94/02/14
بسم الله الرحمن الرحیم
کتاب الحج/ اعمال منی/ رمی جمره/ بررسی لزوم موالات در رمی جمرۀ عقبه
موضوع: کتاب الحج/ اعمال منی/ رمی جمره/ بررسی لزوم موالات در رمی جمرۀ عقبه
بررسی لزوم موالات در رمی جمرۀ عقبه
بحث در شرائط رمی بود. عرض کردیم مرحوم آقای خوئی شش شرط ذکر کردند که در بین این شش شرط لزوم موالات بین رمیها نسبت به جمره عقبه نیست. از صحیحۀ معاویة بن عمّار ما استفاده میکنیم که در چهار رمی اوّل موالات معتبر است؛ چون ظاهر این صحیحه این است: اگر جمرۀ اولی را سه سنگ بزند بعد برود جمرۀ وسطی را هفت سنگ بزند بعد برود جمرۀ کبری را -که جمره عقبه است- هفت سنگ بزند برمی گردد و هفت سنگ به هر کدام از این سه جمره میزند. در ذیل صحیحۀ معاویة بن عمار روشنتر بیان کرده است؛ فرموده است که اگر به جمرۀ وسطی چهار سنگ بزند به جمرۀ عقبه هفت سنگ بزند، "یرم الجمرة الوسطی بثلاث"؛ و اگر سه سنگ بزند به جمرۀ وسطی بعد برود هفت سنگ بزند به جمرۀ عقبه، "یرم الجمرة الوسطی بسبع"؛ این تعبیر کاملا نشان میدهد که اگر بنا بود در فرضی که سه سنگ زده تکمیل واجب باشد، میگفت: "یرمی بأربع" چطور قبلش گفت اگر چهار سنگ زده بعد رفته جمرۀ بعدی رو هفت سنگ زده "یرجع و یرمي بثلاث" اگر بنا بود سه سنگ بزند به جمرۀ وسطی -مثلا- بعد برود جمرۀ عقبه را هفت سنگ بزند باید بیاید تکمیل کند جمرۀ قبلی را میگفت "یرمي بأربع" دیگه چرا گفت "یرمي بسبع"؟
و این شرط است حتی در حق جاهل و ناسی؛ چون این صحیحۀ معاویة بن عمّار قدر متیقنش جاهل و ناسی است؛ شخص متعمد که نمیآید عمدا ترک کند بعض رمی در جمرۀ سابقه را و برود سراغ جمرۀ لاحقه با اینکه عالم است به ترتیب [از] این معلوم میشود که عالم عامد نبوده؛ عالم به ترتیب نبوده؛ بالاخره یا ناسی است یا جاهل به حکم است دیگه؛ قدر متیقنش جاهل و ناسی است. حالا عالم عامد را هم اگر بگیرد آن دیگه طوری نیست که بشود حمل کرد این صحیحه را بر عالم عامد. و لذا موالات در چهار سنگ اول رکن است حتی در حق جاهل و ناسی.
اما اینکه احتمال بدهیم اتیان به رمی جمرۀ لاحقه قبل از اینکه چهار سنگ بزنیم به جمرۀ سابقه این مانعیت داشته باشد ولی موالات شرط نباشد یعنی اگر شما سه سنگ بزنید به جمرۀ اولی مثلا بروید نیم ساعت بنشینید یک گوشهای اشکال ندارد ولی بروید رمی کنید جمرۀ بعدی را این مانعیت داشته باشد این عرفی نیست ظاهرش این است که مشکل، فوت موالات است ظاهر عرفی این است خوب پس موالات در چهار رمی اول (چهار سنگ اول را که میزنیم) رکن است اما در مازاد آن ما که اصلا معتقدیم دلیل نداریم بر اعتبار موالات اما کسانی مثل آقای خوئی آقای زنجانی که معتقدند ظهور خطاب "إرم سبعا" یا "طف سبعا" "إسع سبعا" در وحدت هیئت اتصالیه هست و حفظ موالات عرفیه هست خوب نسبت به رمی سنگ پنجم به بعد باید قائل به اعتبار موالات بشوند اما از خود صحیحۀ معاویة بن عمار فهمیده میشود که در حق جاهل و ناسی عفو شده اخلال به این موالات.
بلکه یک روایتی هست راجع به کسی که یکی از سنگهایش افتاد (روایت سهل بن زیاد که یکی از سنگهایش افتاد) حضرت میفرماید که "إن شاء رمی السابعة من ساعته و إن شاء رماها في غد"؛ آزاد است؛ شش تا سنگ مگر نزد به جمره؟ سنگ نهمیاش افتاد زمین گم شد بین سنگ های جمرات "لایأخذ من حصی الجمار" از سنگ های جمرات برندارد ولی هر وقت آن سنگ هفتم را بزند مجزی است؛ حتی اگر فردا هم بزند مجزی است.
[سؤال: ... جواب:] موالات چرا شرط نیست؟ بحث در اعتبار موالات که ربطی ندارد به دخول در رمی جمره بعدی خوب روز عید جمره عقبه است اما بحث موالات راجع به خود این جمره عقبه مطرح است دیگه؛ روایت مطلق است شامل رمی جمره عقبه در روز عید هم میشود؛ سهل بن زیاد عن احمد بن محمد عن ابن الکریم بن عمرو عن عبد الاعلی عن ابیعبدالله -علیهالسلام- قلت له رجل رمی الجمرة بستّ حصیات فوقعت واحدة في الحصا قال: یعیدها إن شاء من ساعته و إن شاء من الغد إذا أراد الرمی و لایأخذ من حصا الجمار" این ظاهرش این است که آخرین رمی است حالا که اگر روز عید است که جمره عقبه میشود اگر روزهای دیگر هم است باز هم جمره عقبه نمیشود چون سنگ دیگر نداشته هفت سنگ برایش مانده بوده یکی از آنها که افتاد زمین ماند شش تا معلوم میشود فقط همین جمره عقبه است اگر روز عید است یا روزهای دیگر اگر هم هست جمرات قبلی را زده بوده رسیده بوده به جمره عقبه و لکن این دلالت میکند که موالات معتبر نیست دیگه.
[سؤال: ... جواب:] "یعیدها" همان رمی حصاة سابعه را میگوید ببینید "رجل رمی الجمرة بستّ حصیات فوقعت واحدة في الحصا یعید" این واحده را "رجل رمی الجمرة بستّ حصیات فوقعت واحدة في الحصا" یک دانه از این سنگ ریزهها که برداشته بود افتاد در این حصا الجمار حضرت فرمود: "یعیدها" ظاهرش این است که اختصاص ندارد به جایی که یک کاری را کرده بعد تکرار میکند؛ روایاتی که در وضوء هست نگاه کنید؛ شخصی ترک کرده بود شستن دست راستش را دست چپش را شسته بود روایت داریم یعید.
[سؤال: ... جواب:] نه، اعاده میکند؛ یعنی بر میگرداند خودش را به آن حال قبل؛ یعنی میآید دست راستش را میشوید؛ روایات را ببینید "یعید علیه" "یعیده". گاهی استعمال میشود در حالی که اصلا طرف این فعل را انجام نداده ولی چون محلش گذشت تعبیر میکنند "یعید" "قال یعیدها إن شاء من ساعته و إن شاء من الغد إذا أراد الرمی و لایأخذ من حصی الجمار" اصلا واضح است؛ این معنایش این است که این سنگ هفتم را اگر بخواهد الان میزند اگر خواست فردا میزند و لکن از سنگ های جمرات چیزی را بر ندارد و لذا میبینید آقای زنجانی در مورد سنگ هفتم گفتند: موالات معتبر نیست و لو عمدا ترک بشود.
[سؤال: ... جواب:] خود "یعیدها إن شاء من ساعته" قرینه است بر اینکه اگر خواست الان اعاده میکند؛ برای چی آن شش تا سنگ را اعاده کند؟ "یعیدها إن شاء من ساعته" اگر بنا باشد آن شش سنگ را، خوب زد؛ همین الان سنگ هفتم از رفیقش قرض میگیرد میزند باز هم میگویید یعید کل آن سنگ ریزههای قبلی را؟ این وجهی ندارد؛ این روشن است که "یعیدها" یعنی یعید این سنگ هفتم را "من ساعته إن شاء"؛ همین الان از یکی سنگ بگیرد سنگ هفتم را بزند دیگه؛ همین الان سنگ را بگیرد که نمیگویند که از اول شروع کن؛ برای چی از اول شروع کنم؟ موالات که مختل نشده؛ [از] اینها معلوم میشود که مربوط به سنگ هفتم است و این قرینه میشود که موالات در سنگ هفتم معتبر نیست حتی عالما عامدا بلکه تاخیرش انداختش به فردا.
منتها ما این سندش را سهل بن زیاد که هست قبول نداریم. علاوه یک اشکالی به ذهنمان میآید که مانع میشود از اینکه ما مثل آقای زنجانی بیان کنیم که سنگ هفتم عمدا هم موالاتش ترک بشود مهم نیست و آن این است که روایت در جایی است که "فوقعت واحدة في الحصا" شاید این خصوصیت داشته باشد اما سنگ هفتم دستم است نمیزنم ممکن است فرق کند؛ سنگ هفتم بیافتد روی زمین گم بشود باید بروم دنبال سنگ خب امام فرموده لازم نیست الان بروی دنبال سنگ. و لذا فرمود "لایأخذ من حصی الجمار" از زمین برندار سنگ؛ ظاهرش این است که سنگش تمام شد دیگه؛ "لایأخذ من حصی الجمار" امام فرمود لازم نیست بروی یک سنگ دیگری را پیدا کنی برو فردا بزن دوست داری برو پیدا کن دوست نداری برو فردا بزن اما اگر سنگ هفتم دارم میتوانم نزنم بگذارم فردا؟ نه؛ شاید تاخیرش هم اشکال داشته باشد فوت موالات بشود.
البته ما که معتقدیم سه سنگ آخر موالات در آن معتبر نیست چون دلیل بر حفظ هیئت اتصالیه ما نداریم. این راجع به این بحث.
[سؤال: ... جواب:] "یعیدها من ساعته" یعنی همان لحظه عرفی ظاهرش این است که همان وقت و اگر بخواهد "و إن شاء أخّرها الی غد" آخر برای چه همان لحظه سنگ هفتم را بزند "یعید" کلّ را؟ برای چی "یعید" کلّ را؟
[سؤال: ... جواب:] اینکه بالاخره "یعیدها" یا به آن سنگ هفتم میخورد یا به کل سنگها اگر به سنگ هفتم میخورد دیگه بعدش هم "إن شاء أخّرها الی غد" یعنی همان سنگ هفتم را بزند [سؤال: ... جواب:] اولا اطلاق دارد شامل جمره عقبه هم میشود ثانیا بعید نیست که موردش جمره عقبه باشد چون این ظاهرش این است که هفت تا سنگ داشت شش تایش خورد یکیاش افتاد زمین دیگه؛ سنگ ندارد؛ [اینکه] دیگه سنگ ندارد این در جمره اولی و وسطی که نیست؛ در جمره اولی و وسطی آدم سنگ جمرات بعدی را هم معمولا با خودش بر میدارد دیگه؛ بیست و یک سنگ بر میدارد به هر جمره هفت سنگ میزند روز یازدهم و دوازدهم.
شرط چهارم: برخورد سنگ به جمره در رمی
شرط چهارم در رمی جمره عقبه إصابة الجمرة است. شرط این است که "أنتصل الحصیات الی الجَمرة" ظاهرا لفظ صحیح جمره است [به سکون میم] و لو معروف شده است جمره [به فتح میم] ما هم طبق همین حالا بگوییم غلط مشهور صحبت میکنیم اولی است غلط مشهور از صحیح غیر مشهور "أنتصل الحصیات إلی الجمرة".
بحث در اصل اینکه سنگ باید به جمره برسد واضح است خوب روایات داریم که مفادش این است که اگر اصابت نکند سنگ به جمره "یعیدها" در این شکی نیست "فإن رمیت بحصاة فوقعت فی محمل فأعد مکانها" در صحیحۀ معاویة بن عمار هست؛ اصلا ظاهر "رمی الجمرة بحصاة" همین است وقتی میگویند "رماه بسهم" یعنی سهم خورد به او نه اینکه بین راه گیر کرد خورد زمین نخورد به او علاوه بر او صحیحه معاویة بن عمار هم هست و صحیحههای دیگه هم هست. در اینکه باید سنگ ریزه حصاة به جمره بخورد شکی نیست.
تعیین مصداقی جمره
اما بحث در این است که جمره چیست؟ آیا جمره ستون است که در زمانهای قدیم در مکان جمرات نصب شده بود و الان به جای آن یک دیوار 26 متری به لحاظ طول تا ارتفاع سقف (سقف جمرات) هست آیا جمره این است؟این ستون است؟
[سؤال: ... جواب:] عرضش حالت بیضی شکل دارد وسطش عریض است چون داخلش خالی است سنگهایی که در جمرات طبقات بالا میزنند از آن داخل داخل این دیوار میآید میرود طبقه زیر طبقه زیرزمین ما معمولا در طبقه همکف رمی جمرات میکنیم زیر این طبقه همکف طبقه زیرزمین است که زعماء و رؤساء را میبرند آنجا همه چیز آنجا فراهم است آب خنک امکانات میبرندشان آنجا رمی جمرات میکنند زیر آن طابق سفلی مکانی است که سنگ ریزه ها آنجا جمع میشود بعد با ماشین میآیند این سنگ ریزهها را جمع میکنند میبرند و بالای طبقه همکف که ما سنگ میزنیم فعلا دو طبقه دیگر ساختند حالا برنامهاشان این است که پنج طبقه بکنند فعلا
[سؤال: ... جواب:] اما دیوار که در هر طبقهای هست 26 متر طولش است دور این دیوار یک حوضچهای است دیوار یک متری حدودا به طول 32 متر که مردم میایستند بیرون این حوضچه و معمولا آن دیوار را سنگ میزنند. آن محیط آن دیوار کوتاهی که دور این جمره هست حدودا 32 متر است و آن دیوار خودش 26 متر است حدودا و معمولا بیرون حوضچه قرار میگیرند فاصله آن حوضچه تا آن جمره حدودا سه متر است سنگ میزنند سنگ هم از همانجا میافتد در گودال از همان گودال میرود مخزن مخزن کجا بود؟ طبقه زیر طابق سفلی منفی 2 به قول آقایان.
قبلا (قبل از این تعمیرات) یک ستونی بود حدودا یک متر در یک متر حدودا و دور این ستون یک حوضچهای بود که حدودا سه متر در سه متر بود خب مردم سنگ میزنند به آن ستون میافتاد در آن حوضچه. قبل از آن که ما دیگه ندیدیم اما عکسهایش هست در اینترنت نگاه کنید جمره عقبه یک ستونی بوده چسبیدۀ به دیوار و این طرفش هم تپه بوده مردم سنگ میزدند به آن ستون که حدودا یک متر بوده و سنگ ریزهها جمع میشده دور آن ستون. بالای آن ستون و بالای آن دیوار یک زمین تقریبا مسطحی بوده در عکس اگر نگاه کنید مردم آنجا شترهایشان را میآوردند چادر میزدند آن بالای جمره عقبه میشده که در روایت دارد "لاترم الجمرة من أعلاها و إرمها من وجهها" یعنی از پائین سنگ بزنید به جمره نروید بالا از آن پشت از اعلای جمره سنگ به جمره بزنید.
حالا بحث این است که آیا جمره یعنی همان ستون که قبلا یک متر بود یک متر حدودا عرض و طول یک متر هم ارتفاع حدودا و بعدا ارتفاعش بیشتر شد تا رسید آن زمانی که ما دیدیم ارتفاع رسیده بود به سقف (سقف جمرات) ولی طول و عرض زیاد نشده بود دیوار پشتش را هم برداشته بودند یعنی از چهار طرف خالی شده بود و الان هم که آن ستون 26 متر است این جمره است؟ که مشهور فعلا همین است و اختلافی هم اگر هست این است که ما باید مکان ستون قدیم را رمی کنیم؟ یا اینکه مجازیم کل این 26 متر دیوار را هر کجایش را خواستیم رمی کنیم بلامانع است که اختلاف است بین بزرگان؛ امروز اما مشهور بین فقهاء این است که جمره عقبه یعنی ستونی است که آنجا هست به او سنگ بزنید.
در مقابل یک نظری هست میگویند جمره ستون نیست جمره علامت است جمره یعنی مجتمع الحصا یعنی آن جایی که دور آن ستون سنگریزهها جمع میشد و اصلا سنگ باید بخورد به آن مجتمع الحصا که زمین است اگر شما سنگ به ستون بزنید کمانه کند -حالا الان این امکان ندارد اما قدیم امکان داشت از ستون برود آن طرف- طبق این نظر غیر مشهور مجزی نیست چرا؟ برای اینکه شما به مجتمع الحصا سنگ نزدید یا اگر قدیم باز میگویم اینجور بود گیر میکرد لای همان جمرات چون این جمرات قدیم با سنگ و خاک و اینها درست میشد دیگه و گاهی سنگ میرفت داخل درز بین دو تا سنگ جمرات گیر میکرد طبق نظر مشهور مجزی است دیگه؛ به ستون سنگ زدید طبق نظر غیر مشهور مجزی نیست چون رمی مجتمع الحصا نکردید.
طبق این نظر غیر مشهور که بعضی از آقایان معاصر اصرار دارند و کتاب نوشتند در این رابطه "جمرات در عصر حاضر و گذشته" و اصرار دارند بگویند جمرات مجتمع الحصا است اصلا شما لازم نیست به ستون سنگ بزنید سنگ را بزنید به همان حوضچه حوضچهای که قدیم بود مجتمع الحصا
[سؤال: ... جواب:] مجتمع الحصا است دیگه اصلا جمره یعنی مجتمع الحصا طبق این نظر. الان که دیگه آل سعود -ما انشاء الله خواب آنها را آشفته میکنیم- اما در جمرات آنها خواب ما را آشفته کردند یک تغییراتی دادند که یک مقدار معادلات را به هم ریخته دیگه حوضچهای ستونی و اینها نیست حالا چی میشود؟ مشهور که روی حرفشان هستند مشهور میگویند جای ستون یعنی همان ستون یا ستون قدیم یا کل این ستون که یک دیوار 26 متری است اما این نظر خلاف مشهور چی میگوید؟ این نظر میگوید که باید سنگ بخورد به مجتمع الحصا مجتمع الحصا کجاست؟ این ظاهری که میبینیم که خالی است چون پشت آن دیوار یک متری که محیط است به آن جمرات به حالت منحدر به حالت شیب دار میآید پائین تا نزدیکی حدود یک متر -یک متر و نیم- آن ستون آن دیوار تمام میشود دیگه؛ میشود مکان خالی که سنگها از آن ستون مستقیم میریزد در آن جالی خالی؛ از طبقه زیرزمین هم میگذرد میرود طبقه بعد از آن میافتد روی زمین؛ مجمتع الحصا شده دو طبقه زیر همکف؛ و الا طبقه همکف دیگه مجتمع الحصا ندارد این را بدانید؛ آقایان هم بعضیها میگویند ما هم تجربه کردیم الان طوری است که سنگ که میزنید به جمرات دیگه بر نمیگردد به طرف شما از همانجا میافتد اینطور نیست که بیافتد و بخورد مثلا به این قسمت منحدر بعد از این دیوار کوتاه؛ به آنجا نمیخورد اصلا شاید هیچ نخورد از همان دیوار میآید پائین مستقیم شاید به هیج مانعی هم برخورد نکند بیافتد برود زیر طبقه زیرزمین؛ آن دو طبقه بعد از طبقه همکف یعنی طبقه منفی 2 آن میشود مجتمع الحصا؟ خوب این یک مشکلهای است یا این طبقه همکف مجتمع الحصا است؟ طبقه همکف که مجتمع الحصا نداریم مکان بازی است اگر نگویید ستون جمره است مجمتع الحصا آنجایی که سنگها جمع میشوند در طبقه همکف هیچی نداریم. مجتمع الحصا عملا شد طبقه منفی 2 خب آن مجتمع الحصا در جای مجتمع الحصا قدیم نیست این یک جهت یک مشکل. آخر مجتمع الحصا جای قدیم نیست دیگه؛ مجتمع الحصا جای قدیم در همان طبقه همکف بود دیگه؛ این یک مشکل.
مشکل دیگه این است که رمی صدق نمیکند شما اگر دور دیواری که دور چاه میکشند فرض کنید یک دیواری است کنار چاه یک سنگ بزنی به این دیوار این سنگ بیافتد داخل چاه چاه هم فرض کنید ده متر پانزده متر است این سنگ که آخرش میرسد به آخر چاه صدق میکند رمیت اسفل البئر؟ صدق نمیکند اگر یک متری باشد خوب اگر قصد بکنید که ته این گودال یک متری سنگ بزنی ولی سنگت را اول بزنی به دیوار بعد از دیوار کمانه کند برود آنجا بخورد ممکن است اگر قصد کنی صدق کند رمی اما با فاصله ده متر یا بیشتر سنگی که میزنید همینطوری میآید [مثلا] کسی اگر سنگ بزند روی پشت بام دو طبقه یکی این سنگ وسط حیاط دیگه فشارش کم بشود بیاید بیافتد در حیاط میگویند به حیاط مردم سنگ زد؟ "رمی"؟ این هم مشکل دوم است که باید این را بررسی کنند حالا ممکن است که بگویند روایت میگوید:"رمت حصاة فأصابت جملا او انسانا فوقعت علی الجمرة قال لابأس" ممکن است بگویند خوب روایت میگوید "فوقعت علی الجمرة" کافی است اگر ما سنگ بزنیم بخورد به یک انسانی از آن انسان کمانه کند بیافتد فوقعت علی الجمرة امام فرمود یجزئه ذلک اشکال ندارد ممکن است به این استدلال کنند که حالا باید اینها را بررسی کنیم بگویند دیگه رمی صدق نکند مهم نیست عنوان وقعت علی الجمرة مهم است.
این اختلاف که آیا جمره بنا هست یا مجتمع الحصا یعنی ارض که محل بنا هست ارض اطراف بنا؟ کدام ها جمره هستد؟ این اختلاف از زمان شهید اول مطرح شده. در دروس شهید اول اینطور میگوید "الجمرة اسم لموضع الرمی و هو البنا أو موضعه ممّا یجتمع من الحصا" بصورت تردید بیان میکند "و صرّح علی بن بابویه انه الأرض" علی بن بابویه گفته جمره زمین هست نه ستون. در رسائل شهید اول صریحا اعلان موضع کرده در صفحه 246 رسائل میگوید "الجمرة اسم لتلک البنیة" جمره اسم بنا است یعنی اسم همان ستون است. در کشف اللثام میگوید: "هي المیل المبنيّ" جمره آن میل است ستون المبنيّ که بنا شده است "أو موضعه ان لم یکن" و اگر یک روزی آن ستون نبود جای آن ستون جمره است. اگر ستون نبود جای آن بنا را بزنید ولی حالا که جمره هست باید خود ستون را بزنید. در مدارک هم میگوید: "ینبغی القطع بإعتبار إصابة البنا مع وجوده" در مدارک میگوید باید به ستون بزنیم سنگ اگر باشد چرا "لأنّه المعروف الان من لفظ الجمرة" چون الان که میگویند جمره عرف همان ستون را میفهمد "و لعدم تیقّن الخروج من عهدته بدونه" میگوید قاعدۀ اشتغال هم میگوید هم به این ستون سنگ بزنیم. خب این هم که درست نیست چون قاعده اشتغال میگوید به هر دو جا سنگ بزنیم هم به ستون هم به آن زمین یا لااقل به ستون طوری سنگ بزن که بعدش بخورد به زمین قاعده اشتغال این را میگوید دیگه؛ نه اینکه فقط به ستون بزنید
[سؤال: ... جواب:] نه اگر در ستون گیر بکند اگر از ستون کمانه کند برود آن طرف به مجتمع الحصا نخورد که قدر متیقن نمیشود. این هم کلام مدارک. در جواهر هم گفته به نظر ما هر دو مصداق جمره است. تامل بفرمایید انشاءالله کلام ایشان را فردا عرض میکنیم.