درس خارج فقه استاد مصطفوی
92/07/03
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: حكم تنجيس و ازاله نجاست از مشاهد مشرفه
براساس برنامهي از پيش تعيين شده ما، امروز يعني روزهاي چهارشنبه بحث تفسير آيات ولايي داريم وليكن بحث ديروز ما يك جايي رسيد كه قسمت بسيار حساسي، استخاره گرفتم اين شد كه بايد امروز آن قسمت باقيمانده بحث فقه را كامل كنم كه آن نقص اگر بماند براي يكي دو روز ممكن است به اشكال بربخورد.
توضيح تكميلي درباره تعظيم شعائر الله
گفته شد كه درباره احكام مشاهد مشرفه اختلاف بين فقهاء وجود دارد در حد قابل توجهي. عدهاي از فقهاء بر اين هستند كه تنجيس مشاهد مشرفه حرام و وجوب ازاله نجاست از آن دليل شرعي و فقهي ندارد. عدهاي كه اين قول را ميگويند عبارتاند از صاحب عروه و سيد الحكيم و سيد الاستاد. و اما عده ديگر كه ميفرمايند مشاهد مشرفه به مساجد ملحق هست، حكم هر حرمت تنجيس است و هم وجوب ازاله نجاست از مسجد، اين دسته عبارتند از شهيد و سيد ابوالحسن اصفهاني و سيدنا الامام، ميگويند مشاهد مشرفه كالمساجد هستند كه تنجيس حرام و ازاله نجاست هم واجب. اين طرح مسئله بود.
ادله دال بر اينكه مشاهد مشرفه در حرمت تنجيس و وجوب ازاله نجاست مانند مساجد هستند
ادلهاي كه در اين رابطه اقامه شد، از اين قرار است:
دليل اول الحاق موضوعي
گفتيم دليل اول الحاق موضوعي است كه شهيد قدس الله نفسه الزكيه ميفرمايد مشاهد مشرفه به مساجد ملحق هستند لتحقق معني المسجديه مع زياده، در مشاهد مشرفه معناي مسجد محقق است، معناي مسجد يعني جايگاه عبادت. و
دليل دوم تعظيم شعائر الله
اما دليل دوم عبارت است از تعظيم شعائر الله. تعظيم شعائر الله را باز هم شرح داديم، گفتيم بلا اشكال و لا شبهه، مشاهد مشرفه شعائر الله است. شعائر الله كه معني شد يعني جايي كه ياد خدا آنجا زنده شود و جايي كه عبوديت انجام بگيرد و جايي كه علم و نشانه دين در آنجا باشد. بنابراين مشاهد مشرفه قطعا براساس تسالم فقهاء بلكه براساس ضرورت مذهب از شعائر الله است و تعظيم آن هم واجب است. اگر تنجيس بشود با تعظيم منافات دارد. و همين طور بقاي نجاست هم در مشاهد مشرفه با تعظيم منافات دارد. بنابراين نبايد نجاست در مشاهد باقي بماند. پس واجب است ازاله آن.
اشكال درباره تعظيم كه سيره متشرعه بر اين است كه همه موارد تعظيم رعايت نميشود
تا اينجا كم و بيش گفته بوديم يا اشارتهايي شده بود اما كامل كنيم، كامل آن اين است كه درباره تعظيم اشكال شده بود كه سيره متشرعه بر اين است كه تمام موارد تعظيم رعايت نميشود. از جمله گفتيم صورت نجس بود كه جوابش را داديم، از جمله ريخت و پاشهايي كه مردم ميآيند داخل حرم يا سيگار ميكشند، اينها يك نوع خلاف تعظيم است و رعايت نميشود. پس نتيجه گرفتيم كه تعظيم در تمام موارد براساس سيره متشرعه لازم الرعايه نيست. براساس اين سيره اطلاق تعظيم را از بين برد، و تعظيم كه اطلاق داشت ما ميگوييم در وجوب ازاله شك ميكنيم و تعظيم هم اطلاق ندارد.
جواب اشكال
جوابش را داديم كه تعظيم و عدم تعظيم از سوي جهال ملاك و مناط كار نيست. ريخت و پاشها از سوي جهال است، سيره جهال كه اعتبار ندارد، اهل معرفت همچنين كاري نميكنند. و اما تعظيم شعائر كه از مفاهيم خاص است، مفاهيم شرعي است.
مفاهيم خاص قلمرو عرف خاص است و مفاهيم عام قلمرو عرف عام.
اين نكته را عنايت كنيد: مفاهيم خاص قلمرو عرف خاص است، مفاهيم عام قلمرو عرف عام است. مفاهيم خاص مفاهيم شرعي است. عرف خاص عرف متشرعه است. مفاهيم عام كل مفاهيمي كه اهل يك زبان و بشر عاقل بداند مثلا معناي زمين كه مفهوم عام است اگر بخواهيم معناي زمين را در تيمم تشخيص بدهيم، بايد به عرف عام مراجعه كنيم. زمين چيست؟ آيا فرش زمين است؟ آهن آلات زمين است؟ ميز و صندلي زمين است؟ از باب مثال عملي فرش زمين است؟ وهابيها ميگويند بله فرش زمين است، ما ميگوييم زمين عناصر خاكي است، به عرف مراجعه كنيد، اگر عرف ترديد داشته باشد اخذ به قدر متيقن ميشود. عرف اطلاق ندارد. هر كجا عرف ترديد داشت اخذ به قدر متيقن ميشود. پس ما هم قسمت بندي كرديم، عرف خاص و عرف عام و قلمرو آنها و هم گفتيم قدرت عرف تا كجاست؟ تا جايي كه مفهوم برايش قطعي باشد و اگر مشكوك بود كاري نميتواند از پيش ببرد. درباره تعظيم كه مفهوم شرعي هست، بايد از عرف متشرعه سوال كنيم، در عرف متشرعه تعظيم آن است كه قطعا مشاهد مشرفه آلوده به نجاست نباشد. آلودگي به نجاست خلاف تعظيم است در عرف متشرعه بدون هيچ ترديدي، حدوثا و بقاء. بنابراين با اين توضيح اين نتيجه به دست ميآيد كه براساس فهم عرف خاص، معناي تعظيم روشن است كه تنجيس و آلودگي حدوثا و بقاء با تعظيم منافات دارد.
نتيجه بحث
نتيجه اين ميشود كه حرمت تنجيس و وجوب ازاله براساس تعظيم شعائر درست و بجاست و رأي صحيح و فتواي صحيح همان فتواي سيد ابوالحسن اصفهاني
[1]
هست كه در ضمن فتوا ايشان اشاره ميكنند كه مشاهد مشرفه داراي عظمت هستند يعني ريشه كار تعظيم است همان طوري كه امام خميني قدس الله نفسه الزكيه ميفرمايند: ممكن است ما بگوييم كه اساس الحاق مشاهد به مساجد تعظيم شعائر الله است. بنابراين فهم فقهاء از يك سو و تحليل فقهي از سوي ديگر، تعظيم شعائر دليل ميشود بر اينكه حرمت تنجيس و وجوب ازاله نجاست از مساجد اعلام بشود.
آيا براساس قاعده وقف ميشود حكم حرمت تنجيس را اعلام كرد؟
اما يكي از عزيزان سوالي داشت كه الان سوالش را جواب بدهم. فرمودند كه در صورتي كه ما قائل به تعظيم علي الاطلاق نباشيم، سيدنا الاستاد فرمودند كه براساس قاعده وقف ميشود حكم حرمت تنجيس را اعلام كنيم، چون مشاهد وقف هستند و جهت وقف پاكي و پاكيزگي است. آلودگي و نجاست خلاف جهت وقف است و تصرف بر خلاف جهت وقف قطعا حرام است، اين بيان ايشان بود. اما با عرض ادب و احترام معروض ميدارد كه قاعده الوقوف يك قاعده الوقوف يك قاعده فقهي حقوقي داراي بنيادهاي فوق العاده محكمي است. نص معتبر و آراء از اجماع بالاتر و در حد تسالم و بنابراين اين قانون عملي است. قاعده وقوف قاعده درستي است.
قاعده وقف درست است اما اينجا جهت آن طهارت و نجاست نيست
مطلبي كه ايشان فرمودند هم كاملا متين و درست است كه تصرف بر خلاف جهت وقف قطعا حرام است و هيچ شك و شبههاي در آن نيست و بسيار متين است. اما تمام كلام در تطبيق است. اولا جهت وقف چيست؟ و ثانيا طهارت و نجاست جهت وقف است؟ فيه بأس و بحث. عرض شود كه بايد توجه كنيم جهت وقف هدف اصلي وقف است. هدف اصلي وقف جهت وقف است. مثلا وقف ميشود اين مكان براي كتابخانه، اين جهت وقف است، براي كتابخانه. اگر شما اين محل و مكان موقوف براي كتابخانه را جايي براي ورزش درست كنيد بگوييد محل بزرگ است و محل ورزش درست ميكنيم. براساس اقتضاءات تربيت بدني اين ميشود مكان تربيت بدني، كه برود آنجا ورزش رزمي يا تربيت بدني ياد بگيرد، قطعا اين تصرف خلاف شرع است و لو اصل آن جايز است، تربيت بدني امر جائزي است، فعل حرام كه در حد ذات خودش حرام است، آنكه را بحث نداريم، خلاف جهت وقف حرام است كه اين شكي در آن نيست. اما در كتابخانه كه براي كتابخانه است اگر قفسههاي خيلي شك و گران قيمتي آوردند يا عكس آن قفسههاي خيلي بي ثبات و بقايي آوردند، بعد ما بگوييم كه اين جهت وقف اين است كه سالم است و خوب باشد و اين كتاب حفظ نميشود، پس خلاف جهت وقف است اين را آوردهاند. اينجا ميگوييم جهت وقف همان كتابخانه بودن آن است، اين قفسهاش خوب باشد يا بد باشد، اينها يك خصوصيات طبيعي موقوف است نه جهت وقف. خصوصيات مربوط به موقوف است نه جهت وقف. تطبيق آن: در مشاهد مشرفه جهت وقف عبادت و زيارت است. اگر حرم را براي كتاب فروشي و براي غير عبادت كار مباح ديگري اختصاص بدهند، تصرف بر خلاف جهت وقف است و حرام. اما خصوصيات كه آلوده ميشود يا فرض كنيد تصاوير عجيب و غريبي دارد، اينها يك خصوصيات عارضي است كه بر موقوف عارض شده و اينها تصرف بر خلاف جهت وقف نيست. جهت وقف يك جهت اصلي معيني كه علت غايي براي وقف است. بنابراين فرمايش ايشان هرچند با فتوا هم سو هست وليكن در مقام تطبيق با ادب و احترام عرض ميكنيم كه قابل التزام نيست. در نتيجه آنچه كه به عنوان دليل اصلي يا دومين دليل مستحكم براي اثبات مطلوب يعني الحاق مشاهد به مساجد ارائه ميشود: 1. الحاق موضوعي است، 2. تعظيم شعائر،
دليل سوم حيثيت اضافه
3. حيثيت اضافيه. دليل سوم ما يك دليل فقهي و معرفتي است. دليل دوم هم دليل فقهي اعتقادي بود و دليل سوم ما فقهي معرفتي است. عبارت است از حيثيت اضافيه. حيثيت اضافيه چيست؟
حيثيت اضافيه مراجع
ما از سلف صالحمان در نجف اشرف استفاده كردهايم كه ميفرمودند از تلاذمه مرحوم آقا ضياء عراقي قدس الله انفسهم الزاكيات كه يك مرجع ديني داراي دو حيثيت است. يك حيثيت شخصيه دارد كه خودش چگونه آدمي است، اين با خودش است كار ندارد، خوب بود و بد بود بد، كامل بود كامل و ناقص بود ناقص. اما يك حيثيت اضافيه دارد، اضافه به آقا بقيه الله الاعظم دارد. فقيه آل البيت است. پس از كه مرجع شد، حيثيت اضافه به آقا داشت، به جهت حيثيت اضافيهاش توهين حرام است و احترام لازم است. لذا ما يك تجربه هم داريم، آن طلبهاي كه در زندگي گاهي ميگويد همه كارهايم درست ولي چرا نميگيرد، كه به يكي از مراجع توهين ميكند. دوست نداشته باش، اشكال هم داشته باش، اما توهين جائز نيست. توهين به مرجعيت براي هر كسي در هر زماني، مخصوصا براي طلبه خطر دارد، خطر شخصي هم دارد. خطر كلي كه به نظام روحانيت صدمه ميزند.
سوال:
جواب: سياست فقه بايد درس فقه را خود فقه را كامل فقهي بيان كنيد، اين سياست فقه است كه سياست يعني مديريت. فقه را كامل بدون رسوبات و بدون جاذبه و دافعه بيان كنيد و بدون در نظر گرفتن شخصيت مثبت و منفي. فقه را به عنوان اينكه فقه است كه مصدر اصلياش هم قرآن و عترت است. و بعد هم سياست كلي ما نظام اهل بيت است. فعلا نظام جمهوري اسلامي در حدي نظام اهل بيت اعلام ميشود. اگر اين نظام اهل بيت ندانيم ديگر نظام اهل بيتي در دنيا نيست. ما به جهت اين حيثيت اضافهاي آن كه گفتيم آنچه از دست ما بربيايد، بايد مساعدت كنيد.
حيثيت اضافه مشاهد مشرفه
حيثيت اضافهاي تا اسم مرجع بود، حالا مشاهد مشرفه كه حيثيت اضافه به امام معصوم دارد، قبر امام علي بن موسي الرضاست، قبر مقدس علي بن موسي الرضاست. مرقد مطهر علي بن ابي طالب و ائمه ديگر، حيثيت اضافه به امام معصوم دارد. آن حيثيت اضافيه كل التعظيم و تمام عظمت است. دار و ندار ما شيعيان اين است، تعظيم و عظمت براي ولايت است. ولايت نقطه اصلي حيات تشيع در دنيا و فخر و افتخار شيعه در عالم هستي است. هر چيزي كه به معصوم اين گونه اضافه داشته باشد مثل مرقد مطهر، قطعا مقدس است. لذا يك چوبي را از كوفه ميبرند به هندوستان براي تبرك، كاملا درست است و هيچ اشكالي ندارد. حيثيت اضافه است، آن كسي كه ميگويد چوب ديگر چيست، خودش ديگر چيست. خب فهمش ديگر چيست. حيثيت اضافيه را نميدانند. حيثيت اضافيه كه به ثبت رسيد، تقدس محفوظ است. اين جزء مسائل فقهي و معرفتي با بنيه نجفي ماست. بنابراين براساس حيثيت اضافيه مشاهد مشرفه، حرمهاي مقدس تنجيس آن حرام است و باقي ماندن نجاست در آن حرام است. اگر گفته شود كه اين تعظيمات را نميكنند يا اعتناء نميكنند، اولا جهال است، سيره جهال اعتبار ندارد كه گفتم
گاهي سيره متشرعه بر خلاف مقتضاي شرع است
و ثانيا گاهي يك دقتي بكنيد گاهي به نام سيره متشرعه ما داريم، سيره متشرعه بر خلاف مقتضاي شرع است. خيلي تعجب كرديد، مثال ميزنم برايتان و فعلا همين تاريخي كه ما زندگي ميكنيم.
تذكر اخلاقي
متشرعه چه كساني هستند؟ نماز ميخوانند، سيره نمازخوانها بر اين است كه نمازهاي جماعت را سريع و تند و با سرعت بخوانند، اين خلاف مقتضاي شرع است. من مبسوط اليد نيستم و الا حكم صادر ميكردم. اينگونه فرهنگ خلاف مقتضاي شرع است. فرهنگ شده است. من حقير نمازي بسيار عادي، شايد بگوييد چند بار مورد نكوهش قرار گرفته باشم لذا امامت نميكنم به سادگي. چرا نماز را آدم طولاني نخواند؟ چرا آدم نماز را با طمأنينه نخواند؟ چرا آدم نماز را سريع بخواند؟ اصلا نماز با سرعت همخواني ندارد. هيچ چيزي بالاتر از نماز نيست و هيچ توجه ارزشمندتر بالاتر از توجه به نماز نيست. ائمه چطوري نماز ميخواندند؟ سجده امام سجاد چه بود؟ سيد الساجدين چيست و كيست؟ و ميدانيم سجده چه كار و چه عملي است. حساسترين موقعيت ارتباط با خداست كه آدم دل نميكند، چرا سرش را از سجده بردارد؟ از علماء آيت الله العظمي نجفي بود كه تقريبا در حالت سجده سكته كرد و از دنيا رفت، نعيما له. تا نماز را ميخوانيم شروع ميكنند به ركوع و سجود سريع، گاهي تمجيد هم ديدهام، عجب امام جماعت داريم، يك نماز سريع و به كارهايمان ميرسيم. چه كاري؟ دو دقيقه، پنج دقيقه زودتر به مغازهاش برسد، آن كار را بركت را از او ميگيرد. تازه به كار هم نميرسد و با هم مينشينند و صحبت ميكنند. عجيب است به طلبههاي عزيز عرض ميكنم، وقت نماز ميشود، يك دانه ذكر تسبيح حضرت زهرا نميگويد، تا سلام ميگويد بلند ميشود كار دارم، تسبيحات حضرت زهرا ميداني چيست؟ مرحوم محدث قمي ميگويد كه يك نماز با تسبيحات حضرت زهرا برابر است با دويست نمازي كه بدون تسبيحات باشد. خودم در جواهر ديدم صاحب جواهر ميگويد كه يك نماز با تسبيحات حضرت زهراء ثوابش برابر است با هزار تا نمازي كه بدون تسبيحات باشد. يا آدم تا تكبيرش را گفته، فضلاء ميآيند تعقيب آدم را بهم ميزنند. ما داريم تسبيحات حضرت زهرا ميگوييم، آقا سلام، سلامت عليك، ولي تعقيبات است اين ادب و فرهنگ طلبگي. اما وقت نماز است اذان، راحت نشسته. چه ميشود دو ركعت نماز نافله بخوانيد. مرحوم محقق قمي در قوانين الاصول ميگفت اگر كسي در نماز واجب حضورش ضعيف است نافله كه بخواند، نافله اين نقص را جبران ميكند. چقدر مهم است. بنابراين سيره را اگر شما گفتيد، سيره جهال كه اعتبار ندارد گاهي ميبينيم سيره بر خلاف مقتضاي شرع است. شما اكثريت قريب به اتفاقتان منبري و خطيب هستيد، قطعا در بحثهايتان تذكر بدهيد نماز را آهسته بخوانيد. خود طمأنينه جزء شرائط نماز است و جزء خصوصيات اصلي نماز است. آرام، قرائت و ركوع و سجود. امام جماعتي در مسجدي كه همهشان طلبه، رفتم ميبينم كه در سجده كه ميرود ميگويد سبحان ربي الاعلي و بحمده و سرش را ميكند بالا، رفتم خودم را كنترل كردم، گفتم اين چه ذكري است كه تو ميگويي؟ يك دانه ذكر، همه طلبه، گفتم حاج آقا شما يك ذكر ميگوييد و اين همه طلبه هستند و آمادگي دارد، چرا دو تا ذكر بهتري نميگوييد، طولاني بشود كه بشود، همه آمادگي دارد. بعد يكي از آنها كه تقريبا عبارتش اين بود چشم، حالا پشت سر سبحان ربي الاعلي، سه تا سبحان الله اضافه كرد. در هر صورت اذكارتان، ذكر سجده و ركوع و مخصوصا ذكر سجده آخر، دعاهايي كه دارد، آن دعاي امام هفتم كه چه محتوايي دارد، اينها را ما طلبهها بگوييم كم و بيش. خدا ان شاء الله براي همه ما اين توفيق را بدهد.
سوال: در سنن النبي دارد كان رسول الله اخف الناس صلاه، و در بعضي جاها ممكن است باعث كمي جمعيت بشود.
جواب: اولا اخف معنايش سريع نيست و ثانيا حديث سند ندارد و نبوي است. از ابناي عامه است. و ثالثا لا تنال شفاعتي من كان مستخفا بالصلاه از امام صادق روايت معتبر از طريق آل البيت است. در مواردي كه ضرورت اقتضاء كند سريعتر بخواند خوب است. اما ما اين ضرورتهايي كه مردم ميگويند ضرورت است، ما برويم نماز را مختصر كنيم، اينها را ما ضرورت نميدانيم. آن ضرورت، ضرورتهاي جنگ، حرب، جهاد، قتل و غارت. ضرورت مردم دير ميشود نهار آنجا آمده است، ضرورت است تند بخوانيم، اينها ضرورت نيست، شكم پروري و نفسانيات است. اين ضرورتها ضرورت نيست. مورد ضرورت پيدا ميشود، درست است، مسافرت است، جبهه است، و وسائل ديگر و يا افراد بيمار و مريضي كه ملاحظه اضعف المأمومين اينها خوب است. منتها رعايت اضعف المأمومين نتيجهاش تقريبا ميشود طولانيتر خواندن تا آنها برسند.
دليل چهارم ارتكاز متشرعه
دليل چهارم عبارت است از ارتكاز متشرعه. ارتكاز متشرعه كه ديروز سيد الحكيم اشاره فرمودند اين است كه در متشرعه به معناي متشرعه، متشرعهاي كه متشرع عن معرفه است. آن متشرعه يك ارتكاز ذهني دارد. ارتكاز ذهني آن اين است كه مشاهد مشرفه مثل مساجد مقدس هستند و معظم. و تنجيس حدوثا و بقاء با مكانت و جايگاه مشاهد مشرفه منافات دارد. اين ارتكاز متشرعه مثل سيره عمليه اعتبار دارد و در اعتبار شرعي خود، ارتكاز متشرعه با سيره متشرعه فرق ندارد. اما فرق موضوعي بين سيره عمليه و ارتكاز متشرعه ديروز گفته شد. اين فتوا را اعلام ميكنيم، فتوا همان است كه در وسيله النجاه سيد اصفهاني و تحرير الوسيله امام خميني آمده است، مشاهد مشرفه مثل مساجد هستند. هم حرمت تنجيس و هم وجوب ازاله نجاست از احكام مشاهد مشرفه است.
[1] . وسيله النجاه، سيد ابوالحسن اصفهاني، جلد 1، صفحه 71.