< فهرست دروس

درس رجال استاد سیدجواد شبیری

جلسه6

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: کتب رجالی و اصول خمسه (رجال شیخ)

اولین کتاب که بحث کردیم رجال کشی بود و امروز به سراغ رجال شیخ می‌رویم.

تألیف رجال شیخ بعد از فهرست ایشان است زیرا ایشان کثیراًما در کتاب رجال به فهرست خود ارجاع می‌دهد و ما حدود 25 تا 27 مورد از این ارجاعات را در فهرست یافته‌ایم.

بااین‌حال ما ازآنجاکه رجال شیخ با رجال کشی شباهت‌های بسیاری دارند آن را بر فهرست شیخ مقدم داشته‌ایم.

شیخ متولد 385 و متوفای 460 است. ما شاید محقق و عالمی مانند شیخ پیدا نکنیم زیرا کتاب‌های ایشان مصادر فنون مختلفی از علوم است. ایشان در هر فنی لااقل پنج تا هشت کتاب تألیف کرده است. در حدیث، کتاب تهذیب و استبصار دو کتاب از کتب اربعه است که ایشان تألیف کرده. در علم کلام، کتاب تمهید الأصول و غیبت را نگاشته، در علم رجال سه کتاب از چهارکتاب موجود و مهم را نگاشته است که عبارت‌اند است از: اختیار الرجال، فهرست و رجال. در فقه، کتاب نهایه، مبسوط و خلاف را نمی‌توان مدنظر نداشت. در اصول، کتاب عُدة الأصول را نگاشته که حتی شاید قبل از ذریعه ی استاد خود سید مرتضی آن را نگاشته. او کتاب فوق را در زمان حیات استاد خود نگاشته است. در کتاب دعا، مصباح المتهجد را نگاشته. در تفسیر، تبیان را نوشته که از مهم‌ترین تفاسیر است و مجمع‌البیان درواقع یک تحقیق خوبی در مورد تبیان ایشان است.

نام کتاب رجال شیخ همان‌گونه که شیخ از آن در فهرست یادکرده است عبارت است از: کتاب الرجال الذین رووا عن النبی و الائمة الاثنی عشرة علیهم‌السلام و من تأخر عنهم.

احیاناً از آن کتاب به کتاب ابواب نیز تعبیر شده است و اختصاراً به کتاب الرجال معروف است.

شیخ در مقدمه خصوصیات این کتاب را ذکر کرده است و می‌فرماید:

اما بعد فإني قد أحببت إلى ما تكرر سؤال الشيخ الفاضل فيه، (شیخ فاضلی از او درخواست می‌کند) من جمع كتاب يشتمل على أسماء الرجال، الذين رووا عن النبی و عن الأئمة علیهم‌السلام من بعده إلى زمن القائم علیه‌السلام، ثم أذكر بعد ذلك من تأخر زمانه عن الأئمة علیهم‌السلام من رواة الحديث أو من عاصرهم و لم يرو عنهم. (شیخ این بخش را خودش اضافه کرده است هرچند مورد تقاضای آن عالم فاضل نبوده است.) و أرتب ذلك على حروف المعجم، التي أولها الهمزة و آخرها الياء، (این را شیخ به این جهت ذکر می‌کند که ترتیب در آن زمان صرفاً به شکل الفبا نبوده و گاه به شکل حروف ابجد بوده و یا مواردی دیگر ازاین‌رو شیخ اشاره می‌کند که ترتیب مزبور به آن گونه است که اولش همزه و آخرش یاء است.) ليقرب على ملتمسه طلبه، و يسهل عليه حفظه، و أستوفي ذلك على مبلغ جهدي و طاقتي، و على قدر ما يتسع لي زماني و فراغي و تصفحي. و لا أضمن أني أستوفي ذلك عن آخره (تضمین نمی‌کند که همه‌ی روات را ذکر کرده باشم.) فإن رواة الحديث لا ينضبطون، و لا يمكن حصرهم لكثرتهم و انتشارهم في البلدان شرقا و غربا، غير أني أرجو أنه لا يشذ عنهم إلا النادر، و ليس على الإنسان إلا ما تسعة قدرته و تناله طاقته. و لم أجد لأصحابنا كتابا جامعا في هذا المعنى إلا مختصرات قد ذكر كل إنسان طرفا منها، إلا ما ذكره ابن عقدة من رجال الصادق علیه‌السلام، فإنه قد بلغ الغاية في ذلك، و لم يذكر رجال باقي الأئمة علیهم‌السلام. و أنا أذكر ما ذكره و أورد من بعد ذلك من لم يورده (يذكره)، (بنابراین در باب اصحاب الصادق، کتاب ابن عقده از مصادر اصلی کتاب رجال شیخ است.).

اهم مباحثی که در مورد رجال شیخ مطرح است عبارت‌اند از:

    1. ترتیب العناوین

    2. تکرر العناوین

    3. تعداد العناوین

    4. شمول العناوین و عدمه

    5. توثیق و تضعیف و مذهب

    6. اختصار و تفصیل در تراجم

    7. مصادر الکتاب

    8. اعتبار الکتاب

ترتیب عناوین

ترتیب عناوین شیخ بر اساس حروف معجم است البته این ترتیب کاملاً در آن‌ها رعایت نشده بلکه فقط در حرف اول رعایت شده است. یعنی هرکسی که نام اولش با همزه بود در همزه آورده شده است و این ترتیب در حرف دوم رعایت نشده است. حتی اسم‌هایی که یک نام دارند یکجا ذکر نشده‌اند. همه‌ی ابراهیم‌ها در یکجا نیامده‌اند. بعضی از ابراهیم‌ها در ابتدای باب اول و بعضی در آخر و بعضی در وسط آمده‌اند. در کتاب رجالی شیعه قبل از ابن داود ترتیب کامل اسماء رعایت نمی‌شد البته غالباً اسامی یکسان را در کنار هم می‌آوردند. رجال ابن داود اولین کتابی است که ترتیب کامل اسامی در آن رعایت شده است. به‌هرحال عدم رعایت این نکته در کتاب شیخ موجب شده است که یافتن یک نام در کتاب او مشکل باشد.

البته در باب اصحاب الصادق یک ترتیب خاصی رعایت شده است.

دیگر اینکه واو قبل از هاء ذکرشده است. برخلاف یک سری از کتب عربی مانند لسان العرب که واو بعد از هاء است.

همچنین اسماء و کنی و القاب از هم تفکیک‌شده است به این‌گونه که ابتدا باب اسماء ذکر می‌شود و بعد کنی و بعد القاب و بعد احیاناً باب نساء.

تکرار عناوین

اسم یک راوی احیاناً در چند باب تکرار شده است مثلاً در اصحاب الصادق و کاظم و یا بیشتر تکرار شده است و علت آن این بوده که یک فرد گاه از اصحاب چند امام بوده است. حتی گاه اسماء روات در یک باب تکرار شده است و این موارد، کم نیست و شاید به دویست مورد بالغ می‌شود. گاه آنچه در ترجمه‌ی این روات ذکر کرده است دارای اختلاف کمی است و گاه عیناً مانند همان عبارت است. شاید گاه اختلاف به این سبب بوده که شیخ اعتقاد داشته است که آن‌ها هرچند نامشان مشابه است ولی دو نفر هستند و گاه که عین عبارت است شاید شیخ فراموش کرده که قبلاً از آن راوی سخن گفته بوده است مثلاً گاه یکی را در ابتدای باب و دیگری را در آخر باب ذکر کرده و به سبب فاصله‌ی زیاد فراموش کرده و آن را تکرار کرده و هرچه فاصله بیشتر می‌شود تکرار بیشتر می‌شود. البته گاه فاصله‌ی آن‌ها کم بوده است که احتمال فراموشی کم است و بیشتر احتمال تعدد آن دو راوی است. بنابراین نگاه به فاصله‌ی بین دو راوی هم نام در احتمال تعدد و احتمال غفلت شیخ تأثیرگذار است. احتمال وجه این غفلت‌ها این بود که شیخ اسامی رجال را از مصادر مختلف اخذ می‌کرده و گاه فراموش می‌کرده که نام فرد را قبلاً ذکر کرده بود یا نه مخصوصاً که به ترتیب کامل الفبایی نبوده و این اشتباه تشدید می‌شده.

گاه اسامی بعضی از روات را، هم در باب اصحاب الائمه آورده است و هم در باب من لم یرو عنهم و حال‌آنکه شیخ در مقدمه تصریح کرده بود که من لم یرو عنهم را در بابی جداگانه ذکر کند و اسامی آن‌ها را با اصحاب ائمه مخلوط نکند. در مورد علت این تعدد نظرات مختلفی ارائه‌شده است و بهترین نظریه این است که در بعضی موارد که البته اندک است باید قائل به تعدد روات شد لااقل اینکه شیخ آن‌ها را دو نفر می‌دانسته است. در بسیاری از موارد غفلت شیخ موجب تکرار شده است.

صاحب کشف اللثام در آخر کتاب می‌فرماید: احادیث را باید از کتب اولیه اخذ کرد زیرا کثیراًما دیده‌شده است که در نقل و انتقالاتی که در کتب بعدی رخ‌داده است، احادیث تغییر کرده است. بر این اساس کتاب شیخ که از اصول رجالیه است حائز این اهمیت است که در آن نکاتی وجود دارد که در کتبی که از آن مطالب را اخذ کرده‌اند وجود ندارد بر این اساس، به هم زدن ترتیب کتاب و به‌اصطلاح منظم کردن آن موجب از بین رفتن قرائن متعددی می‌شود که در کتاب وجود داشته است. حداقل اینکه کتاب دارای مشکل داشته باشد که می‌توان یک فهرست به آن اضافه کرد. مثلاً لسان العرب را تنظیم کرده‌اند که موجب شده است که یک سری مطالب در آن از بین برود مثلاً صاحب کتاب گاه از واژه‌ی تقدم و تأخر استفاده کرده است که آن‌ها از بین رفته است.

تعداد عناوین

گاه از هشت هزار و نه هزار عنوان سخن گفته‌شده است. ما بر اساس نسخ معتبر شیخ تعداد آن را 6346 دانسته‌ایم. نصف این مقدار که حدود 3177 عنوان در اصحاب امام صادق علیه‌السلام آمده است. یک نسخه‌ی عتیق از شیخ (به خط محمد بن سر آهنگ) در کتابخانه‌ی لندن بوده است که به تاریخ 533 برمی‌گردد (حدود 73 سال بعد از وفات شیخ) که ما آن را بررسی کردیم. البته حتی عناوین متعدد را نیز در این شماره حساب کرده‌ایم.

در یک نسخه‌ی دیگر از شیخ (به خط ابن خاتون) که به تاریخ 1026 است عناوین بسیاری در متن و هامش زائد بر نسخه‌های معتبر وجود دارد. این عناوین همه در نسخه‌های چاپی منعکس‌شده است و تفکیک هم نشده است که کدام در نسخ قدیمی است و کدام در نسخ جدید. البته عناوینی هم که حدود 12 عنوان است در نسخ معتبرِ است که در نسخ چاپی نیست ولی حدود هشتادوپنج عنوان در نسخه‌ی چاپی هست که در نسخه‌ی معتبرِ وجود ندارد. در این نسخ 6416 عنوان وجود دارد و اصحاب امام صادق علیه‌السلام در آن 3223 مورد است.

آماری که ازاین‌پس داده می‌شود بر اساس نسخه‌های خطی است نه نسخه‌های چاپی.

بحث بعدی این است که اصحاب ائمه‌ای که در این کتاب ذکرشده است چه مقدار از اصحاب ائمه را پوشش می‌دهد و چه مقدار از اصحاب ائمه از قلم شیخ افتاده است. عناوین بسیاری حتی در کتب احادیث خود شیخ مانند تهذیب و استبصار است که در کتاب رجال شیخ نیامده است. این حالت در غیر اصحاب الصادق بیشتر است و در اصحاب الصادق کمتر دیده می‌شود. با توجه به اینکه تهذیبین از تألیفات اوایل شیخ است و او اوایل تهذیب را در زمان شیخ مفید نوشته است و حتی در کتاب خود از شیخ مفید به ادام الله ظله تعبیر می‌کند و شاید کل تهذیبین را قبل از نوشتن رجال کامل کرده باشد و شاید رجال بعد از ده، بیست سال بعد از تهذیبین نوشته‌شده باشد. همین شاهد بر آن است که شیخ این عناوین را از کتب حدیثی استخراج نکرده است بلکه ظاهراً از کتب رجالی متقدم استخراج کرده است. مضافاً بر اینکه شیخ در سال 408 وارد بغداد شد و در آن زمان در بغداد جنگ و درگیری و کشتارهای مردمی و مانند آن بود و در خانه‌ی سید مرتضی گاه می‌ریختند و اذیت می‌کردند. بعد که نوبت به شیخ مفید رسید مشکلات کلامی مختلفی وجود داشت و شیخ هم در آن زمان به‌جای شیخ الطائفة بیشتر شیخ المتکلمین بوده است و هرچند او در آن زمان فقیه هم بوده است ولی جنبه‌ی کلامی در او بیشتر بوده است. این نوع فعالیت‌ها و سایر فعالیت‌های شیخ موجب شده بود که او فرصت بسیاری نداشته باشد. در 448 از بغداد فرار می‌کند و آن زمانی بوده است که طغرل وارد بغداد می‌شود و وارد منزل شیخ می‌شوند و کرسی و یک سری وسایل خانه‌ی او را می‌سوزانند و خانه‌اش را غارت می‌کنند. او در آن زمان وارد نجف می‌شود و حوزه‌ی نجف را تأسیس می‌کند.

شیخ طوسی کتاب غیبت را در 448 یعنی در اوج بحران نوشته است و حتی در آن زمان کمترین تزلزل روحی در او دیده نمی‌شود و حتی در کتاب خود سخن از وضعیت خود را نمی‌کند و حال‌آنکه علماء در کتب خود به این نکات اشاره می‌کردند مثلاً می‌نوشتند که آن مطلب را در حال فرار نوشته‌اند.

لذا با توجه به وضعیت اجتماعی و مشکلات و شداید زندگی شیخ طوسی طبیعی است که خیلی از روات را نقل نکرده است و خیلی موارد تکرار اتفاق افتاده است.

عناوین موجود در کتاب شیخ در مورد پیامبر بسیار کمتر است و در نسخه‌ی خطی 469 و در نسخه‌ی چاپی 470 مورد است این در حالی است که اصحاب پیغمبر که در کتب عامه است بسیار بیشتر است و مثلاً در کتاب اُسد الغابة تعداد آن‌ها به 7703 مورد بالغ می‌شود. اما در مورد اصحاب ائمه (به‌جز امام صادق علیه‌السلام) چون کتاب خاصی در دست نیست کاملاً مشخص نیست که شیخ چه مقدار از آن‌ها را نقل کرده است.

توثیق، تضعیف و مذهب

رجال شیخ هیچ اختصاصی به مؤمن، امامیه و یا شیعه ندارد بلکه حتی از عامی، منافق و غیر آن‌ها و حتی ابوبکر و عمر و عثمان و معاویه و عمرو بن عاص و زیاد بن ابیه و عبیدالله بن زیاد و حتی منصور دوانیقی و حسن بن صالح بن حیّ (رئیس فرقه‌ی صالحیه از زیدیه) و عبدالله سبأ و رؤسای خوارج و غیره را ذکر کرده است.

در مقابل، حتی در مورد اصحاب رسول خدا (ص) از امیر مؤمنان علی علیه‌السلام نام‌برده است و در اصحاب امیر مؤمنان علیه‌السلام از امام حسن و حسین علیهماالسلام نام‌برده است و کلاً نام ائمه را در جزء اصحاب پدرشان ذکر کرده است. بنابراین از این کتاب نمی‌توان مذهب روات را استفاده کرد.

اما در مورد توثیق و تضعیف، ابواب اولیه‌ی کتاب تقریباً خالی از آن‌ها است مثلاً از ثقة و ضعیف تقریباً خالی است و گاه از الفاظ مادحه و مانند آن استفاده‌شده است که آن‌هم نه به سبب مدح بوده بلکه در مقام معرفی و شناساندن شخص از این الفاظ استفاده می‌کرده است. همچنین است در مورد ذم.

از باب اصحاب الباقر علیه‌السلام وثوق و تضعیف شروع می‌شود و مثلاً پنج نفر را توثیق و یک نفر را تضعیف می‌کند. (از حدود 460 عنوان) در باب اصحاب الصادق نیز همچنان این اثر دیده نمی‌شود و فقط حدود یک نفر را در کل سه هزار نفر توثیق می‌کند.

توثیقات و تضعیفات از باب اصحاب الکاظم علیه‌السلام شروع می‌شود.

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo