< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد حسین شوپایی

1402/10/24

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: وجه چهارم شرطیت استقبال در قضای فرائض یومیه

0.0.0.1- وجه چهارم: حدیث لاتعاد

وَ قَالَ ع لِزُرَارَةَ- لَا تُعَادُ الصَّلَاةُ إِلَّا مِنْ خَمْسَةٍ الطَّهُورِ وَ الْوَقْتِ وَ الْقِبْلَةِ وَ الرُّكُوعِ وَ السُّجُود

این حدیث دلالت بر این دارد که اخلال به قبله منجر به بطلان نماز و لزوم اعاده می شود ولو از روی عذر و نسیان باشد.

0.0.1- مورد دوم؛ قضای فریضه یومیه

قضای فرائض یومیه مورد دوم از موارد ده گانه ای است که مرحوم سید در آن ها قائل به شرطیت استقبال قبله شده اند. جهت تعیین حکم مساله در این فرع به دو وجه می توان تمسک کرد:

0.0.1.1- وجه اول: ادله ی مذکور در فرع قبل

همان طور که از کلام آقای حکیم استفاده می شود و در کلام آقای خویی نیز به آن تصریح شده است، ادله ای که در مورد اول برای شرطیت استقبال بیان شد شامل مورد دوم نیز می شود. مثلا همان اجماعی که در مورد اول بود در اینجا نیز می آید.

هم چنین در بین روایات مذکور روایاتی وجود دارد که شامل محل بحث می شود. به عنوان مثال در صحیحه زراره آمده است:

وَ عَنْهُ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع أَنَّهُ قَالَ: لَا صَلَاةَ إِلَّا إِلَى الْقِبْلَةِ- قَالَ قُلْتُ: أَيْنَ حَدُّ الْقِبْلَةِ- قَالَ مَا بَيْنَ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ قِبْلَةٌ كُلُّهُ- قَالَ قُلْتُ: فَمَنْ صَلَّى لِغَيْرِ الْقِبْلَةِ- أَوْ فِي يَوْمِ غَيْمٍ فِي غَيْرِ الْوَقْتِ قَالَ يُعِيدُ.[1]

عنوان صلاة در اینجا عام است و شامل نماز قضا نیز می شود.

سایر روایات مطلقی نیز که عنوان صلاة در آنها آمده است شامل محل بحث نیز می شود.

0.0.1.2- وجه دوم؛ اطلاق مقامی

آقای خویی:

كما يدلّ‌ عليه ... ما دلّ‌ على أنّ‌ صلاة القضاء هي بعينها الصلاة الأدائية و لا فرق بينهما إلا من حيث الوقوع في الوقت و خارجه، فكلّ‌ ما يعتبر في الثانية بعينه معتبر في الأُولى بملاك واحد.[2]

 

حتی اگر قبول کنیم ادله ی قبل اختصاص به نماز ادا داشته باشد در عین حال می توانیم مدعی بشویم استقبال قبله در نماز قضا شرطیت دارد. زیرا مفاد ادله ای که در مورد نماز قضا وارد شده است این است که اگر مکلف نماز را در وقت انجام نداد باید در خارج از وقت انجام دهد و چیزی که بر مکلف واجب است قضای همان نمازی است که فوت شده است و هیچ فرقی بین نماز ادا و قضا نیست الا اینکه یکی داخل وقت است و دیگری خارج از آن.

مقررِ آقای خویی در تعلیقه فرموده اند مراد آقای خویی از این ادله روایاتی است که در آنها بیان شده است اقض ما فات کما فات روایاتی مانند:

صحیحه زراره:

مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ حَمَّادٍ عَنْ حَرِيزٍ عَنْ زُرَارَةَ قَالَ: قُلْتُ لَهُ رَجُلٌ فَاتَتْهُ صَلَاةٌ مِنْ صَلَاةِ السَّفَرِ فَذَكَرَهَا فِي‌ الْحَضَرِ قَالَ يَقْضِي مَا فَاتَهُ كَمَا فَاتَهُ إِنْ كَانَتْ صَلَاةَ السَّفَرِ أَدَّاهَا فِي الْحَضَرِ مِثْلَهَا وَ إِنْ كَانَتْ صَلَاةَ الْحَضَرِ فَلْيَقْضِ فِي السَّفَرِ صَلَاةَ الْحَضَرِ كَمَا فَاتَتْهُ‌

مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَعْقُوبَ‌ مِثْلَهُ‌.

موثقه عمار:

وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ الْحَسَنِ عَنْ عَمْرِو بْنِ سَعِيدٍ عَنْ مُصَدِّقٍ عَنْ عَمَّارٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي حَدِيثٍ قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الرَّجُلِ تَكُونُ عَلَيْهِ صَلَاةٌ فِي الْحَضَرِ هَلْ يَقْضِيهَا وَ هُوَ مُسَافِرٌ قَالَ نَعَمْ يَقْضِيهَا بِاللَّيْلِ عَلَى الْأَرْضِ فَأَمَّا عَلَى الظَّهْرِ فَلَا وَ يُصَلِّي كَمَا يُصَلِّي فِي الْحَضَرِ.

طبق مفاد این روایت اگر نماز شخص در سفر قضا شده در حضر نیز باید همان خصوصیات را رعایت کند.

آیا این تعابیر نشان می دهد که نماز قضا و ادا در همه خصوصات مشترک هستند الا اینکه یکی داخل وقت است و دیگری خارج از وقت؟

اشکالی که به این استدلال مطرح شده است این است که در این روایت مفروض سوال این بود که نماز شکسته از شخص فوت شده و در جواب آن حضرت علیه السلام فرموده اند همان طور که فوت شده آن را اتیان کند و حضرت علیه السلام خودشان این کما را تفسیر کرده اند و فرموده اند اگر شکسته فوت شد شکسته قضا کند. به عبارت دیگر روایت ناظر به شکسته و تمام بودن نماز است و حضرت علیه السلام به همین حیثیت جواب داده اند و نمی توان از آن اطلاق گرفت.

ممکن است به نحو دیگری کلام آقای خویی را تقریب کرد که متوقف بر این عبارت وارد در صحیحه زراره نباشد.

تمسک به اطلاق مقامی

 

اطلاق مقامی، انواع مختلفی دارد. مورد معروف آن همان است که در بحث قصد وجه و تمیز بیان شده است. در آن بحث گفته شده است که با توجه به اینکه قصد وجه و تمیز معمولا مورد غفلت نوع مردم است، در صورتی که قصد وجه در تکلیف معتبر باشد باید از سوی شارع بیان شود. لذا با توجه به اینکه در هیچ روایتی، شرطیت آن بیان نشده است می توان دریافت که قصد وجه و تمیز در امتثال تکلیف معتبر نیست. در نتیجه در اینجا با تمسک به اطلاق مقامی نفی شرطیت قصد وجه و تمییز می شود.

در محل بحث ما نیز نوع دیگری از اطلاق مقامی جاری می شود. این اطلاق مقامی نظير موردی است که شارع به حصه ای از یک طبیعت امر کند و اجزا و شرایط آن را مشخص نماید. سپس به حصه ای دیگر امر کند و نسبت به اجزا و شرایط آن ساکت باشد. در این صورت با تمسک به اطلاق مقامی گفته می شود هر آنچه در حصه ی اول شرط شده است، در حصه دوم نیز شرط است. به عنوان مثال اگر شارع امر به فریضه صبح کند و ویژگی های مختلف آن را بیان نماید. بعد در مورد دیگر امر به فرد دیگری کند ولی خصوصیات آن را بیان نکند. مثلا امر کند به دو رکعت نافله فجر قبل از فريضه فجر ولی کیفیت آن را بیان نکرده باشد. در اینجا با توجه به اینکه این امر مسبوق است به امر دیگری که در آن خصوصیات فرد(نماز صبح)، بیان شده است، اطلاق مقامی دلیل دوم اقتضا می کند که در این نافله صبح هرآنچه در فریضه صبح معتبر است معتبر است الا مواردی که خود شارع در آنها تصرف کرده باشد مثل الغاء شرطیت استقبال قبله نسبت به نمازی که در حال مشی و رکوب خوانده شود.

این نوع از اطلاق مقامی در محل بحث نیز قابل تطبیق است. زیرا در اینجا نیز امر به حصه ای از نماز (نماز ادا) شده است و اجزا و شرایط آن توسط شارع تعیین گردیده است. سپس در دلیل دیگر امر به حصه ی دیگری (نماز قضا) شده است. اطلاق مقامی امر به قضا در خارج ازوقت اقتضا می کند همه شرایطی که در ادا وجود دارد در قضا نیز وجود دارد. بجر مواردی که شارع خودش تصرف کرده است. مثلا فرموده اند اگر بخواهد نماز ده روز را با هم قضا کند یک اذان کافی است ولی برای هر نماز یک اقامه بگوید.

در نتیجه تقریب صحیح کلام مرحوم آقای خویی این است که آن را برگردانیم به اطلاق مقامی ادله امر به قضا. لذا اختصاصی نیز به روایات باب 6 ندارد. سایر ادله ی قضا نیز دال بر این مطلب است مثل ح 1 باب 1:

مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْحُسَيْنِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ عُمَرَ بْنِ أُذَيْنَةَ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع‌ أَنَّهُ سُئِلَ عَنْ رَجُلٍ صَلَّى بِغَيْرِ طَهُورٍ أَوْ نَسِيَ صَلَوَاتٍ لَمْ يُصَلِّهَا أَوْ نَامَ عَنْهَا قَالَ يَقْضِيهَا إِذَا ذَكَرَهَا فِي أَيِّ سَاعَةٍ ذَكَرَهَا مِنْ لَيْلٍ أَوْ نَهَارٍ الْحَدِيثَ.

در نتیجه استقبال قبله در نماز قضا دو وجه دارد. وجه اول همان وجوهی که در اثبات شرطیت استقبال قبله در ادا بیان شد و وجه دوم اطلاق مقامی ادله امر به قضا.

0.0.2- مورد سوم؛ نماز احتیاط للشکوک

مراد از نماز احتیاط نمازی یک یا دو رکعتی است که به سبب شک در تعداد رکعت‌های نماز‌های چهار رکعتی واجب‌ می‌شود.

دلیل بر شرطیت استقبال قبله در نماز احتیاط:

وجه اول؛ صدق عنوان صلاة

بر نماز احتیاط بلااشکال عنوان صلاة صادق است لذا ادله ای که دال بر شرطیت استقبال قبله در نماز است شامل نماز احتیاط نیز می شود.

وجه دوم: تبیین ماهیت نماز احتیاط

دو احتمال در ماهیت نماز احتیاط مطرح است:

احتمال اول:

در صورتی که واقعا شخص رکعت را نخوانده باشد در این صورت، نماز احتیاط متمم نماز(مثلا نماز ظهر) است و جزء آن نماز حساب می شود . اما اگر در عالم واقع نماز شخص نقصی نداشته باشد، این رکعت یا دو رکعتی که شخص به عنوان احتیاط خوانده است، نافله حساب می شود

احتمال دوم:

نماز احتیاط جز نماز اصلی نیست و امر مستقلی است که خاصیتش این است که تدارک جزء ناقص می کند.

آقای خویی فرموده اند بر اساس هر کدام از این دو احتمال هر آنچه که در نماز اصلی شرط است در نماز احتیاط نیز باید رعایت شود.

بنابر احتمال اول که نماز احتیاط جزء متمم نماز قبل است، وجه اینکه در این نماز استقبال قبله معتبر است واضح است. زیرا این رکعت قرار است جزء نماز اصلی باشد و شرایط نماز در آن باید رعایت شود.

بنابر احتمال دوم که گفته شود این عمل عملی مستقل است و صرفا برای تدارک نماز ناقص شارع به آن امر کرده است، در این صورت نیز شرطیت استقبال ثابت است. زیرا در نفس رکعات، استقبال قبله شرط است و چیزی که می خواهد آن را تدارک کند باید شرایط آن را داشته باشد.

در نتیجه در حقیقت نماز احتیاط چه احتمال اول را بپذیریم چه احتمال دوم را قبول کنیم در هر صورت شرطیت استقبال قبله معتبر است.

اشکال؛ آقای حکیم

در احتمال اول بیان شد که نماز احتیاط حقیقتا جزء نماز است و این در صورتی است که نماز چهار رکعتی ناقص انجام شده باشد. اما همان طور که گفته شد اگر نماز در حقیقت ناقص نباشد، نماز نافله به عنوان نماز مستحبی حساب می شود. در نتیجه مکلف در حین عمل علم ندارد که حتما این نماز جزء نماز چهار رکعتی باشد و احتمال دارد نماز نافله باشد. حال اگر در نماز نافله قائل به عدم وجوب رعایت استقبال قبله شدیم، در این صورت حین نماز احتیاط شک می کنیم که آیا این نماز نافله است که در نتیجه رعایت قبله شرط نباشد یا جزء نماز اصلی است که در نتیجه استقبال قبله شرط است. در این صورت علم به وجوب رعایت قبله علی ای تقدیر نداریم و در این حالت برائت از شرطیت جاری می شود.

آقای حکیم در پاسخ به این اشکال فرموده اند:

و لا ينافيه احتمال كونها نفلا - بناء على عدم وجوب ذلك فيه - لأن الظاهر من قوله (ع) في بعض أخبارها: «و إن ذكرت أنك نقصت كان ما صليت تمام ما نقصت»[3] أنها لا بد أن تقع على نحو يجوز أن تكون واجبة، فيجب فيها ما يجب في الصلاة الواجبة.[4]

هر چند احتمال دارد این نماز نافله باشد ولی با توجه به اینکه در صورت وجود نقص، این نماز احتیاط قرار است جزء نماز باشد و مصداق واجب است، دلیلی که دلالت بر وجوب نماز احتیاط دارد اقتضا می کند که نماز باید به نحوی خوانده شود که علی تقدیر وجوب، شرایط این را داشته باشد که جای رکعت سوم و چهارم را بگیرد. در صورتی که شخص این نمازرا بدون استقبال بخواند این رکعات نمی تواند جای رکعات ناقصه را بگیرد.

قول صحیح در حقیقت و ماهیت نماز احتیاط

بین دو احتمال مطرح در ماهیت نماز احتیاط کدام صحیح است؟

با توجه به دو روایت حلبی و ابن ابی یعفور، به نظر می رسد امر به نماز احتیاط به این جهت است که اگر نماز قبل صحیح نبود این نماز مکمل آن باشد.

مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْحَلَبِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع أَنَّهُ قَالَ: إِذَا لَمْ تَدْرِ اثْنَتَيْنِ صَلَّيْتَ أَمْ أَرْبَعاً وَ لَمْ يَذْهَبْ وَهْمُكَ إِلَى شَيْ‌ءٍ فَتَشَهَّدْ وَ سَلِّمْ ثُمَّ صَلِّ رَكْعَتَيْنِ وَ أَرْبَعَ سَجَدَاتٍ تَقْرَأُ فِيهِمَا بِأُمِّ الْكِتَابِ ثُمَّ تَشَهَّدُ وَ تُسَلِّمُ فَإِنْ كُنْتَ إِنَّمَا صَلَّيْتَ رَكْعَتَيْنِ كَانَتَا هَاتَانِ‌ تَمَامَ‌ الْأَرْبَعِ وَ إِنْ كُنْتَ صَلَّيْتَ أَرْبَعاً كَانَتَا هَاتَانِ نَافِلَةً.

مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عُثْمَانَ عَنِ الْحَلَبِيِ‌ مِثْلَهُ‌.

وَ عَنْهُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ يُونُسَ عَنِ ابْنِ مُسْكَانَ عَنِ ابْنِ أَبِي يَعْفُورٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الرَّجُلِ لَا يَدْرِي رَكْعَتَيْنِ صَلَّى أَمْ أَرْبَعاً قَالَ يَتَشَهَّدُ وَ يُسَلِّمُ ثُمَّ يَقُومُ فَيُصَلِّي رَكْعَتَيْنِ وَ أَرْبَعَ سَجَدَاتٍ يَقْرَأُ فِيهِمَا بِفَاتِحَةِ الْكِتَابِ ثُمَّ يَتَشَهَّدُ وَ يُسَلِّمُ وَ إِنْ كَانَ صَلَّى أَرْبَعاً كَانَتْ هَاتَانِ نَافِلَةً وَ إِنْ كَانَ صَلَّى رَكْعَتَيْنِ كَانَتْ هَاتَانِ تَمَامَ الْأَرْبَعَةِ وَ إِنْ تَكَلَّمَ فَلْيَسْجُدْ سَجْدَتَيِ السَّهْوِ.

تعبیر کانتا هاتان تمام الاربع نشان دهنده این است که رکعات احتیاط در واقع همان رکعات نماز اصلی هستند.

 


[1] وسائل الشيعه باب9 از ابواب القبلة ح2.
[2] موسوعة الإمام الخوئي، جلد: ۱۲، صفحه: ۸.
[3] الوسائل باب: ٨ من أبواب خلل الصلاة حديث: ٣.
[4] مستمسک العروة الوثقی، جلد: ۵، صفحه: ۲۱۴.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo