< فهرست دروس

«درس طب در روایات»

استاد تبریزیان

96/02/13

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: ادامه بحث غذاهای ذکر شده در روایات(پنیر – ماست – مضیره – روغن زرد – غذاهای نباتی) – معرفی بیماری سیاتیک

 

پنیر

 

صحبت راجع به لبنیات بود. در مورد پنیر روایات مختلف است. بعضی از روایات فرموده اند پنیر خوب است و در بعضی روایات آمده است:

دَاءٌ لَا دَوَاءَ فِيه‌[1]

یعنی پنیر بیماری است که در آن درمان نیست

به این نتیجه رسیدیم که پنیر در روز ضرر دارد و اگر فائده ای دارد، در مصرف شبانه‌ی پنیر است.

به هر حال در روایات فوائدی برای پنیر ذکر شده است.

 

هضم غذا

مهمترین خاصیت پنیر هضم کنندگی است. به همین جهت سفارش کردیم در روز پنیر خورده نشود زیرا شکم را خالی می‌کند و انسان احساس ضعف و ناتوانی می‌کند.

 

اشتهاء آور است

پنیر غذای قبلی را هضم می‌کند و اشتهاء را برای غذای بعدی باز می‌کند. درمان افرادی که به غذا اشتهاء ندارند پنیر است. البته مراد از پنیر، پنیرهای محلی است که با «انفحه» یا با مایه‌ی پنیر درست می‌شود.

پنیرهای بسته بندی شده‌ی امروزی پنیر نیست و یک نوع ماست است و فقط اسم آن پنیر است.

«انفحه» چیزی است که در شیردان بچه‌ی گوسفند یا بزغاله است.

البته قرص هایی که در داروخانه ها وجود دارد از همان «انفحه» گرفته شده است. میکروب مفیدی که در شکم بزغاله است را تکثیر کرده اند و به شکل قرص درآورده اند هرچند خالی از مشکلات نخواهد بود ولی بهتر از پنیری است که امروزه در کارخانه جات درست می‌شود.

اگر با سرکه پنیر درست بشود هم پنیر نیست.

بعید نیست اگر پنیر به همراه غذا مصرف بشود باعث ضعف شود زیرا باعث هضم سریع غذا می‌شود.

در عین اینکه مصرف پنیر با گردو درمان است ولی نباید صبح مصرف کرد زیرا انسان را دچار ضعف می‌کند. ولی مصرف پنیر در شب به همراه مغز گردو اشکالی ندارد زیرا شب برای خواب و استراحت است.

در روایت آمده است:

الْجُبُنُّ يَهْضِمُ‌ الطَّعَامَ‌ قَبْلَهُ‌ وَ يُشَهِّي بَعْدَه‌[2]

یعنی پنیر غذای قبل را هضم می‌کند و برای غذای بعدی اشتهاء می‌آورد.

در حقیقت پنیر شکم را خالی می‌کند به همین جهت پنیر را نباید صبح مصرف کرد زیرا انسان برای فعالیت صبح نیرو و قوت می‌خواهد و اگر شکم خالی بشود قوتی برای فعالیت های زیاد باقی نمی‌ماند.

 

سبب خواب آلودگی

در روایت آمده است:

كُلُوا الْجُبُنَ‌ فَإِنَّهُ يُورِثُ النُّعَاسَ وَ يَهْضِمُ الطَّعَام‌[3]

یعنی پنیر بخورید زیرا سبب خواب آلودگی می‌شود و غذا را هضم می‌کند.

در نقل دیگر آمده است:

كُلُوا الْجُبُنَ‌ فَإِنَّهُ يُذْهِبُ‌ النُّعَاسَ وَ يَهْضِمُ الطَّعَام‌[4]

یعنی پنیر بخورید زیرا خواب آلودگی را برطرف می‌کند و غذا را هضم می‌کند.

طبق این روایت مصرف پنیر در صبح مناسب می‌شود زیرا شب موقع خواب است.

 

شیرین کردن دهان

در روایت آمده است:

نِعْمَ اللُّقْمَةُ الْجُبُنُّ، تُعْذِبُ‌ الْفَمَ‌ وَ تُطَيِّبُ النَّكْهَةَ وَ تَهْضِمُ مَا قَبْلَهُ وَ تُشَهِّي الطَّعَامَ، وَ مَنْ يَعْتَمِدْ أَكْلَهُ رَأْسَ الشَّهْرِ أَوْشَكَ أَنْ لَا تُرَدَّ (لَهُ) حَاجَة[5]

یعنی پنیر خوب لقمه ای است دهان را شیرین می‌کند بوی دهان را خوش می‌کند و غذای قبلی را هضم می‌کند و اشتهای انسان را باز می‌کند و هر کس در اول ماه عمدا پنیر بخورد هر حاجتی و هر نیاز او برطرف می‌شود.

اگر طبق عادت پنیر خورده بشود اثر ندارد بلکه باید انسان عمدا به به نیت اول ماه پنیر بخورد.

 

ماست

 

ماست کلمه‌ی فارسی است ولی در روایات هم به همین اسم آمده است. البته در عربی به ماست «اللبن الرائب» می‌گویند و امروزه «روبه» گفته می‌شود.

در زمان پیامبر(ص) مصرف کردن ماست کمتر بوده است و از آن کشک درست می‌کرده اند. در زمان حضرت امیر(ع) ماست بوده است و غذای حضرت امیر ماست بوده است در حالیکه معروف است غذای حضرت شیر بوده است.

در روایت آمده است:

دخلت على أمير المؤمنين- عليه السّلام- القصر[2]فإذا بين يديه قعب [لبن‌] أجد ريحه من شدّة حموضته و في يده رغيف ترى قشار الشّعير على وجهه و هو يكسره و يستعين أحيانا بركبته[6]

یعنی در قصر کوفه بر حضرت علی (ع) داخل شدم جلوی حضرت کاسه شیری بود که بوی آن را از شدت ترشی احساس می‌کردم ...

احتمال دارد امام(ع) شیر ترشیده و خراب مصرف می‌کرده است و یا اینکه امام(ع) ماست مصرف می‌کرده است زیرا ماست مختصر ترشی و بوی ترشی دارد.

بعید است که امام(ع) شیر فاسد مصرف کند زیرا امام(ع) قوانین سلامتی را رعایت می‌کند.

زیرا پیامبر(ص) فرمود:

لا أخاف على أمتي إلا اللبن فإن الشيطان بين الرغوة و الضرع[7]

یعنی برای امتم نمی‌ترسم مگر از شیر زیرا شیطان(میکروب و ویروس) مابین کف شیر و پستان حیوان است.

شیطان شیر را فاسد و ترش می‌کند بنابراین بعید است که شیر ترش غذای حضرت امیر(ع) بوده است.

اگر شیر بوی ترشیدگی بدهد قطعا فاسد است و تغییر کرده است.

ماست که «لبن الرائب»است در روایات به اسم ماست آمده است و باید به همراه ماست «زنیان» خورده بشود.

در روایت آمده است:

مَنْ أَرَادَ أَكْلَ‌ الْمَاسْتِ‌ وَ لَا يَضُرُّهُ فَلْيَصُبَّ عَلَيْهِ الْهَاضُومَ قُلْتُ لَهُ وَ مَا الْهَاضُومُ قَالَ النَّانْخَواه‌[8]

یعنی کسی که می‌خواهد ماست بخورد و به او ضرر نزد پس روی آن زنیان بریزد عرض کردم هاضوم چیست فرمود نانخواه است.

جالب است که در عربستان به نانخواه اسم فارسی آن یعنی «نانخواه» اطلاق می‌کنند.

 

مُضیره

«مضیره» غذایی است که در زمان پیامبر(ص) با ماست درست می‌کردند و به اهل سفره می‌دادند.

کتابی است در مورد «ابوهریره» که خود سنی ها این گونه گفته اند: « شیخ المضیره ابوهریره » یعنی ابوهریره هرکجا مضیره بود می‌رفت.

خود ابوهریره گفته است که به خاطر مضیره دنبال پیامبر(ص) راه افتادم. به خاطر علم و دین و ایمان همراه پیامبر(ص) نرفته بود بلکه به خاطر خوردن مضیره بود به همین جهت سنی ها ابوهریره را در کتاب «شیخ المضیره ابوهریره» تضعیف کرده اند.

مضیره خورشتی است که با ماست درست می‌شود.

در روایت آمده است:

كُنَّا عِنْدَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فَجَاءَنَا بِمَضِيرَة[9]

یعنی نزد امام صادق(ع) بودیم که برای ما مضیره آوردند.

برای ماست اسامی مختلفی مانند «اللبن الماضر» و «اللبن الرائب» و «اللبن المخیض» دارد. ماضر به معنای ترش است. در زبان فارسی به مضیره «دوغبا» می‌گفتند که امروزه نیست.

بله شاید «کله جوش» باشد. البته کله جوش را با کشک درست می‌کنند.

 

روغن زرد

در عربی فصیح، روغن زرد «سِمن» نامیده می‌شود ولی در عربی امروزی «الدهن الحر» نامیده می‌شود و معنای آن «روغن آزاد» است.

روغن زرد با «مخض» یعنی تکان دادن از ماست استخراج می‌شود. با تکان دادن مشک، کره از ماست جدا می‌شود و بعدا به روغن زرد تبدیل می‌کنند به همین جهت به دوغ «لبن مخیض» می‌گویند زیرا آن را تکان دادند و کره‌ی آن جدا شده است.

روغن زرد به عنوان خورشت و چیزی است که با نان خورده می‌شود و در روایات مدح شده است.

در روایت صحیح السند آمده است:

نِعْمَ الْإِدَامُ‌ السَّمْن‌[10]

یعنی چقدر خوب است خورشت روغن زرد

السَّمْنُ‌ مَا دَخَلَ‌ جَوْفاً مِثْلُهُ وَ إِنَّنِي لَأَكْرَهُهُ لِلشَّيْخِ[11]

یعنی چیزی مانند روغن زرد داخل بدن نشده است...

در روایت دیگر از حضرت امیر(ع) آمده است:

السَّمْنُ‌ دَوَاءٌ وَ هُوَ فِي الصَّيْفِ خَيْرٌ مِنْهُ فِي الشِّتَاءِ وَ مَا دَخَلَ جَوْفاً مِثْلُهُ[12]

یعنی روغن زرد دارو است ...

در روایت معتبر دیگر آمده است:

سُمُونُ‌ الْبَقَرِ شِفَاء[13]

یعنی روغن های زرد گاوی درمان است.

در روایات تاکید روی روغن زرد گاوی است ولی مردم به روغن زرد گوسفندی اهمیت می‌دهند.

البته آنچه امروزه معروف است و طب جدید می‌گوید مصرف روغن در تابستان خوب نیست و سر گیجه می‌آورد و مصرف آن در زمستان خوب است.

به نظر می‌رسد سفارشات طب امروزی تماما با سفارشات روایات در تضاد است و یکی از تضادها همین مورد است زیرا در روایت می‌فرماید روغن زرد را در تابستان بخورید.

معلوم است که تابستان هوا گرم است و در بدن منجمد نمی‌شود و به شکل عرق از بدن خارج می‌شود و آسیبی به انسان نمی‌زند ولی زمستان چون هوا سرد است در رگ ها منجمد می‌شود و رگ ها را می‌بندد یا سبب تنگی رگ می‌شود.

در روایت معتبر آمده است:

السَّمْنُ‌ دَوَاءٌ وَ هُوَ فِي الصَّيْفِ خَيْرٌ مِنْهُ فِي الشِّتَاءِ وَ مَا دَخَلَ جَوْفاً مِثْلُهُ[14]

روغن زرد دارو است و در تابستان بهتر از زمستاناست و چیزی مانند روغن زرد وارد بدن نشده است.

امروزه دکترها می‌گویند روغن حیوانی نخورید و روغن مایع به خصوص مصرف کنید. همه‌ی دکترها مصرف روغن حیوانی را منع می‌کنند زیرا حضرت امیر(ع) فرمود دارو است. مانند نمک که دکترها مصرف آن را منع می‌کنند درحالیکه در روایات نمک به عنوان دارو معرفی شده است. در حقیقت دکترها می‌گویند دارو نخورید و داروهای ما را بخورید.

صلاحیت روغن زرد بیشتر برای کودکان و جوان ها است و افراد مسن، افرادی که چهل یا پنجاه ساله هستند خوردن روغن به طور کلی را کم کنند و شب در بدن آن ها روغن نماند.

در روایت آمده است:

كُنْتُ عِنْدَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فَكَلَّمَهُ شَيْخٌ مِنْ أَهْلِ الْعِرَاقِ فَقَالَ لَهُ مَا لِي أَرَى كَلَامَكَ مُتَغَيِّراً فَقَالَ لَهُ سَقَطَتْ مَقَادِيمُ فَمِي‌ فَنَقَصَ كَلَامِي فَقَالَ لَهُ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع وَ أَنَا أَيْضاً قَدْ سَقَطَ بَعْضُ أَسْنَانِي حَتَّى إِنَّهُ لَيُوَسْوِسُ إِلَيَّ الشَّيْطَانُ فَيَقُولُ لِي إِذَا ذَهَبَتِ الْبَقِيَّةُ فَبِأَيِّ شَيْ‌ءٍ تَأْكُلُ فَأَقُولُ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ ثُمَّ قَالَ لِي عَلَيْكَ بِالثَّرِيدِ فَإِنَّهُ صَالِحٌ وَ اجْتَنِبِ‌ السَّمْنَ‌ فَإِنَّهُ لَا يُلَائِمُ الشَّيْخَ[15]

یعنی نزد امام صادق(ع) بودیم پیرمردی از اهل عراق با ایشان صحبت می‌کرد امام(ع) به او فرمود ... از روغن زرد بپرهیز زیرا برای شیخ (فرد چهل یا پنجاه ساله) مناسب نیست.

در روایت دیگر آمده است:

السَّمْنُ مَا دَخَلَ جَوْفاً مِثْلُهُ وَ إِنَّنِي لَأَكْرَهُهُ‌ لِلشَّيْخِ‌[16]

یعنی ... برای شیخ روغن زرد را نمی‌پسندم.

در روایت صحیح السند آمده است:

إِذَا بَلَغَ‌ الرَّجُلُ‌ خَمْسِينَ‌ سَنَةً فَلَا يَبِيتَنَّ وَ فِي جَوْفِهِ شَيْ‌ءٌ مِنَ السَّمْنِ[17]

یعنی هنگامی که مرد به پنجاه سال رسید درحال خو.اب درون او چیزی از روغن زرد نباشد.

بله، شخص پنجاه ساله کم تحرک است و به خاطر سردی بدن هم می‌باشد، گرمی غریضی بدن بعد از چهل سالگی فروکش می‌کند و بدن در غلبه‌ی سوداء قرار می‌گیرد. سوداء سرد و خشک است و روغن زرد هم سرد است و شاید صلاح نباشد.

جوانان تا سن چهل سالگی بدن گرمی دارند و مصرف روغن زرد برای آن ها مفید است و ضرر ندارد.

امروزه هم می‌گویند روغن زرد در رگ ها رسوب می‌کند ورگ ها را تنگ می‌کند و این چیزی است که در مورد بلغم وارد شده است که مانع جریان خون و منجمد است.

مشتقات شیر هم که سرد است بلغم تولید می‌کند ولی رسوب نمی‌کند، رسوب برای روغن است.

قبلا خواندیم که مصرف گوشت با روغن زرد خیلی مناسب است. امام (ع) فرموده است:

سَأَلْنَا أَبَا جَعْفَرٍ ع عَنِ اللَّحْمِ وَ السَّمْنِ يُخْلَطَانِ جَمِيعاً قَالَ كُلْ‌ وَ أَطْعِمْنِي‌[18]

یعنی ... از گوشت و روغن زرد بخور و به من هم بده.

غذای دیگر که در روایت آمده است و به خصوص در خراسان شایع است و به آن «فتیر مَسکه» می‌گویند، خوردن روغن زرد با نان است. روغن زرد را روی نان می‌مالند و داخل تنور می‌گذارند.

روغن شحم را هم می‌توان با نان مصرف کرد و خود روغن شحم دارو است و روایات مختلفی مبنی بر مفید بودن آن و خارج کردن بیماری از بدن داریم بنابراین مصرف روغن شحم به هر نحوی مطلوب است ولی مصرف نان با روغن زرد در روایت ذکر شده است.

به نظر می‌رسد برای افراد مسن، فقط روغن زرد منع دارد و روغن شحم منعی ندارد بلکه شاید مطلوب هم باشد زیرا روغن شحم بیماری را از بدن خارج می‌کند.

بهترین روغن برای افراد مسن، روغن زیتون است. روغن شحم در درجه‌ی دوم روغن ها است و تجربه ثابت کرده است که روغن شحم روغن بد بدن (کلسترول) را کاهش می‌دهد.

 

غذاهای نباتی

انسان امروزی بیشتر غذای گیاهی مصرف می‌کند زیرا انسان امروزی غذاهای گیاهی را با ادویه جات و چیزهای دیگر خوشمزه می‌کند و به خاطر گرانی گوشت، کمتر گوشت مصرف می‌کند.

عرض شد پیامبر(ص) گوشت را دوست داشت و زیاد گوشت مصرف می‌کرد و فرمود:

نَحْنُ مَعَاشِرَ الْأَنْبِيَاءِ قَوْمٌ‌ لَحْمِيُّون‌[19]

یعنی ما جمعیت پیامبران گوشت را دوست داریم و زیاد گوشت می‌خوریم.

پیامبر(ص) در سرزمینی بوده است که دامداری و گوشت فراوان بوده است و کشاورزی کمتر بوده است. در عین حال گوشت بهترین غذا نیست بلکه دیده ایم که اهل بیت (ع) به غذاهای گیاهی تشویق می‌کنند و بعضی گیاهان مانند سرکه و روغن زیتون را غذای پیامبران معرفی می‌کنند.

به همین جهت در روایت آمده است:

كَانَ أَحَبُّ الْأَصْبَاغِ إِلَى رَسُولِ اللَّهِ ص الْخَلَ‌ وَ الزَّيْتَ‌ طَعَامَ الْأَنْبِيَاء[20]

یعنی محبوب ترین خورشت ها نزد پیامبر(ص) سرکه و روغن زیتون است و این غذای انبیاء است.

«اصباغ» از «صبغ» به معنای خورشت است.

در قرآن آمده است:

﴿ وَ شَجَرَةً تَخْرُجُ مِنْ طُورِ سَيْناءَ تَنْبُتُ بِالدُّهْنِ وَ صِبْغٍ لِلْآكِلين‌﴾[21]

یعنی و (نيز) درختى را كه از طور سينا مى‌رويد [درخت زيتون‌]، و از آن روغن و «نان خورش» براى خورندگان فراهم مى‌گردد (آفريديم)

بیشترین غذای حضرت امیر(ع) گیاهی بوده است و گوشت خیلی کم مصرف می‌کرده است.

در روایت آمده است:

كَانَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع أَشْبَهَ النَّاسِ طِعْمَةً بِرَسُولِ اللَّهِ ص كَانَ يَأْكُلُ الْخُبْزَ وَ الْخَلَ‌ وَ الزَّيْتَ‌ وَ يُطْعِمُ النَّاسَ الْخُبْزَ وَ اللَّحْمَ[22]

یعنی حضرت امیر(ع) ... نان و سرکه و روغن زیتون می‌خورد و به دیگران نان و گوشت می‌داد.

در روایت دیگر آمده است:

سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الطَّعَامِ فَقَالَ عَلَيْكَ‌ بِالْخَلِ‌ وَ الزَّيْتِ‌ فَإِنَّهُ مَرِي‌ءٌ فَإِنَّ عَلِيّاً ع كَانَ يُكْثِرُ أَكْلَهُ وَ إِنِّي أُكْثِرُ أَكْلَهُ وَ إِنَّهُ مَرِي‌ءٌ[23]

یعنی از امام صادق(ع) در مورد غذا پرسیدم فرمود برتو باد سرکه و روغن زیتون زیرا بدن از آن کاملا نفع می‌برد و حضرت علی (ع) زیاد از این غذا می‌خورد و من هم زیاد از این غذا می‌خورم و بدن از آن کاملا استفاده می‌کند.

داستان های زیادی وجود دارد که ائمه(ع) به خوردن سرکه و روغن زیتون و بلکه حبوبات سفارش می‌کردند.

در روایات شش سرکه آمده است که سرکه انگور و خرما و انجیر جزء آن ها است.

در روایت آمده است:

أَيَّ شَيْ‌ءٍ تُطْعِمُ عِيَالَكَ‌ فِي‌ الشِّتَاءِ قُلْتُ اللَّحْمَ فَإِذَا لَمْ يَكُنِ اللَّحْمُ فَالزَّيْتَ وَ السَّمْنَ قَالَ فَمَا يَمْنَعُكَ عَنْ هَذَا الْكَرْكُورِ فَإِنَّهُ أَمْرَأُ شَيْ‌ءٍ فِي الْجَسَدِ يَعْنِي الْمُثَلَّثَةَ قَالَ وَ أَخْبَرَنِي بَعْضُ أَصْحَابِنَا أَنَّ الْمُثَلَّثَةَ يُؤْخَذُ قَفِيزُ أَرُزٍّ وَ قَفِيزُ حِمَّصٍ وَ قَفِيزُ بَاقِلَّى أَوْ غَيْرِهِ مِنَ الْحُبُوبِ ثُمَّ يُرَضُّ جَمِيعاً وَ يُطْبَخُ[24]

امام صادق(ع) فرمود در زمستان به خانواده‌ی خود چه غذایی می‌دهی؟ عرض کردم گوشت و اگر گوشت نباشد روغن زرد و روغن زیتون فرمود چرا آش نمی‌خورید زیرا بهترین غذایی که در بدن هضم می‌شود آش است غذایی که از سه چیز تشکیل می‌شود یک اندازه برنج و به همین اندازه نخود و باقلا یا حبوبات دیگر مانند ماش و عدس و مانند آن سپس بکوبید و نرم کنید و بپزید.

دیدم که این غذا در بعضی شهرها مانند اصفهان درست می‌شود. حبوبات را نرم می‌کنند و نرم شده ها را می‌فروشند و می‌خرند و می‌پزند. غذایی شدیدا مقوی است.

پیامبر(ص) فرمود به صورت مداوم گوشت نخورید بلکه یک روز گوشت و یک روز چیز دیگر بخورید و حضرت امیر(ع) گاهی نان و خرما و گاهی نان و انگور مصرف می‌کرد.

بنابراین غذاهای گیاهی هم سفارش شده است و مفید است.

 

بیماری سیاتیک

سیاتیک، درد شدید در اندام های تحتانی و در مسیر عصب سیاتیک و شاخه های آن است.

عصب سیاتیک، بزرگ ترین عصب در بدن است که از مهره های کمر شروع می‌شود و از داخل لگن عبور می‌کند و به ران و پشت ساق و تا مچ پا می‌رسد.

عصب سیاتیک به جهت اینکه بزرگ ترین عصب بدن است، همیشه در معرض آسیب و ضربه و عفونت و مشکلات دیگر است.

اگر هر جای این عصب ضربه بخورد به خصوص اگر ضربه در ناحیه کمر باشد یا انسان از بلندی بیفتد، آزرده می‌شود و درد می‌گیرد.

گاهی علت بیماری سیاتیک، پارگی دیسک است. یک گردی بین مهره های ستون فقرات وجود دارد که «دیسک» نامیده می‌شود و اجازه‌ی خم شدن به انسان می‌دهد. گاهی «دیسک» پاره می‌شود و یا از جای خود بیرون می‌آید که باعث افتادن مهره روی مهره‌ی دیگر می‌شود که در نتیجه فشار به عصب سیاتیک می‌آورد.

بنابراین ناراحتی های ستون مهره ها و ضربه ای که به کمر وارد می‌شود و افتادن از ارتفاع یا بلند کردن شئ سنگین ممکن است سبب پارگی دیسک بشود که به دنبال آن درد سیاتیک به وجود می‌آید.

بله درست است که در روایات اشاره به رگ سیاتیک شده است و نه عصب سیاتیک ولی با این حال درد سیاتیک از کمر شروع می‌شود و رگ خون در کمر نیست. درست است که با بستن پارچه خون سیاهی خارج می‌شود و باعث درمان سیاتیک می‌شود ولی نمی‌توان نتیجه گرفت سیاتیک رگ خونی است.

مثلا کسی حجامت مچ پا انجام می‌دهد، کبد او درمان می‌شود. سیاتیک هم همین حالت را دارد یعنی با فصد رگ سیاتیک، عصب سیاتیک درمان می‌شود.

کلمه‌ی «عرق» برای عصب و رگ خونی گفته می‌شود و در روایات سیاتیک به نظر می‌رسد مراد عصب سیاتیک است.

گاهی بیماری سیاتیک به صورت بی حسی ظاهر می‌شود، بنابراین بیماری سیاتیک گاهی به صورت درد و گاهی به صورت بی حسی ظاهر می‌شود.

اگر فشار روی عصب سیاتیک بیاید سبب بی حسی پا هم می‌شود.

درمان

خوابیدن روی زمین سخت است.

ناخن درمانی که بارها توضیح دادیم. (بستن ناخن های دست و پا به صورت نامنظم روی محل درد سیاتیک)

فصد به این صورت که در حال ایستاده پارچه ای از کمر تا مچ پا خیلی محکم و شدید ببندند به گونه ای که به حالت غش برسد، بعد از آن تیغ را در خمیدگی پا بزنند. خون سیاهی خارج می‌شود و سیاتیک درمان می‌شود.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo