درس خارج فقه استاد محسن فقیهی
1400/06/20
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: خارج فقه / پیشگیری از جرم/ مقدمه
صحبت در بحث فقه درباره مسائل مستحدثه و فقه معاصر است که از آن به فقه حکومتی تعبیر میشود. این بحث ما شامل مسائل مبتلابه شدید است و در جامعه زیاد مورد پرسش است که پاسخ آنها برای علما و فضلا باید روشن باشد از این رو است که این مسائل باید در اولویت درسها باشد. قرار است بحثهایی داشته باشیم که هم جنبه فقهی، هم حقوقی و هم اخلاقی دارد. اول بحث استنباطی و اجتهادی است دوم بحثی حقوقی است که در نظام اجتماعی کاربرد دارد و سوم بحثی اخلاقی است که درباره فضایل و رذایل اخلاقی جامعه بحث میکند.
موضوع بحث
بحث ما درباره پیشگیری از جرم است. چگونه میتوان قبل از وقوع جرم از ارتکاب آن جلوگیری نمود. در مقابل جرمهای زیادی که در جامعه اتفاق میافتد باید راه پیشگیری ارائه کنیم. درباره این کار دو دیدگاه وجود دارد:
دیدگاه اول: وقتی جرمی در خارج محقق نشده ما هیچ وظیفهای نداریم بلکه وظیفه حکومت و قاضی آن است که با مجرم برخورد کند و به او بگوید که چرا جرمی را مرتکب شدی. معمولا در جمهوری اسلامی هم همین مسیر ادامه داده میشود که مثلا کسی به کسی چاقو زده و او را به دادگاه میبرند و مجازاتش میکنند. این دیدگاه غالب در جمهوری اسلامی است.
دیدگاه دوم: باید بررسی کرد که مجرم چرا جرم را مرتکب شده است. چه زمینهای وجود داشته تا این شخص، مجرم شود؛ زیرا زمانی که بچه بود مجرم نبود اما عواملی مثل محیط باعث شده که او مجرم شود. علل و اسبابی باعث شده که او جرمی را مرتکب شود و به طور طبیعی کسی مجرم نیست. مثلا کسی به خاطر فقر دزدی میکند. ما باید در دفع عوامل وقوع جرم اثرگذار باشیم و این اسباب را کم کنیم یا از بین ببریم. رفع آن است که وقتی مشکلی واقع شد با آن برخورد شود اما دفع آن است که قبل از وقوع جرم و انحراف در جامعه با آن برخورد شود.
برخی قضات در صحبتهایی که با آنها داریم میگویند: هنوز جرمی واقع نشده و نمیتوانیم با آن برخورد کنیم هرچند که زمینه وقوع جرم وجود دارد و ممکن است بهزودی جرم را مرتکب شود. ما به دنبال این هستیم که آیا وظیفه مسلمان این است که نگذارد جرمی در جامعه محقق شود و علل و اسباب وقوع جرم را در جامعه از بین ببرد تا جامعه آلوده نشود؟ همانگونه که وظیفه داریم به مردم بصرت دهیم که در جرمهای سیاسی وارد نشوند باید آموزش هم ببینند که در جرمها و انحرافات اقتصادی، اخلاقی و اجتماعی هم وارد نشوند.
این وظیفه بر عهده چه کسی است؟ آیا جمهوری اسلامی وظیفه دارد که زمینه این انحرافات را از بین ببرد؟ این بحثی است که مبتلابه جامعه است و از جهات متفاوتی قابل بحث است. همانگونه که فقههای مضافی مانند فقه اقتصاد و ... داریم این هم فقهی مضاف است که میتوان از آن بحث کرد.
ما باید بحث جامع و کاملی داشته باشیم؛ زیرا فضلا و علما فرصت چندانی ندارند که همه بحثها و ابواب فقهی را ببینند و اجتهادی بررسی کنند بلکه باید قوه استنباطی را پیدا کنند که در هر باب فقهی بتوانند از آن برای استنباط استفاده کنند. کسی که میداند باید چگونه مدارک را به دست آورد و آن مسئله را بررسی کند و از چه منابعی استفاده کند تا به اجتهاد در آن مسئله برسد، راه برای او باز میشود و هر مسئلهای به او داده شود پاسخ آن را از لحاظ استنباطی میدهد. وقتی میگوییم اسلام پاسخگوی تمام مسائل است، دین اسلام کاملترین دین و پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآله) خاتم پیامبران است باید پاسخگوی تمام مسائل باشد و هر مسئلهای که از شما میپرسند به بهترین نحو پاسخ آن را بدهید؛ لذا در ابتدای بحث ما از روش کار خود سخن میگوییم.
مدارک استنباط:
1- قرآن کریم: اولین مدرک ما در استنباط احکام، قرآن است. برخی فکر میکنند که قرآن کریم مسائل محدودی از احکام شرعی را بیان کرده است درحالیکه به نظر ما درست است که همه احکام در قرآن بیان نشده اما احکام بسیاری هم بیان شده است. گاهی این مسائل در منطوق قرآن است و گاهی در مفهومات قرآن آمده است. ما میتوانیم از مفهوم آیات قرآن نیز احکامی را به دست آوریم. همچنین لوازم آیات نیز در استنباط احکام قابل استفاده است؛ مثل مقدمه واجب که مولا مطلوبی دارد و انجام مقدمات آن نیز واجب است. همانگونه که واجب مقدماتی دارد، حرام نیز مقدماتی دارد که باید مقدمات حرام را نیز در جامعه کنار بگذاریم. جامعه باید آنچه پله رسیدن به حرام است را کنار بگذارد؛ پلههایی که صعود به آنها انسان را به حرام میرساند.
انجام واجب که مطلوب مولا است مقدماتی دارد که باید برای رسیدن به آن فراهم شود همچنین تحقق حرام در خارج نیز با مقدماتی است که باید جلو این مقدمات را گرفت و نگذاشت که این محرمات در جامعه محقق شود.
2- سنت: روایات معتبر، خبر متواتر، مستفیض نیز اصلی برای استنباط احکام شرعی است.
3- عقل: مستقلات عقلیه که عقل برای ما تعیین میکند که این کار باید انجام شود یا ترک شود، منبع سوم استنباط است. عقل بر اساس مصالح اجتماعی و مصالح قطعی حکم میکند مثلا فلان چیز ظلم است و باید با آن مبارزه کرد یا عدل است و باید ایجاد شود. این عدل دارای مقدماتی است که باید در جامعه فراهم شود؛ ظلم مقدماتی دارد که مقدمات آن در جامعه باید نابود شود.
4- اجماع: معقد اجماع جایی است که همه بر آن اتفاق نظر دارند. اجماع دلیل لبی است و وقتی اجماع بر آن قرار گرفت که فلان چیز مطلوب مولا است باید مقدمات آن فراهم شود و موانع آن برطرف شود.
5- بنای عقلا: بنای عقلا یعنی «بناء العقلا بما هم عقلا». اگر عقلا کاری را به عنوان شهوت یا از روی هوای نفس یا مقاصد سیاسی انجام میدهند برای ما اعتباری ندارد اما اگر این بنا به عنوان اینکه عاقل هستند انجام دهند و در زمان شارع بوده و شارع آن را امضا کرده یا ردع نکرده یا اینکه اصلا در زمان شارع تحقق خارجی نداشته مثل «بورس»، «بیمه» و ... بر اساس بنای عقلا معتبر است.
اسلام چون دین خاتم و کاملترین است باید پاسخ همه احکام را در طول تاریخ داشته باشد لذا حکم کلی مسائل مستحدثه توسط شارع بیان شده که از آنها میتواند احکام جزئی را به دست آورد.
درباره جزئیات و شرایط هر کدام از این پنج منبع در آینده بحث خواهیم کرد که هرکدام با چه شرایطی دلیل بر حکم شرعی است اما فیالجمله ما در استنباطات از این پنج منبع استفاده میکنیم.
شارع در قرآن مطلوبی را برای ما بیان کرده اما این مطلوب مقدمات و لوازمی دارد. مقدمه هم گاهی شرعی است و گاهی عقلی. لوازم انواع مختلفی مانند لوازم بیّن بالمعنی الاعم، بیّن بالمعنی الاخص و لوازم غیربیّن دارد. کلام شارع دلالت مطابقی، دلالت تضمّنی و دلالت التزامی دارد. در مقام استنباط باید توجه به تمام این جوانب داشته باشید. یکی از مسائل مهم در استنباط این است که اضداد مطلوب مولا را بشناسیم. کسی به دنبال عدل است باید با انواع ظلمها مبارزه کند تا بتواند عدل محقق شود.
در بحث پیشگیری از جرم ما از جوانب مختلفی هر مسئله را بررسی میکنیم و منابع گوناگون احکام را استفاده میکنیم. تقوا از ماده «وعی» به معنای نگاه داشتن خویشتن از گناه است؛ قبل از اینکه در گناه بیفتیم باید زمینه برای ما فراهم باشد؛ پس باید زمینه اصلاح را فراهم کرد. اقتصاد، اجتماع، سیاست و ... باید اصلاح شود تا جامعه اصلاحشده داشته باشیم تا نهتنها الگوی برای جوامع اسلامی بلکه الگوی همه فرهنگهای جهان باشد.
به نظر ما نیاز است که این بحث در جامعه اسلامی محقق کنیم تا برخوردهای قضایی کم شود یا از بین برود. جوامع دنیا این کار را بر اساس قوانین و قواعد خود انجام دادهاند و ما هم باید بر اساس قوانین خودمان کاری کنیم که مردم صالح شوند و زمینه تباهی در جامعه وجود نداشته باشد.