< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد محمدجواد محمدی‌گلپایگانی

1401/12/01

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: كتاب الصوم/مفطرات روزه /مسئله هفدهم

 

مسئله هفدهم:
لو قصد الإنزال بإتيان شئ مما ذكر ولكن لم ينزل بطل صومه من باب ايجاد نية المفطر[1] . موضوع مسئله همان طور که روشن است بیان یکی از مصادیق قصد قاطع است و قبلاً هم بحثش را داشته‌ایم که چه قصد قطع صوم، و چه قصد قاطع صوم، یعنی چه قصد افطار، و چه قصد مفطر، هر دوی آنها موجب اخلال در نیت است. چون صوم عبارت است از: امساک به اضافه قصد إمساک، إمساک بدون قصد که صوم نیست، چون صوم از عبادات است، و از عناوین قصدیه می باشد. بنابراین قصد امساک هم باید باشد. حالا اگر کسی قصد انزال داشت و انزال حاصل نشد صومش از جهت اخلال در نیت باطل است، مثل کسی می‌ماند که قصد قاطع داشته باشد، یعنی قصد یکی از مفطرات را داشته باشد، مثلاً فرض بفرمایید که شخصی تصمیم به خوردن یک غذای خاصی را داشته باشد و برود سر یخچال اتفاقاً قبلاً غذا خورده شده باشد، ونباشد،همین که تصمیم به خوردن آن غذا را داشت، این خودش صومش باطل می شود. موجب فساد صوم است، چرا؟ به خاطر اینکه وقتی تصمیم به مفطر می‌گیرد معنایش این است که دیگر قصد ندارد. قصد قاطع هم مثل قصد قطع می ماند، البته قبلاً بحثش هم شده است. علتش هم این است که قصد قطع که روشن است، چون مستقیماً قصد افطار است، یعنی عدم ادامه نیت که این نیت را خراب میکند، ولی قصد قاطع هم در درونش قصد قطع است،ب اضافه چگونگی قطع. قصد قاطع عبارت است از: قصد قطع باضافه اینکه من چطور روزه ام را باطل کنم؛ این هم درونش وجود دارد؛ یعنی یک ضمیمه دارد. بنابراین مصنف می فرمایند _ لو قصد الإنزال بإتیان شیء ممّا ذکر _ اگر کسی قصد انزال داشت با انجام یکی از آن چیزهایی که ذکر شد یعنی ملاعبه و ملامسه و تقلبیل و تفخیذ و نظر و همه مقدماتی که برای انزال و إمناء است، اگر قصد انزال و امناء را با یکی از آن مقدمات داشت _ ولیکن لم ینزل _ اما انزال حاصل نشد _ بطل صومه _ روزه اش باز هم باطل است اما نه از باب این مفطر بلکه از یک جهت دیگری _ من باب نیت ایجاد المفطر _ از جهت نیت مفطر، چون نیت مفطر همان قصد قاطع است و موجب می‌شود که قصد امساکش اخلال بشود پس مسئله کاملاً طبق قاعده است و قبلاً هم بحثش شده است.

مسئله هجدهم:
که آخرین مسئله از این بحث است یعنی از این مفطر چهارم، آخرین بحث است، مر فرمایند: إذا أوجد بعض هذه الأفعال لا بنية الإنزال لكن كان من عادته الإنزال بذلك الفعل بطل صومه أيضا إذا أنزل، وأما إذا أوجد بعض هذه ولم يكن قاصدا للإنزال ولا كان من عادته فاتفق أنه أنزل فالأقوى عدم البطلان وإن كان الأحوط القضاء خصوصافي مثل الملاعبة والملامسة والتقبيل[2] . مسئله در واقع بیان تعمد در انزال است یعنی تعمد در امنا را معنا می کند. مصنف دراین مسئله هجدهم، موضوع این بحث را ما در ابتدای مفطر چهارم مطرح کردیم ولی خب اینجا مصنف در ضمن آخرین مسئله به آن اشاره فرموده اند. که در واقع انزال عمدی به چه معناست؟ انزال عمدی یا به این است که کسی قصد داشته باشد یعنی قصد نتیجه را داشته باشد یا اگر قصد نتیجه را ندارد به قول ایشان _کان من عادته الإنزال بذلک الفعل _ عادتش و روشی که طبق معمول منتهی به آن نتیجه می‌شود در آن موجود باشد. خب اگر کسی میداند با این افعال عادتا منتهی به انزال می شود ولو قصد انزال هم نداشته باشد این هم عامد محسوب می‌شود، به چه دلیلی؟ به همان دلیلی که قبلا گفتیم وآن بیان بود از اینکه در افعال اختیاری که انسان مستقیماً قصد آن عمل را می کند و ما میگوییم تعمد دارد مثل خود اکل و شرب که یک عمل اختیاری است. ولی یک چیز هایی است که غیر اختیاری است مثالی که زدیم، یکی دو بار بیماری بود، مریضی فعل اختیاری نیست بلکه مقدماتش اختیاری است چون مریضی ناشی از یک فعل و انفعالی است در درون بدن که دست انسان نیست، در اختیار انسان نیست، ولی در مورد کسی که خودش را مریض کرده است، در مورد او می‌گویند که مقدمات آن را تعمداً انجام داده است.پس بنابراین در افعال غیر اختیاریه تعمد نسبت به مقدمات، تعمد نسبت به نتیجه محسوب می‌شود این یک؛ دوم:بی مبالاتی نسبت به مقدمات هم تعمد نسبت به نتیجه حساب میشود. گاهی اوقات انسان نسبت به نتیجه عامد نیست اما کارهایی می کند که عادتا منجر به آن نتیجه می شود ولو آن نتیجه را قصد هم نکرده باشد. مثلاً اگر یک نفری با لباس سبک در زمستان بود در هوای سرد و قصد سرماخوردگی هم نداشته باشد قصد نتیجه را ندارد اما همه میگویند چرا خودت را مریض کردی؟ چرا کاری کردی که مریض بشوی؟ چون نسبت به مقدمات بی مبالات بود. کدام مقدمات؟ مقدماتی که عادتاً منتهی به آن نتیجه می شود. پس بنابراین خلاصه فرمایش سید در این مسئله این است که در مسئله انزال که یکی از مصادیق غیر اختیاری است برای اینکه تعمد صدق کند یکی از این دو تا لازم است، أحد الامرین ملاک باشد. کدام أمرین؟ ۱) وجود قصد: اگر کسی قصد انزال دارد قطعاً عامد است. ۲) عادت و اعتیاد اصطلاحاً؛ عادت داشتن وصول به آن نتیجه، این هم باعث صدق تعمد میشود.

هر کدام از اینها باشد کافی است حالا داشتن قصد یک چیز روشنی است، یعنی اگر با قصد انزال افعالی را انجام دهد قطعاً به این می‌گویند عامد اگر کسی به قصد انزال افعالی را انجام بدهد که عادتا وصول به آن نتیجه داشته باشد و چه نداشته باشد، به خاطر قصدش باز هم عامد است این مسلم است، چون این مسلم است، اصلاً مصنف در این مسئله هجدهم متعرض این فرض نشده است. بلکه متعرض فرض فقدان قصد شده است، فقدان قصد در صورتی است که عادت به وصول آن نتیجه باشد واین مصداق چیست؟ مصداق عامد است در صورتی که عادت به وصول آن نتیجه نباشد، از طرفی قصد هم که نیست، بنابراین مصداق تعمد نیست. پس دوتا فرع را ایشان مطرح می‌کنند فرع اول: این است که قصد نیست اما عادت هست، ایشان می‌گویند که روزه اش باطل است. دوم: عادت هم نیست، روزه اش صحیح است، حتی اگر انزال هم حاصل بشود چون انزال دیگر انزال عمدی نیست، زیرا موضوع أدله فساد صوم افطار عمدی است در تمام مفطرات _ أکل، شرب، ارتماس، نساء،و... _ موضوع افطار عمدی است. خب بنابراین کسی که نه قصد دارد نه عادت به وصول به آن نتیجه در اثر این فعل، اصلاً این فعلی است که طبیعتاً و عادتا منتهی به آن نتیجه نمی شود این انزال، انزال عمدی حساب نمی شود روزه اش هم صحیح است.
دو فرض را مصنف در مسئله هجدهم مطرح می‌کنند. حالا مسئله را می‌خوانیم _ إذا أوجد بعض هذه الأفعال _ بعضی از این افعال همان هایی است که قبلاً گفته شد یعنی ملاعبه و ملامسه و تقبیل ونظر و امثالهم _ لا بنیة الإنزال _ قصد انزال هم ندارد چون اصلاً موضوع قصد را ایشان مطرح نمی کنند زیرا آن تعمدش روشن است برای همین متعرض آن نمی شوند _ لابنیه الإنزال لیکن کان من عادته الإنزال بذلک الفعل _ حالا عادتی که ایشان تعبیر میکنند یا نوعی است یا شخصی. این تعبیر وملاک درواقع همان چیزی است که ما در ابتدا ودر مقدمه مفطر چهارم بیان کردیم تحت عنوان آن چیزی که در روایات آمده بود که آن وثوق به نفس بود برای همین بعضی از محشین اشکال گرفته اند بر مرحوم سید که ای کاش ایشان همان ملاکی که در روایات آمده بود می‌گفتند؛ یعنی وثوق و عدم وثوق به نفس نسبت به خودش، اطمینان دارد یا اطمینان ندارد، یکی عدم وثوق به نفس بود _الا من یثق بنفسه _ یکی خوف بر نفس بود، یعنی کسی که نگرانی براین دارد که به آن نتیجه برسد یعنی یک احتمال قوی می دهد که ممکن است به آن نتیجه برسد، یا یکی هم _لایومن _ بود، یعنی کسی که ایمن نیست مأمون نیست، در امان نیست از انزال، یکی _ شاب شبق _ بود ملاک هایی که در روایات گفته شده بود خلاصه همه آنها بازگشت به عدم وثوق به نفس داشت که درآغاز بحث رابع ما آن را بیان کردیم. میدانید چرا بهتر بود که مصنف به همان ملاک های در روایات میپرداختند؟ به خاطر اینکه ممکن است شخصی نسبت به خودش هیچ علم و اطلاعی نداشته باشد چه میداند در این حالتی که عدم مسبوق به سابقه است عادتش چیست؟! تازه داماد است به قول معروف؛ خبر ندارد از عادت خودش؛ از عادت بقیه هم خبر ندارد؛ پس بنابراین همان چیزی که روایت می فرماید کسی که در امان نیست، مأمون نیست، حالا یا به خاطر سن و سالش، یا به خاطر شرایطش، کسی که وثوق به نفس یعنی اطمینان به خودش ندارد، اما خب تعبیر عادت هم منظور همان است، منظور سید هم همان چیزی است که در روایات آمده است _ لیکن کان من عادته الإنزال بذلک الافعال _ ولی عادتاً ایشان با این افعال به آن نتیجه،یعنی به انزال می رسد، اگر اینگونه است _ بطل صومه _ اگر منتهی به انزال شود روزه این هم باطل است با اینکه قصد انزال ندارد ولی اعتیاد، خودش طریقیت عرفیه دارد برای وصول به آن نتیجه بنابراین باید برایش کافی می بود که اجتناب می‌کرد. اما اگر این افعال را مرتکب شد،کدام افعال؟ یک: قصد انزال نداشت .دو: عادت به إنزال هم نداشت. با این افعال، یعنی نسبت به شخص خودش و یا نوعاً منتهی به آن نتیجه نمی گشت خلاصه وثوق به نفس داشت _ فاتّفق أنّه أنزل فالأقوی عدم البطلان، وإن کان الأحوط _ ولی اتفاقاً دچار انزال شد _ فالأقوی عدم البطلان _ أقوی این است که روزه اش باطل نیست حالا ایشان یک أقوی هم اینجا مطرح کرده اند به خاطر اینکه اگر ما به روایات برگردیم چون یک دسته از روایات نهی مطلق داشت، اگر خاطرتان باشد؟ سه دسته از روایات وجود داشت روایاتی که مطلقاً دال بر جواز بود. سوال از تقبیل بود، سوال از ملاعبه بود، حضرت می فرمودند _ لا باس به _ اشکالی ندارد به طور مطلق و اصلاً هم بحث خوف بر نفس و وثوق به نفس را مطرح نکرده بودند؛ اینها یک طایفه از اخبار بودند. یک طایفه دوم از اخبار هم بودند که مطلق نهی بود، به خاطر آن روایات یک احتمالی از این جهت وجود دارد که کلاً باید انسان از آن مقدمات پرهیز کند برای همین ایشان می فرمایند _ فالاقوی _ حالا آن روایات چه بود؟ مثلاً صحیحه محمد بن مسلم بود؛ مسئله لصوق، الصاق به زوجه بود، که حضرت فرمودند: نه، بین خودش و زوجه اش پارچه ای را قرار بدهد که خب لصوق هم یکی از این افعال است یا اخبار متعددی بود از امیرالمومنین علیه السلام که حضرت فرمودند: از این کارها پرهیز بکند بعد هم استناد کردند به آن ضرب المثل معروف عربی، _ إن بدو القتال الطلام _ شروع جنگ با سیلی است، جنگ ها معمولاً با یک سیلی خوردنی و یک سیلی زدنی شروع میشود. حضرت می فرمودند: دنبال این کارها نرود. خلاصه در همین باب ۳۳ روایاتی بود که نهی مطلق بود، این هم طایفه دوم بود. طایفه سوم از اخبار چه بود؟ طایفه سوم اصل و ملاک را بیان کرده بود، روایات تفصیل بود، روایات جمع بود، صحیحه حلبی بود که سند هایش هم سند های خوبی بود، حدیث ۱ باب ۳۳ که سوال کرده بودند و حضرت فرموده بودند که آدم جوان این کارها را نکند _ مخافة أن یسبقه المنی _ آدمی که خوف انزال در مورد او می رود این کار را نکند؛ جوان این کار را نکند؛ یا صحیحه فاضلین بود باز در مورد تقبیل و امثالهم.. بود که حضرت فرمودند این کارها را نکند _ الا أن یثق ان لا یسبقه المنی _ مگر اینکه وثوق به نفس داشته باشد نسبت به انزال؛ خلاصه اینها روایات طایفه سوم بود که ملاک هایی که عرض کردیم وثوق به نفس، خوف بر نفس، یا به تعبیر مرحوم سید اعتیاد و یا عدم اعتیاد به این نتیجه بود. ولی چون یک دسته از روایات، منع مطلق بود، الان دیدیم، ایشان در ادامه می فرماید _ وان کانت فألأحوط القضاء _ چون یک دسته منع مطلق بود ایشان احتیاط کردند که البته چون مسبوق به فتوا است این احتیاط، مستحبی است و از این جهت است این احتیاط، یعنی احتیاط این است که آن روزه را قضاء نماید مخصوصاً در این نوع از افعال و مقدمات یعنی ملاعبه، ملامسه، تقبیل، چرا؟ چون اینها در خیلی از افراد منتهی به آن نتیجه می شود حالا در برخی از این روایات مسئله تکلم با زوجه خودش آمده است و درنتیجه دچار حالت انزال شده است خب حالا این مقدمه خیلی نادر است یعنی یک چیز هایی است شذ وندر است که به آن نتیجه منتهی بگردد، نه اعتیاد شخصی وجود دارد نه اعتیاد نوعی ولی ایشان یک خصوصیتی را بیان می‌کنند که از باب تأکید بر این مقدمات نوعیه است و مثال میزنند به ملاعبه و ملامسه و...چون احتمال آن نتیجه بیشتر میرود ایشان تاکید می‌کنند که اگر در این مقدمات منتهی به آن نتیجه شد احتیاط این است که قضای آن را به جا آورد چراکه _ ألإحتیاط أحسن فی کل حال.
الحمدلله این مسائل این مفطر هم تمام شد تا میرسیم به مفطر بعدی که کذب علی الله و الرسول باشد یعنی دروغ بستن بر خداوند متعال و پیغمبر مکرم اسلام حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله و سلم و معصومین علیهم السلام که مفطر بعدی است، که مفطر پنجم باشد، می گذاریم برای فردا ان‌شاءالله و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo