درس خارج فقه استاد مقتدایی
87/11/29
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: کتاب الحدود (سرقت میوه از روی درخت، سرقت در سال قحطی)
گفتیم در مورد حکم دزدی میوهای که از روی درخت دزدیده شود دو قول است.
قول اول: مشهور؛ گفتهاند دزدی میوه از روی درخت قطع ید ندارد مرحوم محقق[1] فرمود «و لاقطع فی ثمرة علی شجرها» اگر کسی از میوه روی درخت سرقت کند قطع ید ندارد اطلاقش میرساند وجود درختها در یک مکان محصور و دارای دیوار و یا فضای باز و بدون دیوار تأثیری در حکم عدم قطع ید ندارد و گفتیم مرحوم شهید[2] میفرماید «هذا الحکم هو المشهور بین الاصحاب» این عدم قطع ید ولو در مورد دزدی از درخت محصور به دیوار مشهور بین اصحاب است.
قول دوم: تفصیل؛ مرحوم علامه[3] و نیز فخرالمحققین[4] و حتی شهید[5] گفتند اگر آن درختها در یک مکان باز قرار داشت یعنی نخلستان یا باغی است که دیوار ندارد در آن صورت دزدی از میوههای روی درخت آن باغ و نخلستان قطع ید ندارد. اما اگر باغ و نخلستان حصار و در و دیوار دارد اگر کسی با شکستن حصر و یا باز کردن درب از میوههای درخت آن باغ یا نخلستان سرقت کرد قطع ید دارد دلیل قول مشهور چند روایت بود که دیروز خواندیم و اطلاق آن دلالت داشت که دزدی از میوههای باغ و نخلستان چه با حصار و یا بدون حصار باشد قطع ید ندارد.
مناقشه در ادله مشهور:
الف: مناقشه در روایات: روایات از نظر سند ضعیف است و اعتمادی به آنها نیست
1- در سند صحیحهی فضیل بن یسار[6] محمد بن سنان آمده است و مرحوم نجاشی[7] در مورد محمد بن سنان میگوید «هو رجل ضعیف جدا لایعول علیه و لا یلتفت الی ما تفرد به» محمد بن سنان ضعیف است و اگر به تنهائی روایتی را نقل کند اعتباری به آن روایت نیست (یعنی روایتی که فقط یک راوی داشته باشد و آن هم محمد بن سنان باشد آن روایت اعتبار ندارد)
2- در سند روایت اصبغ[8] عن امیرالمومنین(ع) دو نفر یعنی یکی ابوجمیله که همان مفضل بن صالح اسدی است و دیگری احمد بن عبدوس است و کلاهما ضعیفان.
3- اشکال عمدهی در نقل ابوجمیله عن اصبغ بن نباته عن امیرالمومنین(ع) وجود دارد زیرا ابوجمیله فاصله زمانی ابوجمیلهای که از اصحاب امام باقر(ع) و امام صادق(ع) است با اصبغ بن نباته که از اصحاب امیرالمومنین است بسیار است پس مسلم واسطه داشته است و حذف شد که در این روایت مرسله است و این نوعی ضعف برای روایت است.
ب: گرچه این روایات مطلق است اما مطلق منصرف به غالب است زیرا در آن زمان غالب نخلستانها و درختهای میوهدار در یک صحرایی بوده باغ و باغستان و محصور نبودهاند و دور آنها دیوار نداشته است وقتی امام به نحو اطلاق میفرماید اگر میوه را از درخت چیدند حد ندارد همان مصادیق خارجی درختان مراد است که غالباً محصور نیست پس بنابراین اطلاق منصرف است به غالب آن زمان پس روایت میگوید دزدی از نخلستانی که دیوار نداشته باشد قطع ید ندارد (لذا بر اساس همین اشکالات وارده؛ مرحوم علامه[9] فرمود جایی که محصور است اگر کسی سرقت کند دستش قطع میشود مرحوم فخرالمحققین هم تبعیت از پدرش میکند).
جواب از دو اشکال وارده بر روایت
جواب اشکال اول: میگوئیم ما هم قبول داریم که روایات از نظر سند ضعیف است اما ینجبر بعمل الاصحاب مرحوم شهید میفرماید «هذا الحکم هو المشهور بین الاصحاب»[10] اصحاب این روایات را دیدند و میدانند از نظر سند ضعیف است در عین حال به همین روایت عمل کردند و به نحو مطلق گفتند که میوهای که با چیدن از درخت (باغ محصور یا غیرمحصور) سرقت شود قطع ید ندارد وقتی مشهور به روایات عمل کردند با اینکه روی مبنای خود مشهور روایات ضعف دارد لعل این را فهمیدند که درختهای میوه یک ویژهای دارند که گرچه درب را باز کند یا قفل را بشکند و میوه را از درخت بچیند و به سرقت ببرد حد قطع ید ندارد.
جواب اشکال دوم: اینکه گفتید حمل بر غالب میشود و غالب این بوده است که این باغها محصور نبودهاند میگوئیم اولاً معلوم نیست چنین غلبهای وجود داشت که غالب نخلستانها و باغهای از زمان امام بدون حصار بودهاند ثانیاً بر فرض چنین غلبهای را بپذیریم معلوم نیست که موجب انصراف اطلاق بشود و به اطلاق لطمه بزند بنابراین نمیتوانیم به ادعای انصراف اعتماد و اطمینان پیدا کنیم. ثالثاً همین روایات لااقل موجب شبهه میشود که ما احتمال بدهیم که اگر کسی از میوه روی درخت سرقت کرد است چه محصور و چه غیرمحصور قطع ید ندارد وقتی شبهه پیدا شد همین احتمال باعث این میشود که بگوییم قطع ید ندارد زیرا الحدود تدرء بالشبهات احتیاط در دماء اقتضا میکند دست این بندهی خدا را قطع نکنیم لذا امام(ره) میفرماید «هل یقطع بسرقة ثمرتها. أو لا؟»[11] اگر از میوه درختان این باغی که محصور است سرقت کند دستش قطع میشود؟ «الاحوط بل الاقوی عدم القطع»[12] احوط بلکه اقوی عدم قطع ید است از باب اینکه بگوییم این روایات گرچه ضعیف است اما موجب شبهه میشود پس احتیاط اقتضا میکند بلکه اقوی این است که بگوییم قطع ید ندارد.
اقول: به نظر ما نیز اقوی عدم قطع ید است.
مسألهی12: سرقت در قحطی «لا قطع علی السارق فی عام مجاعة»[13] اگر کسی در خشکسالی و قحطی که غذا و آذوقه کم است و گیر نمیآید و مردم در مضیقه هستند سرقت کند در کلام امام خمینی در مورد سرقت در سال قحطی تعمیم وجود دارد.
تعمیم اول: مأکول و غیرمأکول.
تعمیم دوم: مأکول بالقوه و بالفعل.
تعمیم سوم: مضطر و غیرمضطر.
بر اساس این تعمیمها سرقت در مجاعة چهار صورت پیدا میکند:
1- در سال مجاعة و در حال اضطرار مأکول را سرقت کند بالفعل بالقوة قطع ید ندارد.
2- در سال مجاعة و در حال اضطرار غیرمأکول را سرقت کند محل اشکال است و احوط عدم قطع است.
3- در سال مجاعة و در عدم اضطرار و نیاز مأکول را سرقت کند بالفعل بالقوة محل اشکال و احوط عدم قطع است.
4- در سال مجاعة و عدم اضطرار و در حال نیاز غیرمأکول را سرقت کند عدم قطع لایخلو من قوة.
اکنون باید روایات را بررسی کنیم و با توجه به روشن بودن بحث از بیان اقوال میگذریم.
1- مرسله زیاد القندی[14] عن ابی عبدالله(ع) قال «لایقطع السارق فی سنه المحل یا فی سنه المقح فی شیئ ممایأکل» دو جور نقل شده است محل یعنی آن سالی که باران نمیآید و خشکسالی است محل یعنی آن سالی که برکت از آن سال برداشته شد یعنی سال قحطی (هر دو تقریبا یک مفاد دارد) اگر در سال قحطی چیزی از خوردنیها سرقت کرد لایقطع قطع ید ندارد مثل الخبز واللحم و اشباه ذلک 1- مورد روایت مأکولات است 2- از مثال میفهمیم که مما یأکل تعمیم دارد هم بالفعل یعنی خبز را شامل است و هم آنکه بالقوه یعنی لحم را میگیرد 3- روایت سال هم به صراحت از سال قحطی نام برده است ثالثاً از اضطرار و عدم اضطرار ذکری نیامد آیا ظهور در مضطر داشته باشد یا خیر؟ محل بحث است.
2- «سکونی عن ابی عبدالله(ع) قال لایقطع السارق فی سنة سنة عام»[15] یعنی سال کم برکت که محصولات نیست و درختها میوه ندادهاند یعنی عام مجاعة عام گرسنگی قحطی این روایت بنحو اطلاق دراد (لایقطع السارق فی عام سنت) و مأکول و غیرمأکول را شامل میشود کسی که در سال خشکسالی سرقت کند دستش قطع نمیشود و ما یأکل یا غیرمأکول فرقی ندارد. هرچند روایت در مورد اضطرار نیز اطلاق و مضطر و غیرمضطر را شامل میشود، اما این احتمال هست که بگوئیم مردم معمولا در سال قحطی مضطر هستند البته باید ببینیم آیا میشود به این احتمال عمل کرد یا نه؟
3- مرسله عاصم بن حمید یا حمید عن ابی عبدالله(ع) «قال کان امیرالمومنین(ع) لایقطع السارق فی ایام المجاعة»[16] حضرت علی(ع) در ایام مجاعة دست سارق را قطع نمیکرد این روایت نیز اطلاق دارد و قید ممایأکل یا غیرمأکول و مضطر یا غیرمضطر ندارد.
4- سکونی عن جعفر بن محمد عن ابیه(ع) قال «لایقطع السارق فی عام سنة المجدبة»[17] مجدبه همان خشکسالی را میگویند جدب آن وقتی است که باران نمیآید و خشکسالی میشود سنت سال قحطی خشکسالی است در ادامه روایت آمده است یعنی فی المأکول دون غیره سرقتش برای مأکول باشد نه غیرمأکول احتمال دارد که کلمه «یعنی» کلام خود امام باشد یا صدوق گفته باشد یا راوی گفته اکنون ما هستیم و این روایات ببینیم آیا این سه تعمیم (مأکول و غیرمأکول مأکول بالقوة و بالفعل مضطر و غیرمضطر) و سه حالتی که از کلام امام استفاده میشود را میتوانیم از روایات استفاده کنیم یا نه؟