1403/11/03
بسم الله الرحمن الرحیم
تبدیل درهم به گرم/نصاب غلات/زکات
محتويات
1- تبدیل درهم به گرم1.1- درهم سود
1.2- مروری بر یک مقاله
1.2.1- فقره اول از مقاله
1.2.1.1- ملاحظاتی بر فقره اول
1.2.1.1.1- اول:
1.2.1.1.2- دوم:
1.2.1.1.3- سوم
1.2.1.1.4- چهارم
1.2.2- فقره دوم از مقاله
1.2.3- فقره سوم از مقاله
1.2.4- فقره چهارم از مقاله
1.3- نتیجهگیری
2- تبدیل رطل به درهم
3- روایت چهارشنبهای در مورد ماه رجب
موضوع: زکات/نصاب غلات/ تبدیل درهم به گرم
1- تبدیل درهم به گرم
ابتدا نکتهای در مورد درهم سود بیان میگردد:
1.1- درهم سود
در جلسه گذشته بیان شد درهم سود به معنی درهمی است که ممسوح باشد. این مطلب صحیح نیست؛ بلکه درهم سود همان درهم بغلی است. درهم بغلی هم به جهت کهنهبودن و هم بهجهت آنکه از همان ابتدا دقت در ضرب آنها وجود نداشته، وزنش دقیق نبوده است. از این رو دراهم سود (بغلی) به صورت عددی معامله نمیشده است؛ بلکه در هنگام معامله، وزن میشده است. ولی دراهم بیض (دراهم اسلامی) به صورت عددی معامله میشده است. ظاهرا جنس آلیاژ دراهم بیض به صورتی است که روشنتر از دراهم بغلی بوده است. از برخی تصاویر دراهم که از زمان قدیم بهجامانده اینطور بهنظر میرسد که دراهم بغلی تیرهتر است. بهطور معمول ۱۰ درهم بغلی وزنش اندازه ۹ درهم بوده است[1] . به دراهم بغلی، درهم وافی نیز اطلاق میشده است. وافی به معنی بزرگ است. اندازه این دراهم بزرگتر از دراهم عادی بوده است.
1.2- مروری بر یک مقاله
بیان شد اولین کسی که مقدار دینار را سهچهارم مثقال صیرفی قرار داده مرحوم شیخ بهایی در «رسالة فی الکرّ» است. عبارتی که در این کتاب وارد شده بدین شرح است: «المثقال الشرعی ثلاثة ارباع المثقال الصیرفی»[2] . مقالهای در این زمینه توسط شخصی به نام آقای مهدی خوشاخلاق تالیف شده که مربوط به مرکز موضوعشناسی است. مروری بر این مقاله با ذکر چند فقره از آن خواهیم داشت
1.2.1- فقره اول از مقاله
در بخشی از این مقاله آمده است:
«تا اوایل قرن یازدهم قمری، واژه مثقال بدون هیچ قیدی در تعیین وزن درهم و دینار مورد استفاده قرار میگرفت. علامه در تحریر تصریح میکند «الدينار هو المثقال من مثاقيل الناس الآن لم يتغيّر». شهید اول نیز قریب به همین مضمون میگوید: «و المعتبر في الدينار بزنة المثقال، و هو لم يختلف في الإسلام و لا قبله»...
اما از اوائل قرن یازدهم قمری به یکباره اصطلاح مثقال شرعی در مقابل مثقال صیرفی و در معنای متفاوت از آن به کار رفته است. به تصریح فقهای آن عصر از جمله علامه مجلسی منظور از مثقال، مثقال شرعی است که همان دینار صیرفی است و به لحاظ وزنی سه چهارم مثقال صیرفی است. علام ه مجلسی در این باره میگوید «أنهم اتفقوا على أن عشرة دراهم وزن سبعة مثاقيل، و المثقال الشرعي هو الدينار الصيرفي المشهور، و الدينار ثلاثة أرباع المثقال الصيرفي». معاصران علامه مجلسی (متوفای۱۱۱۰) همچون فیض کاشانی (متوفای۱۰۹۱) و ملا صالح مازندرانی (متوفای۱۱۲۰) و آقا جمال خوانساری (متوفای۱۱۲۵) نیز به وجود این نسبت بین مثقال شرعی و مثقال صیرفی اشاره کردهاند؛ اما شواهد نشان میدهد اصل این ایده از مجلسی پدر بوده و از سوی مجلسی پسر تثبیت شده است. یعنی پیش از مجلسیها اثری از این تقسیمبندی دیده نمیشود. علامه مجلسی نیز در اوزان المقادیر استدلالی در این عبارت ارائه نکرده و صرفا آن را به عبارت بلاشک توصیف مینماید».
در پاورقی آمده است:
«مرحوم ملا محمد تقی مجلسی در سه جای کتاب روضة المتقین به این نسبت اشاره میکند اما در مورد اینکه چگونه بدان رسیده است توضیح نمیدهد. مرحوم ملا محمد باقر مجلسی در کتاب اوزان المقادیر به این نسبت اشاره کرده و آن را مفروغ عنه تلقیمیکند. به دو قرینه میتوان ادعا کرد اصل ایده متعلق به مجلسی پدر بوده است...
در کتابی منسوب به شیخ بهایی به نام رسالة فی الکر (ص۲۳۵) به نسبت ثلاثة ارباع بین مثقال شرعی (دینار) و مثقال صیرفی اشاره شده است و شیخ بهایی پیش از مجلسیین میزیسته است اما انتساب کتاب به شیخ بهایی محل تردید است و شواهد حاکی از آن است که کتاب از مصنَّفات وحید بهبهانی است. از این شواهد عبارت صفحه ۳۸۴ آن است که مولف اینگونه مینویسد: «فلما ذكره جدّي (قده) المحقّق المجلسي في شرح الفقيه...» وحید بهبهانی در بسیاری از کتابهایش از علامه مجلسی (متوفای۱۱۱۰) تعبیر به «جدّی (قده)» نموده است؛ چون جدّ مادری وی میباشد».
1.2.1.1- ملاحظاتی بر فقره اول
چند نکته در رابطه با این عبارات مقاله بیان میگردد:
1.2.1.1.1- اول:
در این عبارت یک سهو رخ داده است. علامه مجلسی جدّ مرحوم وحید بهبهانی نیست؛ بلکه دایی وی است. مراد از «جدّی» در عبارات مرحوم وحید، مجلسی اول است، نه مجلسی دوم.
1.2.1.1.2- دوم:
ما در حاشیه این مقاله مطلبی بدین شرح نوشتهایم:
علاوه بر وحید بهبهانی مرحوم صاحبریاض نیز از مرحوم مجلسی یعنی ملا محمد تقی مجلسی، -نه علامه مجلسی- بهعنوان جدّی المجلسی یاد میکند:
ریاض المسائل، ج۱۴، ص۲۱۴ مقایسه شود با روضة المتقین، ج۱۱، ص۳۸۵.
ریاض المسائل، ج۱۴، ص۲۲۳ مقایسه شود با روضة المتقین، ج۱۱، ص۳۸۷
ریاض المسائل، ج۱۴، ص۳۹۴ مقایسه شود با روضة المتقین، ج۱۱، ص۳۱۹
و ... .
و در مناهل[3] [عبارات زیر وارد شده] است:
«حاشیة جدّی المجلسی علی التهذیب»[4]
«حاشية جدى التقى المجلسى على التهذیب»[5]
«حواشى جدى المجلسى»[6]
لکن در هیچ موردی در این دو کتاب (ریاض و مناهل) و در کتابهای وحید بهبهانی از ملا محمد تقی مجلسی با تعبیر «محقق مجلسی» یاد نشده است. کتاب فوق، تالیف ملامحمد هادی مازندرانی است؛ چه عین عبارت در شرح فروع کافی وی در همین بحث نقل شده است و در صفحه ۱۷ هم به تناسبی گفته است: «قال هذا الشارح و هو المحقّق المدقّق مولانا محمد تقی المجلسی جدّی من امّی عند قرائتی علیه هذا الحدیث فی الفقیه». همچنین همین عبارت در حاشیه جلد۲، صفحه۱۰۷ نیز آمده است».
نتیجه آنکه صاحبریاض و فرزندش مرحوم سید مجاهد نیز از مجلسی اول با تعبیر جدّی المجلسی یاد میکنند، و در مورد مجلسی دوم تعبیر «خالی المجلسی» را به کار میبرند[7] . پس اگر تنها قرینه انتساب کتاب مزبور به مرحوم وحید بهبهانی، تعبیر «جدّی المجلسی» باشد، این قرینه تمامی نیست. البته اصل عدم انتساب این کتاب به شیخ بهایی صحیح است، ولی اینکه مولّف آن مرحوم وحید بهبهانی باشد صحیح نیست.
مولف «رسالة فی الکرّ»، ملا محمدهادی مازندانی، -فرزند ملا صالح مازندارانی- است.
1.2.1.1.3- سوم
در بخشی از مقاله آمده بود که معاصرین مرحوم مجلسی مثل ملا صالح مازندارنی نیز این نسبت را ذکر کردهاند. در این بخش از مقاله مزبور نیز سهو رخ داده است. ملا صالح مازندرانی بر اصول کافی شرحی نوشته ولی بر فروع شرح ندارد. فرزند وی -ملا هادی- فروع کافی را شرح نموده و مجموع شرح اصول و فروع باهم چاپ شده است. در این شرح مقدار مزبور وارد شده و صاحب مقاله گمان کرده که سخن ملاصالح بوده در حالی که سخن مزبور از ملا هادی است. ملاهادی، نوه دختری مجلسی اول است.
1.2.1.1.4- چهارم
صاحب مقاله مزبور بیان کرده که مرحوم مجلسی در هیچ موضعی اشاره نکرده که نسبت مزبور از کجا آمده است؛ سپس خود صاحب مقاله سه توجیه مختلف ذکر کرده است. یکی از این توجیهات صحیح است و مرحوم مجلسی خود در کتاب لوامع صاحبقرانی تصریح به این توجیه نموده است. لوامع شرحی فارسی است که پس از شرح عربی تالیف شده و نکات تازه و جدید زیادی در آن وجود دارد. خیلی از کاستیها که در روضة المتقین وجود دارد در کتاب لوامع صاحبقرانی نیست، و ایشان در لوامع برخی نکات و اشکالاتی که وجود داشته را اصلاح کرده است. عبارت لوامع بدین شرح است: «و مثقال شرعى سه ربع مثقال صيرفى است زيرا كه مثقال شرعى يك اشرفى است»[8] .
1.2.2- فقره دوم از مقاله
در مقاله مزبور آمده است:
«وزن دینارهای موجود در عصر مجلسی کمتر از مثقال صیرفی بوده است و این مطلب در نوشتههای علامه مجلسی منعکس شده است. وی در بحار الأنوار ... . دو گزارش تاریخی وجود چنین دینارهایی را در عصر مجلسی و پس از آن تایید میکند:
گزارش اول: از اواسط قرن ۹ هجری قمری سکهای به نام اشرفی و با وزن معیّن ۳.۴۵ گرم از سوی مملوکان مصری در جهان اسلام رواج یافت و در اوایل قرن دهم هجری قمری سراسر ایران را فراگرفت، و ضرب آن با اوزان متغیّر تا اواخر دوره قاجار ادامه پیدا کرد. در حکومت شاه اسماعیل صفوی اول (۹۰۷ ه.ق-۹۳۰ ه.ق) سکههای اشرفی مطابق وزن رایج عهد ممالیک مصر در حدود ۳.۴ تا ۳.۵ و ۳.۵۲ گرم ضرب میشده است. نادرشاه و جانشینان او بهویژه کریمخان زند نیز قدیمیترین اشرفی به وزن ۳.۴۹۸ گرم را تنها به مقدار اندکی ضرب کردند. در اوایل حکومت ناصرالدین شاه اشرفی به وزن ۱۸ نخود معادل ۳.۴۵۶ و ارزش یک تومان ضرب شده است...نوعی اشرفی دیگر ضرب شد که تقریبا ۱۸ نخودی بوده است ...».
اشرفی همان ۱۸ نخود است. سه چهارم از ۴.۶ معادل ۳.۴۵ میشود. این عدد بین ۳.۴ و ۳.۵ است. در زمان ملا محمد تقی مجلسی اشرفیها ۱۸ نخودی بوده ولی مثقال صیرفی ۲۴ نخودی است. اشرفی سه چهارم مثقال صیرفی است. مرحوم مجلسی گمان کرده دیناری که در صدر اسلام وجود داشته همین است[9] و هیچ تغییری نکرده است. البته تغییرات دینار بسیار اندک بوده ولی همین مقدار اندک هم مورد توجه قرار نگرفته است. بهخلاف درهم که دارای تغییرات زیادی بوده است.
1.2.3- فقره سوم از مقاله
تردیدی نیست که دو کلمه «درهم» و «دینار» مشترک لفظی بین یک وزن مشخص و یک مسکوک مشخص هستند. از یک نکته نباید غافل شد که درهمی که واحد وزن است، در اصل به جهت همین سکه بوده که آن واحد وزنی معین شده است. برای آنکه سکه ضرب شود، ابتدا وزنی به نام درهم تعریف شده است، ولی سکهها به جهت سایش و عدم دقت در ضرب به طور دقیق، مطابق با آن وزن نمیشده است. در پایان مقاله مزبور یک جدول آمده که انواع مفصل دراهم در آن وارد شده است. در بخشی از مقاله مزبور آمده است:
«یکی از راههای موثر در تعیین وزن درهم و دینار بررسی منابع باستانی است که به آن میپردازیم. بهنظر میرسد توزین سکههای موجود در موزهها بهترین روش برای بهدست آوردن وزن درهم و دینار است. برای بهدست آوردن وزن سکهها باید به نکات زیر توجه کرد:
• سکههای مخدوش و ساییده شده یا نادر، از بررسی خارج شود.
• سکههای تغییر وزن یافته و نیز سکههایی که بدون نظارت دقیق ضرب شدهاند از بررسی خارج شود.
• اگر سکهای سالم است ولی وزنی متفاوت با دیگر سکهها دارد به علت عدم دقت در ضرب از موارد بررسی خارج شود.
طبق جدولهای پیوست این نوشتار، برای درهم بغلی و طبری نمیتوان بازه دقیق وزنی مشخص کرد، و تفاوت وزنی آن زیاد است:
• بیشترین وزن درهم ساسانی: ۴.۱۶ گرم
• بیشترین وزن درهم عرب ساسانی: ۳.۴ گرم
• بیشترین وزن درهم طبری: ۲.۲ گرم
• بیشترین وزن درهم اسلامی (شرعی اموی): ۲.۹ گرم است».
موارد نادری از بین سکههایی که ایشان در پیوست آورده وزنش ۲.۹ گرم است. نوع سکههای دیگر دارای چنین وزنی نیست. اوزانی که در سکهها وجود دارد از این قبیل است: ۲.۸۲۵ و ۲.۷۰ و ۲.۶ و ۲.۸ و ۲.۷ و ۲.۵ و ... . تنها برخی موارد نادر از سکه- مثل یک سکه مربوط به سال ۷۹ قمری از عبدالملک مروان- است که ۲.۹ گرم وزن دارد.
بالاترین رقم دراهم، مربوط به برخی موارد نادر است که وزنش ۲.۹ گرم است. سایر دراهم وزنش پایینتر است. حدس ما آن است که درهم اولیه بر اساس سنجة المیزان (۲.۹ گرم) بوده ولی دراهم بعدی بر این اساس نبوده، بلکه یکی از خود دراهم ضرب شده که ظاهری تمیز و پاک داشته معیار قرار گرفته، در حالی که دارای وزن مورد نظر نبوده است. پس نباید مدار را بر سکه گذاشت.
1.2.4- فقره چهارم از مقاله
در بخشی از مقاله مزبور آمده است:
«از طرفی با توجه به احتمالات ذکر شده مثل شکستهشدن و ساییده شدن و ... نمیتوان از سکههای موجود میانگین گرفت. در واقع، استناد به سکههای موجود با توجه به مشکلبودن غربالگری سکهها با معیارهای بیان شده ضعیف است و نمیتواند بیانگر نتیجه قطعی باشد، اما روش ذیل با دقت بالایی وزن سکههای درهم و دینار را نشان خواهد داد
سنجه: وزنهای شیشیهای یا بلورین است. به عبارت دیگر، سنجه همان سنگ ترازو است که معمولا در کتابهای لغت املای آن با سین به چشم میخورد. این اصطلاح بهمعنای سنگوزنه است و از واژگان فارسی است. این سنگوزنه از جنس شیشیه بود تا دچار ساییدگی نشود. سنجه باعث میشد سکهها با یکدیگر وزن نشوند. هماکنون برخی از انواع سنجه در موزهها موجود است. وزن تعدادی از سنجهها در پیوست ذکر شده است. نکته مهمی که باید به آن اشاره کرد آن است که در سنجهها تفاوت وزنی بسیار کمتری نسبت به سکههای موجود وجود دارد.
تفاوت وزن سنجههای دینار با توجه به سایت موزه بریتانیا و کتاب «Arabic Glass Weights» در محدوده ۴.۲۲ و ۴.۲۷ گرم قرار دارد. البته تعداد حداکثری با توجه به کتاب مذکور ۴.۲۷ گرم است، و با توجه به وزنههای استخراجشده از سایت ۴.۲۵ گرم است. تفاوت وزن سنجههای درهم در محدوده وسیعتری نسبت به سنجه دینار قرار دارد. تعداد حداکثری با توجه به کتاب «Arabic Glass Weights» برابر با ۲.۹۷۵ گرم است».
در بخش نتیجهگیری از این مقاله ذکر شده که اقوال و نظریات مختلفی درباره وزن درهم و دینار وجود دارد. سپس نظریه مشهور فقهای معاصر شیعه بیان شده و پس از آن، مطلبی که در رساله آیت الله والد -که به صورت احتمال در کلام آقای وحید مطرح شده- ذکر گردیده است. پس از آن نظریه سردار کابلی بیان شده و در ادامه قول سکهشناسان عرب و کلام قرضاوی نیز مطرح گشته است. پس از ذکر اقوال آمده است:
«سکههای موجود در موزه بهدلیل آسیبدیدن و ساییدهشدن سکهها و تخلف ضربکنندگان سکه، تفاوت وزن این سکهها زیاد است. وزن ۰.۳ تا ۴.۳ برای دینار اندازهگیری شده است».
سنجة المیزان ۴.۲۵ است. دیناری که بالاتر از این وزن باشد هم موجود است، ولی هیچ درهمی وزنش بالاتر از سنجه نیست؛ بلکه پایینتر است. علت این مساله همان ساییدگی درهم و اکسیدهشدن نقره است. بهخلاف دینار که چندان ساییدگی ندارد، و اختلاف مزبور در دینار بیشتر به جهت عدم دقت در ضرب است. از این رو است که دینار بالاتر از وزن سنجه هم وجود دارد. گویا در لحظه ضرب دینار این مساله مدّ نظر بوده که کمی بیشتر از وزن معتبر در ضرب سکه، از طلا استفاده شود تا آنکه اگر بعدا ساییدگی پیدا کرد، وزن سکه کمتر از مقدار مورد نظر نشود. در محاسبات، دینار عددی از دینار وزنی سنگینتر بوده است.
وزن ۳.۱۲۵ گرم که والتر هینتس بیان کرده صحیح نیست. سنجهها همگی زیر ۳ گرم است. البته اصل سخن ایشان صحیح است که بین سکه و وزن مشخص تفاوت وجود دارد. منشا این تفاوت آن بوده که سکهها ساییده میشده است. نه آنکه از ابتدا دو اصطلاح جعل شده باشد که یکی درهم وزنی و دیگری درهم سکهای باشد؛ بلکه یک وزن مشخص برای سکه تعیین شده، که وزن اصیل سکه بوده و با سنجهها سنجیده میشده، و یک وزن غیر اصیل وجود داشته که بهجهت سایش ایجاد میشده است.
در این مقاله عبارتی از سردار کابلی بیان شده که قابل توجه است. سردار کابلی نیز در نهایت، وزن درهم را بر اساس سکه محاسبه نکرده؛ بلکه بر اساس همان سنجهها محاسبه نموده است.
1.3- نتیجهگیری
نتیجه نهایی بحث آنکه بهترین راه برای اندازهگیری وزن درهم، استفاده از سنجهها است. سنجهها در موزهها وجود دارد. متخصصین امر نیز بر اساس همین سنجهها اظهار نظر کردهاند. تفاوت بین این سنجهها بسیار ناچیز است. بر این اساس، وزن درهم در نهایت ۲.۹۸ گرم است. برخی متخصصین وزن درهم را ۲.۹۸۵ گرم و برخی دیگر ۲.۹۷۵ گرم بیان کردهاند. میانگین این دو عدد ۲.۹۸ خواهد بود که عددی نزدیک به ۳ است. پس هر درهم حدود ۳ گرم است.
2- تبدیل رطل به درهم
بحثی که باقی میماند آن است که هر رطل چند درهم است. سه نظریه در این زمینه مطرح است: ۱۲۸ درهم، ۱۲۸ و چهار هفتم درهم، ۱۳۰ درهم. این بحث بیشتر در منابع عامه مطرح شده است. در منابع شیعه معمولا قائل به ۱۳۰ درهم شدهاند. تنها دلیل این قول، روایت جعفر بن ابراهیم است. روایت جعفر بن ابراهیم به تنهایی در این بثح قابل اعتماد نیست. بیان شد که مجموع ادله اطمینانبخش است، ولی بحث تبدیل رطل به درهم در مجموع روایات وارد نشده است. از مجموع روایات پذیرفتیم که هر صاع معادل ۹ رطل است، و همچنین پذیرفتیم که ۹ رطل عراقی است. ولی تبدیل آن به درهم باید دنبال شود.
3- روایت چهارشنبهای در مورد ماه رجب
«أَبُو عَلِيٍّ الْأَشْعَرِيُّ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ الْكُوفِيِّ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَيْفٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَسْلَمَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سُلَيْمَانَ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع عَنْ رَجُلٍ حَجَّ حَجَّةَ الْإِسْلَامِ فَدَخَلَ مُتَمَتِّعاً بِالْعُمْرَةِ إِلَى الْحَجِّ فَأَعَانَهُ اللَّهُ عَلَى عُمْرَتِهِ وَ حَجِّهِ ثُمَّ أَتَى الْمَدِينَةَ فَسَلَّمَ عَلَى النَّبِيِّ ص ثُمَّ أَتَاكَ عَارِفاً بِحَقِّكَ يَعْلَمُ أَنَّكَ حُجَّةُ اللَّهِ عَلَى خَلْقِهِ وَ بَابُهُ الَّذِي يُؤْتَى مِنْهُ فَسَلَّمَ عَلَيْكَ ثُمَّ أَتَى أَبَا عَبْدِ اللَّهِ الْحُسَيْنَ ص فَسَلَّمَ عَلَيْهِ ثُمَّ أَتَى بَغْدَادَ وَ سَلَّمَ عَلَى أَبِي الْحَسَنِ مُوسَى ع ثُمَّ انْصَرَفَ إِلَى بِلَادِهِ فَلَمَّا كَانَ فِي وَقْتِ الْحَجِّ رَزَقَهُ اللَّهُ الْحَجَّ فَأَيُّهُمَا أَفْضَلُ هَذَا الَّذِي قَدْ حَجَّ حَجَّةَ الْإِسْلَامِ يَرْجِعُ أَيْضاً فَيَحُجُّ أَوْ يَخْرُجُ إِلَى خُرَاسَانَ إِلَى أَبِيكَ- عَلِيِّ بْنِ مُوسَى ع فَيُسَلِّمُ عَلَيْهِ قَالَ لَا بَلْ يَأْتِي خُرَاسَانَ فَيُسَلِّمُ عَلَى أَبِي الْحَسَنِ ع أَفْضَلُ وَ لْيَكُنْ ذَلِكَ فِي رَجَبٍ وَ لَا يَنْبَغِي أَنْ تَفْعَلُوا فِي هَذَا الْيَوْمِ فَإِنَّ عَلَيْنَا وَ عَلَيْكُمْ مِنَ السُّلْطَانِ شُنْعَةً»[10] .
«ولیکن ذلک فی رجب»: آیت الله والد در جرعه از بعضی نسخ نقل کردهاند که در این فقره بهجای «رجب» واژه «رَحْب» آمده است. این نسخه شاذ است. در تمامی مصادر و نسخ مختلف آن «رجب» آمده است. ما عبارتی بدین شرح در این مورد در حاشیه نوشتهایم:
«الحدیث مذکور فی الکافی، محمد بن یعقوب کلینی، ج4، ص584. ؛ کامل الزیارات، ابن قولویه القمی، ج1، ص305.؛ عیون اخبار الرضا، شیخ صدوق، ج2، ص258 و کذا فی غیرها من المصادر، و الجمیع متّفقة علی ثبت الحدیث بلفظ «رجب» فما حکی عن بعض مخطوطات المصادر من تبدیل «رجب» بـ«رحب» بإهمال الحاء لا یعتمد علیه».
نتیجه آنکه دست کم فضیلت زیارت امام رضا علیه السلام در ماه رجب از این روایت استفاده میشود.