استاد سیدمنذر حکیم
درس خارج فقه
92/02/07
بسم الله الرحمن الرحيم
7/2/92
اعوذ بالله من السمیع العلیم من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین بارئ الخلائق اجمعین ثم الصلاة والسلام علی البشیر النذیر سیدنا ونبینا وحبیب قلوبنا ابی القاسم المصطفی محمد وآله الطاهرین.
ربنا لا تکلنا الی انفسنا طرفة عین ابدا.
بحث ما در نظام اجتماعی به ارکان نظام اجتماعی اسلام پرداختیم و سپس در جلسة گذشته به ویژگیهای نظام اجتماعی وارد شدیم و برای این نظام اجتماعی دارای هشت رکنی که توصیف کردیم عرض شد که بعضی از این ارکان خودشان را در این نظام اجتماعی به گونهای نشان میدهند که ویژگیهای خاصی به این نظام میدهند رکن توحیدی که در نظام اجتماعی عرض شد و بیان شد این ویژگی را به این نظام میدهد که این نظام را یک نظامی که از یک منشأ یک منبع بسیار استثنایی اگر تعبیر درست باشد منبعی که منحصر به فرد است منبعی که احاطة به همة هستی دارد منبعی که منبع وجود است و انسان را آفریده است به تعبیر خود قرآن کریم الا یعلم من خلق یعنی آن دانای به انسان به آفرینش انسان و شؤونات انسان و نیازهای انسان از کسی که احاطة کامل به انسان دارد این نظام دارد نشأت میگیرد و گرفته میشود و این فرق میکند با بقیة نظامها این که در ساز خود انسان هستند انسانی که خودش به محدودیت خودش محدودیت علمی خودش و محدودیت اطلاعات انسان نسبت کل قوانین حاکم بر هستی انسانی که اقرار دارد به ضعف و جهل خودش بعد این انسان برای خودش برنامهریزی میکند و مدیریت میکند به تعبیر قرآن کریم یعلمون ظاهرا من الحیاة الدنیا کسانی که از خدا میبرند و بریدهاند اینها بخشی از واقعیتها را میبینند و آن هم واقعیتهای ملموس و محسوس دنیوی نه همة واقعیتها یعنی بخشی از یک بخش از کل هستی بخشی از هستی آن بخش دنیوی و مادی محسوس و از بخش مادی و محسوس هم بخشی از آن را به دلیل این که علم در حال تکامل است و مسیر علمی انسان با این که بسیار پر شتاب است همین دلیل بر این است که خیلی از مجهولات برای انسان هنوز حاکم و انسانی که محکوم این جهل خودش هست این انسان میآید و برای خودش قانونگذاری میکند و خب این را مقایسه کنیم با یک قانونی که از یک مصدر و منبعی چون خدا خدای علیم حکیم خبیر که همه چیز و تار و پود انسان را میشناسد و کل واقعیت انسان را میشناسد تمام مراحل تکاملی انسان را از قبل از دنیا و بعد از دنیا میبیند و انسان دنیا را برای آن انسان مطلوب انسان اخروی یا انسان هدف داری که به پلة آن اهداف میخواهد برسد ببیند و او بیاید و برای انسان برنامهریزی کند چقدر تفاوت فاحش است بین این منبع و آن منبع پس آن رکن توحید چنین ویژگی به این نظام اجتماعی میدهد که در هیچ جای دیگر این ویژگی یافت نمیشود لذا فرمود قل ان هدی الله هو الهدی هدایت الهی فقط و فقط این صواب است و صحیح است هدایت اصلا همین است جز این نیست صیغة الله این هدایت خدایی این رنگ و بوی الهی دارد این نگاه این قانون خدایی است صیغة خدا بر او هست ومن احسن من الله صبغة چه صبغهای بهتر از این صبغه وجود دارد اصلا وجود ندارد پس برترین و بهترین از لحاظ منبع در این برنامه ریزی در نظام اجتماعی اینجا یک ویژگی بسیار متمایزی است که شاید به عنوان اولین و مهمترین ویژگی قابل تحقیق است به همین خاطر اینجور تعبیر کردیم انه نظام الهی یستمد روحه و مضمونه و اطاره و صبغته و حقیقته من الله همه چیز این نظام هم ظاهرش هم باطنش تار و پودش محتویاتش و آنچه که به این نظام ربط دارد همه از خداست مصدر الوجود و خالق الکون و مکون الانسان و خاطره العالم بکل اجزائه و حاجاته والاهداف التی خلقه من اجلها و جاء به من اجلها الی هذه الحیاة اجزاء وجودی انسان نیازهای انسان اهداف یعنی خدای آیندهنگر واقعیت نگر حقیقت شناس حقیقت دان انسان که اصلا دانش و علم او به انسان با هیج دانش و علم دیگری قابل مقایسه نیست ان الله عنده علم الساعه ویعلم ما تغیض الارحام وما تزداد چیزهایی که هیچ کس نمیداند به تعبیر بعضی روایات ما استأثر الله بعلمه چیزهایی که خدا علمش را فقط برای خودش اختصاصی قرار داده است و منحصر به فرد است دانش او را به هیچ کس دیگر نداده است ما تدری نفس ماذا تکسب غدا وماتدری نفس بای ارض تموت انسان میتواند الآن پیش بینی کند کجا خواهد مرد هیچ انسانی نمیتواند پیش بینی کند چه وقت و چگونه خواهد مرد نمیتواند این اختصاصی اوست یک چنین کسی آمده گفته خیلی خب شما چگونه باید زندگی کنید و چرا اینطوری باید زندگی کنید و تا کجا باید برسید خب این ویژگی جای افتخار بسیار زیاد دارد که ما به خاطر این که مروری کرده باشیم و این مجموعه را با هم ببینیم خلاصه میکنیم چنین نظامی که منشأش الهی است موضوعش و محورش خود انسان است انه نظام انسانی مخاطب این نظام و موضوع این نظام خود انسان است یعنی نظام اجتماعی اسلام یا خدایی برای انسان است همة انسانها پس یک نظام انسانی است به این معنی مال همة بشریت است مخصوص منطقة خاص نسل خاص گروه خاص نیست و میتواند فراگیر باشد به همین خاطر میتواند فراگیر باشد به همین خاطر میتواند جهانی باشد اگر رسالت اسلام گفته شد جهانی است اگر گفته شد پیامبر آمده لیظهره علی الدین کله اگر آیات آمده است که میفرماید ان الارض لله یرثها من یشاء من عباده والعاقبة للمتقین وراثت زمین به مسلمانان دارای چنین نظامی میرسد چون قابلیت دارد ظرفیت دارد آن بحث تمدن سازی هم آن ویژگی اول مهم است و در بحث تمدن سازی این ویژگی دوم انسانی بودن این نظام مهم است که انسانیت را بارور میکند و متکامل میکند بر خلاف برخی از مکاتب و حتی ادیانی که اینها انحصاری برخورد میکنند و خودشان را در زندان یک قوم یک گروه یک قبیله یک جنس خاص محصور میکنند یا ایها الناس انی رسول الله الیکم جمیعا ای مردم من پیام آور خدا هستم برای تمام شما هدی للعالمین لیکون للعالمین نذیرا خب بنابراین ما میبینیم که قرآن کریم روی این بعد انسانی بودنش تأکید دارد این تأکید صفر این تأکید میتواند همین باشد که جهانی بودن و فراگیر بودن این نظام را که یک ویژگی است یعنی ما اگر نظامی داشته باشیم که فقط یک مجموعه یک جامعه را بتواند تأمین کند یا نظامی داشته باشیم که برای همة بشریت مطرح باشد و قابل قبول و قابل اجرا باشد کدام را ترجیح میدهیم مشخص است که چنین نظامی قابلیتهای فراوانتری خواهد داشت و چنین نظامی میتواند محور وحدت همان تعبیری که در آیاتی فراوان آمده است انبیاء آمدند تا مردم را به این کمال الهی به عدالت برسانند مردم را از تشتت و اختلاف بیرون بیاورند زمانی از مردم از اختلاف و تشتت بیرون میآید که جامع مشترکی داشته باشند جامعهای مشترکی که به فطرت خودشان برمیگردد به درون یکی از جوامع مشترک آن نظام حاکم بر آنهاست الآن وقتی که فرض کنید مردم چندین دولت با چندین نظام سر و کار داشته باشند الآن ببینید اینها نمیتوانند با هم هماهنگ باشند باید نظامی را بر خودشان قبول کنند که اینها را بتواند زیر یک چتر در بیاورد وقتی فرض کنید اتحاد مثلا مسلمانان یا اتحاد مسلمنان یا اتحاد عرب یا اتحاد اروپایی این اتحادها که میشود میآیند اینها از خیلی از خصوصیات خودشان میزنند وزیر چتر یک قانون جامع خودشان را در میآورند تا این که با هم بتوانند متحد بشوند اگر نه اگر آن خصوصیات را بخواهند حفظ کنند هیچ وقت دو گروه دو مجموعه با هم درکنار هم نمیتوانند قرار بگیرند بنابراین برای چنین نظامی در این انسانی بودنش است و همینطور در جهانی شدن آن وحدت و هماهنگی و عدم تشتت و عدم تفرق مطلوب است و این زمانی حاصل میشود که چنین نظام جامعی که همه را زیر چتر خودش جمع کند وجود داشته باشد بنابراین این ظرفیت در این نظام اسلامی نظام اجتماعی به این خاطر به خاطر نکتة انسانی بودنش به عنوان یک ویژگی متمایز خواهد بود خب در هر دو ویژگی که الآن مطرح شد یک ویژگی سوم را میطلبد یا پشت سر خواهد داشت که این نظام یک نظامی است عقائدی تعبیر ما عقائدی یعنی به معنای اصولگرا ببینید مجموعهای از اعتقادات مبتنی است مبانی دارد یک مبانی اعقتادی خاصی دارد این نظام که این معانی ثابت و پایدار هستند یعنی براساس توحید وبر اساس نیاز انسان این نظام شکل گرفته است منشأش خداست وآنچه که این نظام را فرض میکند وتعیین میکند نیاز انسان است نیازهای واقعی انسان است این دو سبب میشوند که این نظام بر عقیدة توحید و آن بحث کرامت و کرامت انسان و نیاز انسان یعنی نیازی که همراه با کرامت باشد بر آن اساس این قوانین قوانین اجتماعی شکل میگیرند پس این نظام معلول تجربة بشری نیست که گفت این تجربة بشری خودش کاستیهایی دارد معلول یک تجربة خاصی یک جای محدود زمان محدود عصر محدود نیست یا نیازهای محدود انسانها که هر وجودی در هر عصری یک سری نیاز برای انسان ممکن است تعریف شود از نیازهای واقعی و فراگیر و همة انسانها به آن نیازها وابسته هستند از این برخواسته است لذا وقتی میگوییم این نظام بر توحید مبتنی است در حقیقت میخواهیم بگوییم نیازی است که بر اساس فطرت انسانها شکل گرفته است واین هم ویژگی سومی است که به این نظام میدهد که واقعیت انسانها را با خصوصیات فطریشان در نظر میگیرد و در حقیقت از یک عنصر ثابت برخوردار است این مهم است ثبات و پایداری این نظام مثلا ابدی بودن این نظام این نظامی نیست که به مرور زمانها فرسوده شود و از بین برود چون برخواسته از آن نیازهای ثابت و فطرت ثابت انسانها است و ویژگی چهارم این است که این نظام آیة پنجم را میتوانیم کسبش کنیم اینها را بر این اساس بر این نظام واقعیت گراست در عین ایده ال گرایی حالا این ایده آل گرایی در اخلاقی بودن میخواهیم تعریف کنیم یعنی دو ویژگی هست نظامی است که آن روحش اخلاقی است و ایده آل گراست وارزش گراست وبه دنبال ارزشهایی است که این ارزشها تحقق پیدا کنند واقع گرا هم هست یعنی واقع نگر ایده آل گرا به تعبیری اینها باید با هم جمع شوند در عین توجه به تمام واقعیت انسان انسان را نمیخواهد در واقعیتهایی که هست نگه دارد بلکه انسان را متحول کند از واقعیت موجود به واقعیت مطلوب آن واقعیت مطلوب بر اساس اصول اخلاقی و یک منظومة اخلاقی تعریف میشود یعنی درون تمام این قوانین اجتماعی ما یک بعد اخلاقی اساسی که روح آن نظام است یعنی وقتی میفرماید انجام بشود انجام نشود این کار وظیفه است فریضه است فریضة امر به معروف فریضة نهی از منکر در این فریضه شما معروف و منکر را میبینید معروف و منکر خوب وبد را خوبی و بدی را در اینجا شما اصل قرار دادید دعوت به خوبی یدعون الی الخیر یأمرون بالمعروف ینهون عن المنکر ان الله یأمر بالعدل والاحسان وایتاء ذی القربی وینهی عن الفحشاء والمنکر والبغی آن بعد اخلاقی در این نظام مهمترین بعد است وتمام این احکام قوانین ووظایف با این روح اخلاقی و ارزش گرا عجین شده است و هر وقت این بعد اخلاقی را از این نظام شما بگیرید در حقیقت این نظام همه چیز خود را از دست میدهد پس نظامی است اخلاقی چون میخواهد این اصول اخلاقی را یا ارزشها را ارزشهای اخلاقی را در جامعه و در فرد تحقق ببخشد انما بعثت لاتمم مکارم الاخلاق مکارم اخلاق سر لوحة اهداف این نظام است که به آن نظام محتوی میدهد روح میدهد روح در آن میدمد روح معنوی در آن میدمد و همة تشریعات این اسلام یا این نظام اجتماعی بر ارزشهای اخلاقی برتر مکارم اخلاق در مقابل محاسن این محاسن اخلاق داریم و مکارم اخلاق محاسن اخلاق خوب مکارم اخلاق و الا برترین و بهترین بنابراین وقتی پیامبر میفرماید بعثتوا لاتمم مکارم الاخلاق نفرمود محاسن الاخلاق یعنی آن قلهها را در نظر گرفته است و در سیرة پیامبر هم همین را میبینیم که پیامبر همیشه برترینها و بهترینها را توجه میدادند در عین آن ایده آل گرایی این نظام که این ایده آل گرایی ایده آل گرایی اخلاقی است ارزش گرا و معنویت نگر هست واقع بین هم هست نظامی است که واقعیت را به طور کامل در نظر گرفته است متناسب با این واقعیت سعی میکند انسان را پیش ببرد لذا نوع قوانینی که در شریعت اسلامی تعبیه شدند قوانینی هستند که هم با آن واقعیتها فراگیر و همگانی سازگار است و هم با واقعیتهای جدید و حادث که در عصور مختلف در انسانها عارض میشوند آن نیازهای جدید هم در نظر میگیرد و برای آنها راه حل ارائه میدهد پس این نظام نظامی نیست که بسیار ایده آل طوری ایده ال گرا باشد که از واقعیت ببرد و قابل اجرا نباشد و نه آنچنان واقع گراست که کل واقعیتها را منهای آن آیندة مطلوب در نظر بگیرد و در این واقعیتها غرق شود و ذوب شود که اشاره کردیم در بحث گذشته وقتی ایده آلها اهداف منتزع از واقع باشند یعنی ما هدفی که انتخاب میکنیم هدفی است که روز مره است و روز مره با او سرکارداریم به روز مرگی میافتیم و هیچ تحولی و تکاملی و هیج اتفاقی در جهت کمال ما برای ما حاصل نمیشود اگر کمی زرنگ باشیم و اهداف مادی غیر موجود را دنبال کنیم یگ گام میتوانیم به سمت جلو حرکت کنیم یک تکامل مادی برای ما به دست میآید زمانی ما میتوانیم به آن کل ایده آلهایمان برسیم و آنچه که باید و شاید به آن برسیم که ما یک هدف برتر یک کامل مطلق را در نظر خودمان به عنوان هدف انتخاب کنیم و به سوی او حرکت کنیم تا این که بتوانیم به یک بخشی از آن واقعیتهای مطلوب برسیم لذا خدا فرمود واتقوا الله حق تقاته اینطور که باید وشاید و؟؟ عرض کردند یا رسول الله این که عمل نیست ما نمیتوانیم حق تقوی را ادا کنیم فرمود جواب آمد اتقوا الله ما استطعتم به اندازة توانتان ولی ایده آلتان آن که شما را میرساند حق تقواست که شما را به آن مقصد میرساند حق الله آن سور که باید و شاید تلاش باید بر این باشد درست است نمیتوانید لکن به اندازة توان لکن آن هدف باید باشد لذا حق تقوی مطلوب است یعنی امر به تقوی و حق تقوی فاتقوا الله حق تقاته ولا تمن الا وانتم مسلمون باز در سر لوحة آن اهداف مطلوب قرار میگیرد و ایده آلی است که باید به آن رسید حالا نمیتوانیم در یک گام برسیم باید تلاش کنیم سعی کنیم که به آن برسیم لذا اینجا برای تحقق یک نظام اجتماعی ممکن است شما مرحله بندی کنید و قسط بندی کنید این مسیر را در چند مرحله و چند گام از واقعیت موجود به واقعیت مطلوب بخواهیم حرکت کنیم همانطور که پیامبر صلی الله علیه واله در سینة خودشان در دوران مکه و مدینه هم در دوران مکه چند گام و چند مرحله در حرکت به سوی آن ایده آلها وهم در مدینه برنامه ریزی کرده بودند و ضمن چند مرحله باز فرمودند ما به آن ایده آل نمیرسیم زمان میبرد تا مهدی آل محمد صلوات الله علیه بیاید و آن مراحل واپسین را به عهده بگیرد وبه اجرا در آورد وعد الله الذین آمنوا منکم وعملوا الصالحات لیستخلفنهم به برنامههای آینده واگذار و سپرده شد چرا چون باید مراحلی را جامعة انسانی طی میکرد خب در ضمن حالت واقعیت نگر هم هست این نظام نظامی است که همة ابعاد وجودی انسان را فرا میگیرد هیچ بعدی را فراموش نمیکنند و از هیچ بعدی فرو گذار نمیکنند لذا این شمول گرایی یا شمول نگری فرد جامعه همة ابعاد فرد همة ابعاد جامعه یعنی شما میبینید برای جسم انسان بدن انسان برنامهریزی شده است در این نظام برای روح انسان و تکامل روح انسان چه در بعد عقلانی چه در بعد عاطفی چه در بعد رفتاری قوانین بسیار زیادی مطرح شده است تا این که اینها به طور هماهنگ اگر عمل بشود فرد را و جامعة بشری را برای سیاست جامعه اقتصاد جامعه روابط اجتماعی خانواده برای همة ابعاد جامعه منظومههایی مطرح شده است که این منظومهها در دست بهدست هم میدهند و آن کلیت آن نظام اجتماعی را تأمین میکند و این یکی از ویژگیهای این نظام است که ما در جای دیگر چنین ویژگی نمیبینیم خیلی از نظامها کار اجتماعی محض است کار به آن پدیدههای اجتماعی دارند کار به فرد ندارند بعضی نظامها به فرد بیشتر توجه کرده است کاری به جمع ندارد یا اگر به جمع کار داشته باشد فقط مثلا به بعد اقتصادی نظام سرمایهداری یک نظامی است که فقط به لحاظ اقتصادی توجه کرده است هر چند که بعد اقتصادی میتواند روی بعد اخلاقی روی بعد معنوی روی خانواده روی سیاست اثر بگذارد یا اگر نظامی باشد که فقط به آن بعد سیاسی جامعه و حاکمیت جامعه توجه میکند و ابعاد دیگر را مورد غفلت قرار میدهد هر چند خود به خود الناس علی دین ملوکهم یعنی آن نظام سیاسی میآید آثار و تبعات فردی و اجتماعی ودر سایر ابعاد میگذارد اما خود این نظام و خود آن مکتب چنین ادعایی ندارد که فراگیر باشد تأثیر گذار خواهد بود اما فراگیر نیست و به همین خطار مشکلات زیادی به وجود میآید و میدانیم در یک نظام سیاسی واحد شما مجموعهای از نظامها که گاهی با هم استحکاک و تعارض پیدا میکنند ممکن است مطرح شوند و زندگی جامعه را مختل کنند از این جامعة پویای متحول متکاملی که باید باشد با عوامل بازدارندة زیادی در درون خود جامعه ما گرفتار شویم و نتوانیم آن مسیر مطلوب را طی کنیم پس شمول نگری و توجه به همة ابعاد وجودی انسان فرد جامعه یکی از ویژگیهای این نظام اجتماعی است خب با مجموعة ویژگیهای گذشته روشن شد که این نظام توانایی جوابگویی مشکلات حاضر مشکلات جدید و پاسخ دهی به نیازهای متجدد انسانها علی رغم اصالتی که دارد یعنی اصلاتش را از دست نمیدهد ثوابتش را اصول ثابتش را محفوظ نگه داشته است در چارچوب این اصول ثابت و محکم به آن نیازهای جدید پاسخ میدهد و به این ترتیب در عین ثبات وپ ایداری تحول و تکامل را در درون خودش پذیرفته وحل کرده است خب اینها ویژگیهایی که برای نظام اجتماعی تعریف کردیم و قابل تعریف هستند که بعد عرض کردیم که بر اساس چنین ویژگیهایی جامعة اسلامی جامعة انسانی تحت این نظام چه ویژگیهایی پیدا میکند که این باز کمی شروع کردیم این بحث را و چون مرور به آن بحث ویژگی ها و تأثیر گذاریها را و برد آن ویژگیها بر دادن یک گاه به آن بعد تمدنی وتأثیر گذاری در جامعة انسانی را از آن لحاظ مرور کردیم ان شاء الله برای جلسة آینده ویژگیهای خود جامعة انسانی را به عنوان محصول آن نظام که چه میتواند باشد که حالا این یک بحث تاریخی دارد که ما وارد آن بحث تاریخی نمیشویم که جامعة بشری چه بود اسلام آمد چه تحولی ایجاد کرد و این جامعه چگونه و به چه سمتی متحول میشود و چه ویژگیهایی پیدا کرد این یک بحثی است که وارد آن نمیشویم هر چند آن هم میتواند مفید باشد از لحاظ علمی یعنی از تجربة تاریخ ما بهره بگیریم ولی بیشتر ما به سمت خود آیات قران که ویژگیهای این نظام را مطرح میکند و به جامعة انسانی توجه میکند و بر آن اساس تعریف و توصیف میشود وقتی یک چنین چه ویژگیهایی باید داشته باشد و ویژگیهای مطلوب جامعة انسانی که اسلام را مد نظر خودش قرار داده باشد در حدود هجده ویژگی اشاره کردیم که ان شاءالله درجلسات بعد اینها را مرور میکنیم والحمدلله رب العالمین وصلی الله علی سیدنا محمد وآله الطاهرین.