درس خارج فقه استاد مقتدایی
99/08/28
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: كتاب الزكاة/زكاة الفطرة/وجوب حداقل یک صاع از اجناس مذکور در روایات جهت زکات فطره و باطل بودن نصف صاع
بحث اخلاقی: تبیین جایگاه رفیع اهل بیت عصمت و طهارت(ع) در بیان رسول گرامی اسلام( ص) در منابع معتبر اهل سنت
در جلسات قبل دو روایت از منابع اهل سنت راجع به جایگاه اهل بیت عصمت و طهارت(ع) از لسان مبارک رسول خدا(ص) نقل کردیم که این روایات معروف به حدیث ثقلین میباشند. مضمون این حدیث که با تعابیر مختلف در مناسبتهای متعدد بیان شد این است که راه نجات در تمسک به قرآن و اهل بیت پیغمبر(ص) در هر زمانی توأماً میباشد و این دو امانت بزرگ در قیامت در حوض کوثر بر رسول خدا(ص) وارد خواهند شد و آن وقت معلوم خواهد شد که امت پیغمبر(ص) چه میزان در امانت داری کوشا بودهاند.
امروز یک روایت دیگری راجع جایگاه مهم اهل بیت(ع) و کیفیت معاشرت مردم با آن بزرگواران را بیان میکنیم.
حدیث سفینه نوح: در این روایت، رسول خدا(ص) اهل بیت خود را در هر زمانی به کشتی نوح تشبیه میکنند. در زمان نوح علی نبیّنا و آله و علیه السلام آب تمام دنیا را گرفت هر کس به همراه حضرت نوح درکشتی بود نجات پیدا کرد و هر کس از کشتی دور ماند غرق شد.
جریان حضرت نوح در قرآن نقل شده است و در روایات نیز فراوان مورد توجه قرار گرفته است. این جریان از جمله حوادث قطعی به شمار میآید.
حدیث سفینه نوح از روایات قطعی الصدور به شمار میآید این حدیث از طریق شش تن از ائمه(امام علی(ع)، امام حسن(ع)، امام سجاد(ع)، امام باقر(ع)، امام صادق(ع)، و امام رضا(ع)) و هشت تن از صحابی رسول خدا ص(ابوذر، مقداد، ابو سعید خدری، ابن عباس، انس بن مالک، سلمه بن اکوع، عبدالله بن زبیر، و ابوموسی اشعری)، و شماری از تابعین نقل شده است.
این حدیث را به نقل از ابوذر غفاری بیان میکنیم؛ ابوذر در کنار خانه کعبه دست در حلقه درب خانه کرده و میگفت کسی که مرا میشناسد ، میشناسد و هر کس مرا نمیشناسد بداند من «ابوذر غفاری» هستم!
«سَمِعْتُ رَسُولَ اللهِ(ص) یَقُولُ مَثَلُ اَهْلِبَیْتی فیکُمْ کَمَثَلِ سَفینَهِ نُوحِ فی قوم نُوحٍ مَنْ رَکِبَها نَجی وَ مَنْ تَخَلَفَ عَنْها هَلَکَ».
و در روایتی آمده است «وَ مَنْ تَخَلَّفَ عَنْها غَرَقَ»[1] [از رسول خدا (ص) شنیدم که میفرمود اهلبیت من در میان شما همانند کشتی نوحاند هر کس بر آن سوار شد نجات یافت و هر کسی از آن جدا شد، هلاک میگردد(و در روایتی آمده غرق شد).] این حدیث از کتاب عبقات الأنوار که به تفصیل از 92 کتاب که مألفین آنها همه از علمای اهل سنت هستند نقل شده است .
غرض از بیان این روایات آن است که ما در این زمان اگر بخواهیم از انحرافات و بلایا در امان باشیم راهی به غیر از تمسک به اهل بیت پیغمبر اسلام(ص) نداریم همان طور که در زمان طوفان نوح هرکس از نوح جدا ماند به هلاکت رسید که در بین آنها پسر نوح هم بود نوح چقدر نصیحت کرد که این پسر به همراه پدر در کشتی قرار بگیرد ولی به نصیحت این پدر توجه نکرد و با غرور جواب داد: ﴿سَآوِي إِلَىٰ جَبَلٍ يَعْصِمُنِي مِنَ الْمَاءِ﴾[2] من به کوه پناه خواهم آورد این کوه مرا نجات خواهد داد. حضرت نوح با دلسوزی گفت: ﴿لَا عَاصِمَ الْيَوْمَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ إِلَّا مَنْ رَحِمَ﴾[3] در این اراده الهی هیچ پناهی نیست مگر کسی که خدا به او رحم کند. و رحم خدا این بود که هر کس به همراه نوح؛ این پیغمبر خدا سوار بر کشتی شود نجات خواهد یافت و الا به غیر از هلاکت سرنوشت دیگری ندارد. طوفان نوح چنان بود که قرآن می فرماید: ﴿فَفَتَحْنَا أَبْوَابَ السَّمَاءِ بِمَاءٍ مُنْهَمِرٍ﴾[4] پس [در پاسخ درخواست نوح] درهای آسمان را به آبی بسیار فراوان و ریزان گشودیم. ﴿وَفَجَّرْنَا الْأَرْضَ عُيُونًا فَالْتَقَى الْمَاءُ عَلَىٰ أَمْرٍ قَدْ قُدِرَ﴾[5] و زمین را به [جوشیدن] چشمه هایی [پر آب] شکافتیم؛ پس آبِ آسمان و زمین برای کاری که مقدّر شده بود به هم پیوستند. ولی لجاجت این پسر کار را به جایی رساند که: ﴿وَحَالَ بَيْنَهُمَا الْمَوْجُ فَكَانَ مِنَ الْمُغْرَقِينَ﴾[6] و موج میان آنها جدایی افکند و پسر نوح با کافران به دریا غرق شد.
مانند زمان نوح امکان دارد طوفانهایی از انحرافات وشبهات و معاصی و القاءات و افکار شیطانی همه دنیا را فرا گیرد همان طور که الآن میبینیم چه انحرافات عجیبی در دنیا به وجود آمده است و چطور این بشر به ذلت کشیده شده است، و یقینا تنها راه نجات محبت و اطاعت از اهل بیت عصمت و طهارت(ع) است. پسر نوح شاید پدر خود را دوست داشت ولی پیروی و اطاعت از پدر خود نکرد و به نابودی کشانده شد. همه شیعیان ادعا دارند که اهل بیت پیغمبر(ص) را دوست دارند ولی فقط تعدادی از آنها خط زندگی خود را از آن بزرگواران اخذ کردهاند و این محبتها به تنهایی برای کسی نجات آور نیست مگر اینکه به ضمیمهی تعهد کامل در پیروی و همراهی از آن بزرگواران بوده باشد.
بحث فقهی: به جهت اجرای جلسات به صورت مجازی گاهی نواقصی رخ میدهد. جلسه قبل آنچان که باید حق مطلب ادا نشد و خلط مبحث پیش آمد لذا در این جلسه مطالب گذشته را مرور میکنیم.
وجوب یک صاع از اجناس مذکور در زکات فطره: در این خصوص اتفاق علماء بر این است که به إزاء هر نفر یک صاع از اجناس ذکر شده در پرداخت زکات فطره باید در نظر گرفته شود و روایاتی در اثبات این مدعا مطرح شد. ادعا شده: 27 روایت در این مضمون وارد شده است که بسیاری از آنها صحیحه میباشند چنانچه مرحوم حکیم 17 روایت را احصاء نمودهاند و مدعی هستند که 7 روایت از بین آنها صحیحه میباشند.
روایات مخالف یک صاع که مدعی کفایت نصف صاع از اجناس مذکور در زکات فطره هستند: جلسه قبل عرض شد در مقابل روایاتی که بیان کننده وجوب یک صاع از اجناس مذکور در زکات فطره هستند، روایاتی وجود دارند که نصف صاع را کافی میدانند و خود این دسته از روایات دو طایفه هستند؛ طایفه اول روایاتی هستند که در بین اجناس ذکر شده فقط در گندم کفایت نصف صاع را بیان کردهاند و طایفه دیگر روایاتی هستند که در تمام اجناس ذکر شده کفایت نصف صاع را مطرح نمودهاند. درجلسه قبل تعدادی از روایاتی که درخصوص کفایت نصف صاع از گندم وارد شده، بیان نمودیم و اما در ادامه، برخی از روایات را مورد مطالعه قرار میدهیم:
1-صحیحة حلبی: «وَ عَنْهُ عَنْ صَفْوَانَ عَنِ ابْنِ مُسْكَانَ عَنِ الْحَلَبِيِّ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ صَدَقَةِ الْفِطْرَةِ فَقَالَ عَلَى كُلِّ مَنْ يَعُولُ الرَّجُلُ عَلَى الْحُرِّ وَ الْعَبْدِ وَ الصَّغِيرِ وَ الْكَبِيرِ صَاعٌ مِنْ تَمْرٍ أَوْ نِصْفُ صَاعٍ مِنْ بُرٍّ وَ الصَّاعُ أَرْبَعَةُ أَمْدَادٍ»[7] .
در این روایت امام(ع) خصوصا نصف صاع از گندم را در پرداخت زکات فطره کافی دانستهاند و از سایر اجناس یک صاع به ازاء هر نفر را لازم دانستهاند.
عرض شد آنچه مورد اتفاق است وجوب یک صاع از اجناس مذکور در پرداخت زکات فطره است و روایاتی که در آن نصف صاع را کافی دانستهاند چه خصوصا در گندم یا چه در اعم از گندم، بر تقیه حمل میشوند و در اثبات این ادعا روایاتی را مورد مطالعه قرار دادیم چنانچه عقیده مرحوم خوئی را مطرح کردیم مبنی بر وجود قرائن خارجیه در تحقق تقیه در آن دسته از روایاتی که نصف صاع را کافی دانستهاند.
2-روایت معاویة بن وهب: «وَ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ وَهْبٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ فِي الْفِطْرَةِ جَرَتِ السُّنَّةُ بِصَاعٍ مِنْ تَمْرٍ أَوْ صَاعٍ مِنْ زَبِيبٍ أَوْ صَاعٍ مِنْ شَعِيرٍ فَلَمَّا كَانَ فِي زَمَنِ عُثْمَانَ وَ كَثُرَتِ الْحِنْطَةُ قَوَّمَهُ النَّاسُ فَقَالَ نِصْفُ صَاعٍ مِنْ بُرٍّ بِصَاعٍ مِنْ شَعِيرٍ- وَ رَوَاهُ الصَّدُوقُ فِي الْعِلَلِ كَالَّذِي قَبْلَه»[8] .
در این روایت امام(ع) مقدار زکات فطره را در اجناس مذکور به صراحت یک صاع معرفی فرمودهاند و در توضیح اینکه چرا عدهای از مردم نصف صاع از گندم را کافی میدانند فرمودهاند این یک انحرافی بود که در زمان عثمان رخ داد و مردم قیمت گندم را با قیمت جو مقایسه کردند و دیدند که قیمت نصف صاع از گندم معادل قیمت یک صاع از جو است و چون گندم بیشتر در دست رس داشتند معادل قیمت یک صاع جو نصف صاع گندم میدادند.
مختار در مسئله: مقدار زکات فطره از اجناس مذکور یک صاع میباشد و روایات مخالف حمل بر تقیه میشود.
مقدار لبن در پرداخت زکات فطره: راجع به لبن مرحوم امام فرمودند که حتی لبن مانند سایر اجناس مذکور در پرداخت زکات فطره یک صاع باید پرداخت شود ولی اقوال دیگر در این مسئله وجود دارد که در جلسه آینده به آن میپردازیم.
وصلی الله علی سیدنا محمد و آله الطاهرین