« فهرست دروس
درس مهدویت استاد نجم‌الدین طبسی

1400/08/17

بسم الله الرحمن الرحیم

/تأسی به رسول اللهصلی‌الله علیه و آله/شاخصه‌های ظهور و حکومت امام زمان

موضوع: شاخصههای ظهور و حکومت امام زمان / تأسی به رسول اللهصلی‌الله علیه و آله /

 

بحث گونهشناسی و بررسی متنی روایات عبرتائی تمام شد[1] و معلوم شد که روایات او با اعتقادات ما منافات ندارد و بلکه صلب عقائد است؛ هر چند خود او مشکل دارد.

اما به بحث اصلی برگردیم، بحث اصلی شاخصههای حکومت حضرت مهدی علیه‌السلام بود، مواردی را متعرض شدیم، مسئله گسترش و شمول امنیت را متعرض شدیم و وارد بحث عدالت شدیم، اصل عدالت که از مسلمات و عنوان شاخص حکومت مهدوی است، روایات در مورد عدالت مهدوی را مطرح کردیم و وارد بیان جزئیاتی شدیم که در روایات آمده است.

روایت اول

[تهذيب الأحكام‌] الصَّفَّارُ عَنِ ابْنِ أَبِي الْخَطَّابِ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ بَشِيرٍ وَ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ هِلَالٍ عَنِ الْعَلَاءِ عَنْ مُحَمَّدٍ قَالَ:سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ علیه‌السلام عَنِ الْقَائِمِ إِذَا قَامَ بِأَيِّ سِيرَةٍ يَسِيرُ فِي النَّاسِ فَقَالَ بِسِيرَةِ مَا سَارَ بِهِ رَسُولُ اللَّهِ صلی‌الله علیه و آله حَتَّى يُظْهِرَ الْإِسْلَامَ قُلْتُ وَ مَا كَانَتْ سِيرَةُ رَسُولِ اللَّهِ صلی‌الله علیه و آله قَالَ أَبْطَلَ مَا كَانَتْ فِي الْجَاهِلِيَّةِ وَ اسْتَقْبَلَ‌ النَّاسَ‌ بِالْعَدْلِ‌ وَ كَذَلِكَ الْقَائِمُ علیه‌السلام إِذَا قَامَ يُبْطِلُ مَا كَانَ فِي الْهُدْنَةِ مِمَّا كَانَ فِي أَيْدِي النَّاسِ وَ يَسْتَقْبِلُ بِهِمُ الْعَدْل.[2]

«محمّد بن مسلم مى‌گويد: از امام باقر علیه‌السلام پرسیدم: هرگاه قائم قيامکند چگونه با مردم رفتار مى‌كند؟ حضرت فرمود: به همان روش پيامبر اكرم صلی‌الله علیه و آله، تا زمانى كه حاكميت اسلام را ظاهر گرداند.عرض كردم: روش پيامبر اكرم صلی‌الله علیه و آله چگونه بوده؟ فرمود: رسول خدا صلی‌الله علیه و آله بر آداب و رسوم جاهلى خط بطلان كشيد و با عدل و داد با مردم روبرو شد. هم‌چنين آن‌گاه كه حضرت قائم قيام کند هرچه را در دوران صلح انجام گرفته[3] ، ابطال مى‌گرداند و با مردم، به عدل و دادگرى روبرو خواهد شد.»

توضیح روایت:

بِسِيرَةِ مَا سَارَ بِهِ رَسُولُ اللَّهِ صلی‌الله علیه و آله:

این خیلی گسترش دارد که سیاست پیامبر اکرمصلی‌الله علیه و آله چگونه بود و با یهود چگونه برخورد کرد، هنگامی که پیامبر صلی‌الله علیه و آله دیدند آنها بنای بر توطئه گذاشتند، بنی قینقاع قصد تعرض به ناموس مسلمانان را داشتند و ناموس مسلمانان را مورد مسخره قرار داده بودند، زن مسلمان برای خرید نشسته بود، با سنجاق دامن او را به بالای بدن او بستند، هنگامی که زن بلند شد، اعضای او پیدا شد و آنها خندیدند، زن فریاد زد.یکی از مسلمانان آن یهودی را کشت، یهودیها آن مسلمان را کشتند و چون خواستند تظاهرات بکنند پیامبرصلی‌الله علیه و آله دستور داد اگر یک نفر از آنان بیرون آمد بکشید.

در برخورد دوم، حکومت اسلامی نیاز به پول داشت، پیامبرصلی‌الله علیه و آله شخصا رفتند از بنی نظیر کمک بگیرند، گفتند: شما بفرمائید بنشینید تا ما جمع کنیم و توطئه کردند که سنگی را روی سر مبارک پیامبرصلی‌الله علیه و آله بیاندازند، جبرئیل نازل شد و پیامبرصلی‌الله علیه و آله را از نقشه ترور آنها با خبر کرد، پیامبرصلی‌الله علیه و آله دستور اخراج آنها از مدینه را داد و فرمود از اموالتان هر چه میتوانید ببرید و آنها خانههایشان را خراب کردند تا دست مسلمانان نیفتد. هر چه جنایات آنها بیشتر میشد، پیامبرصلی‌الله علیه و آله اجکام را سنگینتر میکرد، در مرحلۀ سوم حکومت اسلام را هدف قرار دادند و همکاری و توطئه با کفر خارج. کفار گفتند: ما از بیرون محاصره میکنیم و شما از داخل ناامنی راه بیندازید، جوانها در جبهه بودند، آنها از فرصت سوء استفاده کردند و ناامنی در داخل ایجاد میکردند، خبر به پیامبر رسید، پیامبرصلی‌الله علیه و آله مانوری در شهر دادند، تعدادی را مامور کردند که در شهر رژه بروند و شعار بدهند تا زنان و کودکان نترسند تا اینکه بعد از چهل روز محاصره جنگ تمام شد، پیامبر پیامبر اکرم صلی‌الله علیه و آله در حال بیرون آوردن لباس رزم بودند که جبرئیل علیه‌السلام نازل شد که ای پیامبر جنگ تمام نشده و آنها ریشه فساد هستند و اجازه نداد که پیامبر صلی‌الله علیه و آله لباس رزم دربیاورد، نماز را در محله بنی قریضه بخوانید، در مورد گروه سوم دستور قتل مردها و اسارت زنان را دادند، پیامبرصلی‌الله علیه و آله با آنها اینگونه برخورد کرد اما یک زن در طول این جنگ کشته نشد، تنها خالد یک زن را کشت که پیامبرصلی‌الله علیه و آله خیلی او را تقبیح کرد که با زنها چکار داری، یک بچه کشته نشد. سیره پیامبرصلی‌الله علیه و آله در جنگ، در صلح، با هیئتها با افراد با متخلفین، با خانواده خودش چگونه بود، همان سیره را مهدی آل محمدعلیهم‌السلام دارد، حضرت نسخه تمامنمای پیامبر اکرمصلی‌الله علیه و آله است، نبی مکرمصلی‌الله علیه و آله رحمة للعالمین بود، حکومت فرزند او هم همین است، رحمة للعالمین است، کسی است که خودش مظهر اخلاق است « و إنّک لعلی خلق عظیم »، این بزرگوار حکومت تشکیل میدهد و این سیره و این روش را پیش میکشد، پیامبر اکرمصلی‌الله علیه و آله در ده سال جنگ چه سیرهای داشتند، امام عصرعلیه‌السلام در هشت ماه جنگ همان سیره را اعمال میکنند، قوانین پیامبرصلی‌الله علیه و آله در جنگها چه بود، اینکه چه کار بکنند و چه کار نکنند، دنیای امروز همان کارهائی که پیامبر فرمودند انجام ندهید را متأسفانه انجام میدهند. خبرنگارها اخباری را از فلسطین و جاهای دیگر جمعآوری کرده بودند ولی پخش نشده بود تا کتابی با عنوان (به من دروغ نگوئید ) شد، حال انسان به هم میخورد، اینها جنگ است و با ضعفا میجنگیدند یا مشتی گرگ به گله گوسفندان، تعداد زیادی از بچههای سه چهار ساله را کشته بودند و روهم ریخته بودند در حالی که در تاریخ ثبت نشده که پیامبرصلی‌الله علیه و آله بچهای را کشته باشند، الآن داعشیها به نام اسلام چه کار با مسلمانان انجام میدهند، چقدر بچه را میکشند به بهانه اینکه او بزرگ شود رافضی میشود به نام دین و مقررات، امام باقرعلیه‌السلام فرمودند: سیره امام سیره پیامبر اکرمصلی‌الله علیه و آله است. کسانی بودند مهدور الدم بودند ( و لو کان معلقا باستار الکعبه ) شش نفر بودند، چند تا زن و چند تا مرد بودند، اینها میخواستند نظام اسلامی را به چالش بکشند، بعضی از آنها همیشه سیاهنمایی و تبلیغات سوء میکردند تا دل مردم را خالی بکنند، در قالب شعر و نثر سبب تضعیف و استهزاء و مسخره کردن و سیاهنمایی بلاد حکومت اسلامی بودند، پیامبرصلی‌الله علیه و آله فرمودند: اگر به پرده کعبه هم آویزان بودند اعدامشان کنید، پیامبرصلی‌الله علیه و آله امیر مومنانعلیه‌السلام را فرستاد، آن دو به خانه ام هانیه پناهنده شدند، حضرت زرهپوش و شمشیر به دست به خانه ام هانیه آمدند، ام هانیه مانع حضرت شد و آن دو فرار کردند، ام هانیه نزد پیامبرصلی‌الله علیه و آله آمد و شکایت امیر مومنانعلیه‌السلام را کرد، پیامبرصلی‌الله علیه و آله تبسم کردند و فرمودند: شما همه فرزندان ابو طالب هستید، هر کسی را که ام هانیه پناه داد ما نیز پناه میدهیم، من پدر شما را خیلی دوست داشتم، ابو طالب به من خیلی خدمت کرد و پناهندگی ام هانیه را پذیرفت. یکبار دیگر عثمان واسطهگری کرد، پیامبرصلی‌الله علیه و آله سکوت کردند، پس از رفتن آنها، پیامبرصلی‌الله علیه و آله فرمود: چرا او را نکشتید، گفتند: یا رسول الله ما منتظر امر شما بودیم، فرمود: من صبر کردم که او را بکشید، حالا دیگر عثمان واسطهگریاش را انجام داد و ردش کرد.[4] سیاست حضرت در صلح، سیاست حضرت در جنگ، وقتی که خواستند وارد مکه بشوند چه دستور دادند. همین کسانی که تأمینی بودند یعنی محکوم به قتل بودند ولی خوب چارهای نبود به آنها تأمین دادند اما این تأمینیها (عبد الله بن عامر) تاریخ اسلام را عوض کردند و با منافقین همدست شدند و امیر مومنانعلیه‌السلام را خون به جگر کردند. خلاصه سیاست امام عصرعلیه‌السلام همان سیاست پیامبر اکرمصلی‌الله علیه و آله است.

منابع روایت:

التهذيب: ج 6 ص 154 ب 70 ح 270

وسائل الشيعة: ج 11 ص 57 ب 25 ح از التهذيب.

إثبات الهداة: ج 3 ص 454 ب 32 ف 2 ح از التهذيب.

بحار الانوار: ج 52 ص 381 ب 27 ح از التهذيب.

ملاذ الأخيار: ج 9 ص 409 ب 17 ح از التهذيب.

6. معجم الأحاديث الإمام المهدي علیه‌السلام: ج‌4 ؛ ص504

بررسی سند روایت:

الصَّفَّارُ عَنِ ابْنِ أَبِي الْخَطَّابِ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ بَشِيرٍ وَ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ هِلَالٍ عَنِ الْعَلَاءِ عَنْ مُحَمَّدٍ قَالَ:

محمد بن حسن صفار: در جلالت ایشان هیچ بحثی نیست.

محمد بن حسین بن ابی الخطاب: در جلالت ایشان هم بحثی نیست.

محمد بن عبد الله بن هلال: ایشان هم مشکلی ندارد.

علاء بن رزین: ایشان مشکلی ندارد.

محمد بن مسلم: ایشان جزء اصحاب اجماع است.

این روایت از نظر سند بی اشکال است.



[1] این بحث در جلسات 11 تا 28 مطرح شد.
[2] بحار الأنوار ؛ ج‌52 ؛ ص381.
[3] قوانین و مقررات تبعیض‌آمیز سازمان ملل، سازمان ملل در آمریکا برای دفاع از منافع خودشان وضع شده است و اگر منافع آمریکا تأمین نشود سهم خودش را نمی‌دهد و حق وتو دارد؟! اگر به این مردم مثل مردم فلسطین ظلم شده به آن‌ها برسید و طرف مقابل را محکوم کنید، بر عکس از حق وتوی خود علیه مظلوم و به نفع ظالم استفاده می‌کند، قوانینی برای منافع خودشان وضع کردند ولی این قوانین زرق و برق دارد، سازمان ملل، شورای امنیت، بعضی هم تحت تاثیر آن‌ها قرار گرفته و دستور العمل‌های آن‌ها را اجرا می‌کنند مانند سند 2030 تا فرهنگ و دین جوانان را از بین ببرند، وقتی انسان‌ قوانین آن‌ها را می‌بیند شگفت‌زده می‌شود و بی‌اختیار می‌گوید: خدایا! آن کسی را که به این ظلم‌ها خاتمه می‌دهد را برسان.
[4] هو عبد الله بن سعد بن أبي سرح و كان أخا عثمان من الرضاعة و من جملة من أهدر النبي صلی‌الله علیه و آله دمه يوم فتح مكة. و ذلك لأنه أسلم قبل الفتح و هاجر إلى رسول الله و كان يكتب الوحي لرسول الله صلی‌الله علیه و آله ثم ارتد مشركا و صار إلى قريش بمكة فلما علم ذلك استتر عند عثمان فاستجاره و غيبه حتى جاء به إلى النبي صلی‌الله علیه و آله. و هو يبايع الناس فقال: يا رسول الله بايع عبد الله فبايعه بعد ثلاث ثم أقبل على أصحابه فقال ما كان فيكم‌ رجل‌ رشيد يقوم إلى هذا حين رآني كففت يدي عن مبايعته فيقتله فقال رجل من الأنصار: فهلا أومأت إلي يا رسول الله فقال: إن النبي لا ينبغي أن يكون له خائنة الأعين و أسلم ذلك اليوم ثم ولاه عثمان في زمن خلافته مصر سنة خمس و عشرين و مات سنة ست و ثلاثين و قيل بقي إلى زمن معاوية و شهد معه صفين و توفي سنة تسع و خمسين. تفسير العياشي ؛ ج‌1 ؛ ص280
logo