1404/06/30
بسم الله الرحمن الرحیم
روش مطالعه و آمادگی برای درس خارج/ اجزاء /مباحث الفاظ
محتويات
1- روش مطالعه و آمادگی برای دروس خارج1.1- توجه به کتاب اصلی درس، و محور مباحث استاد
1.1.1- نکته اول: دقت به عبارت خود کتاب و عدم اعتماد بر حافظه در نقل مطالب
1.1.2- نکته دوم: توجه به عبارات دیگر کتاب بهعنوان شاهد و قرینه
1.1.3- نکته سوم: توجه به دیگر کتب مولف
1.1.4- نکته چهارم: توجه به کتاب منبع
موضوع: مباحث الفاظ / اجزاء / روش مطالعه و آمادگی برای درس خارج
1- روش مطالعه و آمادگی برای دروس خارج
به جهت درخواست برخی دوستان نکاتی در رابطه با روش مطالعه و آمادگی برای دروس خارج بیان میگردد. از آنجا که محور درس ما کفایه است، ما بر این اساس نکاتی را بیان مینماییم. البته نکاتی که ذکر میشود عام است ولی تطبیقات بحث بر اساس کفایه است.
1.1- توجه به کتاب اصلی درس، و محور مباحث استاد
در دروس خارج باید به این مساله دقت نمود که محور مباحث استاد بر اساس چه کتابی است. اولین کتابی که باید بدان توجه داشت، کتابی است که طرح بحث استاد با آن کتاب انجام میشود. ما طرح بحث و شروع مسائل را با کفایه انجام میدهیم. در این مورد نیز دو روش وجود دارد. برخی بر اساس کتابی که طرح بحث میکنند، مباحث را شروع کرده و ابتدا مطالب آن کتاب را به تفصیل بیان میکنند تا به طور کامل آن مبحث از آن کتاب روشن شود، که روش ما نیز چنین است. برخی دیگر به طور گذرا و اجمالی مطالب آن کتاب را ذکر نموده و به دیگر مباحث میپردازد.
ما بنا داریم مطالب کفایه طوری بیان گردد که به خوبی فهمیده شود. فهم کتب رسائل و کفایه دارای مراتب است. ما رسائل را نزد سه تن از اساتید فراگرفتیم: آقای استادی و آقای میرباقری و آقای شبزندهدار. ما نزد آقای شبزندهدار بخش تعادل و تراجیح را آموختیم. هر سه استاد هم خوب بودند. همچنین بخشهایی از برائت و اشتغال را حدود یک هفته نزد آیت الله والد خواندیم. با وجود آنکه هر سه استاد ما خوب بودند ولی فاصله مباحثی که آیت الله والد مطرح میکردند با مباحث هر سه استاد زیاد بود. یعنی ایشان فهم عمیقی از مطالب رسائل ارائه مینمودند. آیت الله والد عنایت ویژهای نسبت به مطالب مرحوم شیخ دارند. فهم دقیق عبارت و توجه به آنکه اشکالات محشین تا چه حدی وارد است از منظر ایشان اهمیت دارد.
مرحوم آیت الله نائینی قائل بوده که حوزه نجف متاثر از مرحوم آخوند بوده، و مطالب مرحوم شیخ انصاری به درستی فهم نشده است. از این رو ایشان به تبیین و دقت در مطالب مرحوم شیخ میپردازد[1] . مرحوم نائینی گاهی مطالبی به شیخ نسبت میدهد که از کلمات شیخ استفاده نمیشود. آیت الله والد در تفسیر عبارات مرحوم آخوند از عبارات مختلف و متعدد خود مرحوم شیخ در مباحث مختلفت استفاده میکردند. سبک صحیح درک عمیق یک عبارت آن است که با قرائن و شواهد مختلف معنای مورد نظر را به عبارت نسبت داد. مرحوم آیت الله روحانی در منتقی الاصول عنایت زیادی به کفایه دارد، و در صدد تلاش تبیین کفایه است.
1.1.1- نکته اول: دقت به عبارت خود کتاب و عدم اعتماد بر حافظه در نقل مطالب
نکته اول در فهم مطالب یک کتاب آن است که به عین عبارات کتاب مراجعه شود، و به حافظه اعتماد نشود. حتی اگر بارها یک کتاب مطالعه و تدرس شده باشد، باز هم برای نقل مطالب آن کتاب باید مراجعه شود. برای روشن شدن مساله دو مثال ذکر میگردد:
مثال اول: بهعنوان مثال، آیت الله روحانی در منتقی الاصول در موارد زیادی عبارات مرحوم آخوند را بدون ذکر قرینهای خاص به معنایی حمل کرده که اصلا آخوند در مقام بیان آن معنی نیست. توضیح آنکه یکی از بهترین شروح بر کفایه، قسمتهایی از منتقی الاصول است که به شرح کفایه پرداخته است؛ با این حال، آیت الله روحانی در بسیاری موارد، عبارات را بدون ذکر قرینه خاصی، طوری معنی نموده که صحیح نیست. البته آن معنی، قابل توجه است ولی اینکه مرحوم آخوند در صدد بیان آن معنی بوده نیازمند قرائن است. ایشان تقیّد به تطبیق معنایی که ذکر میکند بر عبارات آخوند ندارد. یک زمان آیت الله روحانی در یک ماه رمضان از فروع علم اجمالی بحث میکرد. ما در آن زمان مشغول خواندن کفایه بودیم، ولی با این حال اشکالی به ایشان مطرح کردیم. ایشان در پاسخ بیان کرد که مگر شما کفایه نخواندهاید؟ ما در جواب ایشان ذکر کردیم که مشغول خواندن هستیم. ایشان بیان کرد که با خواندن کفایه مشکل حل میشود. سپس مطلبی از مرحوم آخوند نقل کردند که با آن مطلب به نظر ایشان اشکال حل میشد؛ در حالی که مرحوم آخوند دقیقا برعکس سخن ایشان را ذکر کرده است. ما بعدا در مراجعه به منتقی مشاهده کردیم همان مطلبی که ایشان به اشتباه به ما بیان کرده بود، همان را در توضیح کفایه در منتقی آورده است. علت این امر آن است که ایشان گویا مراجعه مجدد به کفایه نداشتهاند و بر اساس ذهنیتی که از سابق در ذهن ایشان نسبت به کفایه بوده، مطالب را بیان کرده است.
اولین نکته برای فهم مطالب یک کتاب آن است که خود عبارات کتاب با دقت مورد ملاحظه قرار گیرد، و به حافظه اعتماد نشود. حتی اگر بارها یک کتاب مطالعه و تدرس شده باشد، باز هم برای نقل مطالب آن کتاب باید مراجعه شود. در غیر این صورت احتمال اشتباه وجود دارد.
مثال دوم: محمد خان قزوینی از ادبای برجسته بوده که در تاریخ و ادبیات تسلط بالایی داشته است. ایشان ساکن فرانسه بوده، و پس از آنکه نوشتهها و نظرات و تحقیقات ایشان به ایران میرسد، مورد برخی اشکالات واقع میشود. گویا ایشان برخی مطالب را به اشتباه با تکیه بر حافظه بیان کرده است. آقای قزوینی ذکر نموده بود که پس از مشاهده آن اشکالات تصمیم گرفتم حتی اگر «قل هو الله احد» را بخواهم بنویسم از روی قرآن نگاه کنم و بنویسم. حاصل آنکه نکته مهم این است که برای فهم عمیق یک متن باید به خود آن عبارت دقت و عنایت ویژه داشت.
1.1.2- نکته دوم: توجه به عبارات دیگر کتاب بهعنوان شاهد و قرینه
نکته دوم اینکه مولف در مواضع دیگر کتاب به مطلب محل بحث ارجاع داده است. آن مواضع بهترین قرینهها برای فهم معنای عبارت هستند. ما در یک تابستان کلّ کفایه را از ابتدا تا انتهی مطالعه کردیم با این دید که مواضع مختلفی که آخوند به جاهای دیگر ارجاع داده را مشخص نماییم. برخی بزرگان در مورد وسائل کتابی در شرح عبارتهای «ما تقدم» و «ما تأخّر» که در این کتاب وارد شده تالیف کردهاند. ما نظیر این کار را در مورد کفایه انجام دادیم. در هیچیک از چاپهای کفایه به این مهم توجه نشده است. بسیاری از مطالب کفایه به هم مرتبط است و این ارجاعات در فهم عبارتهای کتاب موثر است. ما در صدد آن هستیم مطالبی که نسبت به کفایه جمع کردیم بار دیگر مرور نموده و آنچه نیاز به اصلاح و بررسی دارد انجام دهیم و آن را تحت مقالهای برای استفاده دیگران ارائه نماییم.
1.1.3- نکته سوم: توجه به دیگر کتب مولف
نکته سوم در فهم عبارت، توجه به دیگر کتب مرتبط از مولف است. کتب اصولی مرحوم آخوند عبارت است از: کفایة الأصول، الحاشیة علی الرسائل، فوائد الأصول. ایشان در جلد دوم کفایه، خلاصه مطالبی که در حاشیه رسائل بیان نموده را ارائه کرده است. فوائد در آخر حاشیه مرحوم آخوند بر رسائل چاپ شده است. ایشان برخی مباحث را در فوائد به تفصیل طرح نموده است. مباحثی چون حقیقت انشاء و معنای حرفی در این کتاب آمده است. خلاصه این مطالب در کفایه منعکس شده است.
نکتهای که در مورد خصوص کتاب رسائل وجود دارد آن است که مرحوم شیخ برخی مباحث اصولی را در خلال مباحث فقهی مطرح کرده است. برخی علما سعی کردهاند این مباحث را استخراج نموده و مستقل چاپ کنند. این کار خوبی است. برای فهم مطالب یک نویسنده، ملاحظه کتب مرتبط همان نویسنده موثر است. البته طبیعی است که گاهی علما از مبانی خود عدول میکنند و مطالب آنها گاهی در کتب مختلف، متفاوت است، ولی غرض آن است که مطالب دیگر کتب نویسنده بهترین شرح بر مطالب او است.
1.1.4- نکته چهارم: توجه به کتاب منبع
نکته چهارم: باید توجه نمود که کتاب مورد نظر با توجه و ملاحظه چه کتابی تالیف شده است. گاهی مولفین برای نوشتن یک کتاب به یک تالیف، نظر ویژهای دارد. حتی ممکن است مولف تصریح نکند، ولی گاهی در مقام نقل یا نقد یک کتاب است. مثلا آخوند در جلد اول کفایه به مطارح الأنظار مرحوم شیخ نظر ویژهای دارد. پیش از آخوند، مرحوم شیخ در علم اصول، محور به شمار میرفته است. شیخ در مباحث الفاظ دارای تالیف نیست، ولی تقریرات مباحث ایشان بهخصوص مطارح در زمان آخوند مطرح بوده و در اختیار بوده است. البته تقریر مباحث شیخ منحصر به کتاب مطارح نیست، بلکه کتب دیگری چون قوامع الفضول نیز تقریر مباحث شیخ است، ولی چندان رایج و در اختیار نبوده است.
شیخ سال ۷۹ وارد نجف شده، ولی درس خارج تدریس نمیکرده؛ بلکه یک درس سطح بر اساس رسائل درس میگفته است. این تدریس، یک سطح عمیق از بحث بوده که مرحوم آخوند نیز در آن شرکت میجسته است. ملاغلامرضا (صاحب قلائد الفرائد) نیز در آن درس حاضر بوده است. بخش قطع و ظن کتاب قلائد الفرائد از بهترین شروح رسائل است؛ چرا که ایشان خود در درس شیخ شرکت میکرده و توضیح عبارات را با توجه به تدریس خود شیخ نوشته است. ایشان در خیلی از مواضع کتاب قلائد تصریح میکند که شیخ خود عبارت را چنین معنی کرد. ما یک زمان تمامی مطالبی که ملاغلامرضا از درس شیخ نقل کرده را استخراج نموده و در حاشیه رسائل نوشتیم. مرحوم شیخ در آن دوره تدریس وقتی به بحث انسداد رسیده از دنیا رفته است. مباحث اصول عملیه کتاب قلائد اصلا در حدّ قطع و ظن نیست. بخش قطع و ظن این کتاب بسیار پخته است. علت آن است که بخش قطع و ظن تحت تاثیر درس خود شیخ است. غرض آنکه مرحوم آخوند مباحث الفاظ را با نظر و عنایت به مطارح نگاشته، و گویا این کتاب نزد آخوند بوده و با نظارت به آن کتاب، مطالب کفایه را نوشته است.
ما مراجعات زیادی به کتاب فصول نداشتیم، ولی شنیده شده که مرحوم آخوند در کفایه به کتاب فصول هم نظارت زیادی دارد. البته چنین نیست که یک کتاب خاص پیش روی آخوند باشد و چارچوبها را از آن کتاب اخذ نموده باشد. اصلا چنین نیست؛ بلکه کفایه -با وجود آنکه ناظر به مطالب برخی دیگر از کتب بوده- یک کتاب کاملا مستقل است. مرحوم جدّ ما یک چاپ قدیمی از حاشیه مرحوم آخوند بر رسائل داشتند. ایشان در اول آن کتاب این این نکته را تذکر دادهاند که ارتباط حاشیه مرحوم آخوند با رسائل، کمتر از ارتباط فصول با قوانین است. فصول در واقع یک شرح انتقادی بر قوانین است، ولی با این حال در بسیاری از مواضع، مباحث به طور مستقل مطرح شده است. حاشیه آخوند هم هرچند حاشیه رسائل است، ولی بسیاری از مطالبی که ایشان ذکر نموده مطالب مستقلی است، و هیچ ارتباطی به بحث مطرح شده در رسائل ندارد. یعنی حتی در جایی که آخوند بر رسائل حاشیه نگاشته، کتابش استقلال دارد؛ چه برسد به آنکه خود کتابی مستقل تالیف نماید. غرض آنکه هرچند کفایه کتابی مستقل است ولی به برخی کتب دیگر نیز نظارت دارد، و توجه به آن کتب در فهم معنای کفایه موثر است.
به طور کلی شناخت ارتباط کتابها بسیار مهم است. برخی کتابها برای یک نویسنده است و ارتباط آنها روشن است. مثل شرح لمعه و کتاب مسالک الافهام که نوعی همپوشانی دارند و مطالعه هرکدام در فهم دیگری موثر است. ولی برخی کتابها هرچند برای یک نویسنده نیست، ولی ارتباطات وثیقی بین آنها است. چند مثال ذکر میگردد:
مثال اول: بهعنوان مثال، منبع مطالب شهید ثانی دو دسته کتاب است: کتب شهید اول و کتب محقق کرکی. شهید ثانی هم در مسالک و هم در شرح لمعه و هم در روض الجنان بیش از همه ناظر به مطالب شهید اول و همچنین ناظر به مطالب محقق کرکی بهخصوص در جامع المقاصد است. شهید ثانی اعلی الله مقامه بسیار خوشقلم است، و در این زمینه یک اعجوبه به شمار میرود. مرحوم شهید اول و مرحوم محقق کرکی دو محققانی مبدع و مبتکر هستند. شهید ثانی ابتکارات آن دو را با قلمی شیوا و روان بیان کرده است. مطالب شهید اول و محقق کرکی در کتب شهید اول با قلمی زیبا و شیوا و با عبارات پختهتری بیان شده است. همچنین برای فهم مطالب شهید ثانی در مواردی که دارای اغلال است میتوان از عبارات شهید اول کمک گرفت. البته نوعا بهعکس است و شهید ثانی مفسر کلمات شهید اول است. قلم شهید اول سنگین و دشوار و در عین حال، دارای ابتکارات زیادی است.
همچنین کتاب ریاض شهید ثانی نظارت زیادی به شرح لمعه دارد، و به نوعی شرح آن کتاب به شمار میرود. در چاپهای قدیم شرح لمعه در موارد زیادی مطالب ریاض با عنوان شرح کبیر آمده بود.
مثال دوم: مثال دیگر، رابطه جواهر و ریاض است. کتاب جواهر خیلی اوقات ناظر به ریاض است. بهخصوص که هر دو کتاب مطالبشان به صورت فشره و تلخیصگونه نقل میشود، و برای فهم هر یک میتوان از دیگری کمک گرفت. مرحوم صاحبجواهر در نقل اقوال نظارت زیادی به کتاب مفتاح الکرامه دارد. البته این تنها در نقل اقوال است، نه در چارچوب کلی کتاب. همچنین توجه زیادی در کتاب جواهر به کتاب کشف اللثام شده است. حتی گاهی اوقات غلطهای یکی از این کتب با مراجعه به کتب مرتبط اصلاح میشود. گاهی یک کتاب عبارتش مغلل و مندمج است، و با مراجعه به یک کتاب مرتبط معلوم میشود که عبارت به صورت غلط نقل شده بوده است.
حاصل آنکه این مطلب باید مدّ نظر باشد که کتب مرتبط همدیگر را تفسیر میکنند. هم کتاب متاخر کتاب متقدم را تفیسر میکند و هم بهعکس. کتاب کفایه هم ناظر به برخی کتب است. البته این کتاب نسبت به آن کتابها حالت شرحگونه ندارد، ولی در هر صورت توجه به آن کتب بیفایده نیست. از طرف دیگر، کتبی که ناظر به کفایه هستند، از این جهت اهمیت دارند. مثلا کتاب درر مرحوم حاج شیخ در بعضی قسمتها ناظر به کفایه است[2] .
بعضی کتب را میتوان شرح غیررسمی کتاب دیگر نامید. مثلا همین کتاب منتقی الاصول در قسمتهایی که مطالب آخوند بیان شده، شرح کفایه به شمار میرود، و واقعا قابل استفاده است. یکی از کتبی که میتوان آن را شرح کفایه دانست، تقریرات مرحوم آخوند است که اخیرا با عنوان «البحوث الأصولیة» چاپ شده است. این کتاب دقتهای کفایه را ندارد. گاهی دقتهایی در عبارات کفایه به کار رفته که در این کتاب به چشم نمیخورد، ولی در مجموع تقریرات آخوند در این کتاب به منزله شرح کفایه تلقی میشود، و رجوع به این کتاب در فهم مطالب کفایه سودمند است. گاهی مطالبی که آخوند به صورت مختصر در کفایه بیان کرده، در تقریرات ایشان تشریح شده است. ما کتاب دیگری به عنوان تقریرات درس آخوند در یک جلد قبلا مشاهده کرده بودیم که مختصر و خیلی فشرده بود و مراجعه به آن چندان سودمند نبود، ولی بحوث آقا میر قزوینی با وجود آنکه مشتمل بر برخی مباحث مثل نواهی نیست، مبسوط است.
حاصل آنکه اولین نکته در درس خارج توجه به کتاب محوری است که مطالب استاد بر اساس آن کتاب طرح میشود. مرحله بعد توجه به کتبی است که استاد به آن کتابها نظر دارد.