99/09/29
بسم الله الرحمن الرحیم
/ امنیت فراگیر/شاخصههای ظهور و حکومت امام زمان
موضوع: شاخصههای ظهور و حکومت امام زمان/ امنیت فراگیر/
بحث ما پیرامون روایاتی بود که اشاره به امنیت در دوران امام عصر علیهالسلام داشت، روایت مفصلی را از تفسیر عیاشی نقل کردیم و عرض کردیم که این روایت بحثها و مطالب زیادی دارد. این روایت منسوب به امام باقر علیهالسلام است. اگر چه محور بحث ما مسئله امنیت است ولی عرض شد که نکات زیادی در این روایت هست. یکی از نکات این روایت برخورد بعضی از یاران حضرت با ایشان است، شخصی که به حسب ظاهر با امام بیعت کرده و امام را تایید کرده و در رکاب امام بوده است، احیانا او بعضی از سیاستهای امام را که میبیند تحمل نمیکند لذا اعتراض میکند.
اعتراض به امام عصر علیهالسلام
قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ علیهالسلام: حَتَّى إِذَا بَلَغَ إِلَى الثَّعْلَبِيَّةِ قَامَ إِلَيْهِ رَجُلٌ مِنْ صُلْبِ أَبِيهِ وَ هُوَ مِنْ أَشَدِّ النَّاسِ بِبَدَنِهِ وَ أَشْجَعِهِمْ بِقَلْبِهِ مَا خَلَا صَاحِبَ هَذَا الْأَمْرِ فَيَقُولُ يَا هَذَا مَا تَصْنَعُ فَوَ اللَّهِ إِنَّكَ لَتُجْفِلُ النَّاسَ إِجْفَالَ النَّعَمِ أَ فَبِعَهْدٍ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ صلیالله علیه و آله أَمْ بِمَا ذَا فَيَقُولُ الْمَوْلَى الَّذِي وَلِيَ الْبَيْعَةَ وَ اللَّهِ لَتَسْكُتَنَّ أَوْ لَأَضْرِبَنَّ الَّذِي فِيهِ عَيْنَاكَ فَيَقُولُ لَهُ الْقَائِمُ اسْكُتْ يَا فُلَانُ إِي وَ اللَّهِ إِنَّ مَعِي عَهْداً مِنْ رَسُولِ اللَّهِ هَاتِ لِي يَا فُلَانُ الْعَيْبَةَ أَوِ الزِّنْفِيلَجَةَ- فَيَأْتِيهِ بِهَا فَيَقْرَؤُهُ الْعَهْدُ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ فَيَقُولُ جَعَلَنِيَ اللَّهُ فِدَاكَ أَعْطِنِي رَأْسَكَ أُقَبِّلْهُ فَيُعْطِيهِ رَأْسَهُ فَيُقَبِّلُ بَيْنَ عَيْنَيْهِ ثُمَّ يَقُولُ جَعَلَنِيَ اللَّهُ فِدَاكَ جَدِّدْ لَنَا بَيْعَةً فَيُجَدِّدُ لَهُمْ بَيْعَةً.[1]
« از آنجا بيرون مىرود تا به ثعلبيّه مىرسد. در آنجا مردى از بستگان نزديك او- كه از صلب پدرش است و به استثناى صاحب اين امر، از همهى مردمان نيرومندتر و پردلتر است- بهپا مىخيزد و به آن حضرت عرضه مىدارد: اى مرد! چه مىكنى؟ تو دارى مردم را فرارى مىدهى! آيا اين كارها به فرمان و عهدنامهاى از رسول خدا صلیالله علیه و آله است يا دليل ديگرى دارد؟ خدمتكارى كه متصدّى امر بيعت است بر او فریاد مىزند كه: بر جايت بنشين وگرنه سر از بدنت جدا مىكنم؛ ولى حضرت قائم علیهالسلام به او مىفرمايد:" فلانى، ساكت باش. آرى، به خدا سوگند، عهدنامهاى از رسول خدا صلیالله علیه و آله همراه من است. فلانى، آن صندوقچه را برايم بياور." آن را مىآورد و عهدنامهاى را به نظر آن شخص مىرساند.
در اين موقع، آن مرد عرض مىكند: خداوند مرا فداى شما گرداند! اجازه دهيد بر سر مباركتان بوسه زنم. آن حضرت اجازه مىفرمايد و آن مرد پيشانى حضرتش را مىبوسد. سپس مىگويد: خداوند مرا فداى شما سازد! بار ديگر از ما بيعت بگيريد و آن حضرت بيعت خود را تجديد مىكند.»
اینها نکاتی بود که در این روایت آمده است، واقعا مطالب دست اول در این روایت زیاد است ولی ما به همین مقدار بسنده میکنیم و شاهد ما این است که در این روایت شریف امام ذیل آیه "و قاتلوهم حتی لا تکون فتنة و یکون الدین کله لله" این را فرمودند که آنقدر اصحاب امام میجنگند تا بساط تمام عوامل ناامنی را جمع کنند که دیگر جائی برای آنها نباشد به گونهای که یک پیرزن ضعیف از مغرب به مشرق میرود و کسی او را منع نمیکند و متعرض او نمیشود و از کسی یا از حیوانات نمیترسد. این روایت دلالت بر منتهای امنیت راهها و امنیت اجتماعی دارد و امنیت نعمت بزرگی است که امام عصر علیهالسلام برای مردم ایجاد میکند.
منابع روایت
تفسير العيّاشي: ج 2 ص 56 ح 49
تفسير القمي: ج 2 ص همان متن تفسیر عيّاشي با تفاوت: حدّثني أبي، عن ابن أبي عمير، عن منصور بن يونس، عن أبي خالد الكابلي.
الكافي: ج 8 ص 313 ح بعض روایت از علي بن إبراهيم، سپس به سند قمي، و در سند آن: «إسماعيل ابن جابر».
4. غيبة النعماني: ص 187 ب 10 ح 30- و حدّثنا أحمد بن محمد بن سعيد قال: حدّثنا محمد ابن علي التيملي، عن محمد بن إسماعيل بن بزيع، و حدّثني غير واحد، عن منصور بن يونس بزرج، عن إسماعيل بن جابر، عن أبي جعفر محمد بن علي علیهماالسلام أنّه قال:- بعض روایت، همان نص عيّاشي.
5. مجمع البيان: ج 5 ص 144- بعض روایت، از أبي جعفر، و أبي عبد اللّه علیهماالسلام.
تأويل الآيات: ج 1 ص 223 ح از مجمع البيان.
منهج الصادقين: ج 4 ص همان متن مجمع البيان مرسلا.
تفسير الصافي: ج 2 ص بعض روایت از عيّاشي و مجمع البيان.
إثبات الهداة: ج 3 ص 451 ب 32 ح 62
المحجّة: ص عن القمي.
حلية الأبرار: ج 5 ص 313 ب 34 ح 7
غاية المرام: ج 4 ص 210 ب 24 ح
البرهان: ج 1 ص 163 ح از كافي
بحار الانوار: ج 52 ص 288 ب 26 ح از كافي.
ملحقات إحقاق الحق: ج 29 ص از البرهان.
نور الثقلين: ج 1 ص 139 ح 426 و 427
تفسير شبر: ص 228
منتخب الأثر: ص 422 ف 6 ب 1 ح
عقد الدّرر: ص 177 ب همان متن عيّاشي با کمی تفاوت
برهان المتقي: ص 171 ب 12 ح از عقد الدرر.
ينابيع المودّة: ج 3 ص 235 ب 71 ح از المحجّة.
22. معجم الأحاديث الإمام المهدي علیهالسلام: ج7 ص44
بنا بر این تنها منبع این روایت از قدما تفسیر عیاشی نمیباشد. بلکه مرحوم قمی و کلینی و نعمانی این نص را با سند آوردهاند. البته بخشی از آن را نقل کردهاند. از این رو میتوان گفت: این متن تفصیلی فقط از تفسیر عیاشی است.
در جلالت عیاشی هیچ بحثی نیست بلکه حرف او در توثیق و جرح رجال مورد قبول است اما مشکل ارسال است. عیاشی در قرن سه و چهار هجری است و امام باقر علیهالسلام قرن دوم هجری است لذا چند واسطه بوده که حذف شدهاند و طبق بحث فنی این روایت مشکل ارسال دارد، و کسی هم این روایت را از عیاشی نقل نکرده است. البته ممکن است بعضی اشکال بکنند که این روایت طولانی است و ممکن است راوی آنقدر با هوش و با استعداد نبوده که نقل کند، این اشکال وارد نیست، آن روز حافظهها از امروز قویتر بود، شعر هفتاد بندی را با یکبار شنیدن از حفظ میشدند. به هر حال بعضی این اشکال را میکنند که چگونه میشود یک نفر روایت به این طولانی را حفظ کرده و سپس آن را نوشته باشد جوابش همین است که حافظهها در گذشته قوی بوده البته بعضی هم جواب میدهند که ممکن است این روایت تلفیق چند روایت باشد ولی این حرف مشکل را حل نمیکند بلکه مشکل را بیشتر میکند که سند بخشهای مختلف حدیث چه شده است. ثانیا افراد هنگام حضور خدمت امام یا استاد قلم و کاغذ آورده و مینوشتند و گاهی خود استاد امر به آوردن قلم و کاغذ میکرد. پس این اشکال خیلی وارد نیست و اشکال حدیث همین بحث ارسال آن است که البته این اشکال هم قابل حل است زیرا مضامین آن مؤیدات و شواهد دارد لذا ما این روایت را اگر به عنوان دلیل هم قرار ندهیم به عنوان مؤید قرار میدهیم علاوه بر اینکه خواهید دید روایات امنیت راهها و امنیت اجتماعی متعدد است و از حد استفاضه گذشته و به حد تواتر رسیده و استفاضه ما را از بررسی سند بینیاز میکند.