< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد سیدجواد شبیری

96/12/15

بسم الله الرحمن الرحیم

 

 

موضوع: /شبهه غیر محصوره /قاعده احتیاط

خلاصه بحث جلسه گذشته و این جلسه :

شهید صدررحمه‌الله روایت ابو الجارود را مؤیدی بر نبود ارتکاز مناقضه در شبهات محصوره دانستند. در جلسات گذشته درباره وثاقت ابو الجارود سخن گفتیم. مرحوم خویی سه وجه را بر وثاقت ابو الجارود بیان کردند: وقوع در اسناد کامل الزیارات، شهادت شیخ مفید در رساله عددیه و وقوع در اسناد تفسیر علی بن ابراهیم. در جلسات گذشته دو قرینه وقوع در اسناد کامل الزیارت و تفسیر قمّی را بحث کردیم. در این جلسه، ابتدا مکمّلی را عرض کرده و درباره شهادت شیخ مفید بر وثاقت ابو الجارود سخن خواهیم گفت.

عدم صحت مذهب ابو الجارود

درباره استفاده وثاقت از مقدمه کامل الزیارات و تفسیر علی بن ابراهیم در جلسات گذشته بحث کردیم اما این بحث نیازمند مکمّلی است و آن این است که از شهادت این دو در مقدمه کتاب خویش استفاده می‌شود، راویان کتاب آنها علاوه بر وثاقت، صحت مذهب نیز دارند و ابو الجارود قطعاً صحت مذهب نداشته و رآس زیدیه جارودیه است. در رجال‌کشی به هنگام نقل روایتی از ابو الجارود بیان شده: عن أبي الجارود و كان رأس الزيدية[1] شهادت به صحت مذهب راویان کامل الزیارات دالّ بر صحت مذهب در تمام راویانی است که در این دو کتاب توثیق شده‌اند که این یا قرینه بر ناظر نبودن به توثیق تمام روات موجود در کامل الزیارات و تفسیر علی بن ابراهیم است یا حداقل به معنای خروج ابو الجارودی که از نظر مذهب شناخته شده است، از دایره توثیق در مقدمه است. به عبارتی دیگر، یا عبارت مقدمه ناظر به وثاقت تمام راویان است که در این صورت باید بگوییم از مذهب ابو الجارود غفلت شده به اشتباه امامی فرض شده که با فرض غفلت از مذهب ابو الجارود با وجود معروف بودن مذهب او، نمی‌توان اصل عدم غفلت را نسبت به اصل توثیق ابو الجارود جاری دانست و یا ناظر به توثیق تمام راویان نیست که در این صورت، به علت شهادت به امامی بودن راویان توثیق شده، ابو الجارود از دایره توثیق خارج است.

عدم توثیق زیدیه در مقدمه تفسیر علی بن ابراهیم

در مقدمه تفسیر علی بن ابراهیم بیان شده است: و نحن ذاكرون و مخبرون بما ينتهى إلينا و رواه مشايخنا و ثقاتنا عن الذين فرض اللّه طاعتهم در معنای «مشایخنا» در این عبارت دو احتمال وجود دارد: اساتید ما و مشایخ طایفه. اگر مراد اساتید ما باشد، نظارتی به ابو الجارود ندارد که با واسطه از او در تفسیر قمی روایت شده است. اگر مراد مشایخ طایفه باشد، شامل مشایخ با واسطه نیز می‌باشد اما

شامل زیدیه نیست که از اصحاب محسوب نمی‌گردند. «ثقاتنا» در این عبارت نیز یا به معنای کسانی که ما آنان را ثقه می‌دانیم که شامل زیدیه و سایر فرق فاسده نیز می‌باشد یا مراد «الثقات منا» است که به نظر می‌رسد با معنای اصحابنا متحد بوده و با توجه به قرائن متعدّد در کتب رجالی، بر زیدیه اطلاق اصحابنا نمی‌شود.

شیخ طوسیرحمه‌الله در مقدمه فهرست می‌نویسد: اما بعد فإنّي لمّا رأيت جماعة من شيوخ طائفتنا من أصحاب الحديث عملوا فهرست كتب أصحابنا و ما صنّفوه من التصانيف و رووه من الأصول .... فإذا ذكرت كل واحد من المصنفين و أصحاب الأصول فلا بد من أن أشير إلى ما قيل فيه من التعديل و التجريح و هل يعول على روايته أو لا و أبين عن اعتقاده و هل هو موافق للحق أو هو مخالف له لأن كثيرا من مصنفي أصحابنا و أصحاب الأصول ينتحلون المذاهب الفاسدة و إن كانت كتبهم معتمدة[2]

شیخ طوسیرحمه‌الله در این عبارت بیان کرده است: در این کتاب فهرست کتب اصحابنا را بیان کرده‌ام و به هنگام بیان نام صاحبان کتب، به مذهب آنها نیز اشاره کرده‌ام چه آنکه برخی از اصحاب ما پیرو مذاهب فاسده شده‌اند. از این عبارت روشن است که اصحابنا معنایی عام‌تر از امامیه دارد. به نظر می‌رسد، فطحیه، واقفیه قطعاً امامیه بوده و ظاهراً ناووسیه نیز از اصحابنا می‌باشند. اما بر بتریه که زیدی عامی هستند، قطعاً اطلاق اصحابنا نشده و بر جارودیه که زیدی امامی هستند نیز اطلاق اصحابنا نمی‌شود. یکی از قرائن بر عدم اطلاق اصحابنا بر زیدیه، کلام شیخ طوسیرحمه‌الله در ترجمه احمد بن محمد بن سعید معروف به ابن عقده است. ایشان در فهرست می‌نویسد: و أمره في الثقة و الجلالة و عظم الحفظ أشهر من أن يذكر، و كان زيديا جاروديا على ذلك مات و إنما ذكرناه في جملة أصحابنا لكثرة روايته عنهم و خلطته بهم و تصنيفه لهم،[3] در عبارت بیان شده است: ترجمه ابن عقده به علت این نیست که از اصحابنا شمرده می‌شود بلکه به خاطر کثرت روایت از اصحاب و مخالطه با آنان است. شبیه به این عبارت در رجال نجاشی نیز وارد شده است: و ذكره أصحابنا لاختلاطه بهم و مداخلته إياهم و عظم محله و ثقته و أمانته ... و قد لقيت جماعة ممن لقيه و سمع منه و إجازة منهم من أصحابنا و من العامة و من الزيدية .[4] با توجه به عطف امامیه و زیدیه به اصحابنا روشن می‌شود، زیدیه از اصحابنا نبوده و از عامه نیز نمی‌باشند. علت این که زیدیه بتریه و جارودیه از اصحابنا و از عامه محسوب نمی‌شوند، اعتقادات خاص آنان است. زیدیه بتریه که به عامه نزدیک‌تر هستند دو اعتقاد درباره امامت دارند. اول آنکه، خلافت را حق امام علیعلیه‌السلام می‌دانند اما معتقدند ایشان حق خود را به ابوبکر و عمر و در بخشی از خلاف عثمان، تفویض کرده و اینان خلافت بر حق داشتند. در مقاتل الطالبیین ابو الفرج،[5] بیان شده: بتریه خلاف عثمان را تا زمانی که بر منهج پیامبرصلی‌الله علیه و آله حکومت می‌کرده، تصحیح می‌کنند و خلافت او را پس از خروج از منهج پیامبرصلی‌الله علیه و آله، مشروع نمی‌دانند. دو آنکه، امام مصداقی عام داشته و هر فرزند زهرایی که از جهت علم فضل و تقوایی در مرتبه‌ای بوده و امر به معروف و نهی از منکر، جهاد فی سبیل الله و دعوت الی الله داشته باشد، امام است. به همین دلیل در برخی از تعابیر، عامی و بتری در مقابل هم استعمال شده[6] و در برخی از تعابیر، عامی به معنایی اعم و شامل بتری استعمال شده و در برخی از تعابیر عامی بتری نیز به کار رفته است.

زیدیه جارودیه نیز هر چند از امامیه هستند چون خلاف ابو بکر و عمر را تصحیح نمی‌کنند اما باز بر آنها اطلاق اصحابنا نمی‌شود زیرا سه ویژگی که امامیه به آنها معتقد است ( نص اسمی به امامعلیه‌السلام ، عصمت امام و ضرورت امام) را معتقد نیستند. در نتیجه هر چند اطلاق کلمه اصحابنا شامل فرق باطله‌ای مانند فطحیه و واقفه می‌شود اما شامل زیدیه نبوده و به همین دلیل، مقدمه تفسیر علی بن ابراهیم ناظر به توثیق ابو الجارود که رأس زیدیه جارودیه است، نمی‌باشد.

توثیق امامیه در مقدمه کامل الزیارات

در مقدمه کامل الزیارات می‌خوانیم: و قد علمنا أنا لا نحيط بجميع ما روي عنهم في هذا المعنى و لا في غيره لكن ما وقع لنا من جهة الثقات من أصحابنا رحمهم الله برحمته

با دو شاهد استفاده می‌شود که این مقدمه ناظر به زیدیه جارودیه نبوده و حتی مختص به امامیه صحیح المذهب است. اول آنکه، تعبیر اصحابنا به کار رفته که شامل زیدیه نیست و دو آنکه، بر آنان ترحّم کرده و ترحّم نشانگر صحت مذهب بوده و بر غیر امامیه ترحم نمی‌کرده‌اند. همانگونه که بیان شد، همین عبارت شاهد بر عدم توثیق تمام راویان کامل الزیارات است زیرا اگر تمام راویان توثیق شده باشند، تمام آنان نیز باید از امامیه باشند ولی روات غیر امامی در کامل الزیارات به فراوانی دیده می‌شود.

بررسی توثیق تمام راویان به قرینه مقام اعتبار بخشی به کتاب

مرحوم خویی برای استفاده توثیق تمام راویان از عبارت مقدمه تفسیر قمی پس از نقل کلام صاحب وسائل بیان کرده است: أقول: إن ما استفاده قدس سره في محله، فإن علي بن إبراهيم يريد بما ذكره إثبات صحة تفسيره، و أن رواياته ثابتة و صادرة من المعصومينعلیه‌السلام و أنها انتهت إليه بوساطة المشايخ و الثقات من الشيعة.[7] اما این مقدمه که ابن قولویه و علی بن ابراهیم ناظر به اعتبار کل سلسله سند باشند، روشن نیست و امکان دارد اینان تنها ناظر به اعتبار مصادر باشند که اعتبار مصادر خود موجب درجه‌ای از اعتبار است. مرحوم مجلسی نیز در بحار بیان کرده مصادر کتاب من معتبر است نه آنکه تمام سلسله سند روایت‌های بحار، اعتبار دارد. البته همانگونه که بیان شد، به نظر ما مقدمه کامل الزیارات تنها ناظر به محدوده جامع نگاری بوده و حتی نظارت به توثیق مصادر نیز ندارد. حاج آقای والد نیز قائل به این هستند که عبارت مقدمه کامل الزیارات دالّ بر توثیق تمام مشایخ نیست اما اینکه آیا اساساً در مقام توثیق هست یا نه؟ و اینکه ناظر به توثیق مشایخ بی‌واسطه می‌باشد یا نه؟ کلام ایشان از این جهت واضح و روشن نیست.

بررسی توثیق ابو الجارود به واسطه ورود در رساله عددیه

در این که ماه رمضان همیشه سی روزه بوده یا مانند سایر ماه‌ها گاه بیست و نه روزه بوده و گاه سی روزه است، اختلاف وجود داشته و از هر دو ناحیه روایاتی وارد شده است. شیخ مفید قائل به این است که ماه رمضان مانند سایر ماه‌ها بوده و روایاتی که دالّ بر سی روزه بودن دائمی ماه رمضان است را رد می‌کند که یکی از وجوه ردّ ناقل بودن محمد بن سنان و ضعف اوست. ایشان پس از ردّ روایات سی روزه بودن می‌نویسد:

أمّا رواة الحديث بأنّ شهر رمضان شهر من شهور السنة، يكون تسعة و عشرين يوماً، و يكون ثلاثين يوماً، فهم فقهاء أصحاب أبي جعفر محمد بن علي، و أبي عبد اللّه جعفر بن محمد، و أبي الحسن موسى بن جعفر، و أبي الحسن علي بن موسى، و أبي جعفر محمد بن عليّ، و أبي الحسن علي بن محمد، و أبي محمد الحسن بن علي بن محمدصلی‌الله علیه و آله و الأعلام الرؤساء المأخوذ عنهم الحلال و الحرام، و الفتيا و الأحكام، الذين لا يطعن عليهم، و لا طريق إلى ذم واحد منهم، و هم أصحاب الأُصول المدونة، و المصنّفات المشهورة و كلهم قد أجمعوا نقلًا و عملًا على أنّ شهر رمضان يكون تسعة و عشرين يوماً. نقلوا ذلك عن أئمّة الهدىعلیهم‌السلام و عرّفوه في عقيدتهم و اعتمدوه في ديانتهم. و قد فصّلت أحاديثهم بذلك في كتابي المعروف بمصباح النور في علامات أوائل الشهور، و أنا أثبت من ذلك ما يدلّ على تفصيلها، إن شاء الله. فممّن روى عن أبي جعفر محمّد بن عليّ الباقرعلیهما‌السلام أنّ «شهر رمضان شهر من الشهور، يصيبه ما يصيب الشهور من النقصان» أبو جعفر محمّد بن مسلم ... [8]

همانگونه که روشن است توثیق موجود در رساله عددیه متعلق به راوی اخیر بوده و نظارتی به تمام سلسله سند ندارد چه آنکه در ابتدا آنان را از اصحاب ائمهعلیه‌السلام معرفی کرده و در انتها عناوینی که برای این راویان بیان کرده تنها ناظر به راوی مباشر امامعلیه‌السلام است. به همین دلیل کلام مرحوم خویی که از این عبارت توثیق تمام راویان موجود در سلسله سند را استفاده کرده ناشی از غفلت است که خود ایشان در برخی از مواضع سخن خویش، متفطّن آن شده است.

استفاده توثیق راویان مباشر از این عبارت نیز متوجه اشکالاتی است که برخی پاسخ داشته و برخی پاسخ ندارد.

اشکال اول: مذموم بودن برخی از این راویان

اولین اشکالی که می‌توان بیان کرد این است که شیخ مفید بیان کرده: الذين لا يطعن عليهم، و لا طريق إلى ذم واحد منهم در حالی که برخی از این راویان مانند ابو الجارود، مورد مذمت از ناحیه امامعلیه‌السلام قرار گرفته است.

به نظر می‌رسد این اشکال وارد نباشد زیرا به قرینه صدر و ذیل عبارت مراد مذمّت از ناحیه عدم توثیق و تضعیف راوی است نه آنکه از نظر مذهب فاسد داشتن نیز مذمّت ندارد. یا حداقل ظهور قوی در نظارت به تمام ذمّ ها نداشته و می تواند تنها ناظر به ذمّ تضعیفی باشد.

اشکال دوم: معروف نبودن برخی از این راویان

اشکال دیگری که می‌توان داشت و حاج آقای والد در کتاب الصوم بدان اشاره می‌کنند، این است که در این عبارت بیان شده این راویان همگی از معاریف و مشاهیر هستند، (الأعلام الرؤساء، هم أصحاب الأُصول المدونة، و المصنّفات المشهورة) در حالی که برخی از این راویان تنها در این رساله نام از آنها آمده و در جای دیگری روایت ندارند. مگر می شود راوی از مشاهیر و اعلام بودن و تنها در رساله عددیه روایت داشته باشد؟

در سابق بیان کردیم که همین مطلب قرینه بر عدم استیعاب حقیقی در کلام شیخ مفیدرحمه‌الله است. به این معنا که ایشان بیان کرده، روایات ردّ عدد را راویان بزرگی نقل کرده اند نه آنکه تمام کسانی که این روایات را نقل کرده‌اند، ثقه و معروف و مشهور باشند. پس در مقام بیان این نیست که بگوید روایات ردّ عدد را به نحو انحصاری اعلام رؤسای مأخوذ عنهم الحلال و الحرام نقل کرده اند. به همین دلیل مرحوم شیخ مفید روایات راویان ضعیف را نیز آورده و هدف او تأیید و تقویت روایت راویان ثقه به این روایات است همانگونه که برای اثبات تواتر، مثلاً به 5 روایت راوی ثقه، 5 روایت راوی ضعیف را ضمیمه می‌کنند که این ضمیمه کردن موجب تقویت و تأیید 5 روایت ثقه است نه آنکه آن را تضعیف کند.

توثیق راویان مباشر ابتدایی

حاج آقای والد در پاسخ به این اشکال، نکته ای را بیان کرده که در نوع خود جالب است. شیخ مفیدرحمه‌الله به هنگام نقل روایات ردّ بر عدد، حدود پانزده راوی را نقل کرده و روایات آن را بیان می‌کند و در انتها راویان دیگری را ضمیمه کرده بدون آنکه روایتی از آنها نقل کند. جالب آن است که تمام نقض‌هایی که بیان شده این راوی مجهول بوده و در جای دیگری حضور ندارد، ناظر به راویان انتهایی است و نسبت به راویان ابتدائی نقض روشنی وجود نداشته و امکان دارد همه آنان از صاحبان کتب مشهوره بوده و از اعلام باشند. مانند عبد الاعلی بن اعین که هر چند کتابی برای او بیان نشده اما این که صاحب کتاب باشد، بعید نیست جه آنکه از متکلمین معروف بوده و شناخته شده‌ای بوده است. پس در راویان ابتدایی راوی وجود ندارد که اطمینان داشته باشیم، از رؤسای اعلام نبوده و کتاب مشهور نداشته است پس نمی‌توان گفت با وجود این که شیخ مفیدرحمه‌الله تمام این راویان را صاحب کتاب مشهور نمی‌دانسته این تعبیر را به کار برده و همین نشانگر عدم استیعاب در کلام اوست.

با توجه به این قرینه می توان ادعا داشت، شیخ مفیدرحمه‌الله ناظر به راویان ابتدایی بوده و این اوصاف را برای آنان بیان کرده و راویان انتهایی را برای تأیید بیان کرده است. با توجه به این بیان می‌توان ابو الجارود را توثیق کرد زیرا او جزء راویان ابتدایی است که پس از نقل روایت محمد بن مسلم و محمد بن قیس، روایت او را به عنوان سومین روایت نقل کرده است.[9]

اشکال دیگری که با توجه به این بیان ردّ می‌شود، این است که برخی در اشکال به استفاده توثیق از کلام شیخ مفیدرحمه‌الله بیان کرده‌اند، یکی از افرادی که روایت رؤیت را در راویان ابتدایی نقل کرده محمد بن سنان است. اگر شیخ مفیدرحمه‌الله محمد بن سنان را توثیق کرده باشد با کلام ایشان در تضعیف محمد بن سنان به عنوان راوی روایت عدد تنافی پیدا خواهد کرد. پس کلام شیخ مفیدرحمه‌الله نظارتی به توثیق تمام راویان ابتدایی نیز ندارد.

در پاسخ به این اشکال باید گفت: محمد بن سنان به واسطه ابو الجارود روایت رؤیت را نقل کرده نه آنکه خود مستقیم روایت را نقل کرده باشد. پس توثیق شیخ مفیدرحمه‌الله نسبت به راویان ابتدایی ناظر به محمد بن سنان نبوده و توثیق این راویان با تضعیف محمد بن سنان، تعارض و تهافت ندارد و حتی تضعیف محمد بن سنان، قرینه بر آن است که محطّ توثیق راویان مباشر می باشد.[10]

خلاصه آنکه به نظر ما، می توان با توجه به عبارت شیخ مفیدرحمه‌الله راویان مباشر ابتدایی را توثیق کرد که از این بین تنها ابو الجارود و عبد الاعلی بن اعین مورد بحث بوده و سایر راویان مسلم الوثاقه هستند. پس ابو الجارود به علت وقوع در رساله عددیه شیخ مفیدرحمه‌الله، توثیق می گردد.


[5] مقاتل الطالبیین؛ ج1، ص: 322 مذهب الزيدية البترية في تفضيل ابي بكر وعمر وعثمان في ست سنين من إمارته ويكفره في باقي عمره، ويشرب النبيذ ويمسح على الخفين، وكان يخالف يحيى في أمره ويفسد اصحابه.
[6] اختیار معرفة الرجال، شیخ طوسی، ج1، ص390.. فأما مسعدة بن صدقة بتري و عباد بن صهيب عامي و ثابت أبو المقدام بتري و كثير النواء بتري و عمرو بن جميع بتري و حفص بن غياث عامي
[8] الرد علی اصحاب العدد؛ ص: 25.
[9] الرد علی اصحاب العدد؛ ص: 30.
[10] مطلبی سابقا از بنده در ذکری چاپ شد که در آن بیان نمودیم، به علت متکلم بودن شیخ مفیدرحمه‌الله او روحیه‌ای حماسی داشته و کلماتی را که ظهور در استیعاب حقیقی داشته به کار می‌برده و از آن اراده استیعاب حقیقی نمی کرده است. به نظر می‌رسد این بیان پاکیزه و صحیح نباشد و نمی‌تواند کلام شیخ مفیدرحمه‌الله به صرف متکلم بودن بر خلاف ظاهر حمل کرد. بله اگر در کلام او نقض‌هایی وجود داشته باشد می‌توان گفت با توجه به روح حماسی او کلام او را از ظاهر بدوی که استیعاب حقیقی است، به معنای دیگری حمل کرد نه آنکه بدون قرینه و به صرف متکلم بودن از ظواهر کلمات او رفع ید نمود و گفت کلمات او ظهور ندارد که این کلام صغرویا و کبرویا سخنی باطل است.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo