99/11/04
بسم الله الرحمن الرحیم
/ امنیت فراگیر/شاخصههای ظهور و حکومت امام زمان
موضوع: شاخصههای ظهور و حکومت امام زمان/ امنیت فراگیر/
روایات عامه پیرامون امنیت
ادامه بررسی سند روایت یازدهم (ابو هریره):
بحث ما پیرامون شاخصههای حکومت امام زمان بود، روایاتی که از عامه در مورد امنیت در دوران ظهور نقل شده است، رواتی را از مسند احمد بن حنبل از ابو هریره نقل کردیم. شخصیت ابو هریره را از دیدگاه خود اهل سنت بررسی کردیم و معلوم شد که این طور نیست که همه اهل سنت او را قبول داشته باشند و مسئله اتهام او به کذب و جعل از همان اول مطرح بوده و امثال عایشه، مروان و عمر او را رمی به کذب و جعل میکردند، بعضی نسبت به او تعبیر عدو الله داشته برخی از او سوال میکردند این روایات از کجا میگوئی و بعضی میگفتند فقط روایات جنت و نار او را میپذیریم و این مطالب از کتاب ذهبی بود و خودشان نقل میکنند که اینقدر که او از پیامبر صلیالله علیه و آله روایت نقل کرده، مهاجرین و انصار و عایشه همسر پیامبر نقل نکردند. و حجم روایات او از همه اصحاب بیشتر است: یعنی 5374 حدیث.
شخصیت ابو هریره در کتب خاصه
ایشان در کتب اربعه چندان حدیثی ندارد لذا مرحوم خوئی در مورد او صحبت نمیکند اما مرحوم نمازی در جلد هشت در کنی چند نفر به نام ابو هریره را نقل میکند و در مورد ابو هریره دوسی میفرماید:
أبو هريرة الدّوسيّ الصّحابيّ:
هو الكذّاب المشهور. ذكرناه مفصّلا في مستدرك السفينة ج 10/ 509 لغة «هرر». و له 5374 حديثا منها 446 حديثا في صحيح البخاري؛ كما ذكره العلّامة شرف الدين في كتابه الموسوم ب «أبو هريرة» نقلا عن كتب العامّة.[1]
مرحوم نمازی به صراحت فرمودند « او کذاب مشهور است.» اما ذهبی نیز همین را درباره او میگوید اما در لفافه، وقتی گفته میشود که فقط روایات بهشت و جهنم را از او میپذیریم؛ این نشان میدهد که او مشکل دارد.
روایات او از روایات همه صحابه در صحیحین بیشتر است.
مرحوم تستری میفرماید:
أبو هريرة المعروف الكذّاب.
قال: مرّ في «عبد اللّه أبي هريرة» و قد اختلف في اسمه على نيّف و ثلاثين قولا. أقول: في الطبري: أنّ جارية بن قدامة الّذي بعثه أمير المؤمنين علیهالسلام لدفع بسر ابن أرطاة لمّا أتى المدينة من قبل معاوية فرآى أبا هريرة يصلّي بهم فهرب، قال: و اللّه! لو أخذت أبا سنّور لضربت عنقه و في الجزري: قيل لأبي هريرة: لم اكتنيت بأبي هريرة؟ قال: كنت أرعى غنم أهلي و كانت لي هريرة صغيرة، فكنت أضعها بالليل في شجرة فإذا كان النهار ذهبت بها معي فلعبت بها، فكنّوني أبا هريرة و في النهاية في حديث أبي هريرة: سئل عن الضبع؟ فقال: «الفرعل تلك نعجة من الغنم» الفرعل: ولد الضبع، أراد أنّها حلال كالشاة.
و في تذكرة سبط ابن الجوزي- بعد ذكر إرسال أمير المؤمنين علیهالسلام الأصبغ إلى معاوية-: قال الأصبغ لأبي هريرة، و كان بين يدي معاوية: أنت صاحب رسول اللّه صلیالله علیه و آله اقسم عليك باللّه الّذي لا إله إلّا هو! هل سمعت النبيّ صلیالله علیه و آله يقول يوم غدير خمّ في حقّ أمير المؤمنين: «من كنت مولاه فعليّ مولاه»؟ فقال: إي و اللّه! فقلت: فإذن يا أبا هريرة واليت عدوّه و عاديت وليّه، فتنفّس و قال: إنّا للّه و إنّا إليه راجعون، فتمعّر وجه معاوية! و قال لي: كفّ عن كلامك، لا تستطيع أن تخدع أهل الشام عن الطلب بدم عثمان و من أكاذيبه ما في سنن أبي داود نسبته إلى النبيّ صلیالله علیه و آله أنّه قال: ثلاث هزلهنّ جدّ: النكاح و الطلاق و الرجعة. و نسبته إليه صلیالله علیه و آله قال: ما أدري أ تبّع لعين هو أم لا؟ و ما أدري أ عزير نبيّ هو أم لا؟ و نسبته إليه صلیالله علیه و آله لا تضارّون في رؤية ربّكم إلّا كما تضارّون في رؤية الشمس في الظهيرة ليست في سحاب، أو البدر ليس في سحابة.
و في شرح النهج: ذكر الإسكافي: أنّ معاوية وضع قوما من الصحابة و التابعين على رواية أخبار قبيحة في عليّ علیهالسلام تقتضي الطعن فيه و البراءة منه، و جعل لهم على ذلك جعلا يرغب فيه، فاختلقوا ما أرضاه، منهم أبو هريرة (إلى أن قال) فروى أبو هريرة: أنّ عليّا خطب ابنة أبي جهل في حياة النبيّ صلیالله علیه و آله فأسخطه، فقال على المنبر: لا ها اللّه! لا تجتمع ابنة وليّ اللّه و ابنة عدوّ اللّه، أنّ فاطمة بضعة منّي يؤذيني ما يؤذيها، فإن كان عليّ يريد ابنة أبي جهل فليفارق ابنتي و ليفعل ما يريد.
و فيه: روى الأعمش: أنّ أبا هريرة لمّا قدم العراق مع معاوية عام الجماعة جاء إلى مسجد الكوفة (إلى أن قال) قال أبو هريرة: سمعت النبيّ يقول: «إنّ لكلّ نبيّ حرما و أنّ حرمي بالمدينة ما بين عير إلى ثور، فمن أحدث فيها حدثا فعليه لعنة اللّه و الملائكة و الناس أجمعين» و اشهد باللّه أنّ عليّا أحدث فيها، فلمّا بلغ قوله معاوية، أجازه و أكرمه و ولّاه أمارة المدينة.
و في كفاية الخزّاز في باب «ما روى أبو هريرة من النصّ على الاثني عشر عن النبيّ صلیالله علیه و آله»- بعد ذكر خبر-: قال أبو عليّ بن همّام: العجب كلّ العجب من أبي هريرة! يروي مثل هذه الأخبار ثمّ ينكر فضائل أهل البيت علیهمالسلام.[2]
« ابو هریره معروف به کذاب:
گفت:[3] در عبد الله ابو هریره ترجمه او گذشت و در اسم او بر بیش از سی قول اختلاف شده است. گویم: در تاریخ طبری آمده: جاریة بن قدامهای که امیر مومنان علیهالسلام او را برای دفع بسر بن ارطاة فرستاد، جاریه هنگامی که وارد مدینه شد دید ابو هریره امام جماعت است پس فرار کرد، جاریه گفت: به خدا قسم اگر این ابو سنور را میگرفتم گردنش را میزدم.
از جزری نقل شده که: به ابو هریره گفته شد: برای چه به ابو هریره کنیه یافتی؟ گفت: من گوسفندان اهلم را میچراندم و یک بچه گربه داشتم، شب آن را روی درختی قرار میدادم و چون روز میشد همراه خود میآوردم و با او بازی میکردم پس به ابو هریره کنیه دادند.
و در نهایه ابن اثیر در حدیث ابو هریره: از او راجع به کفتار سوال شد؟ گفت: این هم مثل بچه گوسفند میماند؛ یعنی میگوید کفتار مانند گوسفند حلال است.
و در تذکره سبط بن جوزی بعد از ذکر اینکه امیر مومنان علیهالسلام اصبغ بن نباته را نزد معاویه فرستاد، آمده: اصبغ به ابو هریره در حضور معاویه گفت: تو همراه رسول الله صلیالله علیه و آله بودی. تو را قسم میدهم به خدایی که جز او خدائی نیست! آیا شنیدی پیامبر صلیالله علیه و آله روز غدیر خم در حق امیر مؤمنان علیهالسلام فرمود: "من كنت مولاه فعليّ مولاه"، گفت: به خدا قسم شنیدم! گفتم: بنابراین ای ابو هریره دشمن او را دوست و ولی قرار دادی و ولی او را دشمن، گفت: إنّا للّه و إنّا إليه راجعون، پس چهره معاویه به هم ریخت! و به من گفت: از کلامت بپرهیز، نمیتوانی اهل شام را از طلب خون عثمان فریب دهی.
و از دروغهای او آنچه در سنن ابو داود آمده که او به پیامبر صلیالله علیه و آله نسبت داده که فرمود: سه چیز است که شوخی آن هم جدی است( واقع میشود): نکاح و طلاق و رجوع
و نسبت دادن او به پیامبر صلیالله علیه و آله که فرمود: رؤیت خداوند شما را ضرری نمیزند، مگر همان طور که رؤیت خورشیدی که در ظهر و در بین ابر نیست شما را ضرر میرساند. شاید مراد این است که خداوند نعوذ بالله جسم است و او را میبینید، همانند خورشید که گاهی در پس ابر است، که مانع از رؤیت میشود.
ابن ابی الحدید در شرح نهج البلاغه از اسکافی نقل میکند که معاویه قومی از صحابه و تابعین را برای روایت کردن اخبار قبیح در مورد علی علیهالسلام قرار داد که اقتضای طعن و برائت از او را دارد و برای آنها دستمزدی که به آن رغبت داشته باشند، قرار داد پس آنچه معاویه را راضی کند جعل کردند و ابو هریره از جمله آنها است. ابو هریره روایت کرد: علی برای دختر ابو جهل در زمان حیات پیامبر خطبه خواند پس پیامبر را خشمگین کرد . برای همین پیامبر بر منبر رفت و فرمود: نه به خدا! دختر ولی خدا با دختر دشمن خدا جمع نمیشود...
اعمش روایت کرد: هنگامی که ابو هریره سال جماعت (سال معاهده) همراه معاویه به عراق آمد، ابو هریره به مسجد کوفه آمد و گفت: شنیدم پیامبر صلیالله علیه و آله میفرمود: برای هر پیامبری حرمی است و حرم من مدینه است ما بین عیر و ثور کسی که خلافی در اینجا انجام دهد، لعنت خدا و ملائکه و همه مردم بر او باد. و قسم به خدا که علی علیهالسلام در اینجا خلاف کرد پس چون خبر به معاویه رسید، معاویه به او جایزه داد و او را اکرام کرد و او را والی مدینه قرار داد.»
شخصیت ابو هریره اینگونه است، محور شر و فتنه است و توجیهگر کارهای شجره ملعونه بود و از جعل احادیث ابایی نداشت و این شخص از لحاظ ما اعتبار ندارد؛ مگر روایاتی که جزو اقاریر او باشد. برای همین مناسب است در جلسات بعد گونه شناسی روایات آخر الزمانی ابو هریره را داشته باشیم؛ تا با سبک و جهت گیری او در این قبیل روایات آشنا شویم.[4]