< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد محمدجواد محمدی‌گلپایگانی

1401/08/07

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: كتاب الصوم/لزوم قصد النوع در روزه /

 

خلاصه:

در بحث نیت عرض شد که هم قصد قربت لازم است، بخاطر جنبه عبادت نیت، هم قصد الفعل لازم است، زیرا روزه از عناوین قصدیه هست، یعنی از اعمالی هست که تحققش و امتثالش منوط به قصد است، از عناوین فعلیه و ذاتیه نیست. هم قصد نوع لازم است چون شارع به یک طبیعت خاصی از صوم دستور داده، امر فرموده، به صوم کلی دستور نداده که شما نیت صوم کلی، بلکه طبیعت کلی صوم را داشته باشید پس قصد نوع هم لازم است در عبادتهایی که انواع دارند، آن وقت مثال زده مرحوم مصنف، مثال صوم کفاره و صوم قضا را فرمودند که اینها صحبتش شد و مثال صوم نذر، در نذر هم محل اختلاف است، مثل قضاء در نذر هم بحث محل اختلاف است که حالا در مسائل بعدی خواهد آمد.

مبانی روزه نذر:

اجمالا در نذر سه تا مبنا وجود دارد: الف) مبنای اداء دین است، یعنی نذر از قبیل ذمه است، یک حکم وضعی است، چطور اگر کسی به کسی بدهکار باشد دینی اصطلاحا به گردنش باشد این واجب است که اداء دین بکند، آنوقت شخصی که نذر میکند کانه یک دینی را برای خدا بر گردن خودش قرار می دهد چون می گوید لله علیّ، مدیون میشود به خداوند مدیون میشود شبیه مدیون شدن به اشخاص، خب باید اداء دین بکند پس بنابراین نذر یک جور اداء دین است یک جور اداء ذمه هست، یعنی فراغ از ذمه لازم دارد، خب این نتیجه اش این میشود که قصد نوع لازم دارد، یعنی قصد لازم دارد چون اگر کسی به دیگری بدهکار باشد و یک کلی مافی الذمه اصطلاحا کلی ما فی الذمه ای گردنش باشد، شما یک میلیون تومن به کسی بدهکار هستی باید این کلی ما فی الذمه برای اینکه در خارج مصداق پیدا کند باید تعیین بشود، تعیین لازم دارد، قصد نوع هم یک جور تعیین است، یعنی صومی که این شخص نذر کرده برای اینکه در خارج از بقیه صوم ها جدا بشود باید در نیتش تعیین بشود، چطور شما اگر فرض بفرمایید یک فروشنده ای به شما یک جنسی را میفروشد، تلفنی یا حضوری می گویید که فلان کتاب را داری؟ مثلا کتاب مفاتیح داری؟ جواب می دهد که دارم، وقتی که شما یک کتابی به نام مفاتیح میخرید از یک بایع، خب بعد بایع باید از بین صدها شاید هزاران مصداق مفاتیح، یکی را معین کند، باید یکی را معین کند، یعنی اداء دین تعیین میخواهد، اداء هر دینی تعیین میخواهد چون کلی را که نمیشود پرداخت کرد،کلی باید جزئی بشود، کلی که یک مفهوم است، بنابراین ذمه یک امر کلی است، همیشه ذمه کلی است، دین برابر عین است، عین یک امر جزئی مشخص مصداقی است، دین چی؟ دین یک کلی مفهمی است، شما وقتی یک پولی هم حتی به کسی بدهکار هستید یک پول مشخصی که بدهکار نیستید، یعنی این هزار تومان که نباید باشد، هر هزارتومنی، اصلا می تواند پول باشد، می تواند از این مثلا چک های بانکی باشد، هر شکلی باید بالاخره تعیین شود در پرداخت، پس دین خصوصیتش این است که در هنگام اداء چون کلی است باید جزئی بشود و تعیین شود، حال وقتی صوم هم از قبیل دین باشد صوم هم باید تعیین بشود، در نیت تعیین بشود، چون از آن جنس است، این یک مبنا. نتیجه این است که اگر یک روزه ای را گرفت همینطوری، حتی مثلا در یک فلان روز خاص بود بعدا نمی تواند بگوید که من نذرم را اداء کردم، چون تعیین نکرده بود، کما اینکه اگر شما به یک نفر بدهکار باشید، اگر به یک کسی یک میلیون بدهکار باشید و فراموش هم کرده باشید همچنان بدهکارید، بعدا به مناسبتی یک میلیون هدیه بدهید بعدا می توانید بگویید آن هدیه که دادم همان دینت باشد؟ نمی شود، یک میلیونی که تملیک کردی دین حساب نمی شود، بلکه یک میلیون دیگر هم باید بدهید برای اداء دینت چون اداء دین تعیین میخواهد، ‌خب اکر ما نذر را از قبیل دین و ذمه بذانیم پس قصد نوع لازم دارد.

ب) بگوییم نذر از قبیل ایفاء و وفاء است یعنی موضوع وجوب در نذر وفاء و ایفاء است، اوفوا بالعقود در قرآن کریم در تفسیر وارد شده در روایت _ ای العهود _ انسان باید وفای به عهد بکند، نذر هم از قبیل تعهد به خداوند متعال است پس باید انسان وفای به عهد بکند خب وفای به عهد یک عنوان قصدی است، یعنی انسان باید به تعهدی که داده به قولی و پیمانی که داده وفادار باشد، خب اینجا دو عنوان وجود دارد، یک عنوان صوم است یک عنوان وفاء به نذر است، وفاء به عهد است، پس اگر کسی همینطور روزه گرفت عنوان صوم محقق شده ولی عنوان وفاء محقق نشده، زیرا وفاء خودش یک عنوان دیگریست که قصد میخواهد، باید انسان به تعهدش و پیمانش و قولش عمل بکند، اگر آنوقت وفاء را ما یک عنوان قصدی بدانیم یک عنوان فعلی و ذاتی ندانیم، نذر نیت مجزی میخواهد، نیت صوم کافی نیست باید نیت اداء نذر هم داشته باشد، زیرا نذر از قبیل وفاء است و از قبیل انجام تعهد است، انجام تعهد هم نیت مجزی میخواهد،یک عنوان جدایی است غیر از عنوان خود صوم، پس طبق مبنای دوم ما یک عنوان صوم داریم مثل مبنای اول، یک عنوان صوم داریم یک عنوان وفای به عهد داریم،این دوتا عنوان روی یک فعل قرار میگیرند، هیچ اشکالی هم ندارد، شما در اصول هم مشاهده کردید که تعدد عناوین برای یک معنون واحد ایرادی ندارد، یک عمل خارجی می تواند مصداق چند مفهوم باشد، مثلا یک نماز هم نماز است همزمان غصب هم هست دوتا عنوان در یک فعل با یکدیگر جمع می شوند، گاهی هم سه عنوان چهار عنوان، ممکن است با جمع شوند، مثلا عنوان ایذاء والدین هم در یک عملی باشد هم عبادت باشد از نظر ذاتش، یعنی هم عنوان غصب دارا باشد هم عنوان ایذاء والدین باشد، پس چندتا عنوان در یک فعل اشکالی ندارهد، حال ما می گوییم اینجا هم عنوان وفای به عهد را داریم هم عنوان صوم را داریم، پس قصد صوم کافی نیست باید قصد نذر هم داشته باشد، اینجا هم اگر وفا را از عناوین قصدیه بدانیم.

ج) در نذر ما هیچ عنوان دومی نداریم، موضوع در نذر فقط انجام فعل منذور است، نذر شده یعنی شارع مقدس فقط می خواهد که آن عمل که شما قولش را دادی در خارج محقق بشود به هر نیتی، مثلا مرحوم سید مرتضی، علامه حلی در بعضی از کتبش، ابن ادریس این نظر را دارند. خب طبق این نظر اگر شخص قصد نذر نکند ولی روزه اش را بگیرد نذرش هم ادا شده، یعنی آن روزه نذری هم اداء شده چون شارع فقط فعل منذور را از ما میخواهد و هیچ چیز اضافه ای نمیخواهد، عنوان دیگری به نام وفاء به نذر یا اداء دین نداریم.

طبق مبنای سوم دیگر قصد نوع لازم نیست، اصلا نذر یک نوع نیست. این سه مبنا وجود دارد، نظر حالا بعدا البته اصل مساله اش می آید، فقط چون اینجا به عنوان مثال ایشان فرمود ما این مطلب عرض کردیم. این مطلبی که سید فرمودند که قصد لازم دارد یعنی جزو مثالهای قصد نوع گفت، این طبق نظر مشهور است یعنی مشهور نذر را یک عنوان قصدی می داند، بنابراین باید شخص غیر از قصد ذات فعل، قصد عنوان نذر را هم داشته باشد تا نذرش اداء بشود، حالا مشهوری که نذر را یک عنوان قصدی میدانند یا بعضی ها از باب اداء دین، بعضی دیگر از باب وفاء به عهد، این نظر مشهور است ولی نظر خلاف مشهور هم وجود دارد مثل نظر ابن ادریس و سید و علامه و... .

خب کدام مبنا را انتخاب کنیم در نذر، هر کدام که انتخاب کنیم آنوقت حکم مساله در تعیین نوع هم معلوم میشود، در قصد نوع هم معلوم میشود، یعنی مساله علی المبناء است به قول معروف، باید ببینیم مبنای ما چیست، آن وقت دیگر همه نذرها منحصر در صوم نمی شود، مثلا فرض بفرمایید یک نفر نذر کرد که دو رکعت نماز در حرم امام رضا علیه السلام بخواند یا نذر کرد یک زیارت عبدالعظیم برود اگر حاجتش برآورده شد، اگر شما مبنای اول و دوم را قبول کردید یک روزی بدون التفات به نذر پاشد رفت زیارت، نذرش ادا نشده، ولی اگر مبنای سوم را قبول کردید و یک روز بدون التفات هم رفت زیارت، نذرش ادا شده، خدا از شما این فعل رو می خواسته و انجام شده، بیشتر از این فعل دیگر نیاز نیست و نیت دومی احتیاج نداشت، یعنی مبنا را که انتخاب کنید منحصر در صوم نیست، همه نذرها تکلیفش معلوم میشود، این بحث ما که در ادامه خواهد آمد.

ادامه بحث: واضح است که مرحوم سید نذر را فرمودند که ایشان مبنای مشهور را انتخاب کردند _ مطلقا کان او مقیدا بزمان معین [1] _ نذر چه نذر مطلق باشد چه نذر مقید به زمان و معینی باشد نیت میخواهد. نذر مطلق مثل همین که عرض کردم، می گوید اگر این حاجت برآورده شد یک روز روزه میگیرم این نذر مطلق است، نذر معین به زمان خاص است، مثلا اگر حاجتم برآورده شد یا این مشکل رفع شد یا به این موفقیت رسیدم، روز نیمه شعبان امسال روزه میگیرم، این نذر مقید به زمان خاصی است. ممکنه شخصی بگوید که حالا این تفصیل برای چیست؟ یا اینکه شخصی بگوید نذر مطلق نیت می خواهد ولی نذر مقید نیت جدا لازم ندارد، چون در نذر مطلق یک روز روزه میگیرم، خیلی روزها میشود گرفت، باید این روزه را از روزه های دیگر تفکیک کند چون من امروز که روزه میگیرم میتواند روزه مستحبی عادی بگیرم، میتواند روزه کفاره باشد، میتواند روزه قضا باشد، ولی در نذر مقید به زمان نیمه شعبان من روزه دیگه ای نباید بگیرم، باید همان روزه نذر را بگیرم پس اگر نذر را نیت هم نکنم خود به خود صوم من منطبق میشود به صورت قهری با روزه نذر چون قهرا انطباق پیدا میکند دیگر احتیاجی به نیت جدا و نیت نوع ندارد. پس ممکن است شخصی این ادعا را بکند. مثال بارزش ماه رمضان است، در ماه رمضان مشهور می فرمایند شما لازم نیست که روزه رمضان را قصد کنی، همینکه انسان روزه میگیرد کافیست، زیرا در ماه رمضان روزه دیگه ای نمی شود گرفت، شاید هم اصلا اجماعی باشد مطلب، بنابراین اگر کسی نیت هم نکرد خود به خود روزه ماه رمضان به حساب می آید، انطباق قهری پیدا میکند، بعد ما بگوییم آقا، نذر معین هم انطباق قهری پیدا میکند،نذر مطلق انطباق پیدا نمیکند چون هر روز سال ممکن است روزه های مختلفی بگیرد ولی آن روزی که شما نذر کردید برای روزه در آن روز، روزه دیگه ای حق نداری بگیری، چون روزه دیگه ای حق نداری بگیری خود به خود نیت نذر هم نکنی انطباق پیدا می کند با صوم نذر، این استدلال برای تفصیل این است. چرا مرحوم سید و بزرگان دیگر می فرمایند فرقی نمی کند این تفصیل، تفصیل به جایی نیست؟ علتش اینست که می گویند، به خاطر وجود تعیّن واقعی، تعیّن واقعی یعنی امروز من باید فقط روزه نذر خودم را بگیرم.

نظر استاد: جواب به استدلال فرمایش سید این است که تعیین واقعی کفایت نمی کند از قصد نوع، زیرا ما قصد نوع را لازم داریم برای صدق عنوان عمل که این عمل در خارج محقق بشود، حال اینکه من باید این عمل را انجام بدهم دلیل بر صدق نمی شود، در این روز من باید روزه نذر بگیرم، مثلا در این ساعت من باید نماز ظهر بخوانم چون باید نماز ظهر بخوانم این مکفی است از نیت، یعنی بگوییم من لازم نیست نیت نماز ظهر بکنم، هر نیتی بکنم نماز ظهر حساب می شود، این دلیل نمی شود.

در مورد انطباق قهری: انطباق قهری یک جا ما داریم در ماه رمضان، آن هم دلیل خاص دارد حتی در ماه رمضان هم اگر دلیل خاص نداشتیم ما آنجا هم می گفتیم شخص باید قصدصوم رمضان بکند، آنجا دلیل خاص دارد، مثل اجماع فرض بکنید وگرنه این که در عالم واقع یک وظیفه ای گردن من است این کفایت نمیکند از نیت من، خب من یک وظیفه ای در واقع گردنم است شاید آن وظیفه را امتثال نکنم، یک چیز دیگر میخوام امتثال کنم، هر چه که وظیفه است، زیرا آن یکی در مقام تکلیف است و این یکی در مقام امتثال، پس تکلیف من یک چیزی است اما امتثال من باید منطبق بشود با آن تکلیف، و اینکه نیت میخواهد انطباق نیت میخواهد، خود به خود بدون نیت که نمی شود.

در مورد ماه رمضان هم هیچ‌ فرقی نمیکند و برای ماه رمضان دلیل خاص داریم، تازه آن دلیل خاص را اگر بپذریم، بعضی ها این را هم به این راحتی در ماه رمضان قبول نمی کنند، پس بنابراین می گوییم، این که واجب در عالم واقع و تکلیف واقعی برای من یک صوم خاص است دلیل نمی شود و کفایت نمیکند از اینکه من امتثالم را منطبق با واقع قرار ندهم، باید امتثال و تحقق علم با نیت منطبق باشد با واقعیت اولا، ثانیا اینکه ماه رمضان یک فرقی دارد با این نذر مقید، ماه رمضان هیچ روزه ی دیگه ای در آن واقع نمی شود یعنی در ماه رمضان یا آدم باید روزه رمضان را بگیرد یا هیچ روزه ی دیگه ای طبق نظر اجماعی نمی توان گرفت، یعنی مسافر که در ماه رمضان نمی تواند روزه ماه رمضان بگیرد نمی تواند روزه دیگری هم بگیرد زیرا مسافر اگر نذر بکند و نذرش را هم مقید کند حتی اگر در سفر بود، به این شکل نذر کند من به محض مثلا برآورده شدن حاجات و رفع فلان مشکل حتی در سفر، در اینصورت باید در سفر روزه بگیرد. پس در ماه رمضان هیچ روزه دیگری غیر از روزه ماه رمضان نمی شود گرفت به هیچ شکل، مسافر هم باشد نمی تواند روزه بگیرد، ماه رمضان یک همچین خصوصیتی دارد یعنی صلاحیت برای هیچ صوم غیر رمضانی ندارد. تشبیه نذر مقید به رمضان یک تنذیر غلطی است بخاطر اینکه اگر شما نذر کردی که در نیمه شعبان روزه بگیری، نیمه شعبان می شود مثل ماه رمضان، یعنی هیچ روزه دیگه ای در آن نمی شود گرفت، ولی در مثال نیمه شعبان چنین خصوصیت ذاتی ندارد، ولی ماه رمضان دارد، این یک حالت عارضی است، پس اگر کسی نذر کرد که نیمه شعبان روزه بگیرد، حال نیمه شعبان خواست یک روزه دیگری بگیرد، از نظر حکم تکلیفی تخلف کند، یعنی مرتکب معصیت بشود، روزه نذرش را نگیرد، یادش افتاد که ماه رمضان نزدیک است و بیخیال نذر شد، و قصد گرفتن در روز دیگری کرد و امروز روزه قضا گرفت، آیا می توان گفت روزش باطل است؟ خیر، چون ما در مبنامونم در ضد و اصل ضد این نیست که امر به شئ نهی از ضد خاص آن می کند، یعنی ما در اینجا نهیی از صوم قضا نداریم ، طبق مبنای مشهور امر به شیئ نهی از ضد خاصش نیست، بنابراین ما نهی از صوم قضا نداریم، زمانی هم که صلاحیت دارد به طور ذاتی برای هر صومی می گوییم صوم قضا یا کفار اش صحیح است و فقط مرتکب معصیت شده، گناهی کرده به عنوان حنث نذر و حنث قسم یا هر عنوان دیگری، فقط تکلیفا معصیت مرتکب شده، این فرق می کند با ماه رمضان که اصلا شما هیچ روزه دیگری در آن صحیح نیست که بگیرید، یعنی هر روزه ای دیگری را بگیرید باطل است، درنتیجه تفاوت دوم این است که زمان در نذر مقید و معین صلاحیت برای صوم های دیگر دارد ولی ماه رمضان چنین صلاحیتی ندارد با توجه به این دو نکته تفصیلی که مرحوم مصنف اشاره فرمودند، این تفصیل که بعضیا ممکن است قائل باشند که در نذر مطلق نیت لازم هست ولی در نذر مقید به زمان خاص انطباق قهری حاصل می شود و نیت لازم نیست، نه این تفصیل همانطور که سید درست فرمودند تفصیل صحیحی نیست و اگر در نذر ما مبنامون مبنای مشهور باشد که نظر سید همان نظر مشهور است، چه نذر مطلق چه نذر مقید هر دو نیت لازم دارد.

نکته: این مساله ارتباط به وقت ندارد به اینکه در این وقت...، ما الان در مورد کسی صحبت میکنیم که این روزه واجب را دارد بنام روزه نذر، چندتا روزه واجب دیگر هم دارد به نام روزه کفاره و قضا، که اینها هم واجب هستند، در بین همین روزه های واجبی که وجود دارد که کسی قائل به ترتیب نیست، یعنی شما در این روزه های واجب، هیچکس نگفته اول باید مثلا کدام رو بگیری، بلکه هر کدام خواست اول می گیرد، حال اگر در این زمان یعنی در این نیمه شعبان که وظیفه اش گرفتن روزه نذر است، بگوببم ما چون در این وقت بنا به تکلیف باید الان شما روزه نذر را بگیرید، پس احتیاجی به نیت دیگر نداری، ما می گوییم همچین چیزی شدنی نیست، بخاطر اینکه تعیّن این صوم به عنوان صوم نذر قصد لازم دارد و تکلیف واقعی جلوی قصد را نمیگیرد، اینکه تکلیف واقعی من چیست در مقام تشریع و تکلیف است، من الان در مقام امتثال هستم برای اینکه امتثالم تحقق پیدا کند احتیاج به قصد دارم، دیگر صوم های واجب ذکر شده به این صورت نیست که اگر جلوتر از این گرفته یا در این روز گرفته بشن روزه باطل باشد، ما یک همچین دلیلی مثل ماه رمضان نداریم، در ماه رمضان دلیل خاص داریم، پس بخاطر این دو مساله انطباق قهری صورت نمیگیرد، در ماه رمضان انطباق قهری صورت میگیرد چون در این ظرف هیچ چیز دیگری واقع نمیشود ولی اینجا چنین انطباقی نیست، چون انطباق قهری دلیل میخواهد که بگوییم هیچ روزه ای در این روز جایز نیست، یا در این وقت جایز نیست، این یک دلیل شرعی میخواهد وگرنه هر روزی آدم می تواند هر روزه ای را بگیرد. دلیل باید باشد چنین دلیلی هم که ما نداریم، پس بنابراین می گوییم باید برای اینکه این روزه، روزه ی نذر محسوب بشود قصد نوع باید وجود داشته باشد.

ادامه عبارت مرحوم مصنف:

من غیر فرق بین الصوم الواجب و المندوب [2] _ ببینید در قصد نوع تفاوتی نمیکند که روزه شما روزه واجب باشد یا روزه مستحبی، زیرا قصد نوع منشأش وجود انواع مختلف در طبیعت کلیه هست، یعنی در طبیعت صوم چند نوع وجود دارد، شما برای اینکه در واقع آن عمل و آن ماموربه خاص شارع را انجام داده باشید قصد نوع لازم دارید، حال مامور به شما استحبابی باشه یا وجوبی تاثیری در این مساله ندارد چون این مساله ما دائر مدار وجود انواع است، هم روزه مستحبی انواع دارد هم روزه واجب، انواع روزه های مستحبی داریم، انواع روزه های واجب داریم، حالا ما بیایم بگوییم که، نه، قصد نوع فقط برای روزه های واجب است، خب روزه های مستحبی چه؟ این انواع مختلف روزه های مستحبی، اینهارا اگر نیت نکند چه؟ خودش مثلا همان روزه خاص محسوب می شود؟ نه، پس بنابراین چون در واقع علت اینکه قصد النوع را لازم میدانیم وجود انواع است انواع هم در روزه های واجب هست هم در روزه های مستحب، پس بنابراین قصد نوع شرط واجب که نیست که بگوییم فقط در روزه های واجب ما قصد النوع لازم داریم، شرط واجب بودن نیست، بلکه شرط تحقق صوم است، صومی که مامور به ما هست، صومی که وظیفه شرعی ماست، پس چه روزه ما روزه مستحبی باشه چه روزه ما روزه واجب باشه در هر صورت ما قصد النوع را لازم داریم بخاطر اینکه امتثال حاصل بشود، زیرا شرط امتثال و تحقق فعل و امتثال است.

نکته: در بحث نیت اگر ما نیت را شرط عقلی بدانیم که خب خیلی از معاصرین شرط عقلی میدانند، ادله شرعی آن را ارشادی میدانند، اینها همه می شود ادامه همان شرط عقلی، اگر شرعی بدانیم، منتها قصد الفعل دلیل عقلی دارد برای اینکه این عمل در خارج تحقق پیدا کند.

بحث بعدی در روزه های مندوب و مستحب است که خب آنجا هم این بحث مطرح میشود، الان در روزه واجب ما گفتیم واجب نذری داریم نذر معین نذر مطلق هست، در مندوب هم ما مندوب معین داریم و مندوب مطلق، مندوب معین یعنی روزه روزهای خاصی که یک ثواب فوق العاده ای دارد، به صورت کلی فرض بفرمایید ایام البیض در ماه رجب مثلا، عید غدیر، روز بیست و هفت رجب، مبعث، دحو الارض، ماه های شوال. پس ما مندوب های خاص و معین داریم، مندوب مطلق هم داریم، اگر کسی متوجه این روزها نباشد، مثلا همین دحو الارض، اصلا نمی داند دحوالارض کی هست و چه هست، ولی این روز را روزه گرفت و نیت روزه دحوالارض را نداشت، بدون نیت روزه دحوالارض روزه ادا شده، یعنی تمام آن فضایل و اجر و ثواب هایی که برای این روز ذکر شده حساب می شود، در حالی که اصلا نمی دانست امروز بیست و پنجم دی القعده است... .

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo