< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد محمدجواد محمدی‌گلپایگانی

1402/02/19

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: كتاب الصوم/مفطر هفتم. ارتماس /مسئله سی ام

 

مسائله سی ام:

مسائل مربوط به ارتماس از این مسئله شروع می شود، که بحث‌های صغروی است، حالا حکم ارتماس که معلوم شد و آن عبارت بود از اینکه بنابر احتیاط واجب از مفطرات میباشد اما یکسری صورتها و فروضی مطرح می‌شود که آیا به آن حالات و کیفیات هم می شود گفت ارتماس و مصداق پیدا می‌کند؟ در این مسائلی که ما پیش رو داریم به همین بحث های مصداقی و موضوعی در ارتماس مرحوم سید می پردازد.

در مسئله 30 می فرماید: لا بأس برمس الرأس أو تمام البدن في غير الماء منسائر المايعات، بل ولا رمسه في الماء المضاف وإن كان الأحوط الاجتناب خصوصا في الماء المضاف[1] _ اشکالی ندارد که انسان ارتماس نماید در مایعات دیگری که آب نباشد مثل شیر مثل روغن _ بل ولا رمسه فی الماء المضاف _ حتی اگر آب باشد اما آب مضاف باشد آن هم اشکالی ندارد، مثل آب میوه‌ها اینها مبطل صوم نیستند _ وإن کان الأحوط الاجتناب خصوصاً فی الماء المضاف _ البته در هر دو صورت احتیاط این است که شخص مکلف اجتناب نماید هم از مایعات و هم از آب های مضاف، مخصوصاً در آب مضاف بنابراین مرحوم سید دو فرع را در این مسئله بیان می‌کنند: ۱_ ارتماس در مایعات غیر از آب است مثل همین شیر ۲_ ارتماس در آبهای مضاف.

در مایعات ایشان به نحو فتوا می فرمایند: اشکالی ندارد و البته مخالفتی هم نشده است تا جایی که من نگاه کردم از اعلام و بزرگان، به علت اینکه آنچه که در موضوع ارتماس اخذ شده است آب است، بسیاری از روایات ارتماس را داریم که _ الإرتماس فی الماء یا غمص راسه فی الماء مثلاً _ یعنی آب در موضوع آنها دخیل است بنابراین به مایعات دیگر که آب گفته نمی شود. پس ارتماس در آب است که موجب ابطال صوم است نه هر ارتماسی، به خاطر تصریح در ادله، در نتیجه ارتماس در مایعات دیگر خارج از نطاق دلیل است، خارج از دامنه دلیل است در نتیجه موجب بطلان صوم نمی شود و اما احتیاطش از جهت وحدت مناط احتمالی و ظنی می باشد. یعنی امکان دارد که این احتمال باشد که آنچه موضوع ارتماس است مطلق مایعات باشد و آب هم از جهت میعانش مورد توجه قرار گرفته است اما چون این مناط احتمالی مجتهد نمی‌تواند فتوای به حرمت بدهد.

حالت دوم (آب های مضاف): به نحو اطلاق چون آب در موضوع ارتماس آمده است خب به آبهای مضاف که آب نمی گویند، مثلاً کسی که آب میوه بخورد یا گلاب، نمگوید که من آب خوردم زیرا به آب های مضاف که آب گفته نمی‌شود، البته مثلا می گویند آب پرتقال آب میوه بالاخره آب مضاف را به آن ماده دیگر اضافه می‌کنند و اضافه هم چند نوع است ۱_ گاهی به نحو تعصیر است یعنی عصاره گرفتن که به آن می‌گویند ماء معتصر۲_ گاهی اوقات به امتزاج است یعنی وقتی که یک ماده ای با ماده ی دیگری مخلوط بشود که تبدیل میشود به آب مضاف ۳_ گاهی به نحو انحلال است مثلا جسمی مثل قند یا نبات در آب حل می‌شود بنابراین اضافه سه حالت دارد اعتصاب و امتزاج و انحلال که البته فرقی هم نمی کند زیرا همگی اینها آب های مضاف هستند بنابراین به این موارد ارتماس فی الماء گفته نمی شود و می شود گفت که اینها مشمول دلیل نیستند. برای همین مرحوم سید هم این فرمایش را تقویت کرده‌اند البته در این موارد احتیاط را هم قبول کرده‌اند حالا فوقش این است که انسان شک می کند که همان‌طور که ارتماس در آب مانع صوم است آیا ارتماس در آب مضاف هم مانع صوم است؟ یا خیر؟ که شک در مانعیت مجرای برائت است، و ازطرفی شک در دامنه و سعه‌ی مانع هم مجرای برائت است یعنی اگر انسان دایره موارد و موانع را از جهت سعه و ضیقش شک کرد به طور مثال یک موقع ما شک در اصل مانعیت چیزی می کنیم مثلاً دروغ گفتن خب شک در مانعیت و شک در شرطیت برائت جاری میشود، بنابراین رای به عدم مانع بودن برای صوم می‌دهیم. یک وقتی شک در مانعیت چیزی نداریم بلکه در دامنه وسعه‌اش شک داریم مثلاً ما می دانیم که اگر شرب و یا اکل مانع صوم است حالا می‌گوییم که تزریقات هم اکل و شرب محسوب می‌شود؟ یا خیر؟ یعنی دامنه این اکل و شرب را توسعه بدهیم به مصادیق مشکوک اینجا هم مجرای برائت است اینجا هم همینطور است زیرا می‌دانیم که ارتماس در آب مبطل صوم است، اما شک می کنیم که ارتماس در آب مضاف هم مانع است؟ یا خیر؟ که اینجا جای برائت دارد. پس بنابراین ما علی‌القاعده باید نظر بدهیم که خیر روزه صحیح است و خلل و ضرری به روزه وارد نمی شود.

مناسبت حکم و موضوع:

گاهی اوقات در رابطه بین احکام و موضوعات یک روابط و پیوند ها و یک تناسب هایی باعث می‌شود که ظهور لفظ یک مقداری تغییر نماید، این بحثی که ما در مورد آب مطلق و مضاف می کنیم این در احکام مربوط به طهارت درست است. آنجا وقتی دستور به طهارت داده میشود چه طهارت از حدث و چه طهارت از خبث آنجا ما می گوییم وقتی گفته می‌شود با آب وضو بگیر متبادر از لفظ آب چیست؟ آب مطلق است زیرا به آب مضاف که آب گفته نمی شود ولی در بحث ارتماس که یک حکم دیگری است و تناسب های خودش را دارد، البته شاید هم به نحو جزم نمی‌شود گفت مثلاً اینکه می گویند در باب مفطر بودن ارتماس که سرت را داخل آب نکن لزوما از این آب مطلق فهمیده نشود، بلآخره چیزی که از ماده آب باشد حالا می‌خواهد به نحو خالص باشد یا غیر خالص باشد در طهارت عرف ملاک طهارت را در استحضار خودش دخیل می کند، البته ما نمی توانیم تنقیح مناط کنیم مسئله مناسبت حکم و موضوع را، با تنقیح مناط خیلی فرق دارد تنقیح مناط را فقیه انجام می دهد اما مناسبت حکم و موضوع تاثیر در ظهور لفظ است یعنی در یک موضوعاتی و یا احکامی عرف از الفاظ یک چیزی می فهمد که از همان لفظ در سایر احکام و موضوعات غلبه ظهور با یک معنای دیگری است. مثلاً یک کسی به شما میگوید شما حتماً باید دکتر معاینه‌ات نماید، از این حکم معاینه کردن چه می فهمید؟ پزشک میفهمید، چرا پزشک استظهار میشود؟ فهمیده میشود؟ به خاطر حکم معاینه کردن، زیرا باعث میشود که لفظ دکتر به معنای پزشک باشد به این می‌گویند مناسبت حکم و موضوع حالا کسی به شما می گوید درس بخوان تا دکتر بشوی بین حکم درس خواندن و ظهور دکتر در پزشکی تناسبی وجود ندارد. درس بخوان تا دکتر بشی یعنی به مدارج بالای علمی برسید بنابراین این نوع علاقات و روابط باعث می شود که ظهورها تغییر بکنند ما نمی‌خواهیم تنقیح مناط یا ملاک بکنیم. پس در باب طهارت چون بحث تطهیر است، بنابراین عرف آنجا از اطلاق کلمه مء آب خالص را می فهمد لیکن در باب ارتماس، ظهور در آب خالص ندارد لذا وقتی گفته می‌شود سرت را داخل آب نکن عرف آب مطلق و آب مضاف را هر دو را یکی می‌داند بنابراین اگر بتوانیم چنین استظهاری را داشته باشیم در باب ارتماس از آب دیگر نوبت به اصول عملیه نمیرسد، به همین دلیل در باب ارتماس آب ‌های مضاف لااقل احتیاط واجب کرده اند مثل مرحوم آیت الله بروجردی آیت الله گلپایگانی آیت الله خوانساری این بزرگان احتیاط واجب کرده اند که به نظر فرمایش موجهی هم می باشد به خاطر همین مناسبت حکم و موضوع.

نظر استاد: و به نظر حقیر هم باید قائل به احتیاط وجوبی شد در مورد آب های مضاف این هم جمع بندی ما در مورد این دو فرعی که مرحوم سید در مسئله 30 مطرح کرده بودند، البته بعضی‌ها هم فرع دیگری را به اینجا اضافه کرده‌اند که آن هم سر فرو بردن در غیر مایعات است، مثلاً ارتماس در شن یا چیزهای دیگر غیر از آب مثلاً گل های درمانی که البته اینها دیگر مبطل صوم نیستند زیرا نه تنها این ها آب نیستند بلکه مایع هم نیستند، لذا ارتماس در اجسام قطعاً مبطل صوم نیستند. البته اینجا من یک تفصیلی را هم عرض کنم که بعضی از اعلام و بزرگان مثل مرحوم امام این تفصیل را در آب‌های مضاف فرموده اند مثلاً مرحوم امام در حاشیه‌شان بر عروه فرموده اند: بعضی از آب های مضاف مثل گلاب صدق از فی الماء را دارد و خیلی شبیه به ارتماس در آب است ولی آب های مضاف دیگری که از ارتماس فی الماء دورتر و بعیدتر هستند ارتماس در آنها مبطل صوم نیست، مثل آب میوه ها البته اینها همه جنبه عرفی پیدا می‌کنند زیرا عرف به داخل شدن سر در آب گلاب ارتماس فی الماء می گویند.

مسئله 31:

فقط متنش را می خوانم و بحثش را بگذاریم برای فردا که این مسئله هم از بحث های صغروی ارتماس می‌باشد، اینجا مرحوم سید بحث حاجب و مانع را مطرح می‌کنند که کسی که سرش را آغشته به مانعی نماید که مانع رسیدن آب بشود اینجا احتیاطاً روزه باطل است البته ایشان ابتداً احتیاط می‌نمایند و بعد فتوا می‌دهند.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo