< فهرست دروس

«درس طب در روایات»

استاد تبریزیان

96/02/20

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: ادامه بحث غذاهای وارد شده در روایات(غذاهای گیاهی) – معرفی بیماری رعشه (پارکینسون)

 

صحبت راجع به سویق است. سویق درمان می‌تواند درمان خیلی از بیماری ها باشد. اگر خانواده ها انواع سویق داشته باشند، می‌توانند انواع بیماری ها را درمان کنند.

 

سویق برنج

برای افرادی که مبتلا به اسهال هستند و با دارو قابل درمان نیست، مفید است. برنج و پوست نازک آن باید جداگانه آسیاب شوند و بعد تفت داده بشوند.

سویق برنج درمان اسهال و اسهال شدید لاعلاج است.

مقدار سبوس باید هم وزن مقدار آرد باشد زیرا در تعریف سویق آمده است که از آرد و نخاله درست شده است و قانون ما این است زمانی که گفته می‌شود چیزی از دو ماده تشکیل شده است، مقدار آن ها مساوی در وزن است مگر اینکه دلیلی داشته باشیم.

است در تساوی وزن است و غیر وزن مانند «کیل» دلیل می‌خواهد.

جدا کردن سبوس از ارد معمول بوده است. راوی می‌گوید نان حضرت امیر(ع) را دیدم که تکه های سبوس داشت به کنیز حضرت گفتم چرا نان این پیرمرد را الک نمی‌کنید؟ کنیز جواب داد حضرت (ع) ما را از این کار منع کرده است.

خداوند برای جبران مصرف نکردن سبوس، سفارش به مصرف سویق کرده است تا جبران نانی باشد که بدون سبوس مصرف می‌شود.

 

سویق جاورس

در فارسی «گاورس» و گاهی «گارس» نامیده می‌شود. جاورس ارزن های ریزی است که در برنج پیدا می‌شود. قدیم در برنج زیاد بود ولی امروزه برنج را تمییز می‌کنند.

[یکی از شاگردان: خود گاورس در محل ما کشت می‌شد و از خانواده‌ی ارزن است ولی گوشه های ارزن مانند برنج آویزان می‌شود و دانه و دانه و جدا است ولی گاورس مانند ذرت یک دست است ولی دانه های ریز و متراکم دارد و درشت تر از ارزن هم می‌باشد.]

سویق گاورس، درمان اسهال است. ممکن است بین عدس هم باشد ولی بیشتر در برنج وجود دارد.

سویق برنج درمان انواع اسهال مانند اسهال صفراوی است. اگر شخص اسهال هم داشته باشد، برنج درون شکم او باقی می‌ماند. به همین جهت به افرادی که افت قند دارند، سویق برنج می‌دهیم زیرا در شکم می‌ماند و مواد قندی را برای بدن فراهم می‌کند.

برای درمان اسهال داروی جامع امام رضا (ع) با آب مورد تجویز می‌کنیم و سویق برنج یا سویق گاورس به درمان اسهال شدید کمک می‌کند البته در روایت آمده است که سویق جاورس با آب زیره مصرف بشود.

در روایت آمده است:

مَرِضْتُ‌ بِالْمَدِينَةِ فَانْطَلَقَ بَطْنِي فَوَصَفَ لِي أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع سَوِيقَ الْجَاوَرْسِ وَ أَمَرَنِي أَنْ آخُذَ سَوِيقَ الْجَاوَرْسِ وَ أَشْرَبَهُ بِمَاءِ الْكَمُّونِ فَفَعَلْتُ فَأَمْسَكَ بَطْنِي وَ عُوفِيتُ[1]

یعنی در مدینه مریض شدم و مبتلا به اسهال شدم امام صادق(ع) به من فرمود سویق جاورس بخورم و امر کرد آن را با آب زیره بخورم و انجام دادم و اسهال خوب شد.

سویق را در دهان بگذارند و با آب زیره بنوشند.

سویق اگر با شکر باشد بدن را سرد می‌کند و میل جنسی را کم می‌کند.

جوان هایی که میل جنسی آن زیاد است و می‌خواهند میل جنسی را کم کنند، سویق را با شکر نیشکر بخورند که به آن «سویق محلی» می‌گویند.

ائمه(ع) در سفر «سویق محلی» به همراه داشتند.

در روایت آمده است:

كتب أبو الحسن عليه السلام من خراسان إلى المدينة لا تسقوا أبا جعفر الثاني السويق بالسكر فإنه ردي للرجال، وفسره السياري عن عبيد الله أنه يكره للرجال فإنه يقطع النكاح من شدة برده مع السكر[2]

یعنی .... سویق با شکر از شدت سردی نکاح را قطع می‌کند.

در روایت دیگر آمده است:

كُنْتُ فِي مَجْلِسِ الرِّضَا ع فَعَطِشْتُ عَطَشاً شَدِيداً وَ تَهَيَّبْتُهُ أَنْ أَسْتَسْقِيَ فِي مَجْلِسِهِ فَدَعَا بِمَاءٍ فَشَرِبَ مِنْهُ جُرْعَة ثُمَّ قَالَ يَا أَبَا هَاشِمٍ اشْرَبْ فَإِنَّهُ بَارِدٌ طَيِّبٌ فَشَرِبْتُ.ثُمَّ عَطِشْتُ عَطَشَةً أُخْرَى فَنَظَرَ إِلَى الْخَادِمِ وَ قَالَ شَرْبَةً مِنْ مَاءٍ وَ سَوِيقٍ‌ وَ سُكَّرٍ ثُمَّ قَالَ لَهُ بُلَّ السَّوِيقَ‌ وَ انْثُرْ عَلَيْهِ‌ السُّكَّرَ بَعْدَ بَلِّهِ وَ قَالَ اشْرَبْ يَا أَبَا هَاشِمٍ فَإِنَّهُ يَقْطَعُ الْعَطَش‌[3]

یعنی ... سویق با شکمر عطش را قطع می‌کند.

البته سویق با شکر باید در سفر استفاده بشود یا افرادی استفاده کنند که زن ندارند. در مقابل، سویق با روغن زیتون عمل همبستری را زیاد می‌کند.

سویق با شکر سرد می‌کند و میل جنسی را کم می‌کند، سویق با روغن زیتون تقویت کننده‌ی جنسی است و پوست را نازک می‌کند و سویق خشک از همه بهتر است.

سویق به همراه روغن زیتون، سویق ملتوت است و امام(ع) صریحا می‌فرماید فائده‌ای ندارد.

البته بستگی به مزاج افراد دارد زیرا مثلا برای افرادی که مزاج گرم دارند، سویق خشک بهتر است.

طبع شکر سرد است.

 

سویق سیب

سویق سیب هنگام خون دماغ شدن مفید است.

در روایت آمده است:

رَعَفْتُ سَنَةً بِالْمَدِينَةِ فَسَأَلَ أَصْحَابُنَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ شَيْ‌ءٍ يُمْسِكُ الرُّعَافَ فَقَالَ لَهُمُ اسْقُوهُ سَوِيقَ التُّفَّاحِ فَسَقَوْنِي فَانْقَطَعَ عَنِّي الرُّعَافُ[4]

یعنی یک سال در مدینه خون دماغ می‌شدم و بعضی از اصحاب از امام صادق(ع) برای قطع شدن خون دماغ سوال کردند فرمود به او سویق سیب بدهید و به من دادند و خون دماغ قطع شد.

معلوم می‌شود خون دماغ معمولی نبوده است که به مدت یکسال به طول انجامیده است. احتمال دارد این خون دماغ، نوعی سرطان خون و کمبود «پلاکت» باشد.

وقتی پلاکت کم شود، خونریزی به خصوص خون دماغ زیاد می‌شود بنابراین بعید نیست که سویق سیب درمان سرطان خون و درمان کمبود پلاکت خون هم باشد.

البته جذام از داخل بینی نیست بلکه از بیرون بینی خورده می‌شود و خونریزی می‌کند. «رُعاف» به خونریزی از داخل بینی گفته می‌شود و خونریزی به سبب جذام، رعاف نامیده نمی‌شود.

سیب را ورق ورق کنید و خشک کنید و آسیاب کنید و تفت بدهید. ظاهرا سیب بدون پوست مراد است ولی سویق سیب را می‌توان با پوست درست کرد ولی مانند سویق گندم و جو نیازمند مقدار مساوی نیست.

در روایت هسته‌ی سیب ذکر نشده است و چون بین مردم معمول است که هسته را دور می‌ریزند، باید سویق سیب بدون هسته درست شود.

هسته‌ی سیب برای سرطان خوب است زیرا ماده‌ی آرسنیک دارد و سمی است.

در روایت روی سیب لبنانی تاکید شده است.

سویق سیب برای سم و زهر خوب است.

در روایت آمده است:

مَا أَعْرِفُ‌ لِلسُّمُومِ‌ دَوَاءً أَنْفَعَ مِنْ سَوِيقِ التُّفَّاح‌[5]

یعنی برای سم ها داروی نافع تر از سویق سیب نمی‌شناسم.

امام(ع) وقتی می‌فرماید نمی‌شناسم یعنی دارو وجود ندارد. خوب سیب درمان زهر است و اگر تبدیل به سویق بشود بهترین درمان زهر است.

به نظر می‌رسد سویق را می‌توان تا یکسال نگهداری کرد.

سویق سیب برای مار گزیدگی و عقرب گزیدگی مناسب است.

در روایت آمده است:

كَانَ إِذَا لَسَعَ إِنْسَاناً مِنْ أَهْلِ الدَّارِ حَيَّةٌ أَوْ عَقْرَبٌ قَالَ اسْقُوهُ سَوِيقَ التُّفَّاحِ.[6]

یعنی هنگامی که از اهل خانه دچار ماز گزیدگی یا عقرب گزیدگی می‌شد می‌فرمود به او سویق سیب بنوشانید.

البته بهترین درمان گزیدگی، داروی جامع امام رضا(ع) با آب انغوزه است ولی سویق سیب هم جزء درمان های خوبی است که امام(ع) برای اهل بیت خود تجویز کرده است.

مقدار مصرف در روایت سه کف بیان شده است و هر کف یک قاشق غذاخوری پُر است.

خیلی از بیماری های سخت و لاعلاج با همین سویق درمان می‌شود.

اگر از خود سیب برای درمان تب استفاده شود باید به عنوان غذا باشد و یک قاشق کافی نیست.

أَطْعِمُوا مَحْمُومَكُمُ‌ التُّفَّاحَ فَمَا مِنْ شَيْ‌ءٍ أَنْفَعَ مِنَ التُّفَّاح‌[7]

یعنی به شخص تب دار سیب بدهید زیرا چیزی نافع تر از سیب برای شخص تب دار نیست.

 

سویق چیست؟

مستفاد از روایات و کتب لغت، البته بیشتر در کتب فقهی بررسی کرده ام که به « دقیق و نخاله، یقلی» تعریف کرده اند. یعنی آرد و سبوسی که تفت داده شده است.

همین که گفته اند آرد و نخاله، معلوم می‌شود اندازه‌ی مساوی دارند ولی اگر نگوییم مساوی است، مطلق است و یکی از افراد مطلق هم تساوی است.

اصل سویق، آرد گندم و جو است و گاهی از آرد برنج و عدس و بادام و سیب هم استفاده می‌کنند و البته چیزهای دیگر مانند کدو و کنار و حتی تمام حبوبات مانند نخود و لوبیا و باقلا هم سویق مفید دارند.

وقتی سویق گفته می‌شود، انصراف به سویق گندم و جو دارد.

چون اندازه‌ی سبوس و گندم ذکر نشده است و اطلاق دارد، دست ما باز است و از طرف دیگر پوست و نخاله و سبوس خیلی فائده دارد و مشهور و معروف است از حضرت امیر(ع) و باید مدرک آن را پیدا کنم، می‌فرماید: لو رفعت القشور، لحفرت القبور یعنی اگر سبوس ها را جدا کنید باید قبرها را بکنید. یعنی اگر سبوس استفاده نشود، مرگ اتفاق می‌افتد.

احتمالا در نهج البلاغه یا در کتاب خصال شیخ صدوق صفحه‌ی615 در حدیث «اربعماه» آمده است. [شاگردان گفتند در آدرس های مذکور چنین کلامی از حضرت امیر(ع) وجود ندارد و یا احتمالا در شعری به حضرت نسبت داده شده باشد که استاد فرمود این کلام شعر نیست]

الان نان ها بدون سبوس است، چه اشکالی دارد که سویق سبوس زیادی داشته باشد تا نبود سبوس در غذاهای دیگر جبران بشود.

تجربه هم نشان داده است که سویق با سبوس پنجاه درصد واقعا مقوی است.

برنجی که امروزه مصرف می‌شود بدون سبوس است و به آن «برنج سفید» می‌گویند. امروزه در اروپا هم می‌گویند که برنج سفید نفع ندارد چون برنج با سبوس برنج پخته نمی‌شود.

شلتوت لایه‌ی نازکی است که به همراه دانه های برنج است که نوعا قرمز رنگ است و سبوس، زبر و درشت دارد که مانند چوب است.

گفته می‌شود شلتوت برای مو مفید است که دلیلی نداریم.

 

برنج

از روایات استفاده می‌شود برای کسی که تمکن مالی دارد برنج از نان بهتر است.

دکترهای امروزی می‌گویند که برنج باعث افزایش قند بدن می‌شود ولی به نظر می‌رسد که باعث افزایش قند نمی‌شود به خصوص اگر با سبوس برنج مصرف بشود بله ممکن است برنج سفید امروزی خطر داشته باشد.

در روایت آمده است:

سَيِّدُ طَعَامِ‌ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ اللَّحْمُ ثُمَّ الْأَرُز[8]

یعنی سید غذاهای دنیا و آخرت گوشت و سپس برنج است.

در روایت دیگر پیامبر(ص) فرمود:

أَوَّلُ‌ حَبَّةٍ أَقَرَّتْ‌ لِلَّهِ سُبْحَانَهُ [بِالْوَحْدَانِيَّةِ] وَ لِي بِالنُّبُوَّةِ وَ لِأَخِي عَلِيٍّ بِالْوَصِيَّةِ وَ لِأُمَّتِيَ الْمُوَحِّدِينَ بِالْجَنَّةِ الْأَرُزُّ ثُمَّ قَالَ ازْدَدْ أَكْلًا حَتَّى أَزِيدَكَ عِلْماً فَازْدَدْتُ أَكْلًا فَقَالَ حَدَّثَنِي أَبِي عَنْ آبَائِهِ عَنِ النَّبِيِّ ص [قَالَ‌] كُلُّ شَيْ‌ءٍ أَخْرَجَتِ الْأَرْضُ فَفِيهِ دَاءٌ وَ شِفَاءٌ إِلَّا الْأَرُزَّ فَإِنَّهُ شِفَاءٌ لَا دَاءَ فِيهِ ثُمَّ قَالَ ازْدَدْ أَكْلًا حَتَّى أَزِيدَكَ عِلْماً فَازْدَدْتُ أَكْلًا فَقَالَ‌ حَدَّثَنِي أَبِي عَنْ آبَائِهِ عَنِ النَّبِيِّ ص أَنَّهُ قَالَ لَوْ كَانَ الْأَرُزُّ رَجُلًا لَكَانَ حَلِيماً ثُمَّ قَالَ ازْدَدْ أَكْلًا حَتَّى أَزِيدَكَ عِلْماً فَازْدَدْتُ أَكْلًا فَقَالَ حَدَّثَنِي أَبِي عَنْ آبَائِهِ عَنِ النَّبِيِّ ص أَنَّهُ قَالَ الْأَرُزِّ يُشْبِعُ الْجَائِعَ وَ يُمْرِئُ الشَّبْعَان‌[9]

یعنی اولین دانه ای که اقرار کرد خداوند یکتا است و من پیامبر هستم و علی ولی من است و جزاء امت موحد من بهشت است، برنج است ... هر چیزی که از زمین می‌روید در آن بیماری و درمان است مگر برنج که در آن درمان است و بیماری در آن نیست ... اگر برنج مرد بود همانا مرد بردبار و باوقار می‌بود ... برنج سیر را گرسنه و گرسنه را سیر می‌کند.

مشابه برنج بادمجان است:

كُلُوا الْبَاذَنْجَانَ‌ وَ أَكْثِرُوا مِنْهَا فَإِنَّهَا أَوَّلُ‌ شَجَرَةٍ آمَنَتْ بِاللَّهِ عَزَّ وَ جَل‌[10]

یعنی ... اولین درختی که به خداوند ایمان آورد بادمجان است.

كُلُوا الْبَاذَنْجَانَ‌ فَإِنَّهَا شَجَرَةٌ رَأَيْتُهَا فِي جَنَّةِ الْمَأْوَى شَهِدَتْ لِلَّهِ بِالْحَقِّ وَ لِي بِالنُّبُوَّةِ وَ لِعَلِيٍّ بِالْوَلَايَةِ فَمَنْ أَكَلَهَا عَلَى أَنَّهَا دَاءٌ كَانَتْ دَاءً وَ مَنْ أَكَلَهَا عَلَى أَنَّهَا دَوَاءٌ كَانَتْ دَوَاء[11]

یعنی ... بادمجان شهادت به خداوند به حق داده است و برای من به پیامبری و برای علی (ع) به ولایت ...

برنج اولین دانه است و بادمجان اولین درختی است که شهادت داده است.

معلوم می‌شود که چرا پیامبر(ص) هرگاه غذایی مصرف می‌کرد می‌فرمود:

اللَّهُمَّ بَارِكْ‌ لَنَا فِيهِ‌ وَ ارْزُقْنَا خَيْراً مِنْه‌[12]

یعنی خداوندا برای ما در آن برکت بده و بهتر از آن را روزی ما بفرما

هرگیاهی که می‌روید غیر از برنج نفع و ضرر دارد.

کتاب «الدعوات» نسبتا معتبر است.

امروزه برنج را بدون سبوس می‌خورند و خواهیم خواند که برنج بیشتر به عنوان دارو است و به عنوان غذا نیست هرچند در روایت اخیر به عنوان «طعام» آمده است.

بله شاید مصرف زیاد برنج یا مصرف بدون سبوس برنج شکم را بزرگ کند البته چون روده ها را درشت می‌کند باعث بزرگ شدن شکم می‌شود.

از روایات استفاده می‌شود شکم داشتن زیاد تعریف ندارد و نشانه‌ی زیاد خوردن است ولی در روایت آمده است «الا انها علامه لکم ایها الشیعه» که باید مدرک آن را نگاه کنم.

انار و سویق و برنج خاصیت سیر کردن در صورت گرسنگی و هضم کنندگی در صورت سیری را دارند.

برنج چون سرد است باعث حلم و بردباری می‌شود.

در روایت معتبر آمده است:

وَ إِنَّا لَنَغْبِطُ أَهْلَ الْعِرَاقِ بِأَكْلِهِمُ‌ الْأَرُزَّ وَ الْبُسْرَ فَإِنَّهُمَا يُوَسِّعَانِ الْأَمْعَاءَ وَ يَقْطَعَانِ الْبَوَاسِير[13]

یعنی ما به اهل عراق غبطه می‌خوریم زیرا برنج می‌خورند ...

معلوم می‌شود که برنج خیلی با ارزش است و زمانیکه این روایات را می‌خوریم به فکر می‌افتیم که برنج حتی برای دیابتی ها هم غیر مضر است ولی نباید زیاده روی کرد.

برنج در گذشته «تحفه» بوده است و شئ باارزشی بوده است. در حجاز برنج کاشته نمی‌شد و از عراق و ایران برنج می‌رفته است و فقط به عنوان دارو و درمان استفاده می‌کردند.

اگر انسان وعده ها را رعایت کند برنج روزی یک وعده می‌شود که اشکالی ندارد ولی اگر سه وعده خورد به جهت سه وعده بودن مضر است و ضرر به جهت برنج نیست.

در روایت آمده است:

نِعْمَ‌ الطَّعَامُ‌ الْأَرُزُّ وَ إِنَّا لَنَدَّخِرُهُ لِمَرْضَانَا[14]

یعنی برنج چه خوب غذایی است و ما برای بیماران خود ذخیره می‌کنیم.

در روایت آمده است:

مَا يَأْتِينَا مِنْ نَاحِيَتِكُمْ شَيْ‌ءٌ أَحَبَّ إِلَيَّ مِنَ الْأَرُزِّ وَ الْبَنَفْسَجِ إِنِّي اشْتَكَيْتُ وَجَعِي ذَاكَ الشَّدِيدَ فَأُلْهِمْتُ أَكْلَ الْأَرُزِّ فَأَمَرْتُ بِهِ فَغُسِلَ فَجُفِّفَ ثُمَّ قُلِيَ وَ طُحِنَ فَجُعِلَ لِي مِنْهُ سَفُوفٌ بِزَيْتٍ وَ طَبِيخٌ أَتَحَسَّاهُ فَذَهَبَ اللَّهُ بِذَلِكَ الْوَجَع‌[15]

یعنی چیزی از طرف شما (اهل خراسان) برای ما بهتر از برنج و بنفشه آورده نشده است من مبتلا به اسهال شدید شدم و به من الهام شد برنج بخورم و به آن امر کردم برنج شسته شد و خشک شد و تفت داده شد و آسیاب شد و به صورت خشک و با روغن زیتون می‌خوردم و با آن سوپ درست کردند و به وسیله‌ی آن خداوند بیماری را از من مرتفع کرد.

احتمال دارد کسی بگوید بنابراین روایت درست کردن سویق بر مبنای اهل سنت است به این گونه که دانه ها را باید شست و خشک کرد و آسیاب کرد و آرد کرد ولی این روایت دستور سویق نیامده است بلکه امام (ع) فرموده «صفوف» درست کرده ام. صفوف به معنای چیزی است که به مقدار کم و به صورت خشک مصرف می‌شود.

سویق در مذهب شیعه، تفت دادن آرد است ولی اهل سنت می‌گویند دانه تفت داده می‌شود و سپس آسیاب می‌شود.

در روایت صحیح السند آمده است:

أَصَابَنِي‌ بَطَنٌ‌ فَذَهَبَ لَحْمِي وَ ضَعُفْتُ عَلَيْهِ ضَعْفاً شَدِيداً فَأُلْقِىَ فِي رُوعِي أَنْ آخُذَ الْأَرُزَّ فَأَغْسِلَهُ ثُمَّ أَقْلِيَهُ وَ أَطْحَنَهُ ثُمَّ أَجْعَلَهُ حَسَاءً فَنَبَتَ عَلَيْهِ لَحْمِي وَ قَوِيَ عَلَيْهِ عَظْمِي قَالَ فَلَا يَزَالُ أَهْلُ الْمَدِينَةِ يَأْتُونَ فَيَقُولُونَ يَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ مَتِّعْنَا بِمَا كَانَ يَبْعَثُ الْعِرَاقِيُّونَ إِلَيْكَ فَبَعَثْتُ إِلَيْهِمْ مِنْه‌[16]

یعنی مبتلا به اسهال شدید شدم و گوشت بدنم آب شد و خیلی لاغر و ضعیف شدم ...

از این روایت استفاده کرده ایم استفاده از مسهل لاغر کننده است و ما برای داروی لاغری «سناء مکی» می‌دهیم. گل سرخ و تمام مسهلات در لاغری موثر هستند.

یکی از روش های لاغر شدن و آب شدن گوشت بدن و شکم، استفاه از مسهل و ملین است.

 

معرفی بیماری رعشه (پارکینسون)

امروزه خیلی به این بیماری مبتلا می‌شوند که به آن «فلج لرزان» می‌گویند. دست ها و پا ها و سر و کل بدن شدیدا می‌لرزد و قابل کنترل نیست.

علت آن اختلال مزمن دستگاه عصب مرکزی است. این بیماری همراه با کندی در حرکت و حرکات غیر ارادی و ضعف عضلانی و لرزش است.

علت آن در روایات غلبه‌ی دم معرفی شده است.

مردم یا حجامت نمی‌کنند و یا کمتر حجامت می‌کنند که این باعث لرزش است.

بر اثر پارکینسون مغز کوچک می‌شود و این کوچکی مغز باعث مشکلات است.

انسان در طول پنجاه سال حجامت نکرده است که این خود را در سن بالا نشان می‌دهد.

علت پارکینسون سردی مغز نیست.

در روایات سر و بینی و چشم و دماغ محل خون و محل سلطه‌ی خون معرفی شده است.

علائم

چهره دگرگون می‌شود، گونه ها می‌افتد، عضلات شل می‌شود، ریزش آب دهان، آهسته و غیرعادی راه رفتن، عدم هماهنگی پاها در گام برداشتن، ضعف در حرکات ارادی، گاه سختی و سفتی عضلات، لرزش غیر ارادی، ضعف در صحبت کردن.

این بیماری پیشرفت می‌کند و وخیم تر می‌شود.

درمان

داروی تقویت عصب، داروهای ترمیم کننده‌ی مغز (مانند روغن بنفشه، داروی عقل، جامع با آب مرزنجوش، سویق کدو)، داروی پیامبر(ص)، روغن دارچین برای مالیدن، مصرف گوشت با شیر.

فشار دادن و مالش اعضاء بدن می‌تواند در این زمینه موثر باشد.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo