« فهرست دروس
درس مهدویت استاد نجم‌الدین طبسی

1400/08/19

بسم الله الرحمن الرحیم

/تأسی به رسول اللهصلی‌الله علیه و آله/شاخصه‌های ظهور و حکومت امام زمان

موضوع: شاخصههای ظهور و حکومت امام زمان / تأسی به رسول اللهصلی‌الله علیه و آله /

ادامه بررسی سند روایت سوم

بحث ما بررسی مصادیق روایات عدل مهدوی بود که سیاست و رفتار حضرت که به عدالت است بر چه اساسی است، روایت صحیح السندی خواندیم که امام عصر علیه‌السلام همان منش و رفتار جد بزرگوارشان رسول الله صلی‌الله علیه و آله را دارند و پیامبر صلی‌الله علیه و آله مقررات و قوانینی که در جاهلیت بود را زیر پا گذاشت و با عدالت با آنها بر اساس قوانین اسلام برخورد کردند. میفرماید: امام عصر علیه‌السلام همینطور است؛ آنکه در زمان هدنه (زمان قبل از پیامبر صلی‌الله علیه و آله و جاهلیت) بود، پیامبر اکرم صلی‌الله علیه و آله آن را باطل کردند. زمان غیبت امام عصر علیه‌السلام(که به حسب ظاهر زمان جاهلیت نیست) همه ادعای تخصص در فهم قرآن و تمسک به اسلام دارند و خودشان را مسلمان میدانند؛ از آن تعبیر به هدنه میکند؛ یعنی زمان متارکه و صلح. عرض کردیم که این روایت صحیح السند است و شواهد هم دارد. یکی از شواهد روایت نعمانی بود؛ که پیرامون عباد بن یعقوب از راویان آن بحث کردیم، اهل سنت نسبت به او موضع داشتند و بزرگان شیعه هم نسبت به او حرف دارند؛ ولی به اینجا رسیدیم که او اگر ثقه نباشد، حسن است. ولی در سند شخص دیگری هست که در سندهای دیگر هم هست. اگر بتوانیم این مشکل را حل کنیم؛ خیلی روایت را کسب کردیم.

جعفر بن محمد بن مالک

نظر مرحوم نجاشی:

مولىأسماءبنخارجةبنحصنالفزاريكوفيأبوعبداللهكانضعيفافيالحديثقال: أحمدبنالحسينكانيضعالحديثوضعاويرويعنالمجاهيلوسمعتمنقال: كانأيضافاسدالمذهبوالروايةولاأدريكيفروىعنهشيخناالنبيلالثقةأبوعليبنهماموشيخناالجليلالثقةأبوغالبالزراريرحمهمااللهوليسهذاموضعذكره. لهكتابغررالأخباروكتابأخبارالأئمةومواليدهمعلیهم‌السلاموكتابالفتنوالملاحم. أخبرناعدةمنأصحابناعنأحمدبنإبراهيمبنأبيرافععنمحمدبنهمامعنهبكتبهوأخبرناأبوالحسينبنالجنديعنمحمدبنهمامعنه.[1]

« ایشان در حدیث ضعیف است و ابن الغضائری گفته است: جعل حدیث میکرد و از مجهولها روایت نقل میکرد و شنیدهام که مذهب و روایت او فاسد بوده است و تعجب میکنم از شیخ ثقه ابو علی بن همام و شیخ جلیل و ثقه ابو غالب زراری که چطور از او نقل کردهاند.»

به نظر ما وثاقت ایشان از اینکه این دو شیخ ثقه و جلیل از او روایت نقل کردند، استفاده میشود.

نظر ابن غضائری:

جعفر بن مالک بنعيسىبنسابورمولىمالكبنأسماءبنخارجةالفزاريأبوعبدالله. كذابمتروكالحديثجملةوفيمذهبهارتفاعويرويعنالضعفاءوالمجاهيلوكلعيوبالضعفاءمجتمعةفيه.

« او دروغگو بود و تمامی احادیث او متروک است، و در مذهبش غلو داشت، از ضعفا و مجاهیل نقل میکرد و هر آنچه از نقاط ضعف در ضعفاء بود در او نیز جمع است.»

ما ابن غضائری را قبول نداریم همچنان که مرحوم خوئی قبول ندارند و مرحوم آقا بزرگ تهرانی نیز قائل هستند که کتاب ابن غضائری توسط دشمنان شیعه جعل گردیده است.

نظر شیخ طوسی:

شیخ طوسی در ترجمه محمد بن احمد بن یحیی میفرماید: ابن الولید و ابن نوح و صدوق او را تضعیف کردهاند و شیخ تضعیف او را از ابن قولویه نقل کرده است اما در رجال فرمودند:

كوفيثقةويضعفهقومروىفيمولدالقائمأعاجيب.[2] « ایشان کوفی و مورد وثوق است. عدهای او را تضعیف میکنند؛ در ارتباط با ولادت امام زمان عجائبی را نقل کرده است.»

علت تضعیف او نقل روایاتی است که معجزات و میلاد امام زمان را نقل میکند.

ایشان هم در کامل الزیارات و هم در تفسیر مرحوم قمی روایت دارد. پس طبق مبنای مرحوم خوئی ایشان توثیق عام دارد و توثیق خاص هم از مرحوم شیخ طوسی دارد، آقای خوئیرحمه‌الله در مقام جمع میفرماید:

أقول: إنتوثيقالشيخوابنقولويهوعليبنإبراهيمإياهيعارضهماتقدممنتضعيفه،فلايمكنالحكمبوثاقته.[3]

« توثیق شیخ طوسی و ابن قولویه و علی بن ابراهیم با تضعیف نجاشی معارضه میکند؛ پس نمیتوان حکم به وثاقت او کرد.»

فرزند مرحوم مامقانی میفرماید:

لمّا كانت التضعيفات و التوثيقات مبتنية على الظنون الاجتهادية، و الحاصلة من القرائن المفيدة لحصول الوثوق و الاطمئنان بحال المترجم، كان التأمل في القرائن المؤيدة لتوثيق المترجم توجب الحكم‌ عليه‌ بالوثاقة و الجلالة، فتدبر.[4]

« نتیجه اینکه چون تضعیفها و توثیقات علما مبنی بر ظنون اجتهادی است که از قرائن حاصل شده است، کسی که در قرائن تأمل داشته باشد، موجب میشود که حکم به وثاقت و جلالت ایشان بکند.»

نظر ما نیز این است که ایشان جلیل است.

مرحوم مامقانی از مرحوم مجلسی نقل میکند که ایشان از بعضی گلایه میکند:

و قال المجلسي‌ الأول‌ المولى‌ محمد تقي قدّس اللّه سرّه في روضة المتقين 14/ 338- 339: جعفر بن محمد بن مالك كوفي ثقة، و يضعّفه قوم، روى في مولد القائم علیه‌السلام أعاجيب، لم يرو عنهم علیهم‌السلام (رجال الشيخ) و روى شيخ الطائفة عنه كثيرا في كتاب الغيبة، و كذا الصدوق في كتبه سيّما في إكمال الدين، و ذكر الأعاجيب، و لا شك في أن أموره علیه‌السلام كلّها أعاجيب. بل معجزات الأنبياء صلوات اللّه عليهم كلها أعاجيب، و لا عجب من ابن الغضائري في أمثال هذه، و العجب من الشيخ، لكن الظاهر أن الشيخ ذكر ذلك لبيان وجه تضعيف القوم لا للذّم.[5]

« مجلسی اول محمد تقی در روضة المتقین گوید: جعفر بن محمد بن مالک کوفی ثقه است، قومی او را تضعیف کردند، او در مورد ولادت قائمعلیه‌السلام اعاجیبی روایت کرده و از ائمهعلیهم‌السلام روایت نکرده است (رجال شیخ) و شیخ الطائفه از او در کتاب غیبت بسیار روایت کرده و همچنین صدوق در کتبش به خصوص اکمال الدین و اعاجیب ذکر کرده است، و شکی نیست که امور امام عصرعلیه‌السلام همگی اعاجیب هست بلکه معجزات انبیاءعلیهم‌السلام همگی اعاجیب بودند، و جای تعجب در این امور از ابن غضائری نیست لکن عجب از شیخ است لکن ظاهر این است که شیخ آن را برای بیان دلیل تضعیف قوم بیان کرده نه برای مذمت.»

به هر حال ما ایشان را قبول داریم، توثیقات و تضعیفات بر اساس ظنون است ولی ما قبل و بعد و روایات او را نگاه کردیم و از طرفی هم تضعیف او معلل است یعنی علت آن را ذکر کردند و دیگران هم نقل کردند ولی ایشان پر رنگتر نقل میکنند بنابراین به نظر ما ایشان مشکلی ندارد.

 

بیان نکتهای در مورد سند روایت تهذیب:

شیخ طوسی این روایت را محمد بن حسن صفار نقل میکند، محمد بن حسن صفار زمان غیبت بود و شیخ طوسی متوفای 460 بود لذا شیخ طوسی باید به صفار طریق داشته باشد و دو طریق هم دارد که هر دو طریق صحیح است، طریق اول ابو عبد الله و حسن بن عبید الله و احمد بن عبدون و این سه نفر از احمد بن محمد بن حسن بن ولید که او هم از پدرش ابن ولید و او هم از صفار نقل میکند. طریق دوم شیخ طوسی ابو الحسن بن ابی الجید است که آقای خوئی ابتدا کمی نسبت به او تامل دارد اما بعد میفرماید او ثقه است، ابن ابی الجید از محمد بن حسن بن ولید نقل میکند و آقای خوئیرحمه‌الله میفرماید: هر دو طریق شیخ صحیح است.

و روات پس از صفار هم همه مشکلی ندارند.

فقه الحدیث:

مرحوم مجلسی در توضیح روایت تهذیب به نقل از والد بزرگوارشان میفرماید:

و يدل على أن الإيمان‌ يجبّ‌ ما قبله كالإسلام، بل من كان مؤمنا و وقع منه ما يوجب الحد أو التعزير قبل خروجه لا يحده و لا يعزره هذا بالنظر إلى حقوق الله تعالى. و أما حقوق الناس، فالعدل يقتضي إعطاءهم، إلا أن يكون يعطيهم من ماله صلوات الله عليه.[6]

« این روایت دلالت دارد بر اینکه ایمان ما قبلش (که کارها و خلافهایی بوده) را باطل میکند همچنان که اسلام ما قبل را باطل میکرد (پرونده آن را میبست) بلکه کسی که مومن است و قبل قیام امام از او چیزی که موجب حد یا تعزیز باشد واقع شود، حد زده نمیشود و تعزیر نمیشود، این نسبت به حقوق خداوند است اما حقوق مردم پس عدل اقتضا میکند که حقوق آنها داده شود مگر اینکه حق آنها را از مال خودش بدهد.»

و در مورد هدنه میفرماید:

قوله علیه‌السلام: يبطل ما كان في الهدنة قال في النهاية: الهدنة السكون و الصلح، و الموادعة بين المسلمين و الكفار، و بين كل متحاربين‌.[7] « هدنه: ابن اثیر در نهایه گفته: سکون و صلح، و متارکه (قراردادهای استعماری) بین مسلمانان و کفار و بین هر دو طرف دعوا.»

الاسلام یجب ما قبله:

ما 400 قاعده فقهی داریم که یکی از آن قواعد، قاعده "الاسلام یجبّ ما قبله" است. البته روایت آن از عمرو بن عاص، مغیره است، مغیره با فامیل خودش به مصر رفت، حاکم مصر به همراهان او بیش از او پول هدیه داد، در راه برگشت شرابی غلیظ به آنها داد خوردند و وقتی که مست شدند، سر همۀ آنها را برید، بعد هم نزد پیامبرصلی‌الله علیه و آله آمد و گفت: یا رسول الله اسلام آوردم و میخواهم خمس بدهم، پیامبرصلی‌الله علیه و آله فرمودند: اسلام تو قبول است ولی خمس تو مال خودت، در اینجا بود که پیامبرصلی‌الله علیه و آله فرمودند: "الاسلام یجب ما قبله".

آیت اللهمکارممیفرماید:

و العمدة أنها حديث مشهور في كتب الفريقين و اعتمد عليها فقهائهم في المباحث المختلفة، و كفى بذلك في جبر ضعف سندها.[8] « این مشهور بین فقها است و فقهای خودشان هم در بحثهای مختلف بر این اعتمادکردند و همین که این بین فریقین مشهور است، میگویند: شهرت جبران ضعف سند میکند.»

مرحوم همدانی بعد از اینکه حرف صاحب مدارک را میآورد که گفته است: این حدیث ضعیف است، میفرماید:

المناقشة في سند هذه الرواية المتسالم على العمل بها بين الأصحاب فمما لا ينبغي الالتفات إليها و كذا في دلالتها.[9] « مناقشه در سند این روایت که بر عمل به آن بین اصحاب اتفاق نظر است، از چیزهایی است شایسته نیست به آن توجه شود.»

به نظر ما غیر از این مورد، موارد دیگری نیز برای اینکه مستند این قاعده باشد، وجود دارد مانند قضیۀ ام سلمه که در مورد اسلام برادرش به پیامبرصلی‌الله علیه و آله عرض کرد: "ألم تقل انّ الاسلام یجب ما قبله"، این روایت در تفسیر قمی آمده است.

این کلمهای که مرحوم مجلسی آوردند "الایمان یجب ما قبله کالاسلام"، این مسئله مربوط به قاعده فقهی است که متسالم علیه است، همه مسلمانان آن را قبول دارند منتها حدود آن را باید ببینیم، استاد ما آقای مکارم چهارده مورد از حدود آن را در قواعد الفقهیه میآورند:

ما كان معصية للّه كنفس الكفر، و الظلم، و الفساد في الأرض، و قطع الرحم.

2. ما كان له قضاء كالعبادات المتروكة مثل الصلاة و الصيام.[10]

 


[1] رجال نجاشی، ص122.
[2] رجال طوسی، ص419.
[3] معجم رجال الحدیث، ج4، ص118.
[4] تنقیح المقال، ج16، ص51.
[5] تنقيح المقال في علم الرجال (ط الحديثة) ؛ ج‌16 ؛ ص43.
[6] ملاذ الأخيار في فهم تهذيب الأخبار ؛ ج‌9 ؛ ص409.
[7] ملاذ الأخيار في فهم تهذيب الأخبار ؛ ج‌9 ؛ ص410.
[8] القواعد الفقهية (لمكارم)؛ ج‌2، ص: 175.
[9] همان.
[10] القواعد الفقهية (لمكارم)؛ ج‌2، ص: 176.
logo