« فهرست دروس
درس خارج اصول استاد سید محمد واعظ موسوی

1404/09/30

بسم الله الرحمن الرحیم

مرجحات نظر حضرت امام خمینی ره

موضوع: مرجحات نظر حضرت امام خمینی ره

امام خمینی ره پس از کنار گذاشتن همه احتمالات در رابطه با جمله "ولا ينقض اليقين بالشك" و تمرکز بر معنای عامی که مرتکز ذهنی است، علاوه بر استفاده مسئله استصحاب عدم اتیان رکعت چهارم و انفصالی بودن رکعت مشکوکه، از روایت، دلالت این روایت بر مذهب حق (انفصالی بودن نماز احتیاط) را با دقت و ظرافت علمی و با حجاب و پرده بیان کرده است، در پایان برای این مطلب، سه مرجح ذکر کرده اند[1] :

    1. در صورتی که دو لفظ "یقین – شک" را در این جملات به معنای ظبیعت و جنس معنا کنیم، این جملات به معنای قواعد کلی ای مانند: عدم نقض یقین به شک (عدم ادخال شک در یقین - نقض شک با یقین) عدم اعتنا به شک در حالی از احوال، دلالت خواهند کرد و برمانحن فیه نیز انطباق پیدا کرده و حکم آن را نیز افاده خواهند کرد بدون اینکه ناظر به افراد و خصوصیات و یا حتی ناظر به خصوص مورد روایت باشند.

    2. در صورتی که "ال" در دو لفظ "الیقین – الشک" در معنای ظاهری آنکه عبارت از "ال تعریف جنس" است، حفظ معلوم می شود که یقین یا شک خاصی اراده نشده و اراده "ال عهد" (هر چند عهد ذهنی باشد) بر خلاف ظاخر است، و معلوم می شود که از "الیقین" و "الشک" نفس حقیقت اراده شده است نه خصوصیات و افراد، در حالی که اگر این جمله را مخصوص استصحاب بدانیم بر فرض که از مورد "لا ینقض الیقین" الغای خصوصیت هم بکنیم لازم است آن را قید زده بگوئیم "لا ینقض الیقین بالحالة السابقه" که یقینهای دیگر را شامل نخواهد شد ولی در صورتی که جنس یقین اراده شود از عمومیتی بر خوردار خواهد بود که علاوه بر یقین به حالت سابقه، یقین به رکعات اتیان شده را نیز شامل خواهد شد.

    3. با پذیرش این احتمال، ظهور سیاقی جمله "لا ينقض اليقين بالشك" در افاده قاعده کلی حفظ می شود و معلوم می شود که این جمله در روایات دیگر نیز اختصاص به استصحاب ندارد، بلکه به عنوان یک قاعده کلیه ای است که یکی از مصادیق آن استصحاب است، یعنی در تمام روایات، این جمله بر معنای "عدم رفع یقین به مجرد شک" دلالت می کند و استصحاب یکی از مصادیق آن است نه اینکه اختصاص به استصحاب داشته باشد.

در پایان یک بار دیگر متذکر می شویم که نتیجه اخذ به این نظر این است که هم تمسک به صحیحه سوم برای استدلال بر استصحاب، صحیح است و هم مفاد آن با فقه شیعه موافقت دارد؛ زیرا یکی از مصادیق قاعده کلی "عدم ادخال شک در یقین" که مضمون جمله "لا يدخل الشك في اليقين" است عبارت از اتیان نماز احتیاط به صورت منفصل است.

در ضمن با توجه به اینکه لفظ "یقین" و "شک" در جمله "لا ينقض اليقين بالشك" به اعتبار مشتق اصولی بودن ظهور در فعلیت دارند و به معنای یقین و شک فعلی هستند، قاعده الیقین (شک ساری) در این جمله داخل نخواهد شد؛ زیرا در آنجا یقین فعلی وجود ندارد، هر چند یقینی در سابق بوده ولی آنچه که الآن تحقق دارد فقط شک ساری است بدون اینکه یقین حتی در رابطه با متعلق گذشته، فی الحال وجود داشته باشد.

بررسی نظریه امام خمینی ره: بیان ایشان ره هر چند از دقت برخوردار بوده و علاوه بر استصحاب بر مذهب شیعه نیز با ظرافت دلالت دارد ولی به نظر می رسد که اشکالی بر آن وارد می شود که نیازمند تبیین است.

از سوئی به نظر ما عنوان "نقض" در این قبیل از جملات، هیچ ارتباطی به متیقن ندارد وقابلیت داشتن یا نداشتن متیقن برای بقاء، دخالتی ندارد و آنچه دخالت تامّ دارد خود عنوان یقین است و از سوی دیگر برای یقین دو حیثیت وجود دارد که عبارت از حیث اضافه به انسان و حیث اضافه به خارج است و یقین از جنبه اضافه به انسان، امر مستحکم و دارای ابرام ممکن و استحکام نیست؛ زیرا ممکن است پایه های این یقین، متزلزل باشد ولی از جنبه اضافه به واقع چون دارای کاشفیت تام است (به خلاف ظن و شک) از استحکام برخوردار است، بنابراین مراد از جمله "لا ينقض اليقين بالشك" عبارت از عدم نقض خود یقین با شک است بدون اینکه پای متیقن و مشکوک در میان باشد و صلاحیت استمرار و دوام دخالتی داشته باشد، در حالی که وقتی مراد از این جمله عبارت از "عدم ابطال رکعات متیقنه" باشد معلوم می شود که "نقض" به سه رکعت احراز شده ارتباط دارد و مراد ایت است که در مورد شک بین سه و چهار در حالی که سه رکعت احراز شده است نباید سه رکعتِ خوانده شده نقض و ابطال شود، در این صورت، لفظ "نقض" به رکعات متیقنه مربوط می شود.

نتیجه: لازمه اراده دو مصداق از جمله "لا ينقض اليقين بالشك" که یکی از آنها عبارت از استصحاب (عدم نقض یقین به حالت سابقه با شک) و دیگری عدم ابطال سه رکعت نحرزه با عروض شک است، استعمال لفظ در اکثر از معناست؛ چرا که یک مصداق در رابطه با نقض خود یقین با خود شک است که عبارت از استصحاب است و مصداق دیگرش در رابطه با نقض رکعات متیقنه به وسیله شک است، بنابراین استعمال لفظ "یقین" در یک جمله و اراده دو معنا از آنکه عبارت از خود یقین بما هو یقین مع قطع النظر عن المتیقن، و متیقن یعنی همان رکعاتِ احراز شده، باشد استعمال یک لفظ در اکثر از معنای واحد خواهد بود.

 


logo