« فهرست دروس
درس خارج فقه استاد مرتضی ترابی

1404/06/22

بسم الله الرحمن الرحیم

 مقدمات/ الفصل الثالث: أحکام الإجارة/كتاب الإجارة

 

موضوع: كتاب الإجارة/ الفصل الثالث: أحکام الإجارة/ مقدمات

 

در کتاب الاجاره بعد از بیان تعریف آن، فصل اول و دوم را خواندیم، الان وارد فصل سوم می شویم.

فصل اول راجع به ارکان اجاره بود [1] .

فصل دوم هم راجع به اینکه الإجارة عقد لازم است [2] ، و فروعاتی که مربوط به این مطلب بود در فصل دوم گذشت.

فصل سوم این فصل در مورد احکام اجاره است، یعنی احکامی که مترتب می شود بر لزوم عقد اجاره و آثاری که این عقد اجاره دارد را مرحوم سید مورد بررسی قرار داد است. مثلا مسئله تسلیم و تسلّم و اینکه کی مالک می شود، و یا اگر یک وقت مانعی پیش آمد و این نتوانست این منفعت را تسلیم بکند و مواردی از این قبیل را مورد بحث قرار می دهد.

ایشان در مطلع هر فصل مطالبی می فرمایند که آن مطالب اصل و أُمّ مباحث هست و بعد شروع می کنند به بیان مسائل آن فصل، ایشان در مطلع این فصل می فرمایند:

فصل: يملك المستأجر المنفعة في إجارة الأعيان، والعمل في الإجارة على الأعمال بنفس العقد من غير توقف على شئ كما هو مقتضى سببية العقود، كما أن المؤجر يملك الأجرة ملكية متزلزلة به كذلك، ولكن لا يستحق المؤجر مطالبة الأجرة إلا بتسليم العين أو العمل، كما لا يستحق المستأجر مطالبتهما إلا بتسليم الأجرة كما هو مقتضى المعاوضة وتستقر ملكية الأجرة باستيفاء المنفعة أو العمل أو ما بحكمه، فأصل الملكية للطرفين موقوف على تمامية العقد، وجواز المطالبة موقوف على التسليم، واستقرار ملكية الأجرة موقوف على استيفاء المنفعة أو إتمام العمل أو ما بحكمهما فلو حصل مانع عن الاستيفاء أو عن العمل تنفسخ الإجارة كما سيأتي تفصيله. [3]

یعنی با خود عقد اجاره تملیک و تملک حاصل می شود پس همین که مالک گفت: آجرتک هذا البیت بمئة الدینار فی کل شهر، و مستاجر هم گفت: قبلت، در این صورت تملیک و تملّک حاصل می شود، و آقای مستاجر مالک منفعت می شود و آقای موجر هم مالک اجرت می شود، پس ملکیت با خود عقد می آید، چه در طرف منفعت چه در طرف اجرت.

در اجاره اعیان مثلا خانه ای را اجاره داده است برای سکونت یا اسبی را اجاره داده است برای سوار شدن یا حمل کالا، یا ماشینی را اجاره داده است برای استفاده، اینجا مستاجر مالک منفعت می شود، و طرف مقابل هم مالک اجرت می شود.

و در اجاره اعمال آقای مستاجر، مالک عمل می شود. مثلا شما می خواهید یک پارچه ای را قبا بدوزید، خیاط می گوید: به یک میلیون تومان می دوزم، وقتی که قرارداد بسته شد شما مستاجر و مالک عمل می شوید و آقای خیاط هم اجیر و صاحب اجرت است.

پس در اعیان کسی که از آن عین استفاده می کند مستاجر است، و صاحب ملک موجر است، ولی در اعمال آن کارگر، موجر یا اجیر است، و شما مستاجر هستید.

پس به نفس عقد شمای مستاجر مالک آن منفعت می شوید، یا مالک عمل او می شوید بدون اینکه متوقف بر چیزی باشد، یعنی حتی هنوز که خانه را در اختیار شما قرار نداده یا آن قبا را ندوخته اما شما مالک آن منفعت می شوید.

دلیل ملکیت

چرا با عقد مالک می شود؟ چون این مقتضای سببیت عقود است، ملکیت سبب می خواهد، مثل «ارث» در وقتی که یک کسی از دنیا می رود مال را به ورّاث و ترکه اش می دهند، و ورّاث مالک می شوند. یکی دیگر از اسباب ملکیت «حیازت» است، مثلا از بیابان هیزم جمع می کنید یا از دریا ماهی می گیرید. یکی دیگر از اسباب ملکیت «عقد» است وقتی عقد بیع یا عقد اجاره بستید شما مالک شوید.

پس عقد سبب ملکیت هست به مقتضای ادله امضای عقود، محتوای خود عقد این است که من این منفعت را در اختیار شما گذاشتم و این را به شما تملیک کردم، و شارع هم این را امضا کرده است، به دلیل: ﴿أَوْفُواْ بِالْعُقُودِ﴾ [4] ، و در سایه مقتضای خودش انتقال ملک صورت می گیرد.

پس برای تملیک و تملک دو عنصر لازم است:

اولا: باید خود عقد چنین مقتضایی داشته باشد، مثلا اگر مقتضای عقد «عاریه دادن» باشد موجب ملکیت نمی شود، یا عقد نکاح که موجب مالکیت نمی شود و امثال این موارد، پس خود عقد باید مقتضای نقل ملک باشد.

و ثانیا: شارع هم امضا کرده باشید. پس در این حالت سببیتش کامل شده است.

نکته: در عقد قمار هم مقتضای ملکیت است، ولی شارع امضا نکرده است، الکلام در ربا، پس دو عنصر حتما لازم است، یکی خود عقد باید مقتضی ملکیت باشد، و دیگری هم شارع باید آن را امضا کرده باشد. و در اجاره اتفاقا هر دو عنصر هست، در اجاره هم عقد مقتضای ملکیت است و هم شارع این را امضا کرده است.

قوله: «كما أن المؤجر يملك الأجرة ملكية متزلزلة به كذلك»

از آن طرف مستاجر، مالک منفعت یا عمل می شود، و موجر هم مالک اجرت می شود.

موجر در اعیان صاحب آن ملک است، ولی موجر در اعمال صاحب آن عمل است.

مثلا با دکتری که جراحی بلد هست، قرارداد که بستید آن آقای دکتر اجیر هست و با قرارداد مالک اجرت می شود.

 

ملکیت متزلزله

ولی اینجا مرحوم سید یک قیدی دارند «ملکیت متزلزله»، یعنی ملکیت مالکیت موجر متزلزل است، در طرف منفعت نفرمود متزلزل، ولی در طرف اجرت می گوید: مالک اجرت می شود ولی ملکیتش مستقر نیست بلکه متزلزل هست، پس ملکیتش به واسطه عقد متزلزل هست، یعنی چنانکه در منفعت به واسطه عقد مالک می شد اینجا هم به واسطه عقد مالک می شود ولی اینجا ملکیتش متزلزله است.

پس ایشان فرق گذاشتند بین طرف ملکیت منفعت که گفت آقای مستاجر مستقرا، مالکِ ملکیت منفعت یا عمل می شود و قید ملکیت متزلزله نیاورد، ولی در طرف ملکیت آقای موجر که گفت موجر مالک آن اجرت می شود اما ملکیتش متزلزل است. پس ملکیت مستاجر منفعت را ملکیت مستقر است و ملکیت موجر اجرت را مالکیت متزلزل است.

این را باید مورد بحث قرار بدهیم که چرا مرحوم سید فرمود در این قسمت مالکیت اجیر یا موجر اجرت را به صورت متزلزله است؟ شاید نظر مشهور هم موافق فرمایش سید باشد، ولی محشّین نوعا در عروه برا این مطلب اشکال کردند که اگر متزلزل است در هر دو طرف متزلزل است، و اگر مستقر است در هر دو طرف مستقر است، تفصیلی بین این دو نیست.

کلام مرحوم خویی

لا فرق في ملكية الأجرة وملكية المنفعة في أن كلتيهما مستقرة من جهة العقد ومتزلزلة من جهة احتمال الانفساخ. [5]

قوله: «ولكن لا يستحق المؤجر مطالبة الأجرة إلا بتسليم العين أو العمل»

مطلب سوم این است که درست است اینجا مالک می شوند _یک طرف ملکیت مستقر و یک طرف ملکیت متزلزل_، ولی حق مطالبه ندارند مگر اینکه دیگری فسخ بکند، آقای موجر یا مالک بگوید: اجرت را بده، در حالی که مستاجر فعلا وسایلش را نبرده است، مالک می گوید: کل اجرت یک سال را من الان می خواهم؛ چون من مالک شدم و ملک خودم را می توانم مطالبه بکنم.

ولی این صحیح نیست؛ چون این مطالبه اش به این است که آن طرف هم تسلیم بکند در حالی که آن طرف تسلیم نکرده است. پس باید تسلیم بکند وقتی تسلیم کرد بله حق مطالبه دارد. همین که کلید را که داد حق مطالبه پیدا می کند ولی متزلزل است.

پس اگر پول را گرفت ولی شش ماه بعد خانه را سیل برد معلوم می شود که مالک کل پول نبوده است فلذا باید آن اجرت را برگرداند؛ چون ملکیتش مستقر نبود بلکه متزلزل بود.

نکته: اجاره از عقود معاوضی هست و معاوضه این است که شما عوض را بدهید و معوض را بگیرید.

قوله: «وتستقر ملكية الأجرة باستيفاء المنفعة أو العمل أو ما بحكمه»

وقتی این آقا ملکیتش بر این اجرت مستقر می شود که منفعت را استیفا بکند، بله منفعت را تسلیم کرد ماشین یا خانه را تسلیم کرد ولی هنوز استفاده نکرده است، هنوز یک سال تمام نشده بله وقتی استیفا کرد آن موقع آن آقا مالکیتش بر اجرت مستقر می شود.

پس یا استیفا بکند یا ما به حکم الاستیفا را در اختیار داشته باشد، مثلا ما خانه را تسلیم او کردیم او هم کلید خانه را گرفت ولی فعلا استفاده نمی کند.

 

مسئلة: اگر کسی خدمتی به انسان کرد و بعدا درخواست اجرت کرد حکمش چیست؟

جواب: طبق فتوای مشهور و شاید اجماع هم باشد مستحق چیزی نیست؛ چون نه امری هست و نه اجاره ای هست، اگر امر بود می گفتیم مستحق أجرة المثل است؛ چون امر ضمان آور است.

قوله: «فأصل الملكية للطرفين موقوف على تمامية العقد، وجواز المطالبة موقوف على التسليم، واستقرار ملكية الأجرة موقوف على استيفاء المنفعة أو إتمام العمل أو ما بحكمهما»

اصل ملکیت همین که عقد تمام شد حاصل می شود، همین که امضا کردند حالا یا انشا قولی یا انشا کتابتی که شد ملکیت حاصل می شود. کی می توانید بگویید آقا اجرت را بده؟ آن موقع که تسلیم کرد.

استقرار ملکیت اجرت

کی ملکیت بر این اجرت مستقر می شود؟ آن موقعی که منفعت را استیفا بکند، یا آن عمل را اتمام بکند، و یا به حکم این دو یعنی استیفایی انجام نشده و اتمام عمل نشده ولی آماده خدمت بوده است ولی او استفاده نکرد. در اینجاها ملکیتش بر آن اجرت مستقر می شود.

قوله: فلو حصل مانع عن الاستيفاء أو عن العمل تنفسخ الإجارة كما سيأتي تفصيله»

اگر در وسط سال مانعی پیش آمد مثلا سیلی آمد خانه را برد یا این شخص دکتری که اجیر کرده بود تا دندانش را پر کند دندان خودش افتاد و دیگر جایی برای پر کردن دندان نیست اگر این طوری شد اجاره منفسخ می شود. یعنی آن اجرتی که گرفته را باید برگرداند؛ چون ملکیت مستقر نبود.

پس مرحوم سید در این مسئله سه تا فرع را مطرح فرمودند:

فرع یک: ملکیت منفعت و ملکیت اجرت که به نفس عقد حاصل می شود.

فرع دوم: جواز مطالبه به تسلیم است، باید طرف مقابل تسلیم بکند تا شما حق مطالبه داشته باشید، فرقی هم نمی کند طرف اجرت یا طرف منفعت. اگر در تسلیم تنازع شد حاکم وارد می شوند با یک دست می گیرد با یک دست تحویل می دهد.

فرع سوم: مسئله تزلزل بود، گفتیم که ملکیت در طرف اجرت است، و استقرارش به این است که استیفا بشود.

این مسائل را باید بررسی بکنیم و احیانا انظار بزرگان را نقل بکنیم ان شاالله در جلسه بعد.


logo