درس خارج فقه استاد مقتدایی
99/06/26
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: كتاب الزكاة/أحكام الزكاة / زکات مال(کراهت باز گردان زکات مال دفع شده)
بحث اخلاقی: سالروز شهادت امام زین العابدین(ع)
روز گذشته به مناسبت سالروز شهادت امام سجاد(ع) توصیفاتی از لسان مبارک فرزند بزرگوارشان امام باقر(ع) راجع به حالات عجیب آن حضرت در حال نماز و مناجات با پروردگار عالم، بیان کردیم، وقتی به حضرت اعتراض میشد که چرا این چنین خود را به مشقّت میاندازند در حالی که جایگاه رفیعشان نزد پروردگار عالم تضمین شده است؟ در جواب لزوم خشوع و تواضع و شکر از خدای متعال را یاد آورد میشدند.
فضیلت انفاق و دست گیری از نیازمندان در سیره امام سجاد(ع)
یکی دیگر از فضائل آن حضرت توجه جدّی ایشان به امر انفاق و برطرف کردن حاجات نیازمندان وضعفا بود؛ نقل شده است که آن حضرت در حالی که سر و صورت خود با میپوشاند، در هیبت انسانی ناشناس هر شب خانهبهخانه به صد خانواده نیازمند سرکشی میکرد و از کیسههایی که بر دوش میکشید از طعام و آرد و درهم آن به فقراء و نیازمندان بذل محبت میکرد.
پس از شهادت آن حضرت، زمان غسل دادن بدن مطهر ایشان، معلوم شد به جهت حمل همیانهای سنگین درهم و طعام، پشت ایشان به شدّت متورم شده است مانند بر آمدگی پشت شتر و بسیاری از فقراء که تا آن تاریخ نمیدانستند چه کسی هر شب به آنها کمک میکند متوجه شدند آن مرد ناشناس با خدا، امام سجاد(ع) بوده است.
نمونه هایی از مواعظ عمیق و حکیمانه امام سجاد(ع)
روایت اول:«عَجِبْتُ لِمَنْ یَحْتَمی مِنَ الطَّعامِ لِمَضَرَّتِهِ وَ لایَحْتَمی مِنَ الذَّنْبِ لِمَعَرَّتَهِ»[1] .
در شگفتم از کسی که از غذا می پرهیزد تـا گـرفـتـار آسیب آن نشـود؛ ولی از گـناه پـرهـیز نمیکـند تا گرفتار ننگ و عار بیچارگی آن نگردد.
روایت دوم: «جَاءَ رَجُلٌ إِلَى عَلِيِّ بْنِ اَلْحُسَيْنِ عَلَيْهِمَا السَّلاَمُ يَشْكُو إِلَيْهِ حَالَهُ فَقَالَ مِسْكِينٌ اِبْنُ آدَمَ لَهُ فِي كُلِّ يَوْمٍ ثَلاَثُ مَصَائِبَ - لاَ يَعْتَبِرُ بِوَاحِدَةٍ مِنْهُنَّ وَ لَوِ اِعْتَبَرَ لَهَانَتْ عَلَيْهِ اَلْمَصَائِبُ وَ أَمْرُ اَلدُّنْيَا فَأَمَّا اَلْمُصِيبَةُ اَلْأُولَى فَالْيَوْمُ اَلَّذِي يَنْقُصُ مِنْ عُمُرِهِ قَالَ وَ إِنْ نَالَهُ نُقْصَانٌ فِي مَالِهِ اِغْتَمَّ بِهِ وَ اَلدِّرْهَمُ يَخْلُفُ عَنْهُ وَ اَلْعُمُرُ لاَ يَرُدُّهُ شَيْءٌ وَ اَلثَّانِيَةُ أَنَّهُ يَسْتَوْفِي رِزْقَهُ فَإِنْ كَانَ حَلاَلاً حُوسِبَ عَلَيْهِ وَ إِنْ كَانَ حَرَاماً عُوقِبَ عَلَيْهِ قَالَ وَ اَلثَّالِثَةُ أَعْظَمُ مِنْ ذَلِكَ قِيلَ وَ مَا هِيَ قَالَ مَا مِنْ يَوْمٍ يُمْسِي إِلاَّ وَ قَدْ دَنَا مِنَ اَلْآخِرَةِ مَرْحَلَةً - لاَ يَدْرِي عَلَى اَلْجَنَّةِ أَمْ عَلَى اَلنَّارِ»[2] .
مردى خدمت امام زين العابدين(ع) رسيد و از وضعیت خود گلایه نمود امام سجاد(ع) فرمود: بیچاره فرزند آدم است که هر روز گرفتار سه مصیبت است ولی از هیچ کدام از آنها پند و عبرت نمىگیرد اگر عبرت بگیرد دنیا و مشکلات آن برایش آسان مىشود.
مصیبت اول این که، هر روز از عمرش کم مىشود؛ اگر زیان در اموال وى پیش بیاید غمگین مىگردد، با این که ممکن است سرمایه برگردد ولى عمر قابل برگشت نیست.
دوم هر روز، روزى خود را مىخورد، اگر حلال باشد باید حساب آن را پس بدهد و اگر حرام باشد باید به خاطر آن عذاب شود.
سپس فرمود: سومى مهمتر از این است گفته شد آن چیست؟
امام سجاد(ع) فرمود: هر روز را که به پایان مىرساند یک قدم به آخرت نزدیک شده اما نمىداند به سوى بهشت مىرود یا به طرف جهنم.
إنشاء الله این مواعظ امام سجادع همیشه در خاطر ما باشد و بدانیم که روزبهروز به قیامت نزدیک میشویم.
بحث فقهی: کراهت باز گردان زکات مال دفع شده
کلام مرحوم امام در مسئله 14: «يكره لرب المال أن يطلب من الفقير تملك ما دفعه إليه صدقة و لو مندوبة سواء كان التملك مجانا أو بالعوض، و لو أراد الفقير بيعه بعد تقويمه عند من أراد كان المالك أحق به، لكن زوال الكراهة غير معلوم. نعم لو كانت الصدقة جزء حيوان لا يتمكن الفقير من الانتفاع به و لا يشتريه غير المالك أو يحصل للمالك ضرر بشراء غيره جاز شراؤه من دون كراهة»[3] .
صدقات یا واجب هستند مانند زکات یا مستحب، در هر دو قسم، کراهت دارد که دفع کننده این صدقات بخواهد عین همان مال دفع شده را به طریقی به اموال خود برگرداند مثل این که گیرنده زکات پس از قبول زکات و بری شدن ذمه مالک به طور مجانی این مال را به او برگرداند و یا این که این مال را به دفع کننده آن در مقابل عوضی برگرداند.
در فرض فروش به دفع کننده زکات این احتمال است که آن فقیر دچار تعارف و حیا شود و آنچه مورد نظر و مصلحت او است به زبان جاری نکند.
این مسئله مورد اتفاق علماء است و کسی بر خلاف این فتوی نظری نداده است چنان چه صاحب جواهر فرموده است: «بلا خلاف أجده فيه»[4] .
و همچنین صاحب مستمسک این فتوی را این چنین تأکید کرده است: «بلا خلاف كما عن غير واحد»[5] .
در مدارک نیز این کلام مؤید این فتوی میباشد: «هذا الحكم مجمع عليه بين الأصحاب»[6] .
بعضی گفتهاند مرحوم شیخ در مبسوط قائل به تحریم شده است ولی دلیلی بر آن نیست و صحیح همان قول مشهور است.
أدله کراهت تملیک مال زکوی که خود مالک آن را به مستحق دفع نموده باشد
دلیل اول: روایات
اول:صحیحه منصور بن حازم: «مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْمُغِيرَةِ عَنْ مَنْصُورِ بْنِ حَازِمٍ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع إِذَا تَصَدَّقَ الرَّجُلُ بِصَدَقَةٍ لَمْ يَحِلَّ لَهُ أَنْ يَشْتَرِيَهَا وَ لَا يَسْتَوْهِبَهَا وَ لَا يَسْتَرِدَّهَا إِلَّا فِي مِيرَاث»[7] .
در این روایت امام(ع) ممنوع کردهاند کسی بخواهد همان مالی که به نیت صدقه دفع کرده است را مجدد به عنوان شراء یا هبه به اموال خود برگرداند به استثنای یک مورد؛ اگر صدقه را به کسی بدهد که در اثر فوت او به جهت قرابتی که با او داشته است مجدد به او برگردد، زیرا دیگر در این مورد اختیاری در کار نیست.
دوم: روایت منصور بن حازم: «مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْمُغِيرَةِ عَنْ مَنْصُورِ بْنِ حَازِمٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ إِذَا تَصَدَّقْتَ بِصَدَقَةٍ لَمْ تَرْجِعْ إِلَيْكَ وَ لَمْ تَشْتَرِهَا إِلَّا أَنْ تُورَث»[8] .
در این روایت همان مضمون صحیحه فوق الذکر تکرار شده است یعنی استرداد صدقه دفع شده به مالک ممنوع است به هر عنوانی که باشد از قبیل هبه یا معامله، به استثنای این که به عنوان ارث به او برگردد.
کلام مرحوم فاضل لنکرانی در کتاب «تفصیل الشریعه» راجع به این دو روایت: «و قد رواها في الوسائل في باب الواحد بعنوان الرواية الاخرى مع وضوح الوحدة و عدم التعدّد، كما نبّهنا عليه مرارا، و النهي محمول على الكراهة؛ ضرورة أنّ مقتضى الظاهر هو النهي الإرشادي، و لا قائل به، خصوصا في مطلق الصدقة، و كيف كان، فالرواية لا تختصّ بالصدقة المندوبة، و مقتضى صراحتها أنّه لا فرق بين التملّك المجّاني أو بالعوض»[9] .
با توجه به این که در هر دو روایت راوی منصور بن حازم است و مروی عنه امام صادق(ع) و محتوی و مضمون هر دو روایت نیز یکی است لذا مرحوم آیت الله فاضل هر دو روایت را یک روایت دانستهاند و این تعدد را به جهت اشتباه در ثبت این روایت تلقی کردهاند هر چند برخی الفاظ مختلف باشند ولی عرفا این مقدار اختلاف نادیده گرفته میشود.
دلیل دوم: مطّهر بودن زکات مال و لزوم دفع آن از مال مالک
به جهت این که زکات مال به عنوان اوساخ و کثافات مال هر کسی به حساب میآید شایسته نیست که دوباره به هر عنوانی به اموال مالک آن برگردد و در تقبیح این استرداد تشبیه عجیبی در روایات به کار رفته است: «وَ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ حَمَّادٍ عَنِ الْحَلَبِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(ع) قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص) إِنَّمَا مَثَلُ الَّذِي يَرْجِعُ فِي صَدَقَتِهِ كَالَّذِي يَرْجِعُ فِي قَيْئِه»[10] .
تشبیه به کار رفته این است که اگر کسی به هر عنوان زکات دفع نموده را مجدد به اموال خود ملحق کند مانند این است که کسی قی شده خود را به خود برگرداند.
لذا میبینیم حرام است که سادات هاشمی و ذرّیه پیغمبر بخواهند از این اموال زکوی ارتزاق کنند و در قرآن کریم نیز این دستور به پیغمبر(ص) صادر شده است: ﴿خُذْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَتُزَكِّيهِمْ بِهَا وَصَلِّ عَلَيْهِمْ إِنَّ صَلَاتَكَ سَكَنٌ لَهُمْ وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ﴾[11]
در این آیه از کلمه صدقه استفاده شده ولی شامل زکات نیز میشود یعنی پیغمبر(ص) مأمور بوده است به جهت پاک شدن اموال مؤمنین از آنها صدقه دریافت کند تا اموال آنها به واسطه خروج این مقدار پاک شود.
دلیل سوم: شرم مستحق
اگر مالک زکات اصرار داشته باشد مال دفع شده خود را به طریقی به دست آورد این احتمال هست که آن مستحقی که دریافت کننده زکات بوده از روی شرم و حیاء و تعارف این پیشنهاد مالک را بپذیرد و این مال را به مالک به طریق بیع یا غیره برگرداند در حالی که شاید مصلحت او در این نبوده است.
مختار استاد: در مجموع با این ادله ذکر شده کراهت دارد که مالک در جهت ارجاع این زکات اقدام کند البته ما همان طور که مشهور قائل شدهاند میگوییم کراهت دارد و نه این که حرام باشد؛ بله قبول داریم که تعبیر حرمت در دو روایت فوق الذکر به کار رفته است ولی این بیان آن قدر محکم نیست که برداشت حرمت از آن استفاده شود.
ادامه بحث در جلسه آینده.