ حفیّ، این علمدار شایسته که مانند علمدار کربلا با یک دست، علمداری می‌کند و واقعا شایسته است، ولد صالحی است که «یدعو له». آنان که شعارشان این بود که 40 سالگی انقلاب را نبینند، الآن استخوان‌هایشان به تعبیر ایشان، پوسیده است.

1.10- 1،تکلیف ما نسبت به امام رحمه‌الله و انقلاب

تکلیف ما این است که امام‌شناس و انقلاب‌شناس باشیم؛ سنت حسنه را بشناسیم و حمایت کنیم؛ رهبرشناس باشیم و ما هم به دعوت او اهمیت دهیم؛ بدانیم دشمنان هم، تمام هدفشان این است که به انقلاب اسلامی ضربه بزنند؛ و ان‌شاء‌الله موفق نمی‌شوند. سال‌روز ورود حضرت امام به ایران، مبارک باشد. ان شاء الله ورود ایشان، برای تداوم انقلاب اسلامی به مبارکی باشد. ان شاء الله بتوانیم شمه‌ای از فقاهت و درایت و ذکاوت حضرت امام را داشته باشیم و ان‌شاءالله «علم یتنفع به»، صدقه جاریه و ولد صالحی که «یدعو له» است، برای ما هم تحقق یابد. رزقنا الله ایانا و ایاکم.

2- خلاصه جلسه گذشته

بحمدالله‌رب‌العالمین با نکاتی که دیروز محضرتان عرض کردیم، به این نتیجه رسیدیم که معاملات در بورس، بازاری است جدید که شاید در آینده جدیدتر هم بیاید. چون شارع مقدس را امضا کننده می‌دانیم، باید دید شارع مقدس نسبت به معاملات جدید، نصاب و حدودی دارد یا خیر؟

3- مشروعیت قرارداد اختیار معامله بر اساس انواع تسویه

معامله‌ای که با سررسید مشخص، اختیار خرید یا فروش داده می‌شود، فروشنده یا خریدار، حق خرید را خریداری می‌کند یا می‌فروشد؛ تعهد می‌دهد که کالا را در موعد مقرر به او بفروشد؛ این فروش، یا بنا بر تسویه فیزیکی است و یا بنا بر تسویه نقدی است؛ طرف دیگر هم متعهد می‌شود که پول را به او بدهد؛ باید دید، این صحیح هست یا خیر؟ اگر بنا بر تسویه فیزیکی باشد، شک و شبهه‌ای در صحت آن نیست؛ ولی اگر بنا بر تسویه نقدی باشد، شما اگر به این نتیجه رسیدید که بیع و خرید و فروش، مبادلة مال بمال است و ارزش و اعتبار است که خرید و فروش می‌شود و پول و کالا، ارزش‌شان به اعتبارشان است که ما همین نظر را داریم، اشکالی ندارد؛

4- مشروعیت بیع موقت در صورت عدم مخالفت با خطوط قرمز شرعی

حتی شاید بیع موقت و غیر موقت هم، صفت زائده‌ای بر بیع می‌شود، نه اینکه ماهیت بیع، دوام باشد. اگر در عصر و زمانه‌ای بیع‌های موقت رواج یافت، باید دید با معیارهای شارع، سازگاری دارد؟ اگر ربوی و غرری نبود و منتهی به جهل نشد و شرط مخالف کتاب الله نداشت، صحیح است.

5- احتمال بیع موقت و مبیع موقت در اختیار معامله و صحت اختیار معامله در هر دو فرض

آیا در اختیار معامله در بورس، اتفاقی که می‌افتد بیع، موقت است یا مبیع، موقت است؟ اگر بیع موقت را صحیح ندانستید، باید بگویید صحیح نیست. ما، بیع موقت را صحیح می‌دانیم؛ چرا که موقت بودن یا دائمی بودن را، صفت زائده می‌دانیم. این را هم به عرف و عقلا می‌دانیم. فرق است بین این که چیزی، بیعش موقت باشد، یا مبیعش. بر فرض که حقی مانند خیار حیوان، قابل خرید و فروش باشد، چون سه روز است، مبیع موقت است؛ در اختیار معامله، آیا مبیع موقت است یا بیع؟

ملاحظه بفرمایید؛ چندین ماده قراردادهای بورس در اختیار معامله که در سال 95 و سال 97 تصویب شده و حتی برخی بورس‌های جهانی را دیدم؛ ملاحظه کردم هم با بیع موقت می‌خورد هم با مبیع موقت؛ با این تفاوت که در برخی تسویه آمده است و در برخی، نیامده است. چه به مبنای مبیع موقت که قطعا صحیح است، و چه به مبنای بیع موقت که به نظر برخی صحیح نیست؛ به نظر ما، درست است.

6- عرف و سیره، منبع تشخیص دوام و توقیت بیع

عرف و سیره، دوام و توقیت را مشخص می‌کند؛ چه اشکالی دارد که اگر روزی معامله‌ای در عرف عقلایی رواج یافت و منع شرعی هم نداشت و مخالفت شارع هم به دست ما نرسید و بیان نشد، ما بگوییم من له الحق و من علیه الحق می‌توانند این حق‌شان را مبادله داشته باشند؛ چون حق هم همانند عین، مبیع واقع می‌شود؛ انتساب‌شان را می‌توانند خرید و فروش کنند.

7- ارزش و مالیت داشتن عرفی و عقلایی، مبنای مشروعیت اختیار معامله

عرض ما در اختیار معامله این است که با توجه به تعبیرهایی که در بیان اختیار معامله دارند، اشکالی ندارد و معاملات جدید را هم جزو معاملاتی می‌دانیم که اگر در آن اعتبار و ارزش بود، چه کالا و چه پول، قابل خرید و فروش است. مبنای ما آن است که دارایی، قابل خرید و فروش است؛ چه پول، چه کالا، چه عین، چه حق و چه منفعت و چه امتیاز، بهترین دلیل این است که در عرف عقلا برای اینها، اهمیت قائل است؛ و شارع هم، خارج از عقلا نیست.

8- وابستگی احکام به موضوعات در معاملات جدید

معاملات، هر روز در حال نو شدن است. کار فقیه، مسأله‌یابی و مسأله ‌شناسی با توجه به ارتباط حکم و موضوع است؛ مسأله‌شناسی در حکم و حرمت و حلیت، اثر خاصی دارد؛ تغییر و تغیر را به موضوعات می‌دانیم، نه احکام؛ احکام شارع این است که بیع ربوی و بیع غرری، حرام و غیر اینها، حلال است و «حلال محمد حلال إلی یوم القیامة و حرامه حرام إلی یوم القیامة»؛[9] ولی موضوعات، متغیر است و به همین تبع احکامش، متغیر خواهد بود.

9- وابستگی مشروعیت ارزهای دیجیتال، به تأیید عرف و عدم ردع شارع

در ارزهای دیجیتال باید دید این ملاک، هست یا خیر؟ اگر مخالفتی از شارع نبود و عرف عقلا تایید کرد، گرچه ارز متمرکز نیست و برخی وقت‌ها، بعضی جهاتش مشخص نباشد، ولی اگر با همین عدم تشخص، عقلا برای آن ارزش قائل شدند، آیا مشروعیت دارد؟ اگر بتوانیم به لحاظ عقلا، تصویب و تاییدی بگیریم، اینها هم اشکالی ندارند.

سوال کردند و باید جواب دهیم که مزرعه‌های این ارزهای دیجیتال چه می‌شود؟ ارزهای دیجیتالی، مانند سکه‌ای می‌ماند که مبادله می‌شود؛ ولی شاید سکه‌های جدید باشد. اعتبار را به دارایی می‌دانیم، چه نقد و چه کالا، یا امر دیگر؛ هرچه در این معیار بگنجد، مشروعیت دارد.

10- نتیجه

معاملات روز به روز، نو و کهنه می‌شود. برخی معاملات، در بورس می‌آید؛ بورس اصطلاحی و عرفی؛ اختیار معامله هم، همین است؛ در تسویه فیزیکی، شکی در حلیت آن نیست؛ در تسویه نقدی هم، صحیح است. در اطلاقات بورسی‌ها توضیح داده نشده که بیع، موقت است یا مبیع موقت است؟ ابهام دارد؛ چه بیع موقت و چه مبیع موقت، هر دوی اینها، صحیح است؛ روایات و کلمات را هم خواندیم.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo