استاد سیدمنذر حکیم
درس خارج فقه
92/06/31
بسم الله الرحمن الرحيم
31/6/92
اعوذ بالله السمیع العلیم من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین بارئ الخلائق اجمعین ثم الصلاة والسلام علی البشیر النذیر سیدنا ونبینا وحبیب قلوبنا ابی القاسم المصطفی محمد واله الطاهرین.
ربنا لا تکلنا الی انفسنا طرفة عین ابدا.
بحث ما در زمینة نظام اجتماعی اسلام بود که راهها و روشهای رسیدن به این نظام اجتماعی را مطرح کردیم و عرض شد که ما ممکن است به روشهای گوناگونی که شهید صدر ترسیم کردند وارد این مجموعه از مباحث مهم بشویم یعنی نظام مند دیدن کل تعلیمات اسلامی و این نظام_مند بودن چندین منظومه میشود برایش تصویر کرد و یک کلان نظام ما باید تصویر کنیم و ترسیم کنیم یا انتزاع کنیم و استنباط کنیم یا این که در متون روایات این کلان نظام را پیدا کنیم یعنی در متون موجود قرآن سنت ما این کلان نظامها را پیدا کنیم که نمنوههایی از این را قبلا خدمت دوستان عرض کردیم در برخی از سورههای قرآن مثل سورة فرقان و سورههای انعام و همین طور اعراف و سورهها مثل اسراء سورههای مختلفی که به ابعاد مختلف زندگی اجتماعی انسانها پرداخته است و تکالیفی داده است و از آن متون میشود یک منظومة اجتماعی در یک سطح کلان و بعد هم منظومههای تفصیلی که خرده نظامها را تبیین کند به دست آورد و یک هم راه دیگر این است که بیاییم از مجموعة تکالیف و دستوراتی که در آیات آیات قرآنی و در روایات مطرح شده است و به ابعاد مختلف زندگی پرداخته همانطور که فقهاء تاکنون انجام دادند یعنی آنچه که منصوص بوده است در آیات و روایات در ابواب مختلفی گرد آوری کردند و از این مجموعه ما دو جور نظام به دست بیاوریم یک کلان نظام ویک مجموعة خرده نظامهایی که مثلا از باب نمونه شما میبینید فقهاء کل ابواب فقهی را به چهار بخش عبادات معاملات ایقاءات وسیاسات مثلا تقسیم کردهاند این یک جور نظاممند دیدن احکام فقهی است که حالا این نظاممندی خودش خواستگاهی دارد و دلیل دارد و روشی دارد خب حالا ممکن است این نظام مندی را به گونهای دیگر دید یعنی واقعیتی است که وجود دارد و فقیه میآید کشفش میکند مثلا بیاییم بگوییم ما یک نظام اقتصادی داریم یعنی چیزی فراتر از عقود چون عقود هم عقد مثلا عقود معاملاتی را در برمیگیرد هم عقود غیر معاملاتی مثلا ازدواج در ایقاعات هم همچنین مباحثی به خانواده ربط دارد ومباحثی به غیر خانواده ربط دارد خب ما بیاییم بگوییم که ما بر اساس حوزههای مختلف نیازی که داریم یا ابعاد مختلف وجودی که داریم ما یک جامعهای متشکل از تمام مردم داریم ویک جامعههای کوچکی داریم که خانوادهها باشند پس ما یک نظام برای خانواده در اسلام میتوانیم ببینیم که هست ما میتوانیم یک نظام برای عموم افراد جامعة بشری از قوانین اسلام به دست بیاوریم ما میتوانیم یک نظام برای کلیة جوامع بشری که بحث روابط بین الملل پیش میآید دینی که تمام جوامع بشری را تحت پوشش خودش قرار بدهد و آنها را منضبط و نظم ببخشد فقیه میتواند با زاویههای دید مختلف نظامهای گوناگونی را استنباط کند خب پس این یک بحث مهمی است و جای مباحثه و مذاکرة جدی دارد که ما در اکتشاف نظامهای اجتماعی به چه روشهایی و با چه ضوابطی و با چه ملاکهایی میتوانیم سراغ کشف این نظامها برویم وآیا این نظامهای گوناگونی که فقهای ما در طول تاریخ در کتب فقهی یا غیر فقهیشان حتی اخلاقی در کتب اخلاقی گاهی چنین دیدگاههایی مطرح میشود یعنی وقتی که از زاویة دید اخلاق و تربیت و تزکیه انسان میآید احکام فقهی را هم میآیند متناسب با این منظومة تربیتی آن را میچینند همانطوری که شما در جامع السعادت میبینید جامع راجع السعادة یک منظومه میبینید یک نظامی است که این نظام تربیتی است این نظام تربیتی احکام در درون او تعبیه شده است و عجین شده بلکه راهکارهای مبارزه با مشکلات اخلاقی و مفاسد اخلاقی را مثل چنین دو عالم اخلاق که فقیه هم بودند با توجه به فقه آمدهاند این منظومة تربیتی را مطرح کردند یا طراحی کردند یا اکتشاف کردند که ما میتوانیم بگوییم که اکتشاف است بیشتر تا اختراع و استنباط حالا آن جای نقد هم هست که چقدرش ابداعی است و ابتکاری و چقدرش استنباطی است این هم جای بحث است ولی در هر صورت امکان اکتشاف وجود دارد چون زاویههای دید مختلف است و حوزهها و قلمروهای بحث متنوع است شما اگر حوزة بحثتان و قلمرو بحثتان اقتصاد بود خب میآیید در تعریف اقتصاد و عرصههایی که اقتصاد در آنجا حضور دارد وت مام عوامل و عناصری که در اقتصاد تأثیر گذار است و مورد توجه باید باشد همه را شما نگاه میکنید و بعد کلیة احکام شرعی مربوط به کلیة این عرصهها و ابزار و روشها که معاملات بخشی از آنها خواهد بود شما میآیید نظام اقتصادی را کشف میکنید نه این که طراحی میکنید چون شما ابداع به معنای ایجاد شما راه حل ایجاد نمیکنید راه حل را شریعت داده شما میآیید آن منظومه را به دست میآورید به لحاظ آن زاویة دیدی که دارید به آن منظومه میرسید لذا میتوانیم بگوییم و دفاع کنیم از آنهایی که نظام اقتصادی مثلا طراحی کردند بگوییم این اکتشاف نظام اقتصادی است نه ایجاد نظام اقتصادی و این نقطه را شهید صدر در تعبیرهایشان در زمانی که خواستند بحث نظریه ونظام اقتصادی را مطرح کنند به صراحت فرمودند که کار فقیه در اینجا اکتشاف است نه ابداع بر خلاف مکاتب دیگر که در آنها ممکن است آنجا اقتصاد دان بیاید و قانونی را ابداع کند و ایجاد کند و متناسب با آن خط مشی کلی نظام سرمایهداری یا سوسیالیستی بیاید در آنجا در اختیار مردم یک قانون جدید بگذارد ما اینجا قانون جدید ایجاد نمیکنیم قوانین شرعی موجود را میآییم و به گونهای به دست میآوریم و بعد مورد بررسی و تحلیل و استدلال واستنباط قرار میدهیم و از آن یک منظومة اقتصادی به دست میآوریم خب این بحث اول و بحث مقدماتی بود که ما راه کار داریم برای رسیدن به نظامها و شهید صدر که در این عرصه تأسیس کننده و پایهگذار بودند در این بحثها محور بحثمان قرار میگیرند و گرفتند و نظریة اجتماعی ایشان را مطرح کردیم رسیدیم به نظام اجتماعی که حالا این مقدمه برای این بحث بود که ما آیا یک نظام اجتماعی کلان در آثار شهید صدر میابیم از لحاظ تصریح یعنی با صراحت شهید صدر چیزی را به عنوان نظام اجتماعی بیان کرده باشند آن که من به یاد دارم در مقدمة فلسفتنا که بحث فلسفی است برای اثبات وجود خدا اما مقدمة آن بحث نشان میدهد که شهید صدر برای طراحی یک نظام اجتماعی از پایهها ولایههای زیرین شروع کرده است و بحث فلسفتنا را به عنوان آن پایة اول مطرح کرده است چون بعدها میخواهد از نظام توحیدی از توحید به عنوان اهرم و اصل و شاقول این نظام استفاده کند پس باید پایه گذاری کند آن پیاههای اصلی آن نظام که مبتنی بر توحید است در فلسفتنا مطرح میشود و در مجتمعنا به ثمر مینشیند حالا این شواهد فراوانی دارد که شهید صدر این نگاه را داشته است شاهد اولش این است که مقدمة فلسفتنا بحث از نظام اجتماعی کرده است این یک بعد نظام سرمایهداری سوسیالیستی را آورده و به نقد گذاشته است و بعد کلیاتی از نظام اجتماعی اسلام را یا اصولی کاربردی و راهبردی بر نظام اجتماعی اسلام مطرح کرده است بحث آزادی در نظام اجتماعی اسلام بحث مثلا بیمه یا تأمین اجتماعی را مطرح میکند و بحثهای گوناگون بحث ملکیت را مطرح میکند بحثهای گوناگونی رامطرح میکنند که نشان دهندة این است که ایشان در مقام طراحی آن یا اکتشاف آن نظام اجتماعی اسلام بوده است به دلیل به نقد کشیدن نظامهای رقیب و زمینه سازی برای طرح وجا اندازی نظام اجتماعی اسلام این شاهد و قرینة اول است که شهید صدر این هم را داشته است بعد وقتی که در بحث المدرسة القرآنیة که آخرین بحثهای ایشان هست و آنجا بحث رابطة انسان انسان طبیعت و خدا را بیان میکند آنجا راجع به اصول دین ایشان مطلبی دارند که چگونه این اصول دین فعال میشوند در زندگی انسان در زندگی فرد و جامعه که باز این شاهد و قرینة دوم میتواند باشد بر این که شهید صدر در صدد و در مقام ارائة یک نگاه و یک دیدگاه جامع اجتماعی بوده که در این دیدگاه اصول دین نقش اول را ایفا میکنند بحث توحید و عدل و تفسیر و تحلیل این دو اصل در یا ترجمة این دو اصل در ساختار و در تار و پود یک نظام اجتماعی و نظام رفتاری انسان چگونه میباشد بحث نبوت چه نقشی را ایفا میکند یعنی چه اصلی را تثبیت میکند و چه کار کردی دارد و همینطور یحث معاد حتما دوستان مراجعه کنند به این بخش بخش بسیار مهمی است که اصول دین را کاربردی میکند و نشان میدهد که ما اصول دین را نه به خاطر خود اصول دین فی حد نفسه بلکه به خاطر آن آثار فراوان فردی و اجتماعی باید خوب اینها را ما در یابیم و مورد دقت و اثباتشان به گونهای باشد که بتواند این رویکرد و این تأثیر گذاری را در رفتار فردی و اجتماعی ما داشته باشد این شاهد دوم شاهد سوم در بحث نظریة خلافت انسان درست است ایشان بحث نظریة خلافت را مطرح میکند اما مباحثی را بدون نام آوردن از نظام نظام خلافت یا نظام شهادت یا نظام اجتماعی اما آن محتوای آن نظام اجتماعی را ایشان به گونهای مطرح میکند یک شاهد قرآنی من به ذهنم آمد که خیلی میتواند مفید باشد در اینجا و کلید است و کارگشا است برای ما در بحثهای استنباطی خودمان که باعث این انتقال ذهنی ما خود بحث شهید صدر وقتی که میفرمایند خداوند فرمود انی جاعل فی الارض خلیفه و این خلافت خلافت نوع انسان است نه شخص آدم علیه السلام است به خاطر این که در آنجا فرمود از زبان ملائکه اتجعل فیها من یفسد فیها ویسفک الدماء که آدم که این کار را نمیکرد و قرار نبود این کار را بکند اما این نوع انسان است که قابلیت افساد وسفک دماء دارد بعد در آخر این آیات در سورة بقره شاهد من اینجاست فرمود قلن اهبطوا منها جمیعا همة شما آدم هوا ابلیس از آن بهشت آزمایشی هبوط کنید پایین بیایید به کجا برای چه چون فرمود در اول آیات انی جاعل فی الارض خلیفة اصلا این خلافت در زمین است پس انسان خلیفة الله شد در زمین خب این انسان خلیفة الله در زمین با چه نظامی با چه قانونی این آیه میفرماید قلن اهبطوا منها جمیعا فاما یأتینکم منی هدی فمن تبع هدای فلا خوف علیهم ولا یحزنون والذین کفروا وکذبوا بآیتنا اولئک اصحاب النار هم فیها خالدون خب این آیه بسیار روشن و صریح است در این که شما که زمین میروید من برای شما یک نظام نامهای یک هدایت کنندهای هدایتگری یک برنامة هدایت فاما یأتینکم منی هدی حالا این هدایت به صورت پیامبر و به صورت یک نظامی که پیامبر روی آن حرکت کند قاعدتا خواهد بود که همینطور هم شد یعنی در طول تاریخ انبیاء با یک مرام نامه و یک نظام نامة هدایتگر آمدند و بشریت را دعوت کردند به خدا ولقد بعثنا فی کل امة رسولا ان اعبدوا الله و اجتنبوا الطاغوت خط کلی این برنامه این است که عبادت خدا شاقول این برنامه است و دوری از طاغوت یعنی پیوستن به خدا ودور شدن از غیر خدا این خط کلی است حالا این خط کلی باز میشود که این ان ابعدوا الله واجتنبوا الطاغوت چه مصادیقی دارد و چگونه ترجمه میشود چگونه عملیاتی میشود خب این را عرض میکنیم که ما این را در چند سطح میتوانیم ببینیم عملیاتی مثلا ان اعبدوا الله واجتنبوا الطاغوت در آن سورة نحل فرمود ان الله یأمر اگر میخواهید خدا را عبادت کنید باید این کارهای خدا را انجام بدهید یأمر بالعدل والاحسان وایتاء ذی القربی وینهی عن الفحشاء والمنکر والبغی یعظکم لعلکم تذکرون یأمر بالعدل والاحسان را باز میکند ان اقیموا الدین ولا تفرقوا اقیموا الصلاة وآتوا الزکاة الذین ان مکناهم فی الارض امروا بالمعروف ونهوا عن المنکر ولله عاقبة الامور ببینید این منظومههای کلان به منظومههای بعد یک امر به معروف خود امر به معروف نظام دارد نظام نامة امر به معروف و نهی از منکر نظام نامة جهاد در درون امر به معروف بحث جهاد مطرح شود خود جهاد کتاب الجهاد یک منظومهای است برای خودش که بسیار جامع و ریز و تمام مراحل کار از اغاز جهاد تا نهایت جهاد تمام مستلزمات جهاد مقدمات جهاد در حین عملیات جهادی بعد از جهاد همة وظائف و تکالیف فرمانده و افراد تحت فرماندهی و مردم و دولت و تمام کسانی که در مقولة جهاد به نوعی سهیم و شریک خواهند بود یا مورد جهاد قرار میگیرند همة اینها را تکالیفش را روشن کرده است بنابراین ما از یک منظومة کلان به منظومههای خرد و خردتر میرسیم تا این که ما بتوانیم این خط کلی را عملیاتی کنیم خب بحث ما هم در نظام اجتماعی اگر نظریة خلافت چیستی و فلسفة خلافت را بیان میکرد در نظام خلافت ما چگونگی خلافت را باید دنبال کنیم چگونگی خلافت انسان را شهید صدر بیان کرده است این شاهد بعدی چهارم میتواند باشد برای شهید صدر که در مقام بیان تاریخچة خلافت و تاریخچة شهادت که آنجا خط خلافت و شهادت را معنی میکند و مصادیق این خط را در طول تاریخ بیان میکند در لابهای این بحث تاریخی آن اصول کلی این نظام را هم آنجا ایشان مطرح میکنند هر چند کلمة نظام به کار نمیگیرند ما از آنجا هم میتوانیم آن نگاه ایشان را به دست بیاوریم و استنباط کنیم حالا بحثی خواهیم داشت در جلسة آینده که این بحث شهادت خط شهادت با خط خلافت چه نسبتی دارد و آیا این بخش از نظریه است یا این در مقولة نظام وارد میشود بحثی است که جای مطرح کردن و گفتگو دارد چون بحثی است شاید جدید و مهم و ان شاءالله امیدواریم خداوند متعال توفیق بدهد که بتوانیم این بحث را هم ما به نحو مطلوب و شایستهای مورد دقت و مطالعه قرار دهیم وآخر دعوانا ان الحمدلله رب العالمین وصلی الله علی سیدنا محمد وآله الطاهرین.