99/11/08
بسم الله الرحمن الرحیم
/ گونه شناسی روایات آخر الزمانی ابو هریره/شاخصههای ظهور و حکومت امام زمان
موضوع: شاخصههای ظهور و حکومت امام زمان / گونه شناسی روایات آخر الزمانی ابو هریره/
روایت یازدهم:
غالية المواعظ نعمان بن محمود الوسی: ج 1 ص كما في سنن أبي داود، مرسلا
عن ابی هریرة عن رسول الله صلیالله علیه و آله: لو لم يبق من الدّنيا إلّا يوم (قال زائدة في حديثه) لطوّل اللّه ذلك اليوم (ثمّ اتّفقوا) حتّى يبعث فيه رجلا منّي (أو) من أهل بيتي، يواطئ اسمه اسمي، و اسم أبيه اسم أبي (زاد حديث فطر) يملأ الأرض قسطا و عدلا كما ملئت ظلما و جورا.[1]
« اگر از این دنیا جز یک روز باقی نمانده باشد هر آینه خداوند آن روز را طولانی میکند تا مردی از من یا از اهل بیت من در آن برانگیزد که اسم او اسم من است و اسم پدر او اسم پدر من است، زمین را از قسط و عدل پر میکند همچنان که از ظلم و جور پر شده است.»
این روایت را از عبد الله نقل میکنند و همین روایت را از ابو هریره نقل میکنند، « اسم أبیه اسم أبی» این از روایات مشکله است چه همان نقل ابو داوود باشد که از عبد الله نقل میکند و چه نقل بعدیها باشد که این روایت را مرسلا از ابو هریره نقل میکنند.
این روایت مشکل دارد و این روایت به این نحو در کتابهای ما نیامده است و اگر آمده باشد مستند آن خود کتابهای عامه است. غیبت طوسی این سند را میآورد ولی اختلاف دارد اما سند آن عامی است. مجمع البیان همین روایت را میآورد اما عبارت «اسم أبیه اسم أبی» در آن نیامده است، ابن طاووس این روایت را میآورد و تصریح میکند که از فتن سلیلی میآورد یعنی از منابع عامه نقل میکند، ابن بطریق هم در کتاب عمده همین روایت را میآورد اما همان سنن ابو داوود است و از جمع بین صحاح ستین میآورد یعنی از کتب عامه نقل میکند، کشف الغمة هم که تصریح میکند که از سنن ابو داوود نقل میکند. روایات کشف الغمة معمولا از کتب عامه است، اثبات الهداة نیز این روایت را از کشف الغمة نقل میکند. بحار الانوار هم از شیخ طوسی نقل میکند که سند آن عامی است، غایة المرام هم از جمع بین صحاح نقل میکند یعنی عبارت «اسم أبیه اسم أبی» از طرق خاصه نیامده است.
مرحوم والد ما به این اشکال و شبهه پاسخ دادهاند. ایشان اولا روایت را بررسی سندی میکند و روایت را از کتاب مناقب شافعی نقل میکند و میفرماید:
ذكر هذا الحديث قال فيه: و زاد زائدة في روايته لو لم يبق من الدنيا الا يوم لطول اللّه ذلك اليوم حتى يبعث اللّه رجلا منى او من اهل بيتي يواطىء إسمه إسمى و إسم ابيه اسم ابي يملأ الارض قسطا و عدلا كما ملئت جورا و ظلما. و في معظم روايات الحفاظ و الثقات من نقلة الاخبار اسمه إسمي فقط و الذي رواه و اسم أبيه اسم أبي فهو زائدة و هو ممن بزيد في الحديث و ان صح فمعناه و اسم أبيه اسم ابنى الحسين و كنيته أبو عبد اللّه فجعل الكنية إسما كناية عنه انه من ولد الحسين دون الحسن و يحتمل انه قال: إسم ابيه اسم ابنى اي الحسن و والد (المهدي) إسمه حسن فيكون الراوي قد توهم قوله ابني فصحفه، فقال: أبى فوجب حمله على هذا جمعا بين الروايات و هذا تكلف في تأويل هذه الرواية و القول الفصل في ذلك ان الامام احمد مع ضبطه و اتقانه روى هذا الحديث في مسنده في عدة مواضع و إسمه إسمي لم يبق للمنصف مجال للشك في ان قوله اسم ابيه اسم ابي من زيادات زائدة سيما بعد تحقيق المحدث المحقق المدقق الكنجي رضي اللّه عنه و على فرض صحتها فان لها توجيها احسن من توجيهه ذكره العلامة المتتبع الباحث الشيخ محمد رضا ابن العلامة الشيخ محمد مؤمن الشهير بالأمامي المدرس في كتابه «جنات الخلود» ان إمامنا الحادي عشر علیهالسلام له إسمان أحدهما عبد اللّه و ثانيهما الحسن فعلى الأول يرتفع الاشكال بحذافيره و يصح حينئذ قول الراوي و اسم ابيه إسم أبي.
و ذكر شيخنا علامة عصره و وحيد زمانه العلامة البحاثة شيخ المحدثين الشيخ الحاج ميرزا حسين النوري الطبرسى أعلى اللّه مقامه المتوفى سنة 1320 فى كتابه «النجم الثاقب في أحوال الامام الغائب» نقلا عن كتاب «هداية السعداء» تأليف ملك العلماء الدولة آبادي صاحب التفسير الشهير ب «البحر المواج» ما ترجمته لما بلغ وقت ظهور الامام (المهدي) السيد محمد بن عبد اللّه أبي القاسم انتهى و نقل عن العلامة الملامعين الهروي في تفسيره المسمى ب «اسرار الفاتحة» قوله بان إسمه محمد و إسم أبيه عبد اللّه و كنيته ابو القاسم إنتهى.
فيصح أن يقال: ان المراد من الأب الجد و قد صرح بهذا غير واحد من المؤلفين. قال العلامة الشيخ محمد بن طلحة العدوي النصيبي الشافعي في كتابه «مطالب السؤل» الجزء الثاني ص 85 ما لفظه: «إطلاق لفظ الأب على الجد الأعلى شايع في لسان العرب و قد نطق القرآن الكريم بذلك فقالى تعالى: (مِلَّةَ أَبِيكُمْ إِبْراهِيمَ) و قال تعالى حكاية عن يوسف عليه السلام: (وَ اتَّبَعْتُ مِلَّةَ آبائِي إِبْراهِيمَ وَ إِسْحاقَ وَ يَعْقُوبَ) و نطق بذلك النبي في حديث الاسراء انه قال: (قلت من هذا؟ قال: أبوك ابراهيم) فعلم ان لفظة الأب تطلق على الجد و إن علا. انتهى.[2]
« زائده در روایت عبارت "اسم أبیه اسم ابی" را اضافه کرده است. گنجی شافعی از ترمذی این حدیث را نقل کرده ولی "اسم أبیه اسم ابی" را ندارد و در بیشتر روایات حفاظ و ثقات این عبارت نیست.
و اگر صحیح باشد پس معنای آن است که اسم پدر او اسم فرزندم حسین و کنیه او ابو عبد الله پس کنیه را اسم قرار داد کنایه از او که او از فرزندان حسین است نه حسن و محتمل است که او گفته اسم پدر او اسم فرزندم یعنی حسن است و والد مهدی اسمش حسن است پس راوی توهم کرده ابنی را أبی گفته پس حمل آن بر این واجب است به جهت اینکه بین روایات را جمع کنیم و این تکلف در تاویل این روایت است و قول فصل در آن اینکه امام احمد با ضبط و اتقانی که دارد این حدیث را در چند جای مسندش آورده و در آن فقط "اسمه اسمی" است.
برای انسان منصف مجالی برای شک در این مطلب باقی نمیماند که عبارت "اسم ابیه اسم ابی" از زیادات زائده است مخصوصا بعد از تحقیق محدث محقق مدقق کنجی ره و بر فرض صحت آن پس برای آن توجیهی نیکوتر از توجیهی که علامه متتبع باحث شیخ محمد رضا ابن علامه شیخ محمد مومن مشهور به امامی مدرس در کتابش جنات الخلود که امام یازدهم برای او دو اسم است یکی عبد الله و اسم دوم حسن پس بنابر اسم اول اشکال مرتفع میشود و قول راوی صحیح میباشد اسم ابیه اسم ابی.
استاد ما علامه عصرش و وحید زمانش علامه بحاث شیخ محدثین شیخ حاج میرزا حسین نوری طبرسی متوفای سال 1320 در کتابش النجم الثاقب فی احوال الامام الغائب به نقل از کتاب هدایة السعداء تالیف ملک العلماء الدولة آبادی صاحب تفسیر مشهور به بحر مواج ذکر کرده که آنچه ترجمه آن است: هنگامی که وقت ظهور امام مهدی سید محمد بن عبد الله ابو القاسم برسد.
پس صحیح است که گفته شود: مراد از أب جد است و به این مطلب بیش از یک نفر از مولفین تصریح کردند. علامه شیخ محمد بن طلحه عدوی نصیبی شافعی در کتابش مطالب السوال جزء دوم ص 85 آورده: اطلاق لفظ أب بر جد اعلی در لسان عرب شایع است و قرآن کریم به آن نطق کرده "ملة أبیکم إبراهیم" و به حکایت از یوسف فرمود: "و اتبعت ملة آبائی إبراهیم و اسحاق و یعقوب" و پیامبر صلیالله علیه و آله هم در حدیث اسراء به آن نطق کرد فرمود: "گفتم: این کیست؟ گفت: پدرت ابراهیم" پس دانسته شد که لفظ أب بر جد هم اطلاق میشود.»
پس ایشان اولا خود روایت را تضعیف میکنند و میگویند در آن دست برده شده است یا تصحیف است، اگر این را نپذیریم توجیهات دیگری بکنیم اسم ابیه اسم ابنی بوده یا اسم ابیه اسم نبی بوده است.
به هر حال این روایتی که از ابو هریره نقل شده است در کنار دیگر روایات او بیانگر این است که روایات ابو هریره یکدست و صاف نیست.