99/08/20
بسم الله الرحمن الرحیم
جریانات آذربایجان قبل از ظهور امام زمان
موضوع: جریانات آذربایجان قبل از ظهور امام زمان
بحث ما پیرامون جریانات آذربایجان و حوادث و اتفاقات آن به استناد بعضی از روایات بود. امام در مورد روایت چهارم (علی بن مهزیار) عرض کردیم اصل این روایت را مرحوم صدوق و مرحوم طوسی و مرحوم طبری ابن رستم شیعی نقل میکنند، لکن آن فقرهای که مورد بحث ما است تنها در نقل دوم مرحوم صدوق آمده است.
منابع روایت چهارم:
کمال الدین و تمام النعمة: ج 2، ص 465
تبصرة الولی: ص 109 ح 49 با کمی تفاوت
بحار الانوار: ج 52، ص42 از کمال الدین با کمی تفاوت
نور الثقلین: ج 2، ص299 از کمال الدین مختصر روایت
منتخب الاثر
6. معجم الاحادیث الامام المهدی علیهالسلام: ج 6، ص 348
بررسی سند روایت
حَدَّثَنَا أَبُو الْحَسَنِ عَلِيُّ بْنُ مُوسَى بْنِ أَحْمَدَ بْنِ إِبْرَاهِيمَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ علیهالسلام قَالَ وَجَدْتُ فِي كِتَابِ أَبِي رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ الطُّوَالُ عَنْ أَبِيهِ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ الطَّبَرِيِّ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ بْنِ مَهْزِيَارَ قَالَ سَمِعْتُ أَبِي يَقُولُ سَمِعْتُ جَدِّي عَلِيَّ بْنَ إِبْرَاهِيمَ بْنِ مَهْزِيَارَ يَقُولُ
مرحوم صدوق این روایت را از ابو الحسن علی بن موسی از نوادگان امام کاظم علیهالسلام نقل میکند، او میگوید: در کتاب پدرم یافتم یعنی وجاده است، در بحث درایه این بحث مطرح است، گاهی قرائت است، گاهی سماع است (استاد حرف میزند و شاگرد میشنود، سمعت، أخبرنی، حدثنی، أخبرنا، حدثنا)، گاهی استاد به شاگرد اجازه میدهد که از کتابی نقل کند، گاهی مناوله است و گاهی وجاده است و گفته شده که وجاده ضعیفترین مراتب تحمل حدیث است. بحث در این است که صرف وجاده بدون اجازۀ نقل کفایت میکند.
بررسی میزان اعتبار وجاده
مرحوم مامقانی در مقباس الهدایه بحثی پیرامون راههای تحمل حدیث دارد، میفرماید:
ثم إنّ هذا الضرب من أخذ الحدیث و تحمله هو: أن یجد إنسان کتابا أو حدیثا بخط راویه غیر معاصر له کان، أو معاصرا لم یلقه، أو لقیه و لکن لم یسمع منه هذا الواجد و لا له منه إجازة و لا نحوها، فله أن یقول: وجدت أو قرأت بخط فلان.. أو فی کتاب فلان بخطه حدثنا فلان.. و یسوق باقی الإسناد و المتن، أو یقول: وجدت بخط فلان عن فلان.. إلی آخره.
قالوا: و هذا الذی استمر علیه العمل قدیما و حدیثا، و هو منقطع مرسل و لکن فیه شوب اتصال، لقوله: وجدت بخط فلان. و ربما دلّس بعضهم فذکر الذی وجد بخطه، و قال فیه: عن (فلان).. أو قال: فلان.. و ذلک تدلیس قبیح إن أوهم سماعه (منه). و جازف بعضهم فأطلق فی هذا (حدثنا) و (أخبرنا).. و هو غلط منکر لم یجوزه أحد ممن یعتمد علیه، کما صرح بذلک کله فی البدایة و غیرها. ثم ذکروا أن هذا کله إذا وثق بأنه خط المذکور أو کتابه، و أمّا إذا لم یتحقق الواجد الخط فیقول: بلغنی عن فلان.. أو وجدت فی کتاب أخبرنی فلان.. أنّه بخط فلان.. إن کان أخبره به أحد، أو فی کتاب ظننت أنّه بخط فلان.. أو فی کتاب ذکر کاتبه أنه فلان.. أو قیل بخط فلان.. و نحو ذلک. وقع الخلاف بین المحدثین و الاصولیین فی جواز العمل بالوجادة الموثوق بها من دون إجازة علی قولین:
أحدها: الجواز؛ و هو المنقول عن جمع منهم الشافعی و نظار أصحابه، و عن بعض المحققین التعبیر ب: وجوب العمل بها. و ثانیهما: المنع؛ و هو المعزی إلی معظم المحدثین و الفقهاء المالکین. أن عدم اعتماد القدماء –بل و کذا المتاخرین- علی الروایة وجادة إنما کان فیما لا یطمئنون بکون الروایة ممن نسبت إلیه، فاعتبروا إجازة الشیخ لتحصیل الوثوق بذلک لا لتوقف الروایة علی الإجازة علی وجه الموضوعیة و إذا کان اعتبار الإجازة من باب الطریقیة إلی تحصیل الاطوئنان بالخبر جاز العمل لکل خبر یطمأن به و إن کان من الوجادة بغیر إجازة.[1]
« وجاده، یکی از انواع اخذ و تحمل حدیث این است که انسان کتاب یا حدیثی به خط راوی بیابد که یا این راوی غیر معاصر با او است یا اینکه معاصر بوده اما او را ملاقات نکرده یا اینکه ملاقات کرده لکن آنچه یافته را از او نشنیده است و از او اجازه یا مانند آن را هم ندارد. پس میتواند بگوید: یافتم یا قرائت کردم به خط فلان یا در کتاب فلان به خط او خواندم که فلانی برای ما حدیث کرد... یا بگوید: یافتم به خط فلان از فلان.
گفتهاند: عمل علما از قدیم تا الآن بر همین شیوه استمرار داشته است و آن منقطع و مرسل است و لکن در آن شمهای از اتصال است چون میگوید: یافتم به خط فلان.
گاهی بعضی تدلیس کرده و آنچه به خط راوی را یافته، ذکر میکند و میگوید: از فلان یا فلان گفت و این تدلیس قبیحی است اگر شنیدن او را متوهم سازد. و بعضی از این همه فراتر رفته و حدثنا و اخبرنا اطلاق کردهاند و این غلط منکری است که احدی آن را اجازه نداده است همچنان که شهید ثانی در بدایه به این مطلب تصریح کرده است. سپس ذکر کردند که این در زمانی است که یقین به خط یا کتاب مولف حاصل باشد اما هنگامی که واجد به خط اطمینان پیدا نکند پس میگوید: از فلانی به من رسیده است یا یافتم در کتابی که فلانی خبر داد مرا.. که به خط فلان..
بین محدثان و اصولیها در جواز عمل به وجادهای که وثوق به آن داشته باشیم، اما اجازه نقل از آن را نداشته باشیم، اختلاف نظر وجود دارد. برخی قائل به جواز و برخی قائل به عدم جواز هستند. عدم اعتماد قدما بلکه متاخرین بر روایت وجاده در اطمینان به اینکه این روایت از کسی که به او نسبت داده میشود، نباشد پس اجازه شیخ را برای حاصل شدن اطمینان معتبر کردند نه اینکه توقف روایت بر اجازه بر وجه موضوعیت باشد و هنگامی که اعتبار اجازه از باب طریقیت برای بدست آوردن اطمینان به خبر بود، عمل به هر خبری که به آن اطمینان حاصل شود، جایز است و اگر چه آن خبر، از وجاده بدون اجازه باشد.»
پس ابو الحسن علی بن موسی میگوید: در کتاب پدرم یافتم، حال آیا اطمینان حاصل کرده یا اجازه داشته است یا اینکه خط را میشناخته است. اگر ما اجازه را طریق هم بگیریم، احراز اینکه ایشان اطمینان داشته است، مشکل است ثانیا نام علی بن موسی در کتب رجالی ذکر نشده است، مرحوم نمازی میفرماید: لم یذکروه یعنی ایشان مهمل است امّا صدوق رحمهالله در کمال الدین از او تعبیر الشریف کرده است لکن این کفایت نمیکند زیرا به سادات شریف گفته میشد.