99/10/14
بسم الله الرحمن الرحیم
/ امنیت فراگیر/شاخصههای ظهور و حکومت امام زمان
موضوع: شاخصههای ظهور و حکومت امام زمان/ امنیت فراگیر/
روایات عامه پیرامون امنیت
ادامه بررسی سند روایت هفتم
بحث ما پیرامون امنیت در دوران ظهور بود، تقریبا روایات شیعه در مورد امنیت اجتماعی و امنیت راهها تمام شد. البته روایت دیگری از شیخ طوسی نقل شده که بیان خواهیم کرد.
اما روایات عامه پیرامون امنیت را نقل میکردیم و روایتی را از صحیح بخاری آوردیم. بحث و بررسی نسبت به اعتبار صحیح بخاری را به زمان دیگری موکول میکنیم. اما همین قدر بگوئیم که اخیرا خود عامه انقلابی علیه کتاب بخاری به پا کردند، و به جز کتابهائی که نوشته شده اخیرا در مصر صحبت این است که باید صحیح بخاری تغییر داده بشود و باید حذفیاتی صورت بگیرد و باید تصفیه و پالایش بشود، یک سری از روایات اصلا از پیامبر اکرم صلیالله علیه و آله نیست و از جعلیات است و بعضی هم اصلا منکر هستند که این کتاب از بخاری باشد یا گفته میشود که بخاری فارسیزبان است و چنین قدرتی نداشته که صحیح را از غیر صحیح تشخیص بدهد و عدهای میگویند روایات صحیح بخاری همان حرفهای تورات است.
ادامه بررسی شخصیت خباب بن ارت:
خباب از شخصیتهای زجر کشیده و رنجدیده و در متن قضایا بوده و ششمین شخصی بود که اسلام آورد و او اصلا راه خودش را تغییر نداد، تا پیامبر اکرم صلیالله علیه و آله بود تابع رسول الله بود و در دورن امیر مومنان علیهالسلام تا آخر با حضرت بود وامیر مومنان علیهالسلام بر جنازه او نماز خواند.
فرزند مرحوم مامقانی میفرماید:
إن دراسة حياة المترجم تعطي اليقين- أو لا أقل الاطمئنان- بأنّه من يوم إسلامه إلى يوم وفاته لم يشذ عن الحق و اتّباع أهله، و أنّه جاهد في أوّل حياته و تحمّل التعذيب و الاضطهاد، و في آخر أيام حياته جاهد تحت لواء الحق، فلم ينقل عنه موقف واحد مشين، بل مواقفه كلّها مواقف مشرّفة، فعدّه ثقة جليلا أقلّ ما يوصف به، و اللّه العالم.[1]
« بررسی زندگی مترجم یقین یا لاقل اطمینان ایجاد میکند که او از روز اسلام آوردنش تا روز وفاتش از حق و تبعیت اهل آن تردیدی نداشت و اینکه او در اول حیاتش جهاد کرد و شکنجه و زجرها تحمل کرد و در آخر عمرش زیر لوای حق بود و از او حتی یک نقطه ضعف نقل نشده است بلکه مواضع او همه مواضع شرافتمندانه بود پس توصیف او به ثقه جلیل کمترین توصیف در حق او است.»
شیخ طوسی رحمهالله و ابن عبد البر و ابن منده گفتند او از صحابه پیامبر اکرم صلیالله علیه و آله بوده و در دوران جاهلیت در درگیریهای بین قبائل اسیر گرفته و در مکه فروخته شد.
مرحوم طریحی میفرماید:
و خبّاب- بالخاء المعجمة، و الباءين الموحّدتين بينهما ألف- ابن الأرتّ- بالألف و الراء و التاء الفوقانية المشدّدة- مات قبل الفتنة، ترحّم عليه علي علیهالسلام، فقال: «رحم اللّه خبّابا لقد أسلم راغبا، و هاجر طائعا، و عاش مجاهدا.[2]
« خباب قبل فتنه یعنی قبل قتل عثمان فوت شد و علی علیهالسلام بر او ترحم کرد، فرمود: خداوند خباب را رحمت کند، با رغبت اسلام آورد و از روی فرمانبری هجرت کرد و مجاهد زندگی کرد.»
مرحوم مامقانی میفرماید:
قوله: مات قبل الفتنة .. اشتباه؛ فإنّه على ما نصّ عليه جمع مات سنة تسع و ثلاثين، بعد أن شهد صفّين و النهروان مع أمير المؤمنين علیهالسلام. اللّهم إلّا أن يكون ضمير (مات) راجعا إلى الأرتّ والد خبّاب، و ضمير (عليه) في (ترحّم عليه) إلى خبّاب، و كان عمره عند موته ثلاثا و سبعين سنة.
« قول او که او قبل از فتنه فوت کرد اشتباه است زیرا جمعی تصریح کردند که او در سال 39 هجری بعد از حضور در صفین و نهروان همراه امیر مومنان علیهالسلام، فوت کرد مگر اینکه بگوئیم ضمیر (مات) به ارت پدر خباب برمیگردد و ضمیر (علیه) در (ترحم علیه) به خباب برمیگردد، و عمر او هنگام موت 73 یال بود.»
در مجالس المومنین نقل شده است:
در المجالس از حسن بن محمد بن حسن نجفی در آیات احکام از صاحب حلیة الاولیاء نقل شده که امیر مومنان علیهالسلام بر قبر او ایستاد و فرمود: « خدا خبّاب بن أرت را رحمت كند، با رغبت مسلمان شد، و از روى فرمانبردارى هجرت كرد، و مجاهد زندگى كرد و جسم او به عیوبی (بر اثر شکنجه) مبتلا شد و خداوند اجر کسی را که نیکو عمل کند ضایع نمیکند.»
مرحوم مامقانی عبارت "و ابتلي في جسمه أحوالا" را توضیح داده، میفرماید:
و في قوله علیهالسلام: "و ابتلي في جسمه أحوالا" إشارة إلى ما روي من أنّ قريشا أوقدت له نارا، و سحبوه عليها فما أطفاها إلّا ورك ظهره، و كان أثر النار ظاهرا عليه في جسده.[3]
«و در قول امام علیهالسلام "و ابتلي في جسمه أحوالا" اشاره است به آنچه روایت شده که قریش او در آتش کشاندند پس آتش را خاموش نکرد مگر پشت او و اثر آتش بر بدن او ظاهر بود.»
در اسد الغابه نقل شده است:
أنّهم ألبسوه الدرع الحديد، و صهروه في الشمس، فبلغ منه الجهد، و لم يعط الكفّار ما سألوه.
« بر او زرهای آهنی بر او پوشاندند و آن را در حرارت خورشید داغ کردند پس خیلی خسته و بیتاب شد اما خواسته کفار را جواب نداد.»
علامه طباطبائی فرموده است:
إنّ فيه، و في سلمان، و أبي ذر، و عمار أنزل اللّه تعالى: وَ لا تَطْرُدِ الَّذِينَ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَداةِ وَ الْعَشِيِّ يُرِيدُونَ وَجْهَهُ[4] ، و ذلك أنّ المؤلّفة قلوبهم جاءوا إلى رسول اللّه صلیالله علیه و آله و فيهم: عيينة بن حصين، و الأقرع بن حابس، فقالوا: إن نحّيت عنّا هؤلاء و كانت علينا جباب الصوف، جلسنا نحن إليك، و أخذنا عنك، فلا يمنعنا من الدخول عليك إلّا هؤلاء ..! فنزلت هذه الآية، و كان رسول اللّه صلیالله علیه و آله يجلس معهم حتى إذا أراد أن يقوم، قام و تركهم، فأنزل اللّه تعالى: وَ اصْبِرْ نَفْسَكَ مَعَ الَّذِينَ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَداةِ وَ الْعَشِيِ[5] .. الآية إلى آخر الحديث.[6]
« آیه شریفه "وَ لا تَطْرُدِ الَّذِينَ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَداةِ وَ الْعَشِيِّ يُرِيدُونَ وَجْهَهُ" در مورد ایشان و سلمان و ابو ذر و عمار نازل شد زیرا کسانی که مولفه قلوب بودند نزد رسول الله صلیالله علیه و آله آمدند و در بین آنها عیینة بن حصین و اقرع بن حابس بود، و گفتند: اگر اینها را از ما دور کنی در حالی که بر ما لباس پشمی است، ما نزد تو مینشینیم و از تو فرامیگیریم و ما را از ورود بر شما منع نمیکند مگر اینها...! پس این آیه نازل شد، رسول الله صلیالله علیه و آله با آنها نشست و برخواست میکرد تا هنگامی که اراده کرد که بایستد، ایستاد و آنها را ترک کرد پس خداوند این آیه را نازل کرد: "و اصبر نفسک مع الذین یدعون ربّهم بالغداة و العشی".»
ابن ابی الحدید میگوید:
هو قديم الإسلام، قيل: إنّه كان سادس ستة، و شهد بدرا و ما بعدها من المشاهد، و هو معدود من المعذّبين في اللّه.[7] « او قدیم الاسلام، گفته شده او ششمین اسلام آوردگان بود و در جنگهای بدر و بعد از آن حضور داشت و او از جمله کسانی است که در راه خداوند شکنجه شد و عذاب کشید.»
مرحوم وحید بهبهانی از شیخ طوسی نقل میکند:
إنّه مات بالكوفة، و صلّى عليه أمير المؤمنين علیهالسلام، و قبره هناك. ثم نقل عن الاستيعاب: إنّه كان من فضلاء المهاجرين الأولين، شهد بدرا و ما بعدها من المشاهد، إلى أن نزل الكوفة، و مات بها بعد أن شهد مع علي علیهالسلام صفّين و النهروان، و صلّى عليه عليّ صلوات اللّه عليه. انتهى.[8]
« او در کوفه فوت کرد و امیر مومنان علیهالسلام بر او نماز خواند و قبر او آنجا است سپس از استیعاب نقل کرده که او از فضلای مهاجرین اول بود و در بدر و مشاهد بعد از آن حضور داشت تا اینکه به کوفه رفت و در آنجا بعد از اینکه همراه علی علیهالسلام در صفین و نهروان حضور یافت، از دنیا رفت و علی بر او نماز خواند.»
علامه طباطبائی رحمهالله میفرماید:
إنّه: مات بالكوفة سنة سبع و ثلاثين، و كان عمره إذ ذاك له ثلاثا و ستين سنة.[9] « او در کوفه در سال 37 هجری فوت کرد و عمر او 63 سال بود.»
مرحوم مامقانی میفرماید:
و أقول: الصواب: تسع لأنّ في سنة سبع و ثلاثين كانت وقعة صفّين، و فيها قتل خزيمة ذو الشهادتين، و عمّار بن ياسر. و أما خبّاب، فإنّه قتل عند مروق الخوارج قبل وقوع الحرب بأيّام، و ذلك بعد صفّين بأكثر من سنة، و قال ابن أبي الحديد: إنّه أوّل من دفن بظهر الكوفة من الصحابة. انتهى.[10]
« صحیح سال 39 هجری است. زیرا در سال 37 هجری واقعه صفین بود و قتل ذو شهادتین و عمار بن یاسر در آن واقعه بود اما خباب هنگام فتنه خوارج چند روز قبل از وقوع جنگ کشته شد و آن بیش از یکسال بعد از صفین بود. ابن ابی الحدید گوید: او اولین کسی از صحابه بود که پشت کوفه –یعنی نجف- دفن شد.»
مرحوم مامقانی به مرحوم مجلسی اشکال میکند:
و العجب بعد ذلك كلّه من الفاضل المجلسي رحمهالله أنّه مع إحاطته بالعلوم و الأخبار و التواريخ، كيف عدّه في الوجيزة مجهولا؟! و ابن داود و إن سبقه في عدّه إيّاه مهملا، إلّا أنّه معذور، لعدم إحاطته بما أحاط به المجلسيرحمهالله. و الحق عدّه ثقة جليلا.[11]
« بعد از همه این مطالب جای تعجب از فاضل مجلسی رحمهالله است با وجود اینکه او به علوم و اخبار و تواریخ احاطه داشت چگونه در وجیزه او را مجهول شمرده است؟! و ابن داوود اگر چه در مهمل شمردن مترجم از ایشان سبقت دارد لکن ابن داود معذور است زیرا ابن داوود به آنچه مجلسی رحمهالله به آن احاطه داشت احاطه نداشت. درست این است که راوی را ثقه و جلیل بدانیم.»
فرزند مرحوم مامقانی هم میفرماید: « تعبیر ثقه برای او کم است.»
پس روایتی را که از صحیح بخاری نقل کردیم، از راویان آن لااقل خباب ثقه بود. ولی صحبت در قبل از خباب است. البته ما این متن را میپذیریم؛ زیرا شواهد دارد، اگر چه در این روایت بیان نشده که امنیت در چه دورانی است؛ ولی امنیتی که در پیش است، همان امنیت در هنگام ظهور امام عصر علیهالسلام است.