< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد مقتدایی

1401/07/16

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: كتاب الإجارة/عین المسأجرة /إجاره عین مستأجرة به غیر

بحث مناسبتی: إن شاء الله با انتقال محل درس به این مکان مقدس موجبات برکات معنوی و علمی بیشتر نصیب ما بگردد؛ مدرسه مبارکه دارالشفاء و سابقه طولانی و با ارزشی که دارد و توفیق همجواری با حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه(س) و بهره‌مندی از عنایات و توجهات این بانوی با کرامت از مهمترین امتیاراتی است که برای این مکان مقدس می‌توان برشمرد.

در سال‌روز آغاز امامت و ولایت آقا بقیة الله الأعظم قرار گرفته‌ایم از آن حضرت که صاحب اصلی حوزه‌های علمیه هستند می‌خواهیم که توجهات خاصه خود را به همه حوزه‌های علمیه مبذول دارند تا هم درس‌ها از برکات بالایی برخوردار شوند و هم تأثیر حوزه‌های دینی در هدایت جامعه‌ی اسلامی محسوس و امید بخش باشد إن شاء الله.

ایام ایام بسیار با عظمت و با شکوهی است؛ ایام شروع امامت آقا بقیة الله الأعظم اروحنا لتراب مقدمه الفداء؛ بعد از شهادت امام یازدهم ما آقا امام حسن عسکری(ع) امامت و ولایت فرزند بزرگوارشان آقا امام زمان(ع) شروع می‌شود؛ به جهت شرائط ویژه‌ای که دوران زندگی آن حضرت داشت و به جهت تجسس جاسوسان دستگاه حاکم از همان زمان، مولای ما آقا امام زمان(ع) در مسیر غیبت صغری قرار گرفتند که تقریبا هفتاد سال به طول انجامید؛ وضعیت طوری بود که حضرت در این دوران به واسطه نوّاب خاص[1] خود با مردم در ارتباط بودند تعداد این نواب چهار نفر بود مردم اگر نامه یا پرسش و مشکلی داشتند به واسطه این نواب اربعة به آن حضرت می‌رساندند و این نواب نتیجه این درخواست را به مراجعین می‌رساندند و به ندرت برخی از شیعیان إجازه شرفیابی در محضر آن حضرت را پیدا می‌کردند این وضعیت هفتاد سال ادامه داشت تا این که حضرت به نائب چهارم خود فرمودند تو تا یک هفته زنده هستی و برای بعد از خودت کسی را به عنوان نائب انتخاب نکن چون غیبت کبری بعد از درگذشت تو شروع خواهد شد؛ نائب چهارم حضرت نیز به جهت امر حضرت کسی را به عنوان نائب انتخاب نکرد و در همان زمانی که حضرت پیش بینی کرده بودند به لقاء الهی پیوست.

ویژگی دوران غیبت کبرای آقا امام زمان(ع) این است که کسی به عنوان نائب خاص حضرت معرفی نشد و هیچ کس حق ندارد جمله‌ای یا نامه‌ای را در این دوران منتسب به امام زمان(ع) بکند و هیچ کس إجازه ملاقات با آن حضرت را ندارد مگر افراد خاص و برگزیده[2] که بسیار به ندرت در طول این مدت اتفاق افتاده است؛ هیچ کس نمی‌داند زمان ظهور امام زمان(ع) چه زمانی واقع خواهد شد حتی بر خود حضرت نیز علم به این زمان مخفی است.

در دوران غیبت، ما باید خود را آماده کنیم تا در خدمت اهداف مقدس آن حضرت قرار بگیریم، به قدری پای بندی به اهداف مقدس اهل بیت عصمت و طهارت(ع) در زمان غیبت اهمیت و فضیلت دارد که عبادات این دوران به اندازه پنجاه برابر زمانی است که مؤمنین و شیعیان توفیق دیدار آن حضرت را داشتند و این نشانه عمق والای معرفت و یقین این مؤمنین است؛ کسانی که در دوران غیبت بدون دیدن حجت خدا این چنین بر ایمان خود راسخ باشند؛

از جمله توصیه‌هایی که برای این دوران شده است زنده نگه داشتن جریان مهدویت است از جمله کارهایی که ما را در این هدف یاری می‌دهد خواندن دعای «اللهم کن لولیک» است که معمولا به عنوان تعقیبات نماز خوانده می‌شود همچنین دعای ندبه و عهدنامه[3] آن حضرت است که این دعا مشتمل بر مضامین عالی و بر اساس اسناد معتبر به دست ما رسیده است ما هم توصیه می‌کنیم بر خواندن این دعا مداومت داشته باشید؛ نقل می‌کنند لابلای کتاب مفاتیح الجنان مرحوم امام چند قسمت با چند تکه کاغذ به دست مرحوم امام علامت گذاری شده بود، یکی از این قسمت‌ها دعای عهد امام زمان(ع) بود و این مسأله نشان می‌هد که ایشان بر مداومت خواندن این دعای شریف عنایت داشته‌اند.

فرازی از دعای عهد: «اللّٰهُمَّ إِنِّي أُجَدِّدُ لَهُ فِي صَبِيحَةِ يَوْمِي هٰذَا وَمَا عِشْتُ مِنْ أَيَّامِي عَهْداً وَعَقْداً وَبَيْعَةً لَهُ فِي عُنُقِي لَا أَحُولُ عَنْها وَلَا أَزُولُ أَبَداً، اللّٰهُمَّ اجْعَلْنِي مِنْ أَنْصارِهِ وَأَعْوانِهِ، وَالذَّابِّينَ عَنْهُ، والْمُسارِعِينَ إِلَيْهِ فِي قَضاءِ حَوَائِجِهِ، وَالْمُمْتَثِلِينَ لِأَوامِرِهِ ، وَالْمُحامِينَ عَنْهُ، وَالسَّابِقِينَ إِلىٰ إِرادَتِهِ، وَالْمُسْتَشْهَدِينَ بَيْنَ يَدَيْهِ؛» خدایا در صبح این روز و تا زندگی کنم از روزهایم، برای آن حضرت بر عهده‌ام، عهد و پیمان و بیعت تجدید می‌کنم که از آن‌، رو نگردانم و هیچ‌گاه دست برندارم. خدایا مرا، از یاران و مددکاران و دفاع‌کنندگان از او قرار ده و از شتابندگان به سویش، در برآوردن خواسته‌هایش و اطاعت‌کنندگان اَوامرش و مدافعان حضرتش و پیش‌گیرندگان به سوی خواسته‌اش و کشته‌شدگان در پیشگاهش؛

«اللّٰهُمَّ إِنْ حالَ بَيْنِي وَبَيْنَهُ الْمَوْتُ الَّذِي جَعَلْتَهُ عَلَىٰ عِبادِكَ حَتْماً مَقْضِيّاً فَأَخْرِجْنِي مِنْ قَبْرِي مُؤْتَزِراً كَفَنِي، شاهِراً سَيْفِي، مُجَرِّداً قَناتِي، مُلَبِّياً دَعْوَةَ الدَّاعِي فِي الْحاضِرِ وَالْبادِي . اللّٰهُمَّ أَرِنِي الطَّلْعَةَ الرَّشِيدَةَ، وَالْغُرَّةَ الْحَمِيدَةَ، وَاكْحُلْ [وَاكْحَلْ] ناظِرِي بِنَظْرَةٍ مِنِّي إِلَيْهِ، وَعَجِّلْ فَرَجَهُ، وَسَهِّلْ مَخْرَجَهُ، وَأَوْسِعْ مَنْهَجَهُ، وَاسْلُكْ بِي مَحَجَّتَهُ، وَأَنْفِذْ أَمْرَهُ، وَاشْدُدْ أَزْرَهُ.» خدایا اگر بین من و او مرگی که بر بندگانت حتم و قطعی ساختی حائل شد، کفن پوشیده از قبر مرا بیرون آور، با شمشیر از نیام برکشیده و نیزه برهنه، پاسخگو به دعوت آن دعوت‌کننده، در میان شهرنشین و بادیه‌نشین. خدایا آن جمال با رشادت و پیشانی ستوده را به من بنمایان و با نگاهی از من به او، دیده‌ام را سرمه بنه و در گشایش امرش شتاب کن و راه آمدنش را آسان گردان و شیوه و روشش را وسعت بخش و مرا به راهش درآور و فرمانش را نافذ کن و پشتش را محکم گردان،

لزوم انس با امام زمان(ع): حداقل فایده‌ی چنین انسی این است که اگر ما بدانیم امام زمان(ع) از حال ما خبر دارد و اعمال ما بر آن حضرت عرضه می‌شود هرگز کاری نخواهیم کرد که قلب آن حضرت را به درد آوریم؛ فرض کنید توفیق ملاقات آن حضرت نصیب ما شده باشد آیا سخنی و رفتاری که موجب آزردگی خاطر حضرتش شود از ما سر می‌زند؟ مطمئن باشیم اگر گناهی از ما سر بزند باعث غمگینی و شرمندگی حضرت می‌شود و این سخن بی‌دلیل و بی‌سند نیست و در روایات وارد شده است که پرونده اعمال ما هفته‌ای دوبار بر آن حضرت عرضه می‌شود تمام اعمال ما از ریز و درشت بر حضرت معلوم می‌شود و حضرت این پرونده‌ها را می‌خواند؛ ظاهرا همه ما مدام می‌گوییم «اللهم عجل لولیک الفرج» ولی در عمل کاری می‌کنیم که دل حضرت را خون می‌کنیم؛ راجع به این موضوع سابقا در قالب بحث اخلاقی و سبک زندگی دینی مباحثی مطرح نموده‌ایم که اخیرا تبدیل به کتاب شده است امید است که قابل استفاده داوطلبین و عموم باشد.

دلیل قرآنی بر عرض اعمال بر حجت خدا: ﴿وَقُلِ اعْمَلُواْ فَسَيَرَى اللّهُ عَمَلَكُمْ وَرَسُولُهُ وَالْمُؤْمِنُونَ وَسَتُرَدُّونَ إِلَى عَالِمِ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ فَيُنَبِّئُكُم بِمَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ﴾[4] «و بگو که هر عمل کنید خدا آن عمل را می‌بیند و هم رسول و مؤمنان بر آن آگاه می‌شوند، آن گاه به سوی خدایی که دانای عوالم غیب و شهود است بازگردانیده شوید و او شما را به کردارتان واقف سازد.»

«الصّادق (علیه السلام)- عَنْ أَبِی‌بَصِیرٍ قَالَ قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ‌وَ‌جَلَ ﴿وَ قُلِ اعْمَلُوا فَسَیَرَی اللهُ عَمَلَکُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ﴾ مَا الْمُؤْمِنُونَ قَالَ مَنْ عَسَی أَنْ یَکُونَ إِلَّا صَاحِبَک[5]

امام صادق (علیه السلام)- ابوبصیر گوید: به امام (علیه السلام) گفتم: «در این کلام خداوند عزّوجلّ وَ قُلِ اعْمَلُوا فَسَیَرَی اللهُ عَمَلَکُمْ وَ رَسُولُهُ وَ المُؤْمِنُون، مراد از مؤمنان چه کسانی است»؟ حضرت (علیه السلام) فرمود: «امید آن می‌رود که مقصود از مؤمنون چه کسی جز همین همنشین تو باشد»؟ [یعنی مراد از مؤمنون ما اهل بیت پیامبر (صلی الله علیه و آله) هستیم].

بحث عرض اعمال در تفسیر نمونه: «در ميان پيروان مكتب اهل بيت ع با توجه به اخبار فراوانى كه از امامان رسيده عقيده معروف و مشهور بر اين است كه پيامبر ص و امامان از اعمال همه امت آگاه مى‌شوند، يعنى خداوند از طرق خاصى اعمال امت را بر آنها عرضه مى‌دارد.

رواياتى كه در اين زمينه نقل شده بسيار زياد است و شايد در سر حد تواتر باشد كه بعنوان نمونه چند قسمت را ذيلا نقل مى‌كنيم:

از امام صادق ع نقل شده كه فرمود: تعرض الاعمال على رسول اللَّه اعمال العباد كل صباح، ابرارها و فجارها، فاحذروها، و هو قول اللَّه عز و جل‌ ﴿وَ قُلِ اعْمَلُوا فَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَ رَسُولُهُ‌﴾، و سكت‌:" تمام اعمال مردم هر روز صبح به پيامبر عرضه مى‌شود، اعمال نيكان و بدان، بنا بر اين مراقب باشيد و اين مفهوم گفتار خداوند است كه ميفرمايد: ﴿وَ قُلِ اعْمَلُوا فَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَ رَسُولُهُ‌﴾، اين را فرمود و ساكت شد" در حديث ديگرى از امام باقر ع مى‌خوانيم: ان الاعمال تعرض على نبيكم كل عشية الخميس فليستح احدكم ان تعرض على نبيه العمل القبيح‌!" تمامى اعمال شما بر پيامبرتان هر عصر پنجشنبه عرضه مى‌شود، بنا بر اين بايد از اينكه عمل زشتى از شما بر پيامبر ص عرضه شود شرم كنيد"باز در روايت ديگرى از امام على بن موسى الرضا ع مى‌خوانيم كه شخصى به خدمتش عرض كرد براى من و خانواده‌ام دعائى فرما، فرمود مگر من دعا نمى‌كنم؟ و اللَّه ان اعمالكم لتعرض على فى كل يوم و ليله‌" بخدا سوگند، اعمال شما هر شب و روز بر من عرضه مى‌شود".

راوى اين حديث مى‌گويد اين سخن بر من گران آمد، امام متوجه شد و به من فرمود: ا ما تقرا كتاب اللَّه عز و جل‌ ﴿وَ قُلِ اعْمَلُوا فَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ‌﴾، هو و اللَّه على بن ابى طالب‌ :" آيا كتاب خداوند عز و جل را نمى‌خوانى كه ميگويد: عمل كنيد خدا و پيامبرش و مؤمنان عمل شما را مى‌بينند بخدا سوگند منظور از مؤمنان على بن ابى طالب (و امامان ديگر از فرزندان او) مى‌باشد البته در بعضى از اين اخبار تنها سخن از پيامبر ص به ميان آمده و در پاره‌اى از على ع، و در بعضى پيامبر و امامان همگى ذكر شده‌اند، همانطور كه بعضى تنها عصر پنجشنبه را وقت عرض اعمال مى‌شمرند، و بعضى همه روز، و بعضى هفته‌اى دو بار و بعضى در آغاز هر ماه و بعضى بهنگام مرگ و گذاردن در قبر. روشن است كه اين روايات منافاتى با هم ندارند، و همه آنها مى‌تواند صحيح باشد، درست همانند اينكه در بسيارى از مؤسسات گزارش كار كرد، روزانه را همه روز، و گزارش كار هفته را در پايان هفته، و گزارش كار ماه يا سال را در پايان ماه يا سال به مقامات بالاتر مى‌دهند. در اينجا اين سؤال پيش مى‌آيد كه آيا از خود آيه فوق منهاى رواياتى كه در تفسير آن وارد شده است اين موضوع را مى‌توان استفاده كرد و يا همانگونه كه مفسران اهل سنت گفته‌اند آيه اشاره به يك مسئله عادى دارد و آن اينكه انسان هر عملى انجام دهد، خواه ناخواه ظاهر خواهد شد، و علاوه بر خداوند،پيامبر ص و همه مؤمنان از طرق عادى از آن آگاه مى‌شوند.

در پاسخ اين سؤال بايد گفت: انصاف اين است كه در خود آيه شواهدى بر اين موضوع داريم زيرا:

اولا: آيه اطلاق دارد، و تمام اعمال را شامل مى‌شود و مى‌دانيم كه همه اعمال از طرق عادى بر پيامبر ص و مؤمنان آشكار نخواهد شد، چرا كه بيشتر اعمال خلاف در پنهانى و بطور مخفيانه انجام مى‌شود و در پرده استتار غالبا پوشيده مى‌ماند، و حتى بسيارى از اعمال نيك مستور و مكتوم چنين است.

و اگر ما ادعا كنيم كه همه اعمال اعم از نيك و بد و يا غالب آنها بر همه روشن مى‌شود سخنى بسيار گزاف گفته‌ايم.

بنا بر اين آگاهى پيامبر ص و مؤمنان از اعمال مردم بايد از طرق غير عادى و به تعليم الهى باشد.

ثانيا: در پايان آيه مى‌خوانيم‌ ﴿فَيُنَبِّئُكُمْ بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ‌﴾ خداوند شما را در قيامت به آنچه عمل كرده‌ايد آگاه مى‌سازد" شك نيست كه اين جمله تمام اعمال آدمى را اعم از مخفى و آشكار شامل مى‌شود، و ظاهر تعبير آيه اين است كه منظور از عمل در اول و آخر آيه يكى است، بنا بر اين آغاز آيه نيز همه اعمال را چه آشكار باشد چه پنهان باشد شامل مى‌شود، و شك نيست كه آگاهى بر همه اينها از طرق عادى ممكن نيست.

به تعبير ديگر پايان آيه از جزاى همه اعمال سخن مى‌گويد، آغاز آيه نيز از اطلاع خداوند و پيامبر و مؤمنان نسبت به همه اعمال بحث مى‌كند، يكى مرحله آگاهى است، و ديگرى مرحله جزا، و موضوع در هر دو قسمت يكى است.

ثالثا: تكيه روى مؤمنان در صورتى صحيح است كه منظور همه اعمال و از طرق غير عادى باشد، و الا اعمال آشكار را هم مؤمنان مى‌بينند و هم غير مؤمنان. از اينجا ضمنا اين نكته روشن مى‌شود كه منظور از مؤمنان در اين آيه- همانگونه كه در روايات فراوانى نيز آمده است- تمام افراد با ايمان نيست، بلكه گروه خاصى از آنها است كه به فرمان خدا از اسرار غيب آگاهند يعنى جانشينان راستين پيامبر ص.

نكته مهمى كه در اينجا بايد به آن توجه داشت اين است كه، همانگونه كه سابقا اشاره كرديم مساله عرض اعمال اثر تربيتى فوق العاده‌اى در معتقدان به آن دارد، زيرا هنگامى كه من بدانم علاوه بر خداوند كه همه جا با من است پيامبر ص و پيشوايان محبوب من همه روز يا همه هفته از هر عملى كه انجام مى‌دهم، در هر نقطه و هر مكان اعم از خوب و بد همه آگاه مى‌شوند، بدون شك بيشتر رعايت مى‌كنم و مراقب اعمال خود خواهم بود.

درست مثل اينكه كاركنان مؤسسه‌اى بدانند همه روز يا همه هفته گزارش تمام جزئيات اعمال آنها به مقامات بالاتر داده مى‌شود و آنها از همه آنها با خبر مى‌گردند»[6]

﴿وَمَا كَانَ اللّهُ لِيُعَذِّبَهُمْ وَأَنتَ فِيهِمْ وَمَا كَانَ اللّهُ مُعَذِّبَهُمْ وَهُمْ يَسْتَغْفِرُونَ﴾[7] «ولى اى پيامبر! تا تو در ميان آنها هستى، خداوند آنها را مجازات نخواهد كرد؛ و نيز تا گروهى از آنها استغفار مى‌كنند، خدا عذابشان نمى‌كند.»[8]

«فِي تَفْسِيرِ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ حَدَّثَنِي أَبِي عَنْ حَنَانِ بْنِ سَدِيرٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ : مُقَامِي بَيْنَ أَظْهُرِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ، فَإِنَّ اَللَّهَ يَقُولُ «وَ مٰا كٰانَ اَللّٰهُ لِيُعَذِّبَهُمْ وَ أَنْتَ فِيهِمْ» وَ مُفَارَقَتِي إِيَّاكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ، فَقَالُوا: يَا رَسُولَ اَللَّهِ مُقَامُكَ بَيْنَ أَظْهُرِنَا خَيْرٌ لَنَا فَكَيْفَ يَكُونُ مُفَارَقَتُكَ خَيْراً لَنَا؟ فَقَالَ: أَمَّا مُفَارَقَتِي إِيَّاكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ فَلِأَنَّهُ يُعْرَضُ عَلَيَّ كُلَّ خَمِيسٍ وَ اِثْنَيْنِ أَعْمَالُكُمْ، فَمَا كَانَ مِنْ حَسَنَةٍ حَمِدْتُ اَللَّهَ عَلَيْهَا، وَ مَا كَانَ مِنْ سَيِّئَةٍ اِسْتَغْفَرْتُ لَكُمْ[9] امام باقر(ع) فرمود: رسول خدا (درحالی‌که میان گروهی از یارانش بود) فرمود: «همانا ماندنم در میان شما برای شما خیر است و دورشدن من از شما نیز برای شما خیر است». پس جابربن‌عبدالله انصاری از جا بلند شد و گفت: «ای رسول خدا (! ما می‌دانیم که ماندن شما میان ما خیر است، امّا چگونه دورشدن شما از ما برای ما خیر است»؟ پس فرمود: «خداوند درباره‌ی ماندن من میان شما می‌فرماید: ﴿وَ مَا کَانَ اللهُ لِیُعَذِّبَهُمْ وَ أَنتَ فِیهِمْ وَ مَا کَانَ اللهُ مُعَذِّبَهُمْ وَ هُمْ یَسْتَغْفِرُونَ﴾، پس آنان را با شمشیر عذاب داده است و امّا اینکه دورشدن من از شما برای شما بهتر است، زیرا که اعمالتان هر دوشنبه و پنجشنبه بر من عرضه می‌شود. پس هرگاه کاری نیک بر من عرضه شود، خدا را ستایش می‌گویم و اگر کار بدی بر من عرضه شود، برای شما طلب مغفرت می‌کنم».

«عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عِيسَى عَنْ سَمَاعَةَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ سَمِعْتُهُ يَقُولُ: مَا لَكُمْ تَسُوءُونَ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ فَقَالَ رَجُلٌ كَيْفَ نَسُوؤُهُ فَقَالَ أَ مَا تَعْلَمُونَ أَنَّ أَعْمَالَكُمْ تُعْرَضُ عَلَيْهِ فَإِذَا رَأَى فِيهَا مَعْصِيَةً سَاءَهُ ذَلِكَ فَلاَ تَسُوءُوا رَسُولَ اَللَّهِ وَ سُرُّوهُ[10] سماعة گويد: از امام صادق(ع) شنيدم كه مي‌فرمود: شما را چه مى‌شود كه پيغمبر صلّى اللّٰه عليه و آله را ناخوش و اندوهگين ميكنيد؟ مردى گفت: ما او را ناخوش مي‌كنيم‌؟!! (در حالی که پیامبر در میان ما نیست) فرمود: مگر نميدانيد كه اعمال شما بر آن حضرت عرضه مى‌شود و چون گناهى در آن بيند، اندوهگينش ميكند؟ پس نسبت بپيغمبر بدى نكنيد و او را (با عبادات و طاعات خويش) مسرور سازيد.

با توجه به این آیات و روایات دیگر تردیدی باقی نمی‌ماند که تمام اعمال ما برای رسول خدا(ص) و جانشینان برحق آن حضرت عرضه می‌شود و بر امام زمان ما نیز اعمال ما عرضه می‌شود حال که ادعا داریم محب اهل بیت عصمت و طهارت(ع) و محب امام زمان(ع) هستیم چطور با اعمال ناپسند خودمان حاضر می‌شویم موجبات ناراحتی محبوب‌های خودمان را ایجاد کنیم؟


[1] https://fa.wikifeqh.ir. «از میان نواب امام زمان (عجّل‌الله‌فرجه‌الشریف) چهار نفر به عنوان «نواب اربعه» مشهور می‌باشند. این افراد در واقع نائبان خاص حضرت بوده‌اند که از سال ۲۶۰ هـ.ق. تا سال ۳۲۹ هـ.ق. واسطه بین آن حضرت و شیعیان بوده‌اند. این افراد در مرتبه‌ای از فضیلت و برتری بوده‌اند که از طرف امام زمان (عجّل‌الله‌فرجه‌الشریف) و بعضاً از طرف امام هادی (علیه‌السلام) و امام عسکری (علیه‌السلام) به عنوان وکلای ایشان انتخاب شده بودند. عثمان بن سعید در ابتدا وکیل امام هادی علیه السلام بود و سپس وکالت امام حسن عسکری علیه السلام را عهده دار شد و پس از شهادت امام عسکری علیه السلام به عنوان اولین نائب امام زمان (عج) برگزیده شد.امام هادی علیه السلام به احمد بن اسحاق یکی از بزرگان شیعه فرمود:«این ابوعمرو(عثمان بن سعید) فردی امین و مورد اطمینان من است.آنچه به شما بگوید، از جانب من می‌گوید وآنچه به شما برساند، از طرف من می‌رساند.» امام حسن عسکری علیه السلام نیز در خصوص او همین جمله را بیان فرمود. عثمان بن سعید به «سمّان» (روغن فروش) مشهور بود. وی این شغل رادر حقیقت پوششی برای فعالیتهای سیاسی خویش قرار داده بودواموالی را که برای رسانیدن آن به امام علیه السلام، به وی داده می‌شد، در ظرف روغن می نهاد و نزد حضرت می‌برد.عثمان بن سعید پس از رحلت امام حسن عسکری علیه السلام مراسم تغسیل و تدفین آن حضرت را عهده دار شد.تاریخ وفات وی دقیقاً مشخص نیست. برخی احتمال داده‌اند بین سالهای ۲۶۰ تا ۲۶۷ هـ.ق. درگذشته باشد. و برخی فوت او را در سال ۲۸۰ هـ.ق. دانسته‌اندمحمد بن عثمان دومین نائب خاص امام مهدی(عج)می‌باشد که پس ار درگذشت پدرش از طرف امام علیه السلام به عنوان نائب برگزیده شد. وی از منزلت خاصی در نزد شیعیان برخوردار بود.حضرت مهدی (عج) پس از درگذشت عثمان بن سعید (پدر محمد بن عثمان) ضمن توقیعی به وی تسلیت گفت و پس از دعای خیر در حقش امر نیابت را به او واگذار کرد.در حدیثی از امام حسن عسکری علیه السلام آمده است:«العمری وابنه ثقتان... ؛ «عثمان بن سعید و پسرش محمد بن عثمان هر دو ثقه و مورد اعتماد هستند.»محمد بن سعید حدود ۴۰ سال عهده‌دار نیابت حضرت بودو سرانجام در سال ۳۰۴ یا ۳۰۵ هـ.ق. رحلت کرد.دو ماه قبل از رحلتش با اعلام حضرت مهدی (عج) زمان مرگ خود را یادآور شد. قبری برای خود حفر کردو روز موعود ازدنیا رفت حسین بن روح به عنوان سومین نائب خاص حضرت مهدی (عج)امر نیابت حضرت را پس از محمد بن عثمان بن سعید عهده‌دار شد. وی در زمان حیات محمد بن عثمان از طرف حضرت مهدی (عج) به عنوان جانشین وی پس از محمد بن عثمان منصوب شد. و توسط محمد بن عثمان به شیعیان معرفی شد.عباس اقبال می‌نویسد:«حسین بن روح؛ به تصدیق موافق و مخالف از فهمیده‌ترین و عاقل ترین مردم روزگار بوده است.»اقبال می‌نویسد:«حسین بن روح؛ مدتی مقام وزارت مقتدر عباسی را عهده‌دار بود. وی به منظور هواداری از شیعیان در دستگاه خلافت نفوذ کرده بود. اما باروی کار آمدن «حامدبن عباس»، وزارت او با مشکلاتی مواجه شد و از سال ۳۱۲ تا ۳۱۷ هـ.ق. در زندان بسر برد.حسین بن روح به منظور حفظ تقیه یکی از خدمتکاران خود را تنها به این دلیل که معاویه را لعن نمود، عزل و اخراج کرد.در مجلسی وی به جهت حفظ تقيّه خلفای راشدین را به نیکی یاد کرد.این سخن موجب شد یکی از دوستانش ناخواسته تبسم کند. حسین بن روح پس از آن جلسه اورا توبیخ کرد که چرا خندیدی؟ چه بسا این گونه برخورد کردن روش تقيّه را به خطر اندازد.این مسئله نشان دهنده وضعیت خاص شیعیان و فشار و خفقانی است که از طرف دولت عباسی، شیعیان با آن مواجه بودند. بدون شک حسین بن روح و دیگر نواب خاص حضرت دارای صبر، شجاعت، تقوا، و رازداری و صفات برجسته‌ای بوده‌اند که به این مقام منصوب شده‌اند. در خصوص صبر و مقاومت و رازداری حسین بن روح آمده است: «عده‌ای از ابوسهل نوبختی (ابوسهل اسسماعیل بن علی نوبختی، شیخ المتکلمین در بغداد بود و کتابهای زیادی نوشته است. وی امام حسن عسکری علیه السلام را هنگام وفات درک کرده و حضرت مهدی (عج) را دیده است.)پرسیدند:تو چرا نائب خاص حضرت نشدی و به جای تو حسین بن روح به این منصب رسید؟ او گفت: ائمه علیهم السلام خود بهتر می‌دانند چه کسی لایق این مقام است. من آدمی هستم که با دشمنان زیاد رفت و آمد دارم و باآنها مناظره می‌کنم.اگر آنچه را «حسین بن روح» در موردامام مهدی علیه السلام می‌داند، من می‌دانستم، شاید در بحث‌هایم وقتی لجاجت دشمنانم را می‌دیدم، می‌کوشیدم دلایل بنیادی بر وجود امام علیه السلام ارائه دهم.در نتیجه محل اقامت او را برملا می‌ساختم. اما اگر حسین بن روح امام رازیر عبای خود پنهان کرده باشد، اگر بدنش را با قیچی قطعه قطعه کنند، تاامام را نشان دهد، هرگز عبای خود را کنار نمی‌زندوامام را نشان نخواهد داد. حسین بن روح تا سال ۳۲۶ هـ.ق. امر نیابت حضرت را بر عهده داشت و در این سال از دنیا رفت.باقر شریف القرشی می‌نویسد:«وی مدت ۲۱ سال منصب نیابت خاصه امام زمان (عج) را بر عهده داشت و ۱۸ شعبان سال ۳۲۶ هـ.ق. رحلت کرد.»کتاب «التأدیب» از تألیفات فقهی اوست.چهارمین و آخرین نائب خاص امام مهدی علیه السلام علی بن محمد بن سمری، پس از درگذشت حسین بن روح و به دستورآن حضرت امر نیابت را عهده‌دار شد.وی از سال ۳۲۶ تا سال ۳۲۹ هـ.ق. نائب خاص حضرت بود و در این سال از دنیا رفت. با رحلت او غیبت کبری امام زمان علیه السلام آغاز شد.حضرت مهدی علیه السلام در توقیعی که به وی نوشت، زمان درگذشت وی رااعلام کردو به او دستور فرمود نائبی برای خود مشخص نکند. در بخشی ازاین توقیع آمده است:«ای علی بن محمد خداوند پاداش برادران دینی تو را در مصیبت تو بزرگ دارد. تا شش روز دیگر خواهی مرد. پس امر حساب و کتاب خود را مرتب کن و درباره جانشینی این مقام نیابت به کسی وصیت مکن. زیرا غیبت دومی فرا رسیده است...»قول مشهور در تاریخ رحلت علی بن محمد سمری پانزدهم شعبان ۳۲۹ هـ.ق. می‌باشد.شیخ صدوق رحلت او را در ۱۵ شعبان ۳۲۸ هـ.ق. ذکر کرده است
[2] https://fa.wikishia.net. ملاقات با امام مهدی (عج) در دوران غیبت کبری یکی از مسائل پرچالش در میان شیعیان است. بسیاری از بزرگان و علمای شیعه، از دیدار خود با امام زمان در دوران غیبت کبری سخن گفته‌اند؛ اما عده‌ای دیگر همچون نُعمانی (درگذشت ۳۶۰ق) ملاقات با آن حضرت در زمان غیبت را ناممکن می‌دانند. منشأ این اختلاف دیدگاه، احادیثی است که مشاهده‌کننده در روزگارِ غیبت را دروغگو خوانده‌اند. مهم‌ترین سند، آخرین توقیع امام زمان خطاب به نائب چهارم است که در آن، مدعیان ملاقات را دروغگو و افترازننده خوانده است.در برخی احادیث، دعاها و اعمالی برای تشرف به خدمت امام مهدی(عج) توصیه شده‌ است و احادیثی ارتباط با امام و مشاهده او را برای پیروان ویژه‌اش، ممکن دانسته‌اند. عالمانی چون شیخ صدوق (۳۰۵ ـ ۳۸۱ق)، شیخ طوسی (۳۸۵-۴۶۰ق) نیز در کتاب‌های خود فصلی گشوده‌اند و از دیدارکنندگان با امام و چگونگی دیدارها سخن گفته‌اند و به ممکن بودن آن تصریح کرده‌اند.از جمله افرادی که نامشان در فهرست دیدارکنندگان آمده چنین است: میرزای نائینی، سید ابن طاووس، ابراهیم کفعمی، محمدتقی مجلسی، ابوالحسن شعرانی، شیخ حر عاملی، مقدس اردبیلی، میرزا محمد استرآبادی، شهید ثانی، سید بحرالعلوم، سید نعمت‌الله جزایری، شیخ مرتضی انصاری
[3] یکی از دعاهایی که در عصر غیبت خوانده می‌شود و دارای مضامین بلندی است، دعای عهد است. این دعا را علامه مجلسی(ره) در سه بخش از «بحار الأنوار» آورده است که در دو بخش برای آن سند ذکر کرده است.اگرچه بیشتر راویان دعای عهد، از بزرگان و فقهای شیعه هستند، ولی در بین آنان کسانی هم وجود دارند که وضعیت روشنی ندارند، ولی چون اولاً: این دعا توسط عالمان بزرگی همچون سید بن طاوس(ره) در کتاب «مصباح الزائر» و کفعمی(ره) در «مصباح» و سپس توسط علامه مجلسی نقل شده است، نشان از اعتماد آنان به دعای عهد دارد. ثانیاً: مضامین این دعا در ادعیه دیگر مورد تأیید قرار گرفته است؛ لذا می‌توان دعای عهد را خواند و ان‌شاء الله مورد اجر و ثواب الهی است.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo