« فهرست دروس
درس مهدویت استاد نجم‌الدین طبسی

99/12/06

بسم الله الرحمن الرحیم

/ گونه شناسی روایات آخر الزمانی ابو هریره/شاخصه‌های ظهور و حکومت امام زمان

موضوع: شاخصههای ظهور و حکومت امام زمان / گونه شناسی روایات آخر الزمانی ابو هریره/

 

بحث ما پیرامون نمونه روایات ابو هریره بود که از او چه تعداد روایات مهدوی نقل شده است و نوع ادبیات روایات او در ارتباط با مهدویت چگونه است، تا اینجا معلوم شد که معمولا سنخ روایات او به این گونه است که نقش را به حضرت عیسی علیه‌السلام میدهد و امام عصر علیه‌السلام اگر باشد در حاشیه است.

روایت چهل و پنجم:

الأنبياء إخوة لعلّات، أمّهاتهم شتّى، و دينهم واحد. فأنا أولى النّاس بعيسى بن مريم، لأنّه لم يكن بيني و بينه نبيّ، فإذا رأيتموه فاعرفوه، فإنّه رجل مربوع إلى الحمرة و البياض، بين ممصّرتين، كأنّ رأسه يقطر و لم يصبه بلل. و إنّه يكسر الصّليب، و يقتل الخنزير، و يفيض المال، حتّى يهلك اللّه في زمانه الملل كلّها غير الإسلام، و حتّى يهلك اللّه في زمانه مسيح الضّلال الأعور الكذّاب، و تقع الأمنة في الأرض حتّى يرعى الأسد مع الإبل، و النّمر مع البقر، و الذّئاب مع الغنم، و يلعب الصّبيان بالحيّات، و لا يعضّ بعضهم بعضا. ثمّ يبقى في الأرض أربعين سنة، ثمّ يموت، يصلّي عليه المسلمون، و يدفنونه.[1]

« پيامبران از جانب پدر با یکدیگر برادراند، مادرانشان مختلف است و آئين‌شان يكى است ، من سزاوارترين مردم نسبت به عيسى بن مريم هستم، چرا كه بين من و او پيامبرى نيست، پس هنگامی که او را دیدید پس او را بشناسيد، مردى چهارشانه و درشت اندام و سرخ و سفيدگونه است، دو پیراهن زرد رنگ پوشیده گویا سر او روغنمالی شده در حالی که خیس نیست. صليب را مى‌شكند و خوك‌ را مى‌كشد و نقدینگی فراوان میشود تا اینکه خداوند در زمان او تمام ملل غیر اسلام را از بین میبرد و خداوند در زمان او مسیح ضلال (یعنی دجال)، به او مسیح گفته میشود چون یک چشم ندارد و محو) کور و کذاب را هلاک میکند و امنیت در زمین فراگیر میشود تا اینکه شیر با شتر میچرد، و پلنگ در کنار گاو، و گرگها در کنار گوسفندان، بچهها با مارها بازی میکنند وهمدیگر را نمیگزند سپس چهل سال در زمین باقی میماند سپس فوت کند و مسلمانان بر او نماز بخوانند و او را دفن کنند.»

در این روایت بعضی از علائم ظهور امام زمان برای حضرت عیسی علیه‌السلام بیان شده است.

عامه به این روایت خیلی بها دادهاند، پنج صفحه منبع دارد؛ اما یک منبع شیعی ندارد. علمای ما این روایت را دیدند و از آن اعراض کردند.

منابع روایت:

مسند الطيالسي: ص 335 ح 2575 از ابو هریره

المصنّف لعبد الرزّاق: ج 11 ص 401 ح از ابو هریره

3. الفتن لابن حمّاد: ج 2 ص 575 ح 1608- از عبد الرزّاق، با کمی تفاوت و ص 579 ح 1620 و ص 580 ح 1624- به سند دیگر از كعب، و به پیامبر صلی‌الله علیه و آله نسبت نمیدهد و ص 580 ح 1623- به سند دیگر از أبو هريرة،و به پیامبر صلی‌الله علیه و آله نسبت نمیدهد:

يلبث عيسى بن مريم في الأرض أربعين سنة، لو قال للبطحاء: سيلي عسلا، لسالت عسلا. « عیسی بن مریم علیه‌السلام چهل سال در زمین میماند، (آنچنان عیسی نفوذ و بسط ید و تصرف تکوینی دارد که) اگر به بطحاء (زمین محل عبور باران) بگوید عسل جاری کند، جاری میکند.»[2]

و ص 581 ح از أرطأة و ص 663 ح به سند دیگر، از عبد اللّه.

4. المصنّف لابن أبي شيبة: ج 15 ص 158 ح 19372- از أبو هريرة، و در آن: «... سبط الرّأس ... يضع الجزية، و يقاتل ... و تقع الأمانة في زمانه حتّى ترتع الأسود ... و النّمور ... فيلبث في الأرض ما شاء اللّه، ثمّ يتوفّى، فيصلّي عليه المسلمون».

مسند أحمد: ج 2 ص از ابو هريرة.

ادبیات این روایت با ادبیات روایات ما نمیسازد، نزول حضرت عیسی علیه‌السلام در روایات ما نیز بیان شده که حضرت عیسی میآید اما ایشان تابع و فرمانبر حضرت مهدی علیه‌السلام خواهد بود و محوریت با امام عصر علیه‌السلام است.

روایت چهل و ششم:

يقتل ابن مريم الدّجّال بباب لدّ.[3] « ابن مریم دجال را در باب لدّ میکشد.»

لدّ: منطقهای در فلسطین و جایگاهی در جبل افیق، آن هم عقبهای است و آن هم در فلسطین در نابلس است، بالاخره طبق روایات عامه دجال در فلسطین کشته میشود اما روایات ما غیر از این است، طبق روایت معلی بن خنیس، امام عصر علیه‌السلام دجال را در کناسه کوفه (محل ریختن آشغال) به دار میآویزد.

این روایت را ابن حماد از ابو هریره از پیامبر اکرم صلی‌الله علیه و آله نقل میکند که سخن از دجال به میان آمد، پیامبر صلی‌الله علیه و آله فرمود:

و الّذي نفسي بيده ليقتله ابن مريم بباب لدّ.[4]

این روایت هیچ منبع شیعی حتی از معاصران ندارد.

روایت چهل و هفتم:

لا ينتهي ناس عن غزو هذا البيت حتّى يغزوه جيش، حتّى إذا كانوا بالبيداء (أو ببيداء) من‌ الأرض‌ خسف‌ بأوّلهم و آخرهم، (و لم ينج أوسطهم). قلت: فإن كان فيهم من يكره؟ قال: يبعثهم اللّه على ما في أنفسهم.[5]

« مردم از جنگ این بیت (کعبه) خلاص نشدهاند که لشگری به جنگ بیت میآید. هنگامی که به بیداء برسند اول و آخر آنها را زمین فرو میبرد ( و وسطیها هم نجات نمییابند). گفتم: اگر در بین آنها کسی باشد که او را مجبور کردهاند؟ گفت: خداوند آنها را بر طبق نیاتشان برمیانگیزد.»

این روایت را صفیه و عایشه نقل میکنند. سنن نسائی این روایت را از ابو هریره نقل میکند اما در مصادر ما اصلا نیامده است، فقط مرحوم آیت الله نجفی در ملحقات احقاق حق نقل کرده و تصریح میکند که از متقی هندی نقل میکند.

روایت چهل و هشتم:

این روایت مربوط به سفیانی است، سفیانی در روایات ما و اهل سنت مشترک است، مستدرک حاکم این روایت را نقل میکند و آن را تصحیح میکند، میگوید:

هذا حديث صحيح الإسناد على شرط الشيخين، و لم يخرّجاه.[6] « سند این حدیث بنا بر شرط شیخین (مسلم و بخاری) صحیح است ولی این دو آن را نقل نکردند.»

صحبت در این است که عدم نقل مسلم و بخاری مذمت و قدح است یا نه؟ ما در بحث سقیفه و صفین عرض کردیم که صرف نقل نکردن بخاری و مسلم نزد بعضی نشانه ضعف است ولی اخیرا البانی این مطلب را رد میکند.

يخرج رجل يقال له: السّفيانيّ، في عمق دمشق، و عامّة من يتبعه من كلب، فيقتل حتّى يبقر بطون النساء، و يقتل الصّبيان، فتجمع لهم قيس فيقتلها، حتّى لا يمنع ذنب تلعة. و يخرج رجل من أهل بيتي في الحرّة فيبلغ السفيانيّ، فيبعث إليه جندا من جنده فيهزمهم، فيسير إليه السّفيانيّ بمن معه، حتّى إذا صار ببيداء من الأرض خسف بهم، فلا ينجو منهم إلّا المخبر عنهم.

« مردى از مرکز دمشق به نام سفيانى خروج مى‌كند و تمام افرادى كه از او تبعیت و پیروی مى‌كنند از طايفه كلب هستند. پس، كشتار مى‌كنند؛ حتّى شكم زنها را مى‌درند و بچّه‌ها را مى‌كشند. آنگاه طايفه قيس با او جنگ مى‌كنند و همگى كشته مى‌شوند و كسى كه بتواند مقاومت كند نمى‌ماند. در اين هنگام مردى از خاندان من در مكّه مكرّمه قيام مى‌كند و خبر قيامش به سفيانى مى‌رسد.»

پس، از لشكريان خود جمعيّتى را به جنگ او مى‌فرستد و خود با لشكريانش به طرف مكّه معظّمه حركت مى‌كند. وقتى كه به سرزمين بيداء (در نزديكى مكّه مكرّمه) مى‌رسند به امر خداوند، زمين آنها را فرومى‌برد و نمى‌ماند از آن لشكر مگر خبردهنده‌اى [كه خبر نابودى لشكر را به مكّه معظّمه يا شام مى‌رساند].

منابع روایت:

مستدرك الحاكم: ج 4 ص 520 از ابو هریره

عقد الدرر: ص 108 ب 4 ف از مستدرك الحاكم

الدّر المنثور: ج 5 ص از مستدرك الحاكم، با کمی تفاوت.

جمع الجوامع: ج 1 ص از مستدرك الحاكم، از أبو هريرة.

عرف السيوطي، الحاوي: ج 2 ص از الحاكم.

جامع الأحاديث: ج 8 ص 77 ح مرسلا، از أبو هريرة

برهان المتّقي: ص 113 ب 4 ف 2 ح از مستدرك الحاكم‌

این روایت هیچ مدرک شیعی ندارد، تنها مرحوم آیت الله نجفی در احقاق الحق از برهان متقی هندی و عقد الدرر نقل میکند.

اینها بخشی از روایات آخر الزمانی ابو هریره بود، که نقل کردیم؛ تا مکتب و جهتگیری روایی او در مورد آخر الزمان و امام مهدی مشخص شود.

 


[1] معجم الأحاديث الإمام المهدي علیه‌السلام. ؛ ج‌2 ؛ ص458
[2] همین کسانی که ولایت تکوینی را برای ائمه علیهم‌السلام قبول ندارند و منکر هستند و به شیعه نسبت غلو می‌دهند خودشان این ولایت را برای حضرت عیسی علیه‌السلام قبول دارند در حالی که خود آن‌ها قبول دارند که حضرت عیسی علیه‌السلام پشت سر حضرت مهدی علیه‌السلام نماز می‌خواند و در حالی که امامت ابو بکر را دلیل بر خلافت و امامت او می‌دانند ولی در عین حال وقتی به ائمه علیهم‌السلام می‌رسند همه فضائل را استکثار می‌دانند اما برای دیگران هیچ مشکلی ندارد، روایتی داریم که امام صادق علیه‌السلام بعد از رحلت امام باقر علیه‌السلام، امام باقر را می‌بینند، به خاطر این روایت به شیعه نسبت غلو می‌دهند در حالی که سیوطی از شخصی نقل می‌کند که می‌گوید: من در بیداری شصت مرتبه پیامبر صلی‌الله علیه و آله. را دیدم! این مشکلی ندارد اما نسبت به شیعه اگر نقل شود که امام صادق بعد از وفات پدرشان یک مرتبه امام باقر را دیدند، غلو است
[3] معجم الأحاديث الإمام المهدي علیه‌السلام. ؛ ج‌2 ؛ ص469
[4] همان.
[5] معجم الأحاديث الإمام المهدي علیه‌السلام. ؛ ج‌2 ؛ ص370
[6] معجم الأحاديث الإمام المهدي علیه‌السلام ؛ ج‌2 ؛ ص388.
logo