« فهرست دروس
درس خارج اصول استاد مرتضی ترابی

1402/07/22

بسم الله الرحمن الرحیم

بررسی قیام امارات مقام قطع موضوعی/أحكام القطع /الأمارات

 

موضوع: الأمارات/أحكام القطع /بررسی قیام امارات مقام قطع موضوعی

 

بحث در جایگزینی امارات در جای قطع موضوعی طریقی هست. عرض کردیم که دو مسئله مورد اتفاق هست که امارات قطعاً جایگزین قطع طریقی محض می‌شوند. این مورد اتفاق هست. اما این پنج تا یا بیشتر تقریب داشت که تقریب‌ها مختلف بود چرا امارات یا چگونه امارات جایگزین قطع طریقی محض می‌شود همان اثری که قطع طریقی محض دارد منجزیت و معذریت، امارات هم پیدا می‌کند این مورد اتفاق بود تقریبش و بیانش فرق می‌کرد از این گذشتیم.

مرحله بعدی بحث در این است که آیا امارات جایگزین قطع موضوعی طریقی میشود؟ آن طریقی محض بود این موضوعی طریقی بود یعنی قطعی که در موضوع خطاب اخذ شده و طریقیت هم دارد آیا جایگزین آن می‌شود یا نمی‌شود؟ اینجا در حقیقت ناظر به آن اثر شرعی قطع یعنی وقتی در موضوع اخذ شده در حقیقت این در تردد آن حکم برای این موضوع این قطع هم دخیل هست یا تمام الموضوع هست یا جزءالموضوع هست پس بنابراین اینجا ما بحث می‌کنیم که آیا از ادله اعتبار امارات می‌توانیم بفهمیم که اماره جایگزین قطع موضوعی طریقی می‌شود یعنی آن اثر شرعی را این اماره هم دارد مثال هم زدیم گفتیم فرض بفرمایید که مولا فرموده که اذا قطعت بوقوع الخسوف فتصدق اگر قطع کرده که خسوف محقق شده فیجب علیک التصدق تصدق بر شما واجب است حالا این آقا قطع به خسوف پیدا نکرد اصلاً خواب بود آن موقع، بعداً بینه قائم شد که خسوفی محقق شده است آیا ان حکم که در موضوع حکم شرعی بود و اثرش هم وجوب تصدق بود آیا آن در این اماره هم بار می‌شود یا نه؟ اگر این جهت روشن بشود، بالاخره این قطع باید ببینیم این خصوصیت را دارد یانه اماره این خصوصیت دارد یا نه؟ اینجا انظار مختلفی هست:

نظر مرحوم شیخ و همچنین نایینی این هست که ادله اعتبار امارات چنانکه دلالت می‌کنند اماره آن جایگزین قطع طریقی محض می‌شود همان ادله اعتبار دلالت می‌کنند که اماره جایگزین قطع موضوعی طریقی هم می‌شود حالا ادله اعتبار امارات یا خطاب شرعی هست مثل ﴿إن جاءکم فاسق بنبإ فتبیّنوا﴾ یا آن روایاتی هست که از اهل بیت در این زمینه آمده لا یحق لأحد من موالینا فی التشکیک فیما یؤدّیه عنّا ثقاتنا این روایات که می‌آید می‌فرماید که خبر ثقه حجت است و امثال این موارد آیا منظور این‌ها مفاد این‌ها این است که امارات قائم مقام قطع موضوعی طریقی هم می‌شود؟

مرحوم شیخ می‌فرمایند بله مفاد این ادله و همچنین ادله نوعیه مثل سیره عقلاییه که قائم است براعتبار خبر ثقه آیا مفاد آن سیره عقلاییه مدلول آن سیره عقلاییه این است که اثر قطع موضوعی طریقی که همان اثر شرعی هست، بر اماره هم ثابت است چنانکه اثر قطع طریقی محض بر اماره ثابت هست این هم ثابت است یا نه این دلالت ندارد؟ مرحوم شیخ می‌فرماید مرحوم نایینی می‌فرماید بله چنین دلالتی دارد.

اما مرحوم آخوند می‌فرماید مفاد اعتبار ادله امارات جایگزینی اماره هست جای قطع طریقی محض. اما اینکه جایگزین قطع موضوعی طریقی بشود این مفاد را ندارد. حالا استدلال مرحوم آخوند چی هست مرحوم آخوند می‌فرماید که ما در قطع دوتا خصوصیت داریم یک خصوصیت عقلی داریم که همان قطع طریقی محض را داشت آن چی بود منجزیت و معذریت است آن یک خصوصیت است و خصوصیت دیگر خصوصیت شرعی بود اخذ شده در موضوع حکم شرعی این هم می‌شود خصوصیت دوم می‌فرماید که می‌فرماید اگر دلیل اعتبار اماره ناظر به ان خصوصیت اول باشد بگوید که خصوصیت اول را که مربوط به قطع بود به اماره ما اثبات می‌کنیم باید نگاهش لحاظش به اماره لحاظ آلی باشد مرآتی باشد به خاطر اینکه ما گفتیم در آن تقریباتی که قبلا گذشت گفتیم که مسئله اثبات آن اثر عقلی به این معناست که مؤدای اماره را تنزیل می‌کنند جای واقع. جای مؤدای قطع جای مقطوع. پس در این جهت اگر بخواهد آن اثر اول را آن اثر عقلی را بار کند راهش این است که شارع مؤدای اماره را ببیند نگاهش به اماره نگاه مرآتی باشد و بگوید آن چیزی که گفته شده جایگزین آن واقع هست پس نگاه به اماره نگاه مرآتی هست تنزیل مؤدای أماره منزله الواقع باید این گونه اماره را اگر بخواهد آن اثر عقلی را بار کند بر اماره عقلی قطع وجعل مؤدا گفتیم جعل حکم مماثل گفتیم تعبیرات مختلف بود این جهت باشد باید نگاه نگاه مرآتی باشد اما اگر نه بخواهد آن اثر شرعی قطع را برایش بار کند که قطع جزء آن موضوع می‌شود آن موقع باید نگاه به قطع و اماره نگاه استقلالی باشد بگوید این اماره این اماره یعنی چی؟ یعنی همین که آقای ثقه دارد برای ما دارد بازگو می‌کند نه آن محتوا. خود اینکه آمده در حال بازگویی است حالا محتوایش چی هست کار نداریم خود این خبر خود این اخبار با صرف نظر از محتوایش قائم مقام خود آن قطع است پس نگاه در اینجا می‌شود نگاه استقلالی. اگر بخواهد اثر شرعی اثر آن شرعی قطع را بار کند بر اماره باید نگاهش هم به اماره هم به قطع نگاه استقلالی باشد می‌گوید اینقدر چگونه در این موثر بود در موضوع الان این اماره هم جانشین این هست و می‌فرمایند مرحوم آخوند که این دوتا نگاه این دو تا لحاظ در آن واحد جمع بین این دوتا نگاه ممکن نیست که در یک لحاظ در یک جهت جائل هم بتواند به یک شی لحاظ مرآتی داشته باشد هم لحاظ استقلالی داشته باشد ولی این ممکن نیست. یا شما لحاظ مرآتی دارید لحاظ مرآتی که داشته باشید در حقیقت آن شیئ فانی هست در آن مضمون. یعنی خودش فانی هست اما لحاظ استقلالی که دارید دیگر فانی نیست خودش را دارید میبینید. نمی‌شود هم یک شیئ فانی باشد هم فانی نباشد. پس بنابراین چون جمع بین این دو تا لحاظ ممکن نیست مرحوم آخوند می‌فرمایند که چون جمع بین این دو تا لحاظ ممکن نیست پس لا محاله ادله اعتبار امارات باید به یکی از این دو تا لحاظ باید اماره را معتبر بکند نه هر دوتا. بفرمایید که جامع را ببیند از اطلاقش بفهمیم که جامع این دوتا. ایشان میفرماید که جامع حقیقی نداریم. بله جامع مفهومی می‌شود همان لحاظ اما جامع مفهومی را ما کار نداریم ما جامع حقیقی داریم شارع هرحقیقت را میتواند یکجا جمع کند حقیقت این دوتا لحاظ جامع ندارد این‌ها منافی هستند باهم قابل جمع نیستند ولذا ایشون می‌فرمایند که ادله اعتبار امارات فقط می‌تواند ناظر به یکی از این دو لحاظ باشد. بعد ایشان بر خودشان اشکال می‌کند خوب لایقال اگر اینطوری است پس باید دلیل اعتبار امارات مجمل بشود. معلوم نیست آن لحاظ را در نظر گرفته جاعل لحاظ مرآتی را در نظر گرفته مؤدا را تنزیل کرده واقعه یا اینکه نه یک لحاظ استقلالی را در نظر گرفته یعنی گفته است آن اثرقطع موضوعی بر این اماره بار است خوب ممکن است بگوییم که مجمل است. چرا شما ادله اعتبار امارات حمل می‌کنید بر آن تنزیل مؤدا منزلت الواقع و می‌فرماید که این اثر قطع طریقی محض را اثبات می‌کند اما آن اثر دیگر اثبات نمی‌کند حال آنکه گفته‌اید به هر دو صلاحیت دارد به هر دو لحاظ صلاحیت دارد چرا نمی‌فرمایید که وقتی شارع می‌فرماید اماره هم در حکم قطع است بفرماید اماره در حکم قطع است. جایی که در موضوع اخذ بشود اثر آن قطع موضوعی را بار کنیم نه دیگر منجزیت و معذریت را بار نکنیم می‌فرماید ممکن است کسی بگوید پس بنابراین پس چرا آن طرف را می‌گیرید که قطع طریقی محض منجزیت می‌گویید مفاد ادله اعتبار امارات همان اثبات اثر عقلی قطع است بر اماره همان قطع طریقی محض هست این طرف را نمی‌گیرید. حالا بگویید که قابل جمع نیست چرا آن طرف را می‌گیرید؟ ایشان می‌فرمایند که اطلاق این عناوین مثل علم مانند علم رویت مثلاً لحاظ این کلمات مربوط به علم هست اطلاقشان منصرف است به همان جهت مرآتیت وقتی این‌ها را کسی می‌گوید جهت مرآتیت این‌ها را در نظر می‌گیرد بعد می‌گوید آقا اگر دانستی فلان شیئ را انجام بدهیم ولی این دانستن را برایش موضوعیت قائل نیست اگر آن شی بود وظیفه‌تان اینطوری هست پس بنابراین معمولاً این الفاظ که در ادله اخذ می‌شود از اطلاقش منصرف به همان مرآتیت هست و لذا ایشان می‌فرمایند که مفاد ادله اعتبار امارات همان جایگزینی اماره جای قطع طریقی محض همان اثر عقلی را اثبات می‌کند اما اثر شرعی را اثبات نمیکند. این بیان مرحوم آخوند در اینجا و لذا ایشان می‌فرمایند که اماره جایگزین قطع موضوعی نمی‌شود به اقسامه الاربعه به چهار قسمش که حالا قطع موضوعی طریقی باشد قطع موضوعی وصفی باشد حالا قطع موضوعی طریقی و وصفی هر کدام یا تمام الموضوع باشد یا جزء الموضوع باشد فرقی نمی‌کند اماره دلیل اعتبارش اثبات نمی‌کند که به اصطلاح قائم مقام قطع موضوعی بشود جایگزین هیچ کدام از انواع قطع موضوعی نمی‌شود این نظر مرحوم آخوند و دلیلش استدلالش.

اما در جواب مرحوم نایینی و شاگردان مرحوم نایینی نه، قائم مقام می‌شود. از این اشکال مرحوم آخوند این دوتا لحاظ لحاظ مرآتیت و لحاظ استقلالیت با هم قابل جمع نیست اینطوری جواب داده است در کلمات هم استاد سبحانی هست و هم مرحوم میرزا جواد تبریزی و دیگران هم شاید هست بالاخره این جواب متکرراً در جواب مرحوم آخوند داده شده این جواب فرمودند اینکه شما می‌فرمایید نمی‌شود این دوتا لحاظ را با هم جمع کرد بله در نظر قاطع درست است. قاطع نمی‌شود که هم به قطعش آن آقایی که دارد قطع می‌کند این خمر هست یا این شیئ واجب است هم به قطعش نظر داشته باشد هم قطع را مرآت قرار بدهد نه معمولا نظرش به قطع نظر مرآتی هست. این دو تا لحاظ در آن واحد در نظر قاطع جمع نمی‌شود اما بحث ما در قاطع که نیست در جاعل هست در معتبر هست در شارع هست که او می‌خواهد به قطع نگاه کند و به اماره هم نگاه کند اماره را جایگزین قطع قرار بدهد او که نگاه می‌کند بله به اماره و به قطع نگاه استقلالی می‌کند ولی نگاه استقلالی به اماره به لحاظ هر دو جهتش می‌تواند باشد به لحاظ یکی از این دو جهات هم می‌تواند باشد به لحاظ تنزیل مؤدایش می‌تواند باشد به لحاظ خود قطع می‌تواند باشد به لحاظ هر دو تایش می‌تواند باشد. نگاهش به قطع هست می‌گوید آقای قاطع که شما قطع پیدا می‌کنی و این قطعت طریقیت دارد. قطع پیدا می‌کنی و این قطعت گاهی موضوعی حکم می‌شود ببینید هردوتا را می‌تواند چون درست است استقلالی هست ولی از هر دو جهت می‌تواند قطع را در نظر بگیرد یا یک جهتش را در نظر بگیرد. پس این اشکال شما که فرمودید که نمی‌شود آن کسی هست قاطع هست تو قطعش فرورفته است. اما کسی که فرض بفرمایید که رفته آینه بخرد، به آینه هم درسته نگاه استقلالی دارد ولی همین جهت طریقیتش هم میبیند که خوب نشان می‌دهد یا نمی‌دهد شکلش چطوری هست فرمش چطوری هست هر دو جهتش را می‌تواند ببیند یا یک جهت یا هر دو جهت را میتواند در نظر بگیرد چون نگاه او استقلالی هست در نگاه استقلالی به یک شیئ می‌شود هر دو جهت را در نظر گرفت به خلاف شخص قاطع آن نمی‌تواند یا نگاه استقلالی دارد یا نگاه آلی. پس بحث ما در جاعل هست نه قاطع. اینطوری جواب داده‌اند. و ظاهراً جواب جواب صحیحی هست کسی که قاطع هست ظاهراً نمی‌تواند هم زمان هم لحاظ آلی هم لحاظ استقلالی داشته باشد ما معمولاً به قطع هایی که داریم نگاهمان نگاه آلی هست یعنی طریقی هست یعنی خود قطع را که نمیبنیم که الان روز هست و میگویم که ما یک قطعی هم داریم به روز بودن نه همان روز هست در یک حال‌ها ممکن هست آن ها فرق کند و آن نگاه دوم به قطع خودمان داشته باشیم در یک آن هر دوتا را جمع نمی‌کنیم اما آن شخصی که از بیرون به قطع ما نگاه می‌کند ایها القاطع که قطع داری به فلان شی آن می‌تواند هم به قطع ما هم که نگاه استقلالی دارد و هم به مقطوع ما که این قطع ما رساننده ما هست به مقطوع. و لذا ایشان می‌فرمایند که این اشکال منافات برطرف می‌شود.

مرحوم نایینی می‌فرماید که طبق مبنای ما تقریبشان در اینکه چرا امارات جایگزین قطع طریقی محض هستند تتمیم کشف بود به اعتباره علما بود. اماره را علم اعتبار می‌کنند. می‌فرمایند وقتی آمد گفت آقا ایها الشخص شما که اماره پیشش قائم شده شما که قاطع نیستید من اماره شما را قطع حساب کردم تتمیم کشف کردم. این در حقیقت چیکارمی‌کند مولا یا جائل؟ می‌آید یک فردی برای علم ایجاد می‌کند حکومتا. می‌گوید حالا که پیش شما دوتا شاهد آمد این مسئله را شهادت داد که که این خمر هست، من این کشف ناقص شما را کشف تام قلمداد می‌کنم کشف تام یعنی قطع پس یک فرقی برای قطع درست می‌کند. احراز ناقص را احراز کامل درست می‌کنند احراز درست کرد به خمریت. ببینید وقتی احراز درست کرد به دنبالش خمریت هم می‌آید ایشان می‌فرماید وقتی احراز را کامل کرد درست است که به احراز دارد نگاه می‌کند ولی احراز متعلق دارد پس وقتی احرازش درست شد به طریق اولی آن محرزش هم درست میشود. پس بیان مرحوم نایینی این است که شارع می‌آید تصمیم به کشف می‌کند یک فردی برای این قطع برای این آقا ایجاد می‌کند وقتی این اماره را یک فرد ادعایی این قطع قرار داد از باب حکومت در حقیقت هم آن اماره مرتبه اش رفت بالا و شد یک فرد ادعای قطع. و هم در حقیقت متعلق را درست کرد یعنی مؤدا هم شد مؤدای مقطوع. و ایشان می‌فرماید این حکومت حکومت واقعی نیست حکومت ظاهری هست چرا حکومت ظاهری هست؟ برای اینکه در حکومت واقعی واقعا مولی می‌خواهد توسعه را به یک معنا انجام دهد می‌گوید الطواف فی البیت صلاه. اما در اینجا چون نمی‌دانی میگوید این اماره را من علم به واقع قرار دادم. ببینید دو تا کلمه باعث می‌شود که حکومت واقعی نباشد یک کلمه این است چون نمی‌دانیم در ظرف عدم علم این حکومت را برای شما قرار دادم. و کلمه دوم این است که نسبت به واقع وقتی نسبت به واقع شد معنایش این است که واقعی هست باید این ما را برساند پس خودش که کاره‌ای نیست پس این دو تا جهت باعث می‌شود که حکومت حکومت ظاهری باشد یعنی اگر یه روز واقع برای ما منکشف شد علم حقیقی آمد این حکومت می‌رود کنار مادامی که علم نداریم بله این هم یک فرد من العلم است این گفتار این ثقه یا این گفتار این بینه هر دو من العلم ادعا اما مادامی که علم حقیقی در کار نباشد یا انکشاف خلافی در کار نباشد. پس مرحوم نایینی فرمودند اینجا با همان تتمیم کشفش هم به اصطلاح مؤدی نازل شده به منزله واقع وهم خود اماره نازل شده به منزله قطع ولی با این خصوصیت که اینجا حکومت حکومت واقعی نیست اینجا حکومت حکومت ظاهری هست. برای اینکه یک قیدی دارد یعنی چون شما نمی‌دانید من این را علم قرار دادم این بیان مرحوم نایینی.

مرحوم شهید صدر یک جمله‌ای دارند آن جمله هم شاید برای اینکه این مسئله حکومت روشن‌تر بشود جمله ایشان را هم عرض می‌کنیم می‌فرمایند اگر قطع یکجا موضوع یک دلیلی أخذ بشود به وصف کونه منجزا و معذرا موضوع اخذ بشود. به وصف اینکه این بالاخره یک منجزیتی و معذریتی دارد و اینجا حجتی داریم و بی‌حجت نیستیم _خود آن کشف تام نظر ما نیست_ نه قطع را شارع گفته اینجا موضوع هست جزء موضوع أخذ کرده است و گفته است اگر قطع داشته این موضوع هست اذا قطعت بوجودالکسوف فیجب علیک التصدق این قطعت را مرحوم شهید صدر می‌فرماید که اگر این قطعت به عنوان منجزیت و معذریت به عنوان حجت موضوع قرار داده بشود نه به عنوان کشف تام. اینجا اگر به جای قطع اماره پیدا کردیم آن اماره با دلیل اعتبارش که اماره را آمد منجز و معذری قرار داده است. وارد بر این دلیل می‌شود در حقیقت آن هم میشود فرد حقیقی منجز ومعذر فرد حقیقی حجت پس می‌شود ورود. چون اصلا قطع بما هو کشف تام اخذ نشده بود در موضوع. بما هو منجز و معذر. آن هم یک فرد حقیقی منجز و معذر شد پس میشود ورود. اما اگر قطع بما هو کشف تام اخذ بشود آنجاست که فرمایش مرحوم نایینی می‌آید که کشف تام ادله اعتبار امارات برای شما که کشف تام درست نمی‌کند ادله اعتبار امارات اگر زور داشته باشد برای شما حجت درست می‌کند منجز و معذر درست می‌کند نه کشف تام، پس می‌شود حکومت و ورود نمی‌شود. آن هم حکومت ظاهری مرحوم نایینی می‌فرمایند. پس در یک صورت اگر اخذ ما قطع را در موضوع به عنوان احدالحجج باشد احدالطرق باشد. ادله اعتبار امارات چون واقعا برای ما حجت درست می‌کنند آن می‌شود وارد بر این دلیل. چون واقعا این هم میشود حجت. اما اگر اخذ قطع بماهو کاشف تام باشد می‌گوید که این کشف تام نیست و کشف ناقص است ولی شارع فرموده شما هم بپذیرید که کشف تام هست. تتمیم کشف قرارداد ادله اعتبار امارات را، میشود این حکومت. این بیان مرحوم نایینی در مقام.

بنابر نظر مرحوم آخوند چطور؟ نظر مرحوم آخوند در جانشینی امارات به جای قطع طریقی محض چه بود؟ از تقریباتی که عرض کردیم جعل حجیت به معنای منجزیت و معذریت بود ایشان از این راه آمد گفت مبنای ایشان در اعتبار امارات جعل منجزیّت و معذّریّت بود در طریقه بنابر نظر ایشان هم باز اشکال مرحوم آخوند هم اینجا مطرح کرده باز قابل دفع است بنا بر مبنای خودش در جعل حجیت و جعل اعتبار اماره خوب باز می‌گوییم که شارع و جاعل که نگاه میکند و میخواهد به این حجیت بدهد بنا بر مبنای خود آخوند این‌ها را منجز و معذر قرار بدهد می‌تواند چون نگاه قاطع نیست بلکه نگاه جاعل هست جاعل می‌تواند به قطع نگاه کند با آن اثر منجزیّت و معذّریّتش نگاه کند. میتواند نگاه کند به آن اثر کاشفیت تامه اش یا به هر دو جهتش نگاه کنیم. پس چه آن بیان مرحوم نایینی را بگوییم که جعل طریقیت هست که احراز را برای ما درست می‌کند چه نظر مرحوم آخوند را بگوییم که جعل منجزیّت ومعذّریّت است، چون نگاه نگاه قاطع نیست و نگاه جاعل هست می‌تواند با نگاه استقلالی به قطع قطع کنندگان می‌تواند با یک نگاه استقلالی هر دو جهت را دربر بگیرد. پس بنا بر مبنای خود آخوند هم اشکال مرحوم آخوند هم در اینجا درست نخواهد بود چرا به خاطر اینکه اینجا نگاه نگاه خود قاطع نیست که قاطع الان نمی‌تواند جمع کند این دوتا لحاظ را ولی این نگاه نگاه جاعل هست مشرّع هست، شارع هست آن می‌تواند نگاه استقلالی داشته باشد که هر دو جهت را در نظر بگیرد پس بنابراین این اشکال مرحوم آخوند در اینجا که نمی‌شود ادله اعتبار امارات به هر دو بعد قطع نگاه بکند و از هر دو جهت اماره را معتبر قرار بدهد، این فرمایش ایشان به جهت همین اشکال که مطرح کردیم این دفع می‌شود با این بیانی که فرمودند.

آن وقت می‌رسیم به مبنای امام خمینی رضوان الله علیه که اشاره کردیم ایشان می‌فرمایند که اصلاً جایگزینی مطرح نیست اصلاً حجیت امارات به این معناست که شارع این راه را دارد آن راه را هم دارد هم قطع را برای انسان‌ها اماره داشته هم خبر ثقه را گذاشته است نه که این را جایگزین آن قرار بدهد ایشان در این کتابی که هست. تنقیحی که از بیانات ایشان هست می‌فرمایند که این روایت العمری و ابنه ثقتان فما أدّیا إلیک عنّی فعنّی یؤدیان. اینجا ایشان میفرمایند اصلاً این نظری که در این روایت هست به جهت صغروی هست این آقای عمری و فرزندش عثمان بن سعید محمد بن عثمان نظر دارد یا جهت کبروی را این روایت دارد درست می‌کند؟ جهت صغروی را درست می‌کند میگوید این‌ها ثقه هستند اما اینکه ثقه را بخواهد قرار بدهد که حجت است که اصلا شارع اینچنین جعلی ندارد. و همچنین و در روایت دیگری أفيونس بن عبد الرحمن ثقة آخذ عنه ما أحتاج إليه من معالم ديني؟ فقال: نعم.[1] اینجا هم مصداق ثقه را درست میکند. روایاتی که از ادله لفظیه در باب خبر ثقه هست معمولاً ایشان می‌فرمایند از این قبیل هست استاد سبحانی این را هم دارد اینها از این قبیل هستند تعیین مصداق است. تعیین مصداق صغرای ثقه هست کبری همان چیزی است که در پیش عقلا هست، آنوقت می آییم پیش عقلا. عقلا واقعاً وقتی اماره را حجت می‌دانند می‌گویند جایگزین؟ اصلا چیزی در مخیله آنها در ذهن آنها هست؟ می‌گویند حالا قطع نیست ما بیچاره شدیم این را جایگزین قطع قرار دهیم؟ نه، اینجا صحبت جایگزینی نیست می‌گویند آقا دانستید یک نفر مورد اعتماد برایتان آمد گفت اینطوری...، مسئله جایگزینی نیست پس آن چیزی که در شرع واقع شده نوعا ناظر به صغریات است، کبری همان است که در پیش عقلا هست. عقلا هم حجیت را از چه راهی میدانند در این طرقی که دارند؟ آیا این را می‌آیند جایگزین قرار می‌دهند تنزیل به منزله می‌کنند جایگزین قرار می‌دهند تتمیم کشف دارند؟ نه تتمیم کشفی نه جایگزینی تنزیل مؤدایی. بالاخره آقا زندگی باید بچرخد حالا یا بفرمایید که قطع، اگر قطع هم نبود این‌ها. جایگزینی نیست دو سه تا راه را در عرض هم دارد و شارع هم همین را امضا کرده و لذا ایشان می‌فرمایند که اصلاً صحبت جایگزینی نیست وقتی که همه راه‌ها مستقل شد آن وقت حالا باید برگردیم با این بیان. این تا کجا اثبات می‌کند؟ این اثبات می‌کند که اماره همان خاصیتی دارد که قطع طریقی محض دارد. اما نسبت به قطع موضوعی چی؟ ایشان می‌فرمایند که ما نگاه می‌کنیم آنجایی که آمده قطع در موضوع دلیل اخذ شده اگر به عنوان یک طریق اخذ شده طریق معتبر حجت،منجز معذر _ همان بیان شهید صدر_ اگر به این عناوین اخذ شده این هم یک طریق آن هم یک طریق. پس اثری که قطع موضوعی طریقی دارد بار می‌شود بر اماره چون اصلاً قطع که اخذ شده بود به عنوان خود قطع اخذ نشده بود بلکه به عنوان منجز و معذر اخذ شده بود کلاً چند تا منجز و معذر داریم یکی قطع یکی هم این. و قطعاً آن اثر شرعی هم بار خواهد بود. اما اگر نه اخذ شده بود به عنوان کاشف تام، نه، خود قطع اینجا خصوصیتی دارد آنجا هم جایگزینی نخواهد داشت. درست است که این هم طریق است ولی این یک طریقی هست برای خودش و آن هم یک طریق است برای خودش.اگر خصوصیت خود قطع در آن لحاظ شده آن موقع صحبت جایگزینی نخواهد بود. این هم طبق نظر حضرت امام رضوان الله علیه.

حالا یک بیان اخیری هم استاد وحید حفظه الله تعالی دارند که در جایگزینی امارات به جای قطع موضوعی طریقی. ایشان قائل به تفصیل هستند می‌فرمایند امارات دوقسم هست یک سلسله اماراتی داریم که می‌آید می‌گوید که احتمال خلاف را لغو کن یعنی همان تتمیم کشف. مفاد ادله اعتبار امارات دو گونه است گاهی می‌آید می‌گوید این اماره است و حجیتش را از باب تتمیم کشف الغاء احتمال خلاف، از باب اینکه این هم دانستن هست. دانستن نیست وجدانا. آنچنین امارات اگر این مفاد را داشته باشد آنجا جایگزین قطع موضوعی طریقی می‌شود اما می‌فرمایند یک سلسله اماراتی داریم که مفادش این نیست مفادش فقط این هست که شما مثلاً از نظر عملی آن منجزیّت و معذّریّت را دارید مثل قاعده فراغ مثل موارد دیگری که از این قواعدی که مثلا قاعده ید و امثال این موارد که وقتی شما دو نفر شاهد عادل ندارید ید اماره ملکیت هست یا قاعده فراغ مثلاً یا قاعده تجاوز این می‌گوید همان چیزی که انجام دادی درست است صحیح است. اینها هم یک نوع اماره هستند ولی این‌ها نظرشان به این نیست که بگویند علم دارید می‌گویند شما عملاً منجز و معذرید. الآن این آقا ید دارد فلان دارد. اینجاها میفرمایند جایگزین نخواهد بود. پس باید نگاه کنیم مواد اماره اگر تتمیم کشف بود الغای احتمال خلاف بود آنجاها آن اماره قائم مقام قطع موضوعی طریقی می‌شود. اما اگر مفاد اماره این است که شما آثار قطع را اینجا بار کنید. منجزیّت و معذّریّت هست ولی نمی‌گوید که این هم در مرتبه علم هست. الغای احتمال خلاف، تتمیم کشف اینچنین مفادی ندارد. مثل قواعدی که هست در فقه هم مورد استناد واقع می‌شود آنجا یک نوع اماریتی هم دارند. اصل عملی محض نیستند مثل قاعده فراغ قاعده تجاوز و امثال این‌ها، اینجاها می‌فرمایند جایگزین نمی‌شود. فقط همان اثر عقلی قطع برایش بار می‌شود آن هم منجزیّت و معذریت اما بخواهد اثر شرعی قطع هم بر این بار بشود نه بار نمی‌شود. این هم تفصیلی هست استاد وحید خراسانی فرمودند.

حالا بین این اقوال کدام قول را ما می‌خواهیم تبعیت کنیم؟

شاگرد:....

استاد: احسنت. در حقیقت فرمایش ایشان تعیین مصداق بر فرمایش امام هست امام یک چیز کلی فرمودند استاد وحید خراسانی مشخصتر کردند که کجاها اینطوری هست مثلاً در خبر ثقه تتمیم کشف اما در آنجاها نه آن موارد صرفاً منجزیّت و معذّریّت است. خوب پس بنابراین این‌ها مسالکی هستند اینکه آیا اماره جایگزین قطع موضوعی طریقی می‌شود یا نمی‌شود؟ به نظر ما و چنانکه دیروز هم اشاره کردیم و قبلاً هم عرض کردم و در درس قبلی عرض کردیم مکررا تکرار کردیم بین این انظار آن نظری که شاید بشود بیشتر ازش دفاع کرد و شواهد عرفی برایش پیدا کرد نظر مرحوم نایینی هست امارات در نظر عرف همان تتمیم کشف هست. علم عرفی هست این هم یک نوع علم هست. و لذا عرض کردیم که این آثاری هم در معارف دینی دارند که خبر ثقه در کل معارف دین می‌شود مراجعه کرد. نه اینکه فقط تنزیل مؤدا باشد یا فرمایشات دیگری که فرمودند. همان بیان مرحوم نایینی بیان جامعی هست با بیان شواهدی که قبلا مطرح شد.


logo