< فهرست دروس

«درس طب در روایات»

استاد تبریزیان

95/10/05

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: ادامه بحث سلامتی در زینت(رنگ دست و ناخن – سرمه کشیدن) – معرفی بیماری انسداد روده

 

رنگ کردن دست ها و ناخن ها

شاید از روایات استقاده شود که رنگ کردن دست و ناخن مخصوص خانم ها است. آن چیزی که می‌خوانیم از جهت طبی است و جهت فقهی آن باید در فقه بحث شود.

در روایات ما آمده است خانم ها باید دست های خود را رنگ کنند. خانم ها حق ندارند که دستهای بی رنگ داشته باشند. رنگ می‌تواند با حناء یا رنگ های دیگر باشد ولی مهم این است که از حالت سفیدی و بی رنگی خارج بشود. این مطلب دستور اهل بیت (ع) است.

در روایت آمده است:

إِنِّي‌ لَأُبْغِضُ‌ مِنَ‌ النِّسَاءِ السَّلْتَاءَ وَ الْمَرْهَاءَ فَالسَّلْتَاءُ الَّتِي لَا تَخْضِبُ وَ الْمَرْهَاءُ الَّتِي لَا تَكْتَحِل‌[1]

یعنی پیامبر(ص) فرمود از زنان سلتاء و مرهاء بدم می‌آید سلتاء زنانی هستند که رنگ دست و ناخن ندارد و مرهاء زنانی هستند که سرمه نمی‌کشند.

«سلت» به معنای بیرون کشیدن است. مثلا دست های زن از رنگ بیرون کشیده شود یعنی رنگ نداشته باشد.

در روایت دیگر آمده است:

فَلْيُغَيِّرْنَ أَكُفَّهُنَ‌ بِالْحِنَّاءِ وَ لَا يَدَعْنَهَا لِكَيْلَا يَتَشَبَّهْنَ بِالرِّجَال‌[2]

یعنی پیامبر (ص) به حضرت امیر(ع) فرمود به زنان امر کن که کف دست های خود را با حناء تغییر بدهند تا شبیه مردان نشوند.

زن نباید شبیه مرد باشد بلکه باید کاری کند تا با مرد تفاوت داشته باشد و یکی از این تفاوت ها در رنگ دست ها است.

در روایت دیگر آمده است:

لا يَنْبَغِي‌ لِامْرَأَةٍ أَنْ‌ تَدَعَ يَدَيْهَا مِنَ الْخِضَابِ وَ لَوْ أَنْ تَمَسَّهَا بِالْحِنَّاءِ مَسْحاً وَ لَوْ كَانَتْ مُسِنَّة[3]

یعنی برای زن سزاوار نیست که دستانش از رنگ خالی باشد اگر چه آن ها را با حناء مسح کند اگرچه عمر او زیاد باشد.

حداقل رنگ کردن دست زنان، مالیدن حنا به دست است.

از ما سوال می‌پرسند که آیا رنگ کردن و زیبا کردن دست زنان جائز است؟ ما در اینجا بحث فقهی نمی‌کنیم بلکه از جهت بهداشتی و طبی و سلامتی، دست های زنان باید رنگ شود.

آن چه شایع است، رنگ کردن باطن دست است ولی روایت مطلق است بنابراین کل دست را می‌توانند رنگ کنند. الان مرسوم است که روی دست اشکالی را با رنگ درست می‌کنند که این چیز بدی نیست و اسلامی است به شرطی اینکه رنگش ضرر نداشته باشد و طبیعی باشد.

بین زنان مجرد و متاهل تفاوتی نیست.

در روایت آمده است:

أَمَرَ رَسُولُ اللَّهِ ص النِّسَاءَ بِالْخِضَابِ ذَاتَ الْبَعْلِ وَ غَيْرَ ذَاتِ الْبَعْلِ أَمَّا ذَاتُ الْبَعْلِ فَتَتَزَيَّنُ لِزَوْجِهَا وَ أَمَّا غَيْرُ ذَاتِ الْبَعْلِ فَلَا تُشْبِهُ‌ يَدُهَا يَدَ الرِّجَال‌[4]

یعنی پیامبر(ص) زنان را به رنگ کردن امر فرمود چه شوهر داشته باشند و چه مجرد باشند زنان شوهردار خود را برای شوهر خود زینت کنند و دستان زن مجرد نباید شبیه به دست مردان باشد.

از این روایت استفاده می‌شود که رنگ دست زن باید زیبایی محسوب بشود بنابراین اگر رنگی زیبایی محسوب نشود مطلوب نیست. مثلا اگر دست را به خاطر حجاب داشتن سیاه کند، زیبایی نیست.

خانم ها حق ندارند زیبایی خود را برای دیگران نمایان کنند ولی از این روایت استفاده می‌شود که رنگ دست استثناء است که باید بحث آن را در فقه انجام داد.

رنگ ناخن

امروزه اگر زن ناخن خود را رنگ کند، او را متدین نمی‌دانند ولی سفارش به رنگ کردن ناخن شده است البته رنگ نباید مانع وضوء باشد.

در روایت آمده است:

لَا يَجُوزُ لِلْمَرْأَةِ أَنْ تُعَطِّلَ نَفْسَهَا وَ لَوْ أَنْ تُعَلِّقَ فِي عُنُقِهَا خَيْطاً وَ لَا يَجُوزُ أَنْ تُرِيَ أَظَافِيرَهَا بَيْضَاءَ وَ لَوْ أَنْ تَمْسَحَهَا بِالْحِنَّاءِ مَسْحا[5]

یعنی برای زن جائز نیست که خود را زیبا نکند، اگر چه نخی بر گردن آویزان کند و جائز نیست که ناخن های بیرنگ داشته باشد اگر چه ناخن ها را با حنا بمالد و رنگ کند.

زن باید گردن بند درست و حسابی به گردن خود آویزان کند، گردنبندی که زیبا باشد ولی اگر امکانات مالی نداشت، باید نخی به گردن آویزان کند.

بنابراین خانمی با هر رنگی می‌تواند دست خود را رنگ کند. بنابراین خانمی که ناخن های خود را رنگ کرده است به سفارش پیامبر(ص) عمل کرده است.

این سنت ها باید احیاء بشود. زن ها باید خود را بپوشانند و حتی شاید صورت خود را باید بپوشاند ولی ناخن ها را باید رنگ کند.

روشی برای رنگ کردن ناخن ها وجود دارد. حناء روی ناخن ها مالیده شود و با تر کردن دائم آن، از خشک شدن حناء جلوگیری کنند. چند مرتبه این کار را انجام دهند و در آخر رنگ بسیار زیبایی به ناخن ها می‌دهد.

حناء اگر خشک بشود، خاصیت رنگ دهی خود را از دست می‌دهد.

رنگ کردن ناخن ها نقش در سلامتی دارد و تنها بحث از زیبایی نیست. مثلا حناء پوست دست را مقاوم می‌کند. افرادی که مشکلات پوستی مانند حساسیت پوستی دارند می‌توانند با استفاده از حناء بر طرف کنند.

حناء برای ناخن هم مفید است و سبب برطرف شدن حالت شکنندگی و تقویت ناخن می‌شود و حتی شاید فوائدی بیشتر داشته باشد مثلا روی بینایی شاید اثر مثبت داشته باشد زیرا در روایات آمده است که برای برطرف کردن ترک پا، روی ناف روغن ریخته شود.

شاید روی مغز و روان زن نیز تاثیرات مثبت داشته باشد.

در روایت دیگر آمده است:

فَإِنْ لَمْ تَكُنْ مُخْتَضِبَةً فَلْتَمَسَّ مَوَاضِعَ الْحِنَّاءِ بِالْخَلُوق‌[6]

یعنی اگر ناخن ها رنگ شده نیست پس مواضع حناء را با خلوق مس کند.

بنابراین حداقل برای دستان این است که با خلوق بمالد.

خلوق عطری است که بیشتر آن زعفران است. بنابراین حداقل رنگ کردن، زعفران است.

رنگ کردن دست آقایان

شاید از روایات به دست می‌آید که رنگ کردن دست برای خانم ها است ولی روایتی داریم که می‌فرماید مردان هم می‌توانند دستان خود را رنگ کنند ولی باید با رنگ کردن دست خانم ها متفاوت باشد.

در روایت آمده است:

رَأَيْتُ أَثَرَ الْحِنَّاءِ فِي يَدَيْ‌ أَبِي جَعْفَرٍ ع‌[7]

یعنی اثر حناء را در دستان امام باقر(ع) دیدم.

از روایت استفاده می‌شود که امام (ع) دستان خود را رنگ نکرده است بلکه با مالیدن حناء به بدن دستان حضرت(ع) رنگ گرفته است.

بنابراین دست مردان می‌تواند رنگ داشته باشد ولی باید با رنگ دست خانم ها متفاوت باشد.

 

سرمه کشیدن

 

پیامبر(ص) سرمه دان خود را در سفر و در حضر، از خود جدا نمی‌کرد. امروزه کمتر کسی است که سرمه دان را همراه خود داشته باشد.

سرمه دان همیشه باید همراه باشد، سنت سرمه کشیدن باید احیاء بشود هرچند امکان دارد مورد تمسخر واقع شویم زیرا فوائد زیادی دارد. اگر مردم سرمه بکشند دیگر یک نفر عینکی نخواهد بود.

در روایت آمده است:

وَ كَانَ ص لَا يُفَارِقُهُ فِي أَسْفَارِهِ قَارُورَةُ الدُّهْنِ‌ وَ الْمُكْحُلَةُ وَ الْمِقْرَاضُ وَ الْمِسْوَاكُ وَ الْمُشْط[8]

یعنی هیچگاه در سفر، شیشه‌ی روغن، سرمه دان، قیچی، مسواک و عطر، از پیامبر(ص) جدا نمی‌شد.

در روایت بعدی آمده است:

ادَّهِنُوا غِبّاً وَ اكْتَحِلُوا وَتْراً وَ امْشُطُوا رَسْلًا رَجْلًا وَ اسْتَاكُوا عَرْضا[9]

یعنی یک روز در میان روغن مالی کنید و به عدد فرد سرمه بکشید و از بالا شانه کنید و به عرض مسواک بزنید.

پیامبر(ص) برای مردان و زنان سفارش به سرمه کشیدن و مسواک زدن می‌کردند.

بنده معتقد هستم طب اسلامی حداقل باید دو سنت سرمه کشیدن و مسواک زدن با چوب اراک یا زیتون را احیاء بکند.

در روایت آمده است:

الْكُحْلُ‌ بِاللَّيْلِ‌ يَنْفَعُ الْعَيْنَ وَ هُوَ بِالنَّهَارِ زِينَةٌ[10]

یعنی سرمه کشیدن در شب برای چشم نافع است و در روز زینت است.

بنابراین مطلوب اول در سرمه کشیدن، سلامتی است و زیبایی مطلوب دوم است.

در روایت دیگر آمده است:

مَنْ كانَ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ فَلْيَكْتَحِل‌[11]

یعنی کسی که به خداوند و روز قیامت ایمان دارد سرمه بکشد.

سرمه کشیدن مربوط به ایمان می‌شود و نشانه‌ی ایمان است. کلمه «من» شرطیه است بنابراین شاید استفاده شود که اگر شخص سرمه نکشد، ایمان او ناقص است.

فوائد سرمه کشیدن

سرمه کشیدن درمان بیماری های لاعلاج است.

در روایت آمده است:

الْكُحْلُ‌ يُطَيِّبُ‌ الْفَمَ‌ وَ الْخِلَالُ يَزِيدُ فِي الرِّزْق‌[12]

یعنی سرمه کشیدن دهان را خوشبو می‌کند و خلال کشیدن روزی را زیاد می‌کند.

افرادی که مشکل بدبویی دهان دارند و مشکل لاعلاجی هم هست، به چشم خود سرمه بکشند. ارتباط بین سرمه کشیدن و خوشبویی دهان را امروز بشر متوجه نمی‌شود.

در روایت دیگر آمده است:

الْكُحْلُ‌ يُعْذِبُ الْفَم‌[13]

یعنی سرمه کشیدن دهان شیرین و گوارا می‌کند.

افرادی از تلخی دهان در صبح شکایت می‌کنند که با سرمه کشیدن حل می‌شود و ارتباط بین سرمه و شیرینی دهان را بشر نمی‌تواند بفهمد.

در روایت دیگر آمده است:

الْكُحْلُ يُنْبِتُ الشَّعْرَ وَ يُجَفِّفُ الدَّمْعَةَ وَ وَ يُعْذِبُ الرِّيقَ وَ يَجْلُو الْبَصَرَ[14]

یعنی سرمه کشیدن مو می‌رویاند و اشک ریزی را خشک می‌کند و آب دهان را شیرین می‌کند و بینایی را جلا می‌دهد.

ما از این روایت استفاده کردیم که سرمه می‌تواند درمان طاسی و ریزش سکه ای باشد. امتحان کردیم و به شکل معجزه آسایی جواب داده است.

افرادی که مبتلا به ریزش سکه ای شدند و افسردگی گرفته اند و داروی شیمیایی مصرف کرده اند و جواب نگرفته اند با سرمه کشیدن مشکل آن ها حل می‌شود. داروهای شیمیایی شاید در ابتدا مو برویاند ولی بعد از مدتی دوباره موها ریزش پیدا می‌کنند.

سرمه اثمد را به سر بمالند که باعش رشد مو می‌شود. سرمه درمان ریزش موی سکله ای و درمان ریزش مو به طور کلی می‌شود.

سرمه کشیدن برای بچه های کوچک خیلی خوب است و موجب بزرگ شدن چشم می‌شود.

از این روایت استفاده می‌شود، افرادی که مبتلا به اشک ریزی هستند با سرمه اثمد درمان می‌شوند. انشاء الله خواهیم خواند که استفاده های ریز می‌شود از روایات داشت یعنی درمان تمام بیماری ها را می‌توان از روایات استفاده کرد.

افرادی هم می‌گویند مبتلا به خشکی چشم هستند و چشم آن ها اشک ندارد، درمان آن سرمه کافوری به همراه سویق عدس است.

در روایت آمده است:

فَإِنَّهُ مُبَارَكٌ مُقَدَّسٌ وَ هُوَ يُرِقُّ الْقَلْبَ وَ يُكْثِرُ الدَّمْعَة[15]

یعنی عدس مبارک و مقدس است و قلب را نازک می‌کند و اشک چشم را زیاد می‌کند.

برخی سفارش می‌کنند که در محرم به عزادارها عدس پلو بدهند تا اشک چشم آن ها برای گریه زیاد بشود.

سرمه اثمد، رطوبت اضافی و عفونت چشم را از بین می‌برد و بهترین سرمه، اثمد است.

شاید از این روایت و روایات دیگر بدست بیاید که اشک ریزی چشم در اثر ضعف چشم است. این روایت می‌فرماید اشک ریزی را برطرف می‌کند و چشم را جلا می‌دهد.

در روایت دیگر می‌فرماید:

الْكُحْلُ يَزِيدُ فِي‌ ضَوْءِ الْبَصَرِ وَ نَبْتِ الْأَشْفَار[16]

یعنی سرمه کشیدن در نور چشم و در رشد مژه ها می‌افزاید.

در روایت دیگر آمده است:

الْكُحْلُ عِنْدَ النَّوْمِ أَمَانٌ‌ مِنَ‌ الْمَاء[17]

یعنی سرمه کشیدن هنگام خواب ایمنی از آب (آب مروارید و آب سیاه) است.

افرادی که در معرض آب سیاه یا آب مروارید هستند و فشار چشم آن ها زیاد است، زیرا فشار چشم آب سیاه می‌آورد، سرمه اثمد بکشند.

امروزه فشار چشم خیلی درمان ندارد. از روایات استفاده می‌شود که برای فشار چشم یکی حجامت سر یا حجامت قفا و دیگری سرمه کشیدن مفید است.

بنابراین در حقیقت سرمه کشیدن جلوی کوری را می‌گیرد.

درمان تنبلی چشم هم سرمه کافوری و سرمه اثمد مفید است. از روایات استفاده می‌شود که سرمه کشیدن باید مداوم باشد زیرا پیامبر(ص) سرمه دان را از خود جدا نمی‌کردند.

حداقل سرمه کشیدن سه بار است و پیامبر(ص) هفت میل، چهار سرمه در چشم راست و سه میل در چشم چپ می‌کشید.

از روایات استفاده می‌شود که زیاد یا کم کردن تعداد سرمه اشکالی ندارد ولی باید عدد سرمه کشیدن فرد باشد زیرا پیامبر(ص) فرمود:

اكْتَحِلُوا وَتْرا[18]

یعنی سرمه به تعداد فرد بکشید.

در روایت دیگر آمده است:

مَنِ‌ اكْتَحَلَ‌ فَلْيُوتِرْ وَ مَنْ فَعَلَ فَقَدْ أَحْسَنَ وَ مَنْ لَمْ يَفْعَلْ فَلَا بَأْس‌[19]

یعنی کسی که سرمه می‌کشد پس به تعداد فرد بکشد و کسی که به تعداد فرد سرمه می‌کشد کار نیکویی انجام داده است و کسی که به تعداد فرد سرمه نکشد اشکالی ندارد.

«احسن» یعنی بهتر است و کسی که تعداد فرد را رعایت نکرد مشکلی ندارد. در اصطلاح اصولی به آن ترخیص بعد از امر می‌گوییم که نشان استحباب و عدم حتمیت است.

یک روایت داریم که در هر چشم سه میل سرمه کشیده شود که در سرمه‌ی خاصی است و آن شاید سرمه نشادر است که برای درمان آب مروارید است.

شاید از مجموع روایات استفاده شود که سرمه اگر به تعداد زوج هم باشد اشکالی ندارد.

سرمه هرچیزی است که به چشم کشیده می‌شود و موجب سلامتی چشم می‌شود بنابراین سرمه شاید شامل «قطره» هم بشود اگرچه در روایات یک میل و دو میل آمده است.

ولی شاید آن چیزی که شفاء در شب است و در روز هم زینت باشد، سرمه کشیدن با میل باشد، زیرا «قطره» زیبایی ندارد.

بهترین سرمه، اثمد است. رنگ معروف اثمد، مشکی است ولی یک رنگ قرمزی هم دارد. بیشتر کلمه‌ی سرمه در اثمد استعمال شده است. بیشتر فوائد سرمه در خصوص اثمد وارد شده است و پیامبر(ص) موقعی که به رخت خواب می‌رفتند با اثمد سرمه می‌کشیدند.

استفاده می‌شود کسی که سرمه می‌کشد دیگر نباید بنشیند و به صحبت بگذراند و چشمان باز داشته باشد. شاید اثر کردن و درمان کردن سرمه در صورت بسته بودن چشم است.

در روایت آمده است:

كَانَ رَسُولُ اللَّهِ ص يَكْتَحِلُ بِالْإِثْمِدِ إِذَا أَوَى إِلَى‌ فِرَاشِهِ‌ وَتْراً وَتْراً[20]

یعنی پیامبر(ص) هنگامی که به رخت خواب می‌رفت به تعداد فرد با اثمد سرمه می‌کشید.

به رخت خواب رفته است کنایه از این است که چشمانش را می‌خواهد ببنید.

در روایت دیگر آمده است:

إِنَ‌ خَيْرَ كِحَالِكُمُ الْإِثْمِدُ يَجْلُو الْبَصَرَ وَ يُنْبِتُ الشَّعْر[21]

یعنی پیامبر(ص) فرمود بهترین سرمه‌ی شما اثمد است، بینایی را جلا می‌دهد و مو می‌رویاند.

در روایت دیگر آمده است:

عَلَيْكُمْ‌ بِهِ‌ فَإِنَّهُ‌ مَذْهَبَةٌ لِلْقَذَى مَصْفَاةٌ لِلْبَصَر[22]

یعنی بر شما باد سرمه اثمد زیرا کثیفی ها و اضافات چشم را می‌برد و چشم را صاف می‌کند.

امروزه اشیاء و آشغال های داخل چشم را با چیزی در می‌آورند ولی راه آن سرمه اثمد کشیدن است. سرمه اثمد درمان غبار و خاک و خاری است که در چشم می‌رود.

در سفیدی چشم افرادی، نقطه هایی، خونریزی هایی وجود دارد و سفیدی صافی ندارند و رنگ آن کدر یا آبی رنگ است که درمان آن سرمه اثمد است.

البته شاید مراد صاف کردن دید باشد.

در روایت دیگر آمده است:

الِاكْتِحَالُ‌ بِالْإِثْمِدِ يُطَيِّبُ النَّكْهَةَ وَ يَشُدُّ أَشْفَارَ الْعَيْنِ[23]

یعنی سرمه کشیدن با اثمد دهان را خوشبو و مژه های چشم را محکم می‌کند.

درمان «اشیح العینین» نیز سرمه است البته با استفاده طولانی درمان می‌شود. ابوبکر نیز «اشیح» بوده است. در روایت دیگر نیز آمده است شیطان هم «اشیح» بوده است. یعنی یک چشم او یک رنگ و دیگری یک رنگ دیگر است.

در روایت دیگر آمده است:

الْإِثْمِدُ يَجْلُو الْبَصَرَ وَ يُنْبِتُ الشَّعْرَ وَ يَذْهَبُ بِالدَّمْعَةِ[24]

یعنی سرمه اثمد چشم را جلا می‌دهد و مو می‌رویاند و اشک ریزی را بر طرف می‌کند.

در روایت دیگر آمده است:

مَنْ نَامَ عَلَى إِثْمِدٍ غَيْرِ مُمَسَّكٍ‌ أَمِنَ مِنَ الْمَاءِ الْأَسْوَدِ أَبَداً مَا دَامَ يَنَامُ عَلَيْه‌[25]

یعنی کسی که با سرمه اثمدی که مشک نداشته باشد بخوابد از آب سیاه تا مادامی که از اثمد استفاده می‌کند ایمن می‌شود.

افرادی که در معرض کوری و آب سیاه هستند، راه آن تقید به سرمه کشیدن هنگام خواب است.

میل را داخل چشم می‌برند و به چشم هم می‌خورد و چشم را می‌بندند و سرمه را می‌کشند.

از روایات استفاده می‌شود که موقع سرمه کشیدن، هنگام خواب است.

میله‌ی سرمه نیز باید آهن باشد و بهترین سرمه دان از استخوان یا از عاج فیل است.

در روایت دیگر آمده است:

وَ إِذَا أَرَدْتَ أَنْ تَكْتَحِلَ فَخُذِ الْمِيلَ‌ بِيَدِكَ‌ الْيُمْنَى‌ وَ اضْرِبْهُ فِي الْمُكْحُلَةِ وَ قُلْ بِسْمِ اللَّهِ وَ إِذَا جَعَلْتَ الْمِيلَ فِي عَيْنِكَ فَقُلِ اللَّهُمَّ نَوِّرْ بَصَرِي وَ اجْعَلْ فِيهِ نُوراً أَبْصُرْ بِهِ حَقَّكَ وَ اهْدِنِي إِلَى طَرِيقِ الْحَقِّ وَ أَرْشِدْنِي إِلَى سَبِيلِ الرَّشَادِ اللَّهُمَّ نَوِّرْ عَلَيَّ دُنْيَايَ وَ آخِرَتِي‌[26]

یعنی هنگامی که خواستی سرمه بکشی میله را با دست راست بگیر و در سرمه دان بزن و بگو بسم الله و هنگامی که میل را داخل چشم گذاشتی بگو اللَّهُمَّ نَوِّرْ بَصَرِي وَ اجْعَلْ فِيهِ نُوراً أَبْصُرْ بِهِ حَقَّكَ وَ اهْدِنِي إِلَى طَرِيقِ الْحَقِّ وَ أَرْشِدْنِي إِلَى سَبِيلِ الرَّشَادِ اللَّهُمَّ نَوِّرْ عَلَيَّ دُنْيَايَ وَ آخِرَتِي.

از این روایت استفاده می‌شود که میل باید داخل چشم برود و صرفا برخورد میل با مژه ها کافی نیست.

این دعای درمان ضعف بیماری و درمان کوری و بیماری های چشم مانند شب کوری است.

یک کار فرو بردن میل داخل سرمه دان است و کار دیگر گذاشتن میل داخل چشم است.

میل چوبی خطرناک است زیرا امکان دارد تکه های چوب داخل چشم برود.

حدید چینی سنگ است و با سنگ نمی‌شود سرمه کشید.

 

معرفی بیماری انسداد روده

در روایات از آن به «سدد» یا «سدد الامعاء» یعنی انسداد روده تعبیر می‌شود.

آهسته شدن یا متوقف گردیدن حرکت روده یا محتویات روده است. علت آن چسبندگی روده به جهت عفونت یا مشکلات دیگر است.

افرادی هستند که اصلا تخلیه ندارند مگر با تنقیه با روغن یا آب و با مشکل تخیله می‌کنند که مبتلا به چسبندگی هستند.

علت دیگر گیر کردن محتویات روده در خمیدگی های روده است. امکان دارد چیز سختی یا سنگی خورده است و بین روده گیر کرده است که موجب بسته شدن روده می‌شود.

علت دیگر وجود تومور یا ورم ها یا پولیپ(گوشت اضافه) هایی در روده است که خارج از روده است و مجاور روده است و به روده فشار وارد می‌کند که در نتیجه روده باریک می‌شود.

گاهی هم علت انسداد روده «فتق» است.

نشانه‌ی انسداد روده

درد، دل پیچه در دور یا حوالی ناف، استفراغ، کشش دیوار شکم، دیوار شکم کشیده می‌شود و حرکات دوده ای روده از روی جداره‌ی شکم دیده می‌شود، شکم بزرگ می‌شود و هرچه غذا می‌خورد جمع می‌شود و شکم بزرگ می‌شود.

درمان بیماری انسداد روده

یکی از درمان های عمده‌ی آن خوردن روغن بنفشه است. خیلی معجزه آسا درمان می‌شود. در طب امروزی چسبندگی روده درمان ندارد بلکه عمل جراحی انجام می‌دهند و محل چسبندگی را می‌برند.

هر روز صبح ناشتا یک قاشق مربا خوری روغن بنفشه پایه کنجد بخورند زیرا درونی است.

درمان دیگر باذروج یعنی ریحان کوهی است. شاید همان بادرنج باشد.

حوک و انجیر هم درمان انسداد روده است. شاید چیزهای دیگر هم مانند تخم شربتی و اسفرزه درمان باشد.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo