< فهرست دروس

درس عرفان اسلامی استاد هادی عباسی خراسانی

1402/12/26

بسم الله الرحمن الرحیم

 

 

موضوع: شرح اسماء الله/شرح اسماء الله با محوریت دعای جوشن کبیر /طهارت ظاهری و باطنی، اولین گام برای ارتباط با اسماء الهی - لزوم تقویت فقر وجودی برای ارتباط با اسماء الهی

 

1- عصاره جلسات گذشته

خدا را شاکریم که در محضر اسمای الهی هستیم و ساعات ما در تشخص اسماء الهی می‌گذرد و در ماهی هستیم که در احاطه‌ی انوار اسمای الهی است. امیدواریم همان‌طور که زمان، شرایط را فراهم کرده است و مکان هم در محضر حضرت معصومه (سلام‌الله‌علیها) و حرم اهل‌بیت (علیهم‌السلام) هستیم.

موضوع اسمای الهی، شریف‌ترین و بالاترین موضوعات است. بحث از اسمای الهی، جزو شریف‌ترین علوم است. اگر عظمت علوم به موضوعات آنها باشد، بحث شرح الأسماء و علم آن، بالاترین علوم اسلامی است. این باید قابل توجه باشد. توجه خاص به آن باید شود. انسان انس با خود، خدا و خلق دارد و محور انس‌های انسان، انس با خودش است. راهکارش، تشخص به اسمای الهی است. خدمت همه‌ی کسانی که از فضای مجازی، بحث را دنبال می‌کنند، عرض سلام داریم.

2- دو ویژگی اسمای الهی

عرضی که امشب باید مورد توجه قرار گیرد، این است که اسمای الهی بر اساس دو ویژگی، بده‌بستان دارند. ما اسمای الهی را حیّ می‌دانیم. هر اسمی از اسمای الهی، یک خاصیت و ویژگی‌ و حیاتی دارد و احیایی دارد. «یا حی» و «یا قیوم» و «یا محیی»، هر یک دارای زندگانی خاص هستند و زندگی خاصی را احیا می‌کنند. این، چیزی است که به آن رسیدیم و بر آن اصرار داریم.

آن دو خاصیت و ویژگی‌ که در اسمای الهی هست، این است که نقطه‌ی ارتباط انسان با خدا و ارتباط خدا با انسان است. از این ارتباط، دو مطلب قابل استفاده است: بی‌نیازی صاحب اسم و نیازمندی متوسل به آن اسم. به تعبیری، دو منزل سیروسلوک تحقق می‌یابد: اینکه صاحب اسم، بی‌نیاز است و متمسک به اسم، نیازمند است.

بیان این مطلب، این آیه است: ﴿يَا أَيُّهَا النَّاسُ أَنتُمُ الْفُقَرَاء إِلَى اللَّهِ وَاللَّهُ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَمِيدُ﴾.[1]

اسماء در نسبت‌شان به انسان و انسان در توسلش به اسمای الهی، دو منزل را خواسته یا ناخواسته اثبات می‌کند: غنای خداوند و فقر خود.

3- آثار تقویت یا تضعیف فقر وجودی انسان به خداوند

هرچه این فقر بیشتر شود، نشستن اسماء بر ذات انسان، راحت‌تر و روان‌تر است. هرچه خدای‌نخواسته این فقر ضعیف‌تر شود، شخص به تکبر وارد می‌شود و به عُجب و به مسائل ضد اسماء وارد می‌شود.

4- طهارت ظاهری و باطنی، اولین گام برای ارتباط با اسماء الهی

این اسماء اگر بستر عروج‌شان فراهم نشود، به تعبیری اسماء، کارایی نفسانی ندارد؛ برای همین اولین گام در طلوع اسمای الهی و ظهور آن منزل و گام، طهارت است. سوره‌ی واقعه را هرشب قرائت می‌فرمایید. ﴿لَّا يَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ﴾.[2] مسّ اسماء الله، چنان که در ظاهر نیاز به طهارت ظاهری دارد، در باطن که طلوع و مطلع اسمای الهی است، نیاز به طهارت است.

شرح اسماء که می‌گوییم، توضیح مفهومی به ذهن می‌رسد. این گام اول است. شرح اسماء، یعنی نشستن اسمای الهی در جان ما و بسط آن در حالات تحققی ما. شرح اسمای لفظی، پیش‌نیاز بسط اسمای حقیقی و واقعی است. این شرح اسماء است. برای همین هرچه طلوع طهارت در نفس ما تحقق یابد، این مطلع انوار، ظهور و بروزش بیشتر می‌شود.

5- لزوم کسب طهارت باطنی، همراه با طهارت ظاهری

حضرت رسول اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله)، جمله‌ی زیبایی فرمودند و امر از ایشان صادر شد: «دُم عَلَی الطّهارَة»؛[3] [همیشه با وضو باش]. در جریان اسمای الهی، مداومت لازم است. «قلیلی که استمرار داشته باشد، بهتر از کثیری است که لحظه‌ای باشد».[4] اینجاست که در تقسیم اسمای الهی، باید نفس‌مان آماده‌ی طلوع اسماء شود. این نفس هرچه با طهارت هم‌گام باشد، در گام اولیه موفق‌تر است. بکوشید به طهارت؛ چه ظاهری که با وضو باشیم و چه باطنی. طهارت ظاهری، پیش‌نیاز طهارت باطنی است. اگر کسی اهل حقد و حسادت باشد، اگر تمام شبانه‌روز هم در طهارت جسمانی باشد، فایده ندارد؛ چون اسماء با ظاهری کار می‌کنند که دنیا است، برای طلوع باطن دنیا که آخرت است. اینجاست که ﴿لَّا يَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ﴾.[5] فرشته‌هایی که این اسماء را بر دلِ نفوس، می‌خواهند نزول اجلالی و اکرامی داشته باشند، نگاه می‌کنند که کدام دل سلیم‌تر است.

6- کلام حضرت علامه حسن‌زاده (رحمه‌الله) در مورد طهارت نفس

خاطرات بزرگان و گذشته‌ها، چراغ راه آینده‌ها است. علامه‌های دوران، عصاره‌های گذشته‌اند و مانند نورافکن، راه را برای آینده‌ها باز می‌کنند. علامه حسن‌زاده (رحمه‌الله) می‌فرمودند: «آقاجان من! بکوشید در طهارت؛ به خصوص در طهارت اَنفُس».

7- طهارت نفس، خانواده و جامعه

نه نفس؛ بلکه انفس؛ یعنی هر مرحله طهارتی می‌خواهد؛ از نفس شروع می‌شود، تا خانواده و تا تمدن جهانی. واحد کألف می‌شود. نفسِ واحده‌ای است که بسط پیدا کرده است. ﴿وَخَلَقَ مِنْهَا زَوْجَهَا﴾؛[6] از این نفس، زوجش آفریده شده است. ﴿وَبَثَّ مِنْهُمَا رِجَالًا كَثِيرًا وَنِسَاء﴾.[7] به یک نقطه باز می‌گردد و این نقطه، نیاز به مراقبت دارد.

8- نیت، نقطه‌ی اتصال انسان با خداوند در کارها و تبعات نیت غیر الهی

در جلسات گذشته گفتم امام صادق (علیه‌السلام) به جوان تازه ازدواج کرده فرمود: «به خانمت بگو مراقب نیتش باشد». نیت، نقطه‌ی اتصال انسانی کار با الهی بودن کار است. نیت، یعنی نقطه‌ی اتصال خدایی بودن کار با انسانی بودن کار است. تلاقی وحدت و کثرت، تلاقی حق و حقیقت با خلق و کثرت. تمام آسیب‌ها در این تلاقی است. تزاحم و تصادم، اینجاست. اگر نفسی خود را میان جمع مدیریت کرد، راه بسط اسماء را فراهم می‌کند. به عبارت دیگر بارها گفتیم جمع بین فقر و غنا می‌تواند داشته باشد.

9- ارتباط آیات قرآن، قاری و شنونده‌ی قرآن با اسماء الهی

ما آیات الهی داریم. تمام آیات الهی، یعنی 6236 آیه‌ی قرآن را که در عدد اسم شریف «جامع»، جمع هستند، بسط آیات الهی می‌دانیم. هر آیه‌ای در هر محفلی که قرائت شود و بر تمام افرادی که خوانده شود و از زبان هر قاری‌ای که خوانده شود، القائات رجال الغیب است. به دل قاری و شنونده می‌اندازند. در هر کجا که قرائتی تحقق یابد، گوشه‌ای از شرح اسمای الهی است؛ چه بدانیم و چه ندانیم. برای همین است که هر آیه‌ای که خوانده می‌شود، باید استماع کرد. این گوش از مجاری اسمای الهی است.

10- حکمت گفتن اذان و اقامه در گوش نوزادان و حکمت نمازهای پنج‌گانه

اینکه برای بچه در گوش راست و چپ، اذان و اقامه می‌خوانیم، به جهت این است که اسمای الهی است. اگر اذان و اقامه را نگیرد، پنج وعده نماز که پنج منزل سیروسلوکی است را از دست می‌دهد. هر وعده نماز، منزلی از منازل سیروسلوک است و هر نماز که از دست برود، منزلی از دست رفته است. هر وقتی که از دست برود، بسطی از اسمای الهی از دست رفته است. خیلی وظیفه سنگین است. این ارتباط [بین نمازهای پنجگانه و منازل سلوکی و اسمای الهی،] نقطه‌ی [ارتباط بین] خالق و مخلوق و سررشته‌ی غنا و فقر است. اگر در غنا بکوشیم، ظرفیت را از دست دادیم و اگر در فقر بکوشیم، ظرفیت را زیاد کرده‌ایم.

11- اشتیاق خداوند به فقر وجودی انسان نسبت به خودش

وقتی که می‌خواهید به دیدن دوست‌تان بروید، سعی می‌کنید چیزی که نیاز دارد ببرید. خدا هم این چنین است. ما می‌خواهیم به محضر خدا برویم و برای او چیزی ببریم. چیزی که ندارد و دوست دارد، چیست؟ آن چیزی که خدا ندارد و دوست دارد، فقر و احتیاج است.

ما به او محتاج بودیم و او به ما مشتاق بود.

12- نشانه‌ی محبت خداوند به انسان

آن‌قدر اشتیاق او شدید است که کسی محضر امام صادق (علیه‌السلام) آمد و سؤال کرد: « چقدر خدا ما را دوست دارد»؟ حضرت دو جمله فرمودند: «ببین تو چقدر خدا را دوست داری». معلوم می‌شود یک دوستی از اینجا شروع می‌شود. هرچه خودش، خدا را دوست داشته باشد، خدا او را دوست دارد. بعد فرمودند: «اگر می‌خواهی به بخشی از رحمت و دوستی خدا نگاه کنی، به رحمت رحیمیه‌ی مادر نگاه کن». یک‌صدمی از جلوات رحمات باری تعالی است. اول کلی و معیار فرمودند و بعد مصداق بیان کردند.

مادر، تمام خوراک‌ها را از سخت و ملایم و مایعات و غیر آن می‌خورد، ولی به بچه شیری تحویل می‌دهد که با مزاج او سازگاری دارد.

13- نقش مادرانه‌ی حکیم در دریافت اسماء الهی و القای آن به دیگران

نظام وجود، نظام پالایشگاه مادرانه‌ای است که منبع و مواد خوراکیِ او، اسمای الهی است. این‌ها را یک حکیم و یک شارح اسمای الهی، هضم می‌کند و در مقام تحویل به قدر ظرفیت، به مراجعان تحویل می‌دهد. زمان برنمی‌گردد. از خصوصیات زمان آن است که آنِ دومِ (زمان دوم)، آنِ اول (زمان اول) را درک نمی‌کند. برای همین است که توصیه‌ی جدی امشب بنده، این است که برای طهارت‌تان که مقدمه‌ی عبادات‌تان و نمازتان است، برنامه‌ریزی کنید، تا در نمازتان توفیق داشته باشید.

14- تفاوت احکام سلوکی با احکام فقهی

خوشا به حال کسانی که سراغ طهارت استحبابی می‌روند، نه وجوبی. گاهی نماز است و صدای موذن است و باید وضو گرفت که مقدمه‌ی نماز است؛ ولی گاهی قبل از وقت نماز، شما وضو می‌گیرید؛ ولی نه به نیت وجوب؛ بلکه استحبابی. نماز که وارد شد، با همان طهارت وارد نماز می‌شوید و نماز، صحیح است. طهارت استحبابی، اضافه‌کاری است و فوق وظیفه است و این قرب نوافل، تقربش به خدا بیشتر از واجبات است.

اصلا احکام در نزد انسان، شارح اسماء و کسی که با آنها سر و کار دارد، دو حکم است. وجوب و حرمت و استحباب و اباحه و کراهت، برای فقه است. نزد عارف و سالک، تنها دو حکم است: وجوب و استحباب. اصلا به اباحه، کاری ندارد و تا چه رسد به کراهت و حرمت. تکالیف استحبابی‌اش را خودش بر خودش واجب می‌کند. در احکام الهی، واجب و مستحب، هر دو مطلوب حضرت حق است؛ منتها یکی مطلوبیتش بیشتر است و یکی کمتر. آن چیزی که نزد خداوند مطلوبیتش کمتر است، پیش انسان بیشتر می‌شود. در نتیجه ما به سراغ استحبابی می‌رویم که واجبات ما از دست نرود؛ مانند کسانی که می‌ترسند نماز صبح‌شان قضا شود، بیتوته می‌کنند که نماز صبح را از دست ندهند.

15- تفاوت فقر وجودی با فقر اقتصادی

نتیجه اینکه در رابطه با اسمای الهی با خداوند تبارک‌وتعالی، ما مأمور به تعینات و ارتباطات هستیم و باید فقرمان را تقویت کنیم. تقویت فقر به طهارت ظاهری و باطنی است. همیشه با وضو باشیم. همیشه ناملایمات و ناپاکی‌ها را پاک کنیم، تا اسمای الهی در ما ظهور کند. امام این فقر و اسوه‌ی آن حضرت محمد بن عبد الله (صلی‌الله‌علیه‌وآله) است. فرمودند: «الفَقرُ فَخرِی»؛[8] افتخار من به فقر من است. اگر این حدیث را به اهل اقتصاد بدهیم، گمان می‌کنند فقر اقتصادی است. فقر اقتصادی را نه رعیت، نه مسئول، نه عاقل، نه امام و نه امت می‌پسندد. اگر فقر اقتصادی برطرف نشود، رهزن برخی مسائل است. «کادَ الفَقرُ أَن یَکونَ کُفراً»؛[9] لذا تمام کسانی که در سررشته‌ی رفع کمبودهای اقتصادی هستند، راه سلوک مردم را هموار می‌کنند. نکند با عدم درایت مسئول ،فقر اقتصادی حاکم شود و مردم از فقر وجودی‌شان غافل شوند. این، بزرگ‌ترین درد است. همه باید تلاش کنند فقر اقتصادی را رفع کنند و فقر وجودی را تقویت کنند.

16- لزوم اقتدا به پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) در تقویت فقر وجودی

اگر فقر وجودی زیاد شود، خدا خدای انسان زیاد می‌شود. باید در تقویت فقر وجودی بکوشیم. برای امکان فقری‌مان، برنامه‌ریزی داشته باشیم. هرچه فقر وجودی خود را تقویت کنیم، به «الفقر فخری» نزدیک‌تر می‌شویم. هرچه به اسوه‌ی خود، آقا رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌وآله) نزدیک‌تر شویم، طلوع اسماء بر دل ما بیشتر می‌شود. نزد خداوند چیزی ببریم که ندارد؛ و آن، نیاز و فقر است. هرچه این فقر را بسط دهیم، بستر را برای نزول انوار اسمای الهی فراهم کرده‌ایم. اینجا باید مدیریت زمان و معرفت به مکان داشته باشیم و معرفت به منازل سیروسلوکی داشته باشیم.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo