« فهرست دروس
استاد سیدابوالفضل طباطبائی
خارج اصول

1403/07/22

بسم الله الرحمن الرحيم

کیفیت وجوب مقدمه - بررسی ادله اقوال - تتمه بررسی قول چهام (قول صاحب فصول)/مقدمة الواجب /الأوامر

 

موضوع: الأوامر/مقدمة الواجب /کیفیت وجوب مقدمه - بررسی ادله اقوال - تتمه بررسی قول چهام (قول صاحب فصول)

 

در باب مقدمه واجب، در حال بررسی کیفیت وجوب مقدمه بودیم و به‌اقوال و دلایل آن‌ها پرداختیم. گفتیم دراین‌باره پنج قول وجود دارد:

قول صاحب کفایه: مقدمه واجب را مطلق واجب می‌داند.

قول صاحب معالم: ایشان معتقدند که باید اراده ذی‌المقدمه وجود داشته باشد.

قول شیخ انصاری: ایشان بر این باورند که باید قصد توصل به ذی‌المقدمه وجود داشته باشد.

قول صاحب فصول: آنچه درباره قول ایشان و دلایل آن بیان شد، این بود که مقدمه موصله واجب است و نه مطلق مقدمه.

قول مرحوم شیخ عبدالکریم حائری و محقق عراقی و مرحوم نائینی: که به آن‌ها بعداً خواهیم پرداخت.

کلام در بررسی قول چهارم (قول صاحب فصول) بود، سه دلیل از ادله ایشان را ذکر کردیم که یا تأیید شد یا مورد مناقشه قرار گرفت و از آن گذشتیم.

دلایل صاحب فصول:

دلیل اول: آنچه از ملازمه میان مقدمه و ذی‌المقدمه برای عقل قابل درک است، همان ملازمه میان مقدمه موصله و ذی‌المقدمه است. در سایر موارد که مقدمه به ذی‌المقدمه نمی‌رسد، ملازمه میان آن دو برای عقل قابل درک نیست.

به‌تعبیری دیگر، ایشان بر این باورند که مقدمه موصله واجب است و اگر مقدمه موصله نباشد، ما را به ذی‌المقدمه نمی‌رساند و درنتیجه واجب نیست.

دلیل دوم: امکان وجدانی تقیید مقدمه به قید موصله بودن از جانب مولا وجود دارد؛ یعنی وجداناً ممکن است که مولا قید بزند اتیان مقدمه را به اینکه حتماً باید موصله باشد. همین‌که امکان تقیید وجود دارد، نشان می‌دهد که دایره حکم عقل به‌وجوب مقدمه نیز مضیق و محدود به‌همین موصله بودن است.

دلیل سوم: استدلال به غرض مولا از ایجاب مقدمه است؛ یعنی آنچه بر مکلف واجب است، تحصیل غرض مولا است و لا غیر. همانا غرض مولا ایصال به ذی‌المقدمه است و نه تمکن. ازاین‌رو، باید مقدمه موصله واجب باشد تا غرض مولا تحقق یابد.

تتمه بحث:

مطلب اول: تأملی در تشخیص غرض مولا از ایجاب مقدمه

قبل از این، از ناحیه صاحب فصول بیان شد که آنچه بر مکلف واجب است، تحصیل غرض مولا است و لا غیر. غرض مولا از ایجاب مقدمه همانا ایصال به ذی‌المقدمه است؛ بنابراین، مقدمه موصله واجب است و نه مطلق.

به‌عنوان‌مثال، وقتی‌که یک نردبان را کنار دیوار گذاشتید، بلافاصله بالا نمی‌روید. ممکن است بگذارید و یکی دو ساعت بعد بالا بروید. ایصال به ذی‌المقدمه در اینجا محقق نشده، اما تمکن برای شما فراهم شده است.

مثالی دیگر؛ وقتی‌که وضو می‌گیرید، ممکن است بلافاصله نماز نخوانید، اما وضو باعث تمکن شما از اقامه صلاة می‌شود؛ بنابراین، ما باید غرض مولا را تمکن از ایصال به ذی‌المقدمه بدانیم نه صرفاً ایصال.

در مقام اشکال گفته شد که غرض مولا تمکن از ایصال است، نه خود ایصال به ذی‌المقدمه؛ اما در اینجا باید تأملی داشته باشیم که آیا مولا در ایجاب مقدمه تنها یک غرض داشته است یا بیشتر؟

به‌نظر می‌رسد که مولا در اینجا دو غرض دارد:

    1. غرض ابتدایی

    2. غرض نهایی

غرض ابتدایی: تمکن از انجام عملی خاص، مانند رفتن به پشت‌بام یا اقامه نماز که در ضمن مثال توضیح دادیم.

غرض نهایی: ایصال به ذی‌المقدمه و انجام عمل مورد نظر.

شکی نیست که غرض نهایی مولا از ایجاب مقدمه همانا ایصال است و نه تمکن؛ زیرا هدف نهایی او از ایجاب، رساندن و رسیدن مکلف به‌مقام عمل، یعنی دست‌یابی و تحقق بخشیدن به ذی‌المقدمه است. خلاصه اینکه، وقتی وضو را واجب می‌کند، درنهایت می‌خواهد که ما نماز بخوانیم و به‌نماز برسیم.

اگرچه ممکن است غرض ابتدایی مولا همان تمکن باشد، چراکه مولا می‌گوید اگر او تمکن پیدا کند، با رویه انقیاد و عقل که دارد، به ذی‌المقدمه خواهد رسید، ولی تنها تمکن عبد نمی‌تواند مولا را راضی کند؛ بلکه باید ایصال حاصل شود.

پس شاید حق با صاحب فصول باشد که مقدمه موصله باید واجب باشد.

مطلب دوم:

نکته دیگری که می‌خواهیم مطرح کنیم اشکالی است که بر صاحب فصول شده و این اشکال موجب تأسیس قول دیگری گردیده است که همانا قول مرحوم حائری و محقق عراقی و در کلمات مرحوم نائینی هم بیان شده است.

این قول به‌وجود آمده تا از اشکال اساسی مطرح‌شده در قول صاحب فصول فرار کند. آنچه آن‌ها مشاهده کردند این بود که وجوب مقدمه موصله می‌تواند منجر به دور شود.

این اشکال، با دو تقریر مطرح می‌شود.

بیان و تقریر اول در اشکال دور:

وجوب مقدمه متوقف بر وجوب ذی‌المقدمه است و در این موضوع تردیدی نیست؛ بنابراین، وجوب غیری مقدمه متوقف بر وجوب نفسی ذی‌المقدمه است؛ اما قول صاحب فصول در مقدمه موصله یک مطلب معکوسی به‌وجود می‌آورد و مستلزم این است که وجوب ذی‌المقدمه متوقف بر مقدمه شود، که این امر دور را به‌وجود می‌آورد. به این صورت که وقتی می‌گویید مقدمه واجب است، در حالتی که موصله باشد، موصله بودنش زمانی محقق می‌شود که ذی‌المقدمه وجود داشته باشد. اگر ذی‌المقدمه تحقق پیدا نکند، مقدمه وجوب پیدا نمی‌کند و از مقدمات مؤخره محسوب می‌شود؛ بنابراین، وجوب ذی‌المقدمه، وجوب مقدمی برای مقدمه است. درنتیجه، وجوب مقدمه متوقف بر وجوب ذی‌المقدمه است و این همان دور است.

به‌عبارتی‌دیگر اگر بگوییم مقدمه موصله واجب است، موجب دور بین وجوب مقدمه و وجود ذی‌المقدمه خواهیم شد. در اینجا، دو نوع دوری مطرح است:

دور در وجوب: مقدمه به ذی‌المقدمه وابسته است، به‌طوری‌که وجود ذی‌المقدمه بستگی به‌وجود مقدمه دارد. لذا وجوب مقدمه متوقف بر وجوب ذی‌المقدمه است. این نکته همه‌جا قبول شده است؛ یعنی تا ذی‌المقدمه واجب نشود، وجوب مقدمه نیز محقق نمی‌شود.

دور در وجود: بر فرض اینکه مقدمه موصله وجود داشته باشد، ذی‌المقدمه هم متوقف بر آن خواهد بود؛ بنابراین، ما از نظر وجوب در دور خواهیم ماند.

خلاصه اینکه، وجوب مقدمه متوقف بر وجوب ذی‌المقدمه است، زیرا وجوب مقدمه ناشی از وجوب ذی‌المقدمه است و این معضل دور را به‌دنبال دارد.

درحقیقت، همین اشکال نیز سبب شده که برخی از اعلام به‌سراغ مقدمه حال الایصال رفته‌اند.

خلاصه بحث:

مبحث اصلی اینجا حول دوری است که در وجوب مقدمه و وجود ذی‌المقدمه ایجاد می‌شود. طبق نظر صاحب فصول، وجوب مقدمه متوقف بر وجوب ذی‌المقدمه است؛ یعنی وجوب مقدمه از وجوب ذی‌المقدمه ناشی می‌شود. این دوری باعث شده که برخی از علمای اصول، به‌دنبال بیان راهی برای حل مشکل دور باشند.

پاسخ به‌اشکال:

بیان دور در وجوب:

دور در وجوب نشان می‌دهد که وجوب مقدمه به‌وجود ذی‌المقدمه وابسته است، زیرا تا ذی‌المقدمه واجب نشود، مقدمه هم واجب نمی‌شود. به‌همین دلیل، برخی از اعلام به‌بیان عالم ایصال پرداختند.

پاسخ این اشکال در بیان مرحوم سید خویی آمده است. ایشان در «مصباح الفقاهة» پیشنهادی ارائه داده که این دور را برطرف می‌کند. وی بیان می‌کند که در ذی‌المقدمه، دو نوع وجوب داریم:

    1. وجوب نفسی: که خودبه‌خود واجب است (مثلاً وجوب حج)؛

    2. وجوب غیری: که به‌خاطر دیگری واجب می‌شود.

سید خویی معتقد است که وجوب نفسی متوقف علیه وجوب مقدمه است، اما وجوب غیری آن متوقف بر وجوب مقدمه است. درنتیجه، اشکالی بر اساس این وجود ندارد که به‌محض اینکه یک چیزی واجب شد، مقدمه موصله آن نیز واجب می‌شود. مقدمه موصله نیز وجوب آن متوقف بر وجوب غیری ذی‌المقدمه است و در اینجا راهی برای دور وجود ندارد. دور در جایی است که متوقف و متوقف علیه دو چیز نباشند؛ متوقف علیه، وجوب نفسی ذی‌المقدمه است و متوقف بر وجوب ذی‌المقدمه، وجوب غیری آن است. اجتماع وجوب نفسی و غیری نیز اشکالی ندارد؛ مثلاً در نماز ظهر، وجوب نفسی برای خودش و وجوب غیری برای نماز عصر وجود دارد.

بیان و تقریر دوم در اشکال دور:

دور می‌تواند در وجود ذی‌المقدمه باشد. وجود و تحقق ذی‌المقدمه زمانی است که مقدمه بیاید، بنابراین وجود ذی‌المقدمه متوقف بر وجود مقدمه است. به‌عنوان‌مثال، تا وقتی‌که مسافت پیموده نشود یا مقدمات اتیان عمل جمع‌آوری نشود، ذی‌المقدمه (مثل انجام مناسک حج) به‌وجود نمی‌آید.

یا مانند کون علی السطح که وجودش بعد از بالا رفتن از پله است. اگر بگوییم مقدمه موصله است، این موصله کی مقدمه موصله می‌شود؟ زمانی‌که ذی‌المقدمه بیاید. پس تحقق این مقدمه متوقف بر وجود و تحقق ذی‌المقدمه است و تا ذی‌المقدمه نیاید، مقدمه محقق نمی‌شود. به‌عبارت‌دیگر، وجود مقدمه متوقف بر ذی‌المقدمه و بالعکس می‌شود. این مطلب به دور منجر می‌شود.

پاسخ:

وجود ذی‌المقدمه بر وجود مقدمه متوقف است، اما بنا بر قول موصله، وجود مقدمه توقف خارجی بر وجود ذی‌المقدمه ندارد که در خارج بر آن متوقف باشد، بلکه در کشف از این است که این موصله است و باید بعداً بیاید. آمدن امر در رتبه بعد موجب نمی‌شود که این در رتبه قبل وجود داشته باشد، بلکه کشف از موصله بودنش است، نه اینکه امر محققش باشد.

بنابراین، در هر دو صورت دوری که مطرح شد به‌عنوان اشکال قابل دفاع است، یعنی دور حاصل نمی‌شود؛ به‌عبارتی‌دیگر، اگرچه از حیث وجودی ممکن است دوری به‌نظر برسد، اما از منظر منطقی به این دور منتهی نمی‌شود.

نتیجه‌گیری:

به‌طورکلی، می‌توان گفت که نظر صاحب فصول در هر دو مقام (غرض مولا و دوری) قابل دفاع است. غرض نهایی مولا ایصال به ذی‌المقدمه است و دور مطرح‌شده در اشکال دیگری قابل حل است و اشکالی اساسی به‌شمار نمی‌آید.

logo