استاد سیدمنذر حکیم
درس خارج فقه
92/11/05
بسم الله الرحمن الرحيم
5/11/92
اعوذ بالله السمیع العلیم من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین بارئ الخلائق اجمعین ثم الصلاة والسلام علی البشیر النذیر سیدنا ونبینا وحبیب قلوبنا ابی القاسم المصطفی محمد وآله الطاهرین.
ربنا لا تکلنا الی انفسنا طرفة عین ابدا.
بحث ما در نظام اجتماعی اسلام به بحث امامت کشیده شد و سه نکته را در بحث امامت ما لازم بود روشن کنیم یا تا حدودی وارد این بخش شدیم که باید مشخص بشود بحث امامت یا اصل امامت در اسلام که اصل اعتقادی است از یک جهت اما چون کار کرد اجتماعی دارد پس حتما این بحث به نظام اجتماعی مرتبط هست پس اینجا دو سؤال ما باید داشته باشیم و دنبال پاسخ آنها باید باشیم چه نوع رابطهای است میان اصل امامت و امامتی که شیعه به آن پایبند هست یعنی امامت معصوم با نظام اجتماعی چه نوع اراتباطی است بین این اصل اعتقادی که یک اصل اجتماعی هم هست و در مجموعة نظام اجتماعی جای خاص پیدا میکند به خاطر این که این اصل کارکرد اجتماعی دارد تأثیرگذار است در ترسیم جامعه نظام اجتماعی جامعه از لحاظ فنی وقتی ما میگوییم یک نظام داریم یک منظومه داریم برای جامعه مجموعهای از قوانین داریم که این قوانین با هم دست به دست هم میدهند و روابط اجتماعی ما را نظم میبخشند پس کارکرد این امامت در نظم بخشیدن به روابط انسانها این مورد توجه باید قرار بگیرد خب یک سؤال سوم هم در اینجا متولد میشود از این سؤال وقتی میگوییم این کارکرد دارد و تأثیر گذار است در نظم بخشیدن به روابط چگونه این یعنی یکی مکانیسم این تأثیر گذاری یعنی دو سؤال در حقیقت اینجا حالا باید پاسخ داده شود چهار سؤال جمعا میشود یکی مکانیسم این تأثیر گذاری یکی هم جایگاهی که این امامت پیدا میکند در مجموعة نظام اجتماعی پس ما چهار سؤال در حقیقت اینجا در فرا روی ما قرار میگیرد یک اصل رابطة امامت با نظام اجتماعی سؤال اول سؤال دوم کارکردهای این امامت در نظام اجتماعی یعنی در تنظیم و تحدید و تعیین روابط بین انسانها در جامعه و سوم مکانیسم این تأثیر گذاری و این عملکرد چگونه میتواند یعنی به روش غیبی امامت میآید و روی روابط اثر میگذارد یا یک روش علمی و منطقی این تأثیر گذاری حاصل میشود چهارم جایگاهی که این امامت در این نظام پیدا میکند یعنی مثلا میگوییم مثل عمود خیمه است همانطوری که گفته شده است الصلاة عمود الدین امامت گفته شده است که بالاتر از نماز وروزه است ولایت بدون ولایت این نمازی که عمود دین است بدون ولایت این خنثی میشود این نماز اثرش از بین میرود یا بی خاصیت میشود بی حاصل میشود قبول نمیشود خب این چه جایگاهی پیدا میکند این امامت و این ولایت که حتی عمود این خیمة دین به وسیلة امامت استوار میشود و محکم میشود و تأثیرگذار میشود به منزلة مثل روایتی که میفرماید الصبر من الایمان به منزلت رأس من الجسد قله و اساس و آن رکن رکین ایمان صبر میشود اینجا هم رکن رکین نماز ولایت میشود پس اگر گفتیم ولایت ستون اصلی دین است یعنی مقوم ستون دین که نماز است به عبارتی دیگرمقوم نظام اجتماعی است همانطوری که نماز چگونه در بهبود روابط اجتماعی انسانها اثر میگذارد و این روابط را تنظیم میکند به همین نسبت وبلکه بالاتر ولایت میتواند و امامت میتواند این روابط را تنظیم کند و جامعه را به هم مرتبط افراد جامعه را به هم به گونهای خاص مرتبط کند که حالا این نکتهای است که در سؤال چهارم میخواهیم مطرح کنیم چگونه این تأثیر گذاری در چه خدی است آن درجة تأثیر گذاری که با هیچ عامل دیگری قابل مقایسه نیست یعنی کم و کیف تأثیر گذاری کمیت تأثیرگذاری و کیفیت تأثیر گذاری در بالاترین حد در بحث امامت معصوم قابل تصور خواهد بود بنابراین ما با توجه به این چند سؤال یک بحث جدید فرا رویمان باز میشود و این که ما با یک نگاه اجتماعی یا نگاه به نظام اجتماعی به مسئلة امامت نگاه میکنیم و از دوستان هم انتظار داریم اگر فرصتی بکنند به روایاتی که و آیاتی که راجع به امامت و ولایت آمده است با این نگاه مرور کنند مرور داشته باشند و ببینند این کارکردهای اجتماعی این بحث امامت وولایت در متون و آیات و روایات چگونه است خبدر یک جای میفرماید انما ولیکم الله ورسوله در آیة دیگر هم اطیعوا الله واطیعوا الرسول واولوا الامر منکم مثلا در آیات دیگری بحث انسجام و هماهنگی بحث مودت و محبت اینها را در آیات متعدد ما میبینیم اینها به هم ربط دارند قطعا ربط دارند چگونه ارتباطی با هم دارند مثلا در بحث ولایت اضافه بر پیروی بیش از پیروی فیزیکی و ظاهری تولی یعنی دوست داشتن ارتباط قلبی داشتن با امام محبت امام مودت امام خب کارکرد دارد دیگر وقتی انسان امامی رهبری داشته باشد که او را دوست داشته باشد چگونه برخورد میکند شما برخورد مالک اشتر را ببینید با برخورد خوارج با امام علی علیه السلام در هر دویشان امامت امام را به عنوان یک امر واقع قبول کرده بودن زیر بار باید میرفتند اما کجاها اینها برای حضرت سلام الله علیه به اعتراض و به جنگیدن با امام به خاطر سوء فهم یا به هر دلیل یعنی حالت تسلیم وجود نداشت وچه مشکلی در جامعة اسلامی این نوع از فهم و این نوع از عملکرد به وجود آورد در یک مدت بسیار کوتاه خلافت امام علیه السلام سه حادثة بسیار دردناک وسهمگین در درون جامعة اسلامی بیعت کرده بودند طلحه و زبیر بعد رفتند نقش بیعت کردند خب بیعت کردن یعنی چه و نقش بیعت خروج بر این بیعت یعنی به هم ریختن نظام اجتماعی نظم جامعه بعد کلی آثار به بار میآورد میبینیم که بحث پیروی و تبعیت وقتی که کیفیتش مراتبش متفاوت شود همین پدیده را در صحرای کربلا میبینید که اصحاب امام حسین علیه السلام در برابر امام حسین چگونه ارتباطی داشتند ارتباط بر اساس محبت ارتباط بر اساس تسلیم یکی از اینها از این معرکه شانه خالی کرد و آن هم به تعبیر در حد خودش گفته بود از اول من شرط کردم اگر کاری از من ساخته نباشد و وجود من ثمری ندارد دیگر من اتلاف وقت نکنم و مرخص شد گفت یا ابا عبد الله تنها ماندی من هم یک نفر که دردی را برای تو دوا نمیکنم خداحافظ اما بقیه چگونه برخوردی داشتند حالا شما این را در یک سطح بزرگتر ووسیعتری نگاه کنید در یک جامعة اسلامی رابطة امام و مأموم یک رابطه بر اساس محبت باشد بر اساس ولایت باشد یعنی انتخاب و اطاعت و پیروی آمیخته با محبت باشد و به سر حد تسلیم برسد پس کم و کیف این ارتباط بسیار قابل مطالعه خواهد بود که در یک جامعة اسلامی وقتی که اصلا خود تعبیر به ولی انما ولیکم الله تعبیر از اولوا الامر تعبیر از حاکم تعبیر از رهبر یا امام به ولی ولی الله یا ولیکم ولی شما است خود واژة ولایت وتولی یک مفهوم خاصی به این ارتباط میدهد در امامت اگر کفتیم در امامت پیشروی امام پیشرو بودن امام مطرح است یک یا چند سر و گردن از دیگران جلوتر باشد در یک مسیر به این میگوییم امام و بقیه مأموم هستند اما همین امام و مأموم با هم ارتباط قلبی و محبت دارند با هم و تولی وتبری بر اساس او شکل میگیرد آن وقت شما میبینید چنین رابطهای در یک نظام اجتماعی چه آثار مثبت فراوانی میتواند به وجود بیاورد یعنی دستوری که امام میدهد یا موضعی که اتخاذ میکند وقتی که یک امت همه یا اکثر افراد با عشق و علاقه آن موضع را تأیید کنند آن موضع را قبول کنند بر اساس آن موضع حرکت کنند حرکت هماهنگ کل جامعه در یک مسیر به تعبیر امام رحمة الله علیه اگر هر آدمی از این یک ملیارد مسلمان جهان یک سطل آب بردارد با هم این سطلهای آب را روی اسرائیل بریزند این اسرائیل نابود میشود و چیزی از آن نمیماند چون هماهنگی حالا همین یک ملیارد سطل را به مرور زمان هر مثلا روزی یک سطل آب روی اسرائیل ریخته بشود سیل نمیشود پس بحث ارتباط نوع ارتباط کم و کیف ارتباط این در یک نظام اجتماعی نکتهای است بسیار اساسی و ما بحث امامت را از این زاویه داریم نگاه میکنیم کارکرد امامت اصل امامت در شکل گرفتن یک نظام اجتماعی چه شکلی به این نظام میدهد و چه ویژگیهایی به این نظام اجتماعی میدهد و خود این امامت در این نظام چه جایگاهی پیدا میکند این که اگر ما بگوییم شاقول این نظام اجتماعی یک دو بنیة اساسی این نظام اجتماعی بر اصل امامت قائم است و استوار است اینجا گزاف نخواهیم گفت چرا چون آن که در نظام اجتماعی مطرح است تنظیم روابط است آن که برای تنظیم روابط مهم است آن عواملی که این روابط را بتواند به سمت آن اهداف مطلوب سوق بدهد وحرکت کند اگر روابط سرد باشد رابطه است اما سرد است یا روابط است اما این روابط بسیار متفاوت است بعضیها بسیار گرم میگیرند بعضیها بسیار سرد هستند یعنی شما میبینید در جامعه بعضیها طب میکنند بعضیها از سرما دارند میمیرند در روابطشان چه حالتی پیدا میکند این جامعه یک گسست بسیار ناخوشایندی به وجود میآید مثلا شما با همة جدیت به مست کسی دست دراز میکنید میخواهید او را در آغوش بگیرید او اصلا هیچ عکس العملی نشان ندهد دست هم در از نکند به سمت شما این رابطه به هم میخورد یعنی شما میخواهید مرتبط بشوید او حاظر نیست این ارتباط را تأیید کند در نتیجه رابطه از بین میرود یعنی ارتباطی شما با او نخواهید داشت و وقتی که شما روابط را روابط میان افراد جامعه را به این سطح کشاندید یا نظام به گونهای بود که خود به خود این رابطهها را نایدیده را میگیرد یا این رابطهها را مورد توجه قرار نمیدهد در حقیقت این ارتباط از بین میرود وقتی ارتباط از بین رقت جامعهای اصلا وجود نخواهد داشت یعنی اصل جامعه بودن جامعه زیر سؤال میرود چون قوام جامعه به آن ارتباطات میان افراد است پس هر عاملی که در این ارتباطات خلل به وجود بیاورد و آسیب بزند به آن کلیت آن جامعه و جامعه بودن آن جامعه و ماهیت آن جامعه وهویت آن جامعه لطمة جدی وارد میکند و به همین خاطر میفهمیم به همین نسبتی که امامت در شخصیت دادن و هویت دادن به جامعه تأثیر گذار است به همین نسبت دور شدن از اصل امامت چقدر فاجعه آمیز است و چقدر میتواند ضربة کاری و مهلک برای جامعه به وجود بیاورد و این که در روایاتی که راجع به غیبت امام معصوم صحبت میشود و چقدر جامعه ضرر میبیند از این هدم حضور امام معصوم هر چند که این به خود آن جامعه و افراد آن جامعه مرتبط است و مقصر در اینجا اگر دنبال مقصر بخواهیم بگردیم در روایات به گردن مأمومین و افرادی که نتوانستند ظرف مناسبی باشند برای حضور آن امام و رهبر و پیشرو و پیشگامشان در آن فضا فضای خودشان و نتوانستند امام خودشان را پاسداری کنند و حفظ کنند در نتیجه او ناگزیر میشود که غایب شود تا این که از آسیبهای بیشتر که زندگی او را و برنامة او را به خطر میرساند یا او را گرفتار میکند ناگزیر میشود که احتیاط کاری کند و با غیبت برخی از آن اهداف را سعی میکند به صورت غیر مستقیم دنبال کند خب کل اینها چه بحث حضور امام و غیبت امام وچه بحث نوع ارتباط با امام سطح ارتباط با امام حقوق امام و امت که بعد در نظام امامت و در نظام اجتماعی بحث میشود همة اینها مباحثی است که باید مورد توجه در یک نظام اجتماعی قرار بگیرند نظام اجتماعی اسلام نظامی است که مبتنی بر این اصل خواهد بود به همین خاطر ما نسبت به بحث امامت ناگزیریم یک بحث یا بگوییم یک فضای جدیدی باز کنیم اکثر بحثهای نظام اجتماعی منهای نظام امامت و اصل امامت بحث نظام را مطرح میکند یعنی میگوییم اینها نظام اجتماعی نظامی است که عدالت را رعایت میکند نظام اجتماعی اسلام نظامی است که حقوق انسانها را مراعات کند نظام اجتماعی اسلام نظامی است که در آن مساوات مطرح است همه چیز را مطرح میکند اما آن اصلی که و آن مقوم اصلی که همة اینها را این مجموعة این پازل را به هم ربط میدهد و باعث تحقق عدالت تحقق مساوات تحقق ایثار تحقق حقوقی که افراد برایشان در نظر گرفته شده است میشود معمولا مورد غفلت قرار میگیرد و اصل امامت به عنوان یک اصل اعقتادی در اصول دین بحث میشود ووقتی که وارد فروع دین وبحث نظام میشویم این بحث فروکش پیدا میکند و مطرح نمیشود و حد اکثر یک بحث تولی و تبری به عنوان یک وظیفه برای ما انسانها مطرح میشود در حالی که اینها همه به هم مربوط هستند یعنی بحث تولی وتبری از فروع به چه معنی از فروع دین است درحالی که در اینجا ما کارکرد این تولی و تبری را در نظام اجتماعی بسیار چشم گیر میبینیم و جزء مکمل آن یعنی آن اصل امامت با این شرائط یک کسی امام است اما هیچ کس او را قبول ندارد خب چه تأثیر گذاری دارد در جامعه یک فرماندهای تعیین شده است برای یک مجموعه سرباز در یک صحنة عملیاتی هیچ کس از او اطاعت نمیکند خب این چه فرقی کرده است چگونه میتواند به اهداف برسد یا اگر اطاعت کنند با اکراه دستورات او را اجرا میکنند خب عملکرد این مجموعه بسیار تنزل پیدا میکند اما اگر با عشق و علاقه دستورات او را انجام بدهند پیش قدم شوند با هم مسابقه دهند برای تأمین خواستهها و دستورات او آنوقت میبینید آن عملکرد این مجموعه یک عملکرد چشم گیری میشود کاری که بعضی از فرماندهان در شرائط بسیار حساس مناطق بزرگی را فتح کردند به خاطر این که در شرائط خاص سربازهای خودشان را قرار دادند و آنها جانانه به خاطر این که حتما نجات پیدا کنند معجزه آفریدند کلا در وضع اجتماعی ما به این سمت باید بیاییم توجه کنید در یک نظام اجتماعی جایگاه چنین امامتی امامتی که با محبت و مودت شکل میگیرد بر اساس این که این امام شایستگی این امامت و این پیش قدمی و پیشرو بودن را دارد و دیگران شایسته بودنش را با جان و دل بپذیرند و به سمت این مقام کمالی این انسان درحال صعود این قلة تکاملی باشند خب این انسانها معلوم است نوع عملکردشان بسیار متفاوت خواهد بود خب حالا بجث ما یک بحث واقعیت خارجی نیست بحث نظری و تئوری این موضوع است که از لحاظ تئوریکی این قرار دادن یک امام در جامعه به عنوان محور محور اصلی و لهذا میبینید شما بر مبنای ما شیعه ما دو امام همزمان نداریم ما یک امام داریم یعنی مرزیت و یک تک محور بودن وتک قطب بودن جامعه جامعة چند قطبی ما نداریم یک جامعهای که یک قطب دارد قطب الرحی این امام معصوم است دو سه تا امام دیگر هم در کنار او هستند اما آنها بالفعل امام نیستند امامتشان تحت الشعاع امامت امام معصوم است امام علی علیه السلام امام بالفعل است امام حسن و امام حسین امام هستند اما آن امام بالفعل امام علی است امام حسن و امام حسین و امام زین العابدین در یک اصل زندگی میکردند امام بالفعل امام حسن مجتبی است امام حسین امام زین العابدین و حتی امام باقر علیه السلام در پرتو امامت او حرکت میکنند خب معنایش این است که داریم این امامت دارد به جامعه نظم میدهد یک نظم خاص میدهد و چنین جامعهای نظامی به خود میگیرد که این نظام کل روابط افراد را سامان میبخشد از این حیث است که ما این بحث را به عنوان یک بحث بسیار مهم میبینیم که جای گفتگو دارد و ان شاءالله دوستان و عزیزان با این نگاه به مباحث امامت از لحاظ کارکرد و تأثیر گذاری امامت در نظام اجتماعی به آیات و روایاتی که مبحث امام یا ولی یا اولوا الامر هر چیزی که به آن رهبری جامعه مرتبط هست و نقش این رهبری یعنی این نوع رهبری رهبری معصوم در نظام اجتماعی که در چهار نکته جای مطالعه دارد اگر دقت کنید این معنای رهبری معصوم که ما شیعه به او قائل هستیم این چهار نقش را برای رهبر معصوم در نظر باید بگیریم یکی راهنمایی نقش راهنمای دو نقش دستگیری یعنی اضافه بر راهنمایی دست افراد و دست جامعه را بگیرد که مبادا سقوط کند اکتفا به راهنمایی نمیکند مثل پلیس راهنمایی گاهی فقط با اشاره شما را راهمایی میکند اما شما ممکن است که تخلف کنید کاری میکند که شما جرأت تخلف پیدا نمیکنید تخلف نکنید از دستورات و شما گرفتار خطر و تصادف نشوید جلوگیری کند از تصادفی که احتمالی است خب این چیزی اضافه بر راهنمایی است راهنمایی دستگیری نظارت پیوسته نظارت فراگیر یعنی اضافه بر راهنمایی و دستگیری ناظر عین الله عین الله الناظرة در زیارت نامههای امام زمان علیه السلام بخوانید آنجا میبینید در این هم ادعیة ویژة امام زمان در مفاتیح الجنان شما اینها را مراجعه کنید سلام الله الکامل التام زیارتهای مخصوص امام و ادعیه و صلواتی که برای امام زمان علیه السلام آمده است شما ببینید چه واژگانی آنجا به کار گرفته شده است و چه جایگاهی برای امام از نگاه اجتماعی و نظام اجتماعی مطرح شده است این را لطفا مراجعه کنید که ببینید با یک دنیا از معارف اجتماعی این امامت مطرح میشود در حالی که دیگران چنین فهمی و چنان دقتی روی بحث امامت و تأثیرگذاری آن در سامان دهی نظام اجتماعی نداشتهاند البته روایت امام زمان علیه السلام راجع به امامت آن روایت هم قابل مطالعه است که حتما آن راویت رامفصل ببینید تا ببینید چرا و چگونه امام رضا علیه السلام امامت را اس الاسلام النامی یعنی این اسلامی که پیوسته در حال رشد و تکامل است و پیشروی است و بگوییم اسلامی که روز به روز شادابتر و جوانتر میشود به برکت امامت است که این اسلام میتواند شادابی خودش را و پیشرو بودن خودش را در تمام عصور حفظ کند چه ارتباطی میان این امامت و شادابی این اسلام و چه نوع امامتی باعث این شادابی میشود مگرنه این که امرای زیادی و فراوانی در طول تاریخ جامعة اسلامی داشته است چرا خیلی جاها جامعة اسلامی عقب گرد و عقب نشینی و به تعبیری افول پیدا میکرده است به جای این که ظهور پیدا کند خب این نشان میدهد که امامت امامت خاصی که ما یعنی امامتی که با ویژگیهایی که شیعه میگوید این امامت بسیار متفاوت است با امامت دیگران پس دو بحث اینجا جای مطالعه است یکی این که خود اصل امامت امام داشتن جامعه چه نقشی در روابط و تنظیم این روابط دارد یک بحث هم نوه آن امامت خصوصیات و ویژگیهای آن امامت است که میتواند آن درجة تأثیر گذاریش را بالا ببرد یا آن را کم رنگ کند والحمدلله رب العالمین وصلی الله علی سیدنا محمد وآله الطاهرین.