99/09/19
بسم الله الرحمن الرحیم
/ امنیت فراگیر/شاخصههای ظهور و حکومت امام زمان
موضوع: شاخصههای ظهور و حکومت امام زمان/ امنیت فراگیر/
روایت دوم
وَ عَنْهُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ أَحْمَدَ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ هِلَالٍ عَنْ أُمَيَّةَ بْنِ عَلِيٍّ عَنْ رَجُلٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیهالسلام أَيُّمَا أَفْضَلُ نَحْنُ أَوْ أَصْحَابُ الْقَائِمِ علیهالسلام قَالَ فَقَالَ لِي أَنْتُمْ أَفْضَلُ مِنْ أَصْحَابِ الْقَائِمِ وَ ذَلِكَ أَنَّكُمْ تُمْسُونَ وَ تُصْبِحُونَ خَائِفِينَ عَلَى إِمَامِكُمْ وَعَلَى أَنْفُسِكُمْ مِنْ أَئِمَّةِ الْجَوْرِ إِنْ صَلَّيْتُمْ فَصَلاتُكُمْ فِي تَقِيَّةٍ وَ إِنْ صُمْتُمْ فَصِيَامُكُمْ فِي تَقِيَّةٍ وَ إِنْ حَجَجْتُمْ فَحَجُّكُمْ فِي تَقِيَّةٍ وَ إِنْ شَهِدْتُمْ لَمْ تُقْبَلْ شَهَادَتُكُمْ وَ عَدَّ أَشْيَاءَ مِنْ نَحْوِ هَذَا مِثْلَ هَذِهِ فَقُلْتُ فَمَا نَتَمَنَّى الْقَائِمَ علیهالسلام إِذَا كَانَ عَلَى هَذَا قَالَ فَقَالَ لِي سُبْحَانَ اللَّهِ أَ مَا تُحِبُّ أَنْ يَظْهَرَ الْعَدْلُ وَ يَأْمَنَ السُّبُلُ وَ يُنْصَفَ الْمَظْلُوم.[1]
« اميّه بن على از مردى روايت مىكند كه از امام صادقعلیهالسلام پرسیدم: ما برتر هستيم يا اصحاب قائم ؟!
فرمود: شما از اصحاب قائم برترى داريد![2] و اين براى اين است كه شما صبح و شام مىكنيد درحالىكه به خودتان و امامتان از سلاطين ستمگر ترسان و هراسان هستيد. اگر نماز مىخوانيد، با تقيه مىخوانيد و روزه مىگيريد و به حج مىرويد، با ترس و تقيّه است. اگر شهادت مىدهيد، شهادت شما را نمىپذيرند.
امام صادق علیهالسلام چند مطلبى از اين مقوله را شمردند. من گفتم: اگر اينطور است، پس براى چه فرج قائم را آرزو مىكنيم؟!
به من فرمود: سبحان اللّه آيا دوست ندارى عدل ظاهر شود و راهها امن گشته و با مظلوم منصفانه رفتار بشود؟!»
منابع روایت
الإختصاص: ص 21 قبلا بحث کردیم که مؤلف اختصاص همان شیخ مفید است.
2. إثبات الهداة: ج 3 ص 557 ب 32 ف 33 ح 604- از إختصاص، باختصار. و در آن است: «... و ينصر المظلوم».
بحار الانوار: ج 52 ص 144 ب 22 ح از إختصاص.
4. معجم الأحاديث الإمام المهدي علیهالسلام: ج5 ؛ ص108
پس این روایت تنها یک مصدر دارد و آن اختصاص شیخ مفید رحمهالله است.
بررسی سند روایت
وَ عَنْهُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ أَحْمَدَ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ هِلَالٍ عَنْ أُمَيَّةَ بْنِ عَلِيٍّ عَنْ رَجُلٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیهالسلام
این روایت مرسل است.
امیة بن علی:
چنین شخصی در کتب رجالی نداریم و حق هم همین است که فرزند مرحوم مامقانی فرمودند: المعنون مهمل و مع الاتحاد (القیسی الشامی) یتبع حکمه.
اگر امیة بن علی قیسی شامی باشد، نجاشی گفته است:
اميّة بن عليّ القيسي الشامي، ضعّفه أصحابنا، و قالوا: روى عن أبي جعفر الثاني علیهالسلام. له كتاب، أخبرناه محمد بن محمد، قال: حدثنا جعفر بن محمد، قال: حدثنا أحمد بن محمد بن الحسن ابن سهل، قال: حدثنا أبي، عن أبيه الحسن بن سهل، عن موسى ابن الحسين بن عامر، عن أحمد بن هلال، عن اميّة بن علي، به. انتهى.[3]
« علمای شیعه او را تضعیف کردند. و او از امام جواد علیهالسلام روایت کرده است. (امام جواد علیهالسلام قرن سوم بودند. پس این امیة بن علی که از امام صادق علیهالسلام روایت نقل میکند نمیتواند امیة بن علی قیسی شامی باشد.)
ابن غضائری گفته:
اميّة بن علي القيسي يكنّى: أبا محمد في عداد القمّيين، ضعيف الرواية، في مذهبه ارتفاع. انتهى.[4]
« امیه بن علی قیسی کنیه او ابو محمد از قمیها بود، او ضعیف الروایه و در مذهبش غالی بود.»
علامه حلی او در قسمت ضعفای کتاب خود ذکر میکند.
مرحوم مامقانی میفرماید:
و ليس للرجل ذكر في رجال الشيخ رحمهالله. و عدّه في الحاوي في الضعفاء، و ضعّفه في الوجيزة أيضا، و كأنّ ضعفه مسلّم بينهم.[5]
« در رجال شیخ رحمهالله نامی از او نیست و جزائری در حاوی او را در ضعفاء شمرده و مرحوم مجلسی در وجیزه او را تضعیف کرده و گویا ضعف او نزد آنها مسلّم بوده است.»
فرزند مرحوم مامقانی میفرماید:
الذي يستفاد من أسانيد روايات المترجم و من مضامينها، و من انتهاء تضعيفه إلى ابن الغضائري، و من وقوعه في سند رواية كامل الزيارات، و تفسير القميّ أنّ ما نسب إليه من الغلوّ لا أصل له، و أنّه يروي عنه أحمد بن هلال في زمان استقامته و الدليل على ذلك أنّه بعد ما انحرف و ضلّ في دينه أعلن الإمام علیهالسلام لعنه و البراءة منه، و أشاع في المجتمع الشيعي فتجنبه كلّ موال لأهل البيت و تركوا الرواية عنه و مجالسته بل التبري حتى ممّن يتصل به أو لم يتبرأ منه، فرواية من روى عنه لا بدّ أن تكون قبل ضلاله، و من مجموع ذلك يحصل للمتأمّل في جميع ما نقلناه، الوثوق و الاطمئنان بحسن الرجل، و عدّ رواياته من الحسان، و اللّه العالم بحقيقة الحال.[6]
« آنچه از اسناد روایات مترجم و مضامین آنها و اینکه تضعیف او به ابن غضائری برمیگردد و از اینکه در سند کامل الزیارات و تفسیر قمی است استفاده میشود که نسبت غلو به او اصلی ندارد و احمد بن هلال در زمان استقامتش از او روایت میکند و دلیل آن این است که بعد از اینکه او منحرف شد و در دینش گمراه شد، امام علیهالسلام لعن و برائت از او را آشکار کرد و این در جامعه شیعی شیوع پیدا کرد پس تمام دوستداران اهل بیت علیهمالسلام از او دوری کردند و روایات و مجالست با او را ترک کردند بلکه از او تبری جستند حتی از کسانی که با او ارتباط داشتند یا از او تبری نمیجستند، پس روایت کسانی که از او روایت کردند به ناچار قبل از گمراهی او بوده است، و از مجموع آنچه نقل کردیم برای اهل تامل، وثوق و اطمینان به حسن مترجم و شمردن روایات او جزء حسان حاصل میشود.»
نمونهای از روایات امیة بن علی:
1. روى الشيخ الصدوق رحمهالله في الخصال 2/ 433 حديث 17: حدثنا أبي رضي اللّه عنه، قال: حدثنا سعد بن عبد اللّه، عن أحمد بن هلال، عن اميّة بن عليّ، عن عبد اللّه بن المغيرة، عن سليمان بن خالد، عن أبي جعفر علیهالسلام قال: «قال رسول اللّه صلیالله علیه و آله: لم يعبد اللّه عزّ و جلّ بشيء أفضل من العقل.... و لا يخفى أنّ رواة هذه الرواية أجلّاء الطائفة؛ أمّا الصدوق و أبوه رحمهما اللّه فغنيّان عن التعريف، و سعد بن عبد اللّه هو القمّي الثقة الجليل، و أحمد بن هلال روايته هذه قبل انحرافه بقرينة رواية اميّة بن علي الذي هو من أصحاب الجواد علیهالسلام أي كانت روايته في أول شبابه و أيام استقامته و عدالته، فإنّ أحمد بن هلال من أصحاب الهادي و اميّة بن علي من أصحاب الجواد علیهماالسلام و هو ضعيف.[7]
« پنهان نماند که روات این روایت بزرگان طائفه هستند، اما صدوق و پدر او بینیاز از تعریف هستند و سعد بن عبد الله قمی ثقه و جلیل است و احمد بن هلال این روایت او به قرینه روایت امیة بن علی که از اصحاب امام جواد علیهالسلام بوده، قبل از انحراف او بوده یعنی روایت او در اول جوانی و ایام استقامت و عدالت او بوده است زیرا احمد بن هلال از اصحاب امام هادی علیهالسلام است و امیة بن علی از اصحاب امام جواد علیهالسلام است و او ضعیف است.»
2. و في كشف الغمّة 3/ 215 قال: و عن اميّة بن علي قال: كنت مع أبي الحسن بمكّة، في السنّة الّتي حجّ فيها، ثم صار إلى خراسان، و معه أبو جعفر، و أبو الحسن يودّع البيت، فلمّا قضى طوافه عدل إلى المقام فصلّى عنده، فصار أبو جعفر على عنق موفق، يطوف به، فصار أبو جعفر إلى الحجر فجلس فيه فأطال، فقال له موفّق: قم جعلت فداك، فقال: ما أريد أن أبرح من مكاني هذا إلّا أن يشاء اللّه، و استبان في وجهه الغمّ، فأتى موفق أبا الحسن فقال له: جعلت فداك! قد جلس أبو جعفر في الحجر و هو يأبى أن يقوم، فقام أبو الحسن فأتى أبا جعفر، فقال: «قم يا حبيبي»، فقال: «ما أريد أن أبرح من مكاني هذا»، قال: «بلى يا حبيبي»، ثم قال: «كيف أقوم و قد ودّعت البيت وداعا لا ترجع إليه ..؟!» فقال له: «قم يا حبيبي!» فقام معه.[8]
« از اميّة بن على روايت شده كه گفت: در آن سالى كه امام رضا علیهالسلام در حج بود و از حج بخراسان رفت من با آن بزرگوار بودم، فرزند بزرگوارش امام محمّد تقى علیهالسلام كه يك ساله بود نيز با امام رضا علیهالسلام بود، امام رضا علیهالسلام با خانه كعبه وداع كرد، وقتى كه طواف آن حضرت تمام شد نزد مقام ابراهيم برگشت و در آنجا نماز خواند، امام محمّد تقى به دوش موفق خادم بود، او امام محمّد تقى علیهالسلام را طواف ميداد، وقتى كه امام محمّد تقى علیهالسلام را نزديك حجر آورد آن حضرت نزد حجر نشست، نشستن آن بزرگوار طولانى شد، موفق خادم گفت: اى مولاى من بلند شو فداى تو شوم، فرمود: من قصد دارم از اين مكان بلند نشوم مگر اينكه خدا بخواهد.
موفق خادم خدمت امام رضا علیهالسلام آمد و مقاله امام محمّد تقى را براى آن حضرت نقل كرد. امام رضا علیهالسلام نزد امام محمّد تقى آمد و فرمود: اى حبيب من برخيز، گفت: من در نظر دارم كه از اين مكان برنخيزم، چگونه برخيزم در صورتى كه شما با خانه كعبه طورى وداع كردى كه ديگر ابدا به سوى آن برنخواهى گشت؟ امام رضا علیهالسلام فرمود: با من برخيز آن حضرت هم برخاست.»
3. و في صفحة: 218: و عن اميّة بن علي القيسي قال: دخلت أنا و حمّاد بن عيسى على أبي جعفر بالمدينة لنودّعه، فقال لنا: «لا تخرجا اليوم، و أقيما إلى غد»، فلمّا خرجنا من عنده قال لي حمّاد: أنا أخرج فقد خرج ثقلي، فقلت: أمّا أنا فأقيم، فخرج حماد فجرى الوادي تلك الليلة فغرق فيه، و قبره بسيالة.
« امية بن على قيسى مىگويد: من و حماد بن عيسى، در مدينه خدمت امام جواد علیهالسلام وارد شديم تا اينكه با او خداحافظى كنيم. حضرت به ما فرمود: امروز نرويد و تا فردا بمانيد.
وقتى كه از نزد آن حضرت بيرون آمديم، حمّاد گفت: بارهاى من رفته است و من نيز بايد بروم. ولى من گفتم نمىروم و مىمانم. و حمّاد رفت و آن شب سيل آمد و او در آن غرق شد و قبر او نيز در همان سيلگاه واقع شد.»
4. و في دلائل الإمامة: 212: و قال اميّة بن علي: كنت بالمدينة، و كنت أختلف إلى أبي جعفر و أبوه بخراسان، فدعا جاريته يوما فقال لها: «قولي لهم يتهيئون للمأتم»، فلمّا تفرّقنا من مجلسنا أنا و جماعة، قلنا: هلّا سألناه لمن المأتم؟ فلمّا كان الغد أعاد القول، فقلنا: مأتم من؟ فقال: «مأتم خير من صلّى»، فورد الخبر بمضيّ أبي الحسن الرضا بعد أيّام.
« امية بن على روايت كرده كه من در مدينه بودم، نزد امام جواد علیهالسلام آمد و رفت ميكردم، پدر آن حضرت در خراسان بود. يك روز آن حضرت كنيز را صدا زد و به او فرمود: به مردم بگو: آماده عزا و ماتم باشند وقتى كه از مجلس متفرق شديم من گفتم: ما از امام جواد علیهالسلام نپرسيديم كه براى ماتم چه كسى آماده باشيم؟
چون فردا نزد آن حضرت رفتيم شنيديم كه حرف ديروز را اعاده كرد، گفتيم: منظور شما از ماتم براى كيست؟ فرمود: براى بهترين كسى كه در روى زمين بود. بعد از چند روز خبر آمد كه امام رضا علیهالسلام رحلت كرده.»
فرزند مرحوم مامقانی میفرماید:
هذه جلّ روايات المترجم، و كلّها بأسانيدها تدلّ على أنّه إماميّ مستقيم، لا غلوّ و لا انحراف في عقيدته و فيما يرويه، و النجاشي يظهر أنّه غير مقتنع بضعفه، حيث أسند القول بضعفه إلى الأصحاب، و الظاهر أنّ مراده ابن الغضائري المولع بتضعيف الرواة، بحيث مسارعته إلى التضعيف سلب الوثوق بقوله، فأسانيد الروايات و مضامينها، لا تدل إلّا على قربه من أئمّة الدين، و على صحّة عقيدته، و لا يظهر منها الغلوّ أصلا.[9]
« این سنخ روایات این راوی است و همه آنها به اسانیدی که دارند دلالت دارند بر اینکه ایشان امامی و مستقیم است و غلو و انحرافی در عقیده و روایات او نیست، و از نجاشی ظاهر است که به ضعف او قانع نشده زیرا قول به ضعف او را به اصحاب نسبت داده و ظاهرا مراد او ابن غضائری است که در تضعیف روات اصرار دارد به گونهای که مسارعت او به تضعیف اطمینان به قولش را تضعیف کرده است پس اسانید روایات و مضامین آنها جز بر نزدیک بودن او به ائمه دین و صحت عقیده او دلالت ندارد و اصلا غلوی از او ظاهر نمیباشد.»
پس ایشان حسن است. بنا بر این اگر مشکل ارسال نبود این روایت از جهت سند مشکلی ندارد البته با وجود ارسال نیز روایت را میپذیریم زیرا این روایت دارای مضامین عالی است و روایات دیگر نیز متن آن را تأیید میکند.