« فهرست دروس
درس خارج فقه استاد محمدتقی شهیدی

1404/06/29

بسم الله الرحمن الرحیم

/ صلاة القضا/کتاب الصلاة

موضوع: کتاب الصلاة/ صلاة القضا/

 

مسألة 1: إذا بلغ الصبي أو أفاق المجنون أو المغمى عليه قبل خروج الوقت وجب عليهم الأداء و إن لم يدركوا إلّا مقدار ركعة من الوقت، و مع الترك يجب عليهم القضاء، و كذا الحائض و النفساء إذا زال عذرهما قبل خروج الوقت و لو بمقدار ركعة. كما أنّه إذا طرأ الجنون أو الإغماء أو الحيض أو النفاس بعد مضي مقدار صلاة المختار بحسب حالهم من السفر و الحضر و الوضوء و التيمم و لم يأتوا بالصلاة وجب عليهم القضاء كما تقدّم في المواقيت[1] .

ادامه مساله 1

طهارت حائض در ضیق وقت

بحث در مورد حائض بود که اگر زمانی پاک شود که نمی تواند غسل کند و کل نماز را در وقت درک کند و باید تیمم کند تا بتواند کل نماز را وقت درک کند یا حتی تیمم کند تا یک رکعت از نماز را در وقت درک کند، آیا ادای نماز بر او واجب است و اگر ادا را انجام نداد، آیا قضا بر او واجب است؟

صاحب عروه در بحث احکام الحائض فرمود: اگر به خاطر ضیق وقت مجبور شود که تیمم کند اما کل چهار رکعت را در داخل وقت درک نکرده و تنها بعض رکعات را درک می کند، ادا و قضا واجب نیست اما اگر تیمم کند، کل رکعات را در وقت درک می کند ادا بر او واجب بوده و اگر ادا نکند قضا واجب است یا اگر مریض بوده و با قطع نظر از ضیق وقت هم مجبور به تیمم بود، در اینجا اگر تیمم کرده و بعض رکعات را هم درک کند، ادای نماز واجب بوده و اگر ادا نکند، قضا بر او واجب است[2] .

اگر طبق قاعده باشد، وجهی ندارد که تیمم به دلیل ضیق وقت استثنا شود و این صورت نیز مشمول قاعده است که ادا واجب بوده و اگر ادا نکند، قضا واجب است.

آقای خویی در مورد ادا فرموده که طبق قاعده، ادا بر زن لازم است زیرا دلیلی بر واجب نبودن ادا بر این زن وجود ندارد حتی در فرضی که به خاطر ضیق وقت تیمم می کند و بعض رکعات را در وقت درک می کند طبق قاعده «من ادرک» که البته صاحب عروه قائل شدند که ادا واجب نیست. اما در فرضی که اگر تیمم کند یک رکعت را در وقت درک می کند و حتی در فرضی که اگر تیمم کند، چهار رکعت را در وقت درک می کند، که واجب است این کار را انجام دهد، اگر نماز را نخواند، قضا واجب نیست. عمده دلیل ایشان صحیحه عبید بن زراره: «مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ رِئَابٍ عَنْ عُبَيْدِ بْنِ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: قَالَ: أَيُّمَا امْرَأَةٍ رَأَتِ الطُّهْرَ وَ هِيَ قَادِرَةٌ عَلَى أَنْ تَغْتَسِلَ فِي وَقْتِ صَلَاةٍ فَفَرَّطَتْ فِيهَا حَتَّى يَدْخُلَ وَقْتُ صَلَاةٍ أُخْرَى كَانَ عَلَيْهَا قَضَاءُ تِلْكَ الصَّلَاةِ الَّتِي فَرَّطَتْ فِيهَا وَ إِنْ رَأَتِ الطُّهْرَ فِي وَقْتِ صَلَاةٍ فَقَامَتْ فِي تَهْيِئَةِ ذَلِكَ فَجَازَ وَقْتُ صَلَاةٍ وَ دَخَلَ وَقْتُ صَلَاةٍ أُخْرَى فَلَيْسَ عَلَيْهَا قَضَاءٌ وَ تُصَلِّي الصَّلَاةَ الَّتِي دَخَلَ وَقْتُهَا»[3] .

اگر حائض پاک شد و غسل کرد اما وقت نماز گذشت در اینجا قضا واجب نیست با اینکه اگر تیمم می کرد ممکن بود که کل رکعات را در وقت درک کند[4] .

به نظر ما اینکه ادا به طور مسلم و مطلقا واجب باشد روشن نیست، روایات در اینجا متعارض است.

بررسی روایات

در مورد این مساله بابی در وسائل الشیعة وجود دارد که در آنجا روایات زیادی نقل شده[5] که ما آن روایات را به پنج طایفه تقسیم می کنیم.

طایفه اول

طایفه اول، صریح در اینکه اگر وقت فضیلت نماز ظهر گذشت، و در وقت فضیلت نماز عصر حائض پاک شد، نسبت به نماز ظهر نه ادا واجب است و نه قضا، و فقط نماز عصر را بخواند.

روایت دوم این باب، صحیحه فضل بن یونس که در آن نقل شده: «وَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنِ الْفَضْلِ بْنِ يُونُسَ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ الْأَوَّلَ ع قُلْتُ الْمَرْأَة تَرَى الطُّهْرَ قَبْلَ غُرُوبِ الشَّمْسِ كَيْفَ تَصْنَعُ بِالصَّلَاةِ قَالَ إِذَا رَأَتِ الطُّهْرَ بَعْدَ مَا يَمْضِي مِنْ زَوَالِ الشَّمْسِ أَرْبَعَةُ أَقْدَامٍ فَلَا تُصَلِّي إِلَّا الْعَصْرَ لِأَنَّ وَقْتَ الظُّهْرِ دَخَلَ عَلَيْهَا وَ هِيَ فِي الدَّمِ وَ خَرَجَ عَنْهَا الْوَقْتُ وَ هِيَ فِي الدَّمِ فَلَمْ يَجِبْ عَلَيْهَا أَنْ تُصَلِّيَ الظُّهْرَ وَ مَا طَرَحَ اللَّهُ عَنْهَا مِنَ الصَّلَاةِ وَ هِيَ فِي الدَّمِ أَكْثَرُ الْحَدِيثَ»[6] .

برگشت سایه را «فیء» می گویند. فیء زیاد می شود تا زمانی که به اندازه چهار قدم می شود که در آنجا وقت فضیلت نماز ظهر تمام می شود و وقت فضیلت نماز عصر شروع می شود.

فضل بن یونس، کاتب بغدادی است که نجاشی او را توثیق کرده است[7]

طایفه دوم

طایفه دوم، صریح در اینکه اگر در ضیق وقت پاک شود به صورتی که بتواند در همان ضیق وقت هم نماز ظهر را بخواند و هم نماز عصر را، در این صورت باید هر دو نماز را بخواند اما اگر در وقت اختصاصی نماز عصر پاک شود یعنی در چهار رکعت به غروب آفتاب پاک شود، فقط نماز عصر را باید بخواند. در اینجا نیز روایات متعددی وجود دارد.

روایت اول، روایت ابن فضال نقل شده: «وَ عَنْهُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الرَّبِيعِ عَنْ سَيْفِ بْنِ عَمِيرَةَ عَنْ مَنْصُورِ بْنِ حَازِمٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِذَا طَهُرَتِ الْحَائِضُ قَبْلَ الْعَصْرِ صَلَّتِ الظُّهْرَ وَ الْعَصْرَ فَإِنْ طَهُرَتْ فِي آخِرِ وَقْتِ الْعَصْرِ صَلَّتِ الْعَصْرَ»[8] . آخر وقت عصر یعنی چهار رکعت مانده به غروب آفتاب.

روایت دوم، روایت ابی الصباح کنانی است: «وَ عَنْهُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ زُرَارَةَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْفُضَيْلِ عَنْ أَبِي الصَّبَّاحِ الْكِنَانِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِذَا طَهُرَتِ الْمَرْأَةُ قَبْلَ طُلُوعِ الْفَجْرِ صَلَّتِ الْمَغْرِبَ وَ الْعِشَاءَ وَ إِنْ طَهُرَتْ قَبْلَ أَنْ تَغِيبَ الشَّمْسُ صَلَّتِ الظُّهْرَ وَ الْعَصْرَ»[9] . یعنی قبل از غروب آفتاب، فرصت برای نماز ظهر و عصر هست.

سند این روایت به لحاظ محمد بن فضیل محل بحث است.

روایت سوم، روایت عبد الله بن سنان است: «وَ عَنْهُ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ أَبِي نَجْرَانَ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِذَا طَهُرَتِ الْمَرْأَةُ قَبْلَ غُرُوبِ الشَّمْسِ- فَلْتُصَلِّ الظُّهْرَ وَ الْعَصْرَ وَ إِنْ طَهُرَتْ مِنْ آخِرِ اللَّيْلِ فَلْتُصَلِّ الْمَغْرِبَ»[10] .

این روایت صریح در نزدیک وقت غروب آفتاب است. اینکه امر به خواندن نماز ظهر و عصر می کند، صریح در وجوب نیست و لذا شیخ طوسی حمل به استحباب کردند.

طایفه سوم

طایفه سوم، ظهور دارد در اینکه اگر وقت فضیلت نماز ظهر بگذرد و سپس پاک شود، دیگر نیازی نیست که نماز ظهر را بخواند.

در موثقه عبید بن زراره نقل شده: «مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ رِئَابٍ عَنْ عُبَيْدِ بْنِ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: قَالَ: أَيُّمَا امْرَأَةٍ رَأَتِ الطُّهْرَ وَ هِيَ قَادِرَةٌ عَلَى أَنْ تَغْتَسِلَ فِي وَقْتِ صَلَاةٍ فَفَرَّطَتْ فِيهَا حَتَّى يَدْخُلَ وَقْتُ صَلَاةٍ أُخْرَى كَانَ عَلَيْهَا قَضَاءُ تِلْكَ الصَّلَاةِ الَّتِي فَرَّطَتْ فِيهَا وَ إِنْ رَأَتِ الطُّهْرَ فِي وَقْتِ صَلَاةٍ فَقَامَتْ فِي تَهْيِئَةِ ذَلِكَ فَجَازَ وَقْتُ صَلَاةٍ وَ دَخَلَ وَقْتُ صَلَاةٍ أُخْرَى فَلَيْسَ عَلَيْهَا قَضَاءٌ وَ تُصَلِّي الصَّلَاةَ الَّتِي دَخَلَ وَقْتُهَا»[11] .

وقت صلاة ظهر در عرف متشرعه آن زمان تا قبل از اذان عصر بوده است. البته این روایت در خصوص نماز ظهر و عصر نبود و ممکن است که گفته شود که در هنگام نماز ظهر و عصر حائض بود و در هنگام نماز مغرب و عشا پاک شد.

در صحیحه محمد بن مسلم نقل شده: «وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ فَضَّالٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَسْبَاطٍ عَنِ الْعَلَاءِ بْنِ رَزِينٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَحَدِهِمَا ع قَالَ: قُلْتُ الْمَرْأَةُ تَرَى الطُّهْرَ عِنْدَ الظُّهْرِ فَتَشْتَغِلُ فِي شَأْنِهَا حَتَّى يَدْخُلَ وَقْتُ الْعَصْرِ قَالَ تُصَلِّي الْعَصْرَ وَحْدَهَا فَإِنْ ضَيَّعَتْ فَعَلَيْهَا صَلَاتَانِ»[12] . این روایت در خصوص نماز ظهر و عصر است.

صاحب وسائل «حَتَّى يَدْخُلَ وَقْتُ الْعَصْرِ» را وقت مختص عصر که چهار رکعت به غروب آفتاب مانده است معنا کرده اند[13] . کلام ایشان درست هم باشد، خلاف ظاهر است زیرا نفرمود «حتی آخر وقت العصر» بلکه فرمود «حتی یدخل وقت العصر» که باید دید که در عرف آن زمان، مراد چه بوده است. امروزه نیز در مناطقی که فقه عامه حاکم است، مراد از هنگام دخول وقت عصر، هنگام اذان نماز عصر است. شیعه هم در آن زمان مانند عامه، نمازهایشان را جدا جدا می خواندند و اذان نماز عصر را چند ساعت بعد از اذان نماز ظهر می گفتند.

طایفه چهارم

طایفه چهارم، ملاک عدم وجوب نماز ظهر را زمانی قرار داده که اگر در آن زمان، نماز عصر خوانده شود، عرفا کوتاهی در نماز عصر کرده است.

«وَ عَنْ أَبِيهِ قَالَ: كَانَتِ الْمَرْأَةُ مِنْ أَهْلِي تَطْهُرُ مِنْ حَيْضِهَا فَتَغْتَسِلُ حَتَّى يَقُولَ الْقَائِلُ قَدْ كَادَتِ الشَّمْسُ تَصْفَرُّ بِقَدْرِ مَا أَنَّكَ لَوْ رَأَيْتَ إِنْسَاناً يُصَلِّي الْعَصْرَ تِلْكَ السَّاعَةَ قُلْتَ قَدْ أَفْرَطَ فَكَانَ يَأْمُرُهَا أَنْ تُصَلِّيَ الْعَصْرَ»[14] .

خورشید چون نور شدیدی دارد سفید دیده می شود و در نزدیکی غروب، تقریبا نیم ساعت مانده به غروب، زردی آن محسوس می شود. در این زمان دیگر نماز ظهر را نخوان، زیرا زمان اصفرار شمس است و اگر نماز عصر به تاخیر انداخته شود کوتاهی در نماز عصر محسوب می شود.

طایفه پنجم

«وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ يَعْقُوبَ عَنْ أَبِي هَمَّامٍ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ ع فِي الْحَائِضِ إِذَا اغْتَسَلَتْ فِي وَقْتِ الْعَصْرِ تُصَلِّي الْعَصْرَ ثُمَّ تُصَلِّي الظُّهْرَ»[15] . در طایفه های دیگر «ثم تصلی الظهر» بیان نشده بود.

جمع بین روایات

بین طایفه اول که صریح است در اینکه اگر چهار قدم از اول زوال شمس گذشت و وقت فضیلت عصر است، دیگر نماز ظهر نخواند و نماز عصر بخواند و طایفه دوم که صریح است در اینکه اگر قبل از غروب شمس پاک شود و به اندازه ای وقت باشد که بتواند نماز ظهر و عصر را بخواند، باید نماز ظهر و عصر را بخواند، تعارض است.

بیان اول

شیخ طوسی در تهذیب فرموده: « لَا تَنَافِيَ بَيْنَ هَذِهِ الْأَخْبَارِ لِأَنَّ الَّذِي أُعَوِّلُ عَلَيْهِ فِي الْجَمْعِ بَيْنَهَا أَنَّ الْمَرْأَةَ إِذَا طَهُرَتْ بَعْدَ زَوَالِ الشَّمْسِ إِلَى أَنْ يَمْضِيَ مِنْهُ أَرْبَعَةُ أَقْدَامٍ فَإِنَّهُ يَجِبُ عَلَيْهَا قَضَاءُ الظُّهْرِ وَ الْعَصْرِ مَعاً وَ إِذَا طَهُرَتْ بَعْدَ أَنْ يَمْضِيَ أَرْبَعَةُ أَقْدَامٍ فَإِنَّهُ يَجِبُ عَلَيْهَا قَضَاءُ الْعَصْرِ لَا غَيْرُ وَ يُسْتَحَبُّ لَهَا قَضَاءُ الظُّهْرِ إِذَا كَانَ طُهْرُهَا إِلَى مَغِيبِ الشَّمْسِ وَ عَلَى هَذَا الْوَجْهِ لَا تَنَافِيَ بَيْنَ الْأَخْبَارِ»[16] .

ایشان روایتی را که فرموده: «اگر زمانی که پاک شد، قبل از غروب آفتاب بود و به اندازه نماز ظهر و عصر وقت بود باید نماز ظهر و عصر را بخواند» حمل به استحباب کرده اند.

اما این جمع عرفی نیست. زیرا مفاد روایتی که صریح در وقت فضیلت بود، نفی مشروعیت اتیان به نماز ظهر است. زیرا در روایت تعبیر شده: «فَلَا تُصَلِّي إِلَّا الْعَصْرَ لِأَنَّ وَقْتَ الظُّهْرِ دَخَلَ عَلَيْهَا وَ هِيَ فِي الدَّمِ وَ خَرَجَ عَنْهَا الْوَقْتُ وَ هِيَ فِي الدَّمِ فَلَمْ يَجِبْ عَلَيْهَا أَنْ تُصَلِّيَ الظُّهْرَ وَ مَا طَرَحَ اللَّهُ عَنْهَا مِنَ الصَّلَاةِ وَ هِيَ فِي الدَّمِ أَكْثَرُ الْحَدِيثَ»[17] . اگر فرموده بود «فلیس علیها صلاة الظهر» می توانستیم بگوییم که نفی وجوب می کند. «تصلی الظهر» و «لا تصلی الظهر» جمع عرفی ندارد. البته در ذیل روایت فرموده «فَلَمْ يَجِبْ عَلَيْهَا أَنْ تُصَلِّيَ الظُّهْرَ» به این معنا که «فلم یثبت علیها ان تصلی الظهر» اما در ادامه فرموده «مَا طَرَحَ اللَّهُ عَنْهَا مِنَ الصَّلَاةِ وَ هِيَ فِي الدَّمِ أَكْثَرُ» که قرینه بر نفی مشروعیت است زیرا خواندن نماز توسط زن حائض مشروع نیست. بنابراین این روایت با روایتی که فرمود: «وَ إِنْ طَهُرَتْ قَبْلَ أَنْ تَغِيبَ الشَّمْسُ صَلَّتِ الظُّهْرَ وَ الْعَصْرَ»[18] جمع عرفی ندارد.

بیان دوم

بیان دوم اینکه روایتی که فرموده اگر وقت فضیلت نماز ظهر بگذرد و زن پاک شود، لازم نیست که نماز ظهر خوانده شود، موافق عامه است و حمل بر تقیه می شود. صاحب وسائل[19] و آقای تبریزی[20] این بیان را مطرح کرده اند. ایشان می فرمایند که عامه قائل هستند که تفریق بین صلوات مفتی به عامه است و نماز ظهر را باید قبل از اذان عصر خواند. عامه جمع بین صلاتین را خلاف شرع ندانسته و خلاف سنت موکده می دانند اما ادعا می شود که هنگام اذان عصر می گویند که وقت نماز ظهر گذشته است.

این مطلب درست نیست. اکثر عامه در خصوص پاک شدن زن، قبل از غروب آفتاب تصریح می کنند که هم باید نماز ظهر را بخواند و هم نماز عصر. حتی در حال اختیار هم نظر عامه این نیست که اگر نماز ظهر را نخواند تا وقتی که اذان عصر گفته شود، دیگر نماز ظهر را نخواند.

در خصوص مقام، کلام عامه را نقل می کنیم. «مغنی» ابن قدامه می گوید:«وَإِذَا طَهُرَتْ الْحَائِضُ، وَأَسْلَمَ الْكَافِرُ، وَبَلَغَ الصَّبِيُّ قَبْلَ أَنْ تَغِيبَ الشَّمْسُ، صَلَّوْا الظُّهْرَ فَالْعَصْرَ، وَإِنْ بَلَغَ الصَّبِيُّ، وَأَسْلَمَ الْكَافِرُ، وَطَهُرَتْ الْحَائِضُ قَبْلَ أَنْ يَطْلُعَ الْفَجْرُ، صَلَّوْا الْمَغْرِبَ وَعِشَاءَ الْآخِرَةِ) وَرُوِيَ هَذَا الْقَوْلُ فِي الْحَائِضِ تَطْهُرُ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ عَوْفٍ، وَابْنِ عَبَّاسٍ، وَطَاوُسٍ، وَمُجَاهِدٍ، وَالنَّخَعِيِّ، وَالزُّهْرِيِّ، وَرَبِيعَةَ، وَمَالِكٍ، وَاللَّيْثِ، وَالشَّافِعِيِّ، وَإِسْحَاقَ، وَأَبِي ثَوْرٍ. قَالَ الْإِمَامُ أَحْمَدُ: عَامَّةُ التَّابِعِينَ يَقُولُونَ بِهَذَا الْقَوْلِ، إلَّا الْحَسَنَ وَحْدَهُ قَالَ: لَا تَجِبُ إلَّا الصَّلَاةُ الَّتِي طَهُرَتْ فِي وَقْتِهَا وَحْدَهَا. وَهُوَ قَوْلُ الثَّوْرِيِّ، وَأَصْحَابِ الرَّأْيِ؛ لِأَنَّ وَقْتَ الْأُولَى خَرَجَ فِي حَالِ عُذْرِهَا، فَلَمْ تَجِبْ كَمَا لَوْ لَمْ يُدْرِكْ مِنْ وَقْتِ الثَّانِيَةِ شَيْئًا»[21] از تابعین فقط حسن بصری گفته است که وقت نماز ظهر بگذرد و زن از حیض پاک شود، لازم نیست نماز ظهر خوانده شود. ممکن است که «و هو قول الثوری» به اصل مطلب، برگردد زیرا قبل از آن، ربیعه الرای که جزء روسای اصحاب رای است، بیان شده که او هم معتقد بود که معیار غروب آفتاب است، در این صورت همه قائل هستند که معیار غروب آفتاب است مگر حسن بصری. وقت نماز ظهر زمانی خارج می شود که چهار رکعت به غروب آفتاب مانده باشد.

بنابراین مشهور عامه غروب آفتاب را معیار می دانند و اینطور نیست که مشهور عامه قائل باشند که اگر در وقت فضیلت نماز ظهر پاک نشد و وقت فضیلت نماز عصر شد، دیگر لازم نیست نماز ظهر خوانده شود.

در ادامه ابن قدامه می گوید: « وَحُكِيَ عَنْ مَالِكٍ أَنَّهُ إذَا أَدْرَكَ قَدْرَ خَمْسِ رَكَعَاتٍ مِنْ وَقْتِ الثَّانِيَةِ، وَجَبَتْ الْأُولَى؛ لِأَنَّ قَدْرَ الرَّكْعَةِ الْأُولَى مِنْ الْخَمْسِ وَقْتٌ لِلصَّلَاةِ الْأُولَى فِي حَالِ الْعُذْرِ، فَوَجَبَتْ بِإِدْرَاكِهِ»[22] . از مالک نقل شده که اگر به اندازه پنج رکعت قبل از غروب آفتاب را درک کند، نماز ظهر را می‌خواند و یک رکعت نماز عصر را در داخل وقت درک می‌کند.

 

در کتاب «المجموع فی شرح المهذب» می‌گوید: ««إذا بلغ الصبي أو اسلم الكافر أو طهرت الحائض أو النفساء أو افاق المجنون أو المغمى عليه وقد بقى من وقت الصلاة قدر ركعة لزمه فرض الوقت لِمَا رَوَى أَبُو هُرَيْرَةَ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ إنَّ النَّبِيَّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ قَالَ (مَنْ أَدْرَكَ رَكْعَةً مِنْ الصُّبْحِ قَبْلَ أَنْ تَطْلُعَ الشَّمْسُ فَقَدْ أَدْرَكَ الصُّبْحَ وَمَنْ أَدْرَكَ رَكْعَةً مِنْ الْعَصْرِ قَبْلَ أَنْ تَغْرُبَ الشَّمْسُ فَقَدْ أَدْرَكَ العصر»[23] . در این جا مراد وقت فضیلت نیست زیرا وقت فضیلت نماز عصر، یک رکعت مانده به آخر وقت نیست.

در «نیل الاوطار» می گوید: «وَقَدْ اخْتَلَفَ السَّلَفُ فِيمَنْ طَهُرَتْ مِنْ الْحَيْضِ بَعْدَ صَلَاةِ الْعَصْرِ وَبَعْد صَلَاةِ الْعِشَاءِ هَلْ تُصَلِّي الصَّلَاتَيْنِ أَوْ الْأُخْرَى. قَالَ الْمُصَنِّفُ - رَحِمَهُ اللَّهُ - وَعَنْ ابْنِ عَبَّاسٍ أَنَّهُ كَانَ يَقُولُ: إذَا طَهُرَتْ الْحَائِضُ بَعْدَ الْعَصْرِ صَلَّتْ الظُّهْرَ وَالْعَصْرَ، وَإِذَا طَهُرَتْ بَعْد الْعِشَاء صَلَّتْ الْمَغْرِبَ وَالْعِشَاءَ. وَعَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ عَوْفٍ قَالَ: إذَا طَهُرَتْ الْحَائِضُ قَبْلَ أَنْ تَغْرُبَ الشَّمْسُ صَلَّتْ الظُّهْرَ وَالْعَصْرَ، وَإِذَا طَهُرَتْ قَبْل الْفَجْر صَلَّتْ الْمَغْرِبَ وَالْعِشَاءَ رَوَاهُمَا سَعِيدُ بْنُ مَنْصُورٍ فِي سُنَنِهِ وَالْأَثْرَمُ، وَقَالَ: قَالَ أَحْمَدُ: عَامَّةُ التَّابِعِينَ يَقُولُونَ بِهَذَا الْقَوْلِ إلَّا الْحَسَنَ وَحْدَهُ»[24] .

بنابراین روایتی که فرمود «اگر زن بعد از وقت فضیلت نماز ظهر پاک شد، لازم نیست نماز ظهر بخواند» موافق عامه نبوده بلکه مخالف مشهور عامه است و اتفاقا این روایت مرجح دارد. لذا ممکن است کسی با این بیان، نظر شیخ طوسی را از باب ترجیح به مخالفت عامه درست بداند و نه از باب جمع عرفی.

اگر اشکال شود که مخالفت عامه مرجح دوم بوده و ابتدا باید سراغ عمومات و اطلاقات کتاب رفت، پاسخ داده می شود که قرآن در اینجا، مطلبی نفرموده است. در آیه ﴿أَقِمِ الصَّلاةَ لِدُلُوكِ الشَّمْسِ إِلى‌ غَسَقِ اللَّيْلِ وَ قُرْآنَ الْفَجْرِ﴾[25] نفرموده که نماز ظهر و عصر تا غروب آفتاب واجب است. ظاهر کتاب ساکت است و واضح نیست که گفته شود اگر زن، در زمان هشت رکعت مانده به غروب آفتاب پاک شود، طبق اطلاق آیه باید نماز ظهر را هم بخواند. بنابراین نوبت به ترجیح به مخالفت با عامه می رسد..

اما روایتی که فرموده « بَعْدَ مَا يَمْضِي مِنْ زَوَالِ الشَّمْسِ أَرْبَعَةُ أَقْدَامٍ » و نص در این بود که معیار، خروج وقت فضیلت نماز ظهر است و شیخ طوسی هم به این روایت فتوا داد، علاوه بر اینکه مخالف عامه است، مخالف مشهور فقها نیز می باشد.

آقای سیستانی بیانی دارد که اگر آن بیان در اینجا تمام باشد، ترجیح به مخالفت عامه در اینجا مشکل می‌شود. ایشان می‌فرمایند: مرجحات، یک نوع مرجحات عقلایی هستند که موجب می‌شود سوءظنی که انسان به دلیل تعارض خبرین به کذب احد الخبرین پیدا کرده است، از خبری که مرجح دارد برداشته شده و به خبری که مرجح ندارد، منتقل می شود. ایشان تعبیر به صرف ریب می کنند. یعنی ریب (سوءظن) ناشی از تعارض خبرین به دلیل مرجح، به خبر فاقد مرجح منصرف می شود.

در اینجا نیز روایت « بَعْدَ مَا يَمْضِي مِنْ زَوَالِ الشَّمْسِ أَرْبَعَةُ أَقْدَامٍ » مخالف عامه است اما روایت مقابل، موافق شهرت است و با توجه به اینکه مشهور به این روایت مخالف عامه فتوا نداده اند، مخالفت با عامه حالت مرجح عقلایی بودنش را از دست داده و به روایت دیگر، صرف ریب نمی‌شود.

اما اگر مرجحیت مخالفت عامه را تعبدی بدانیم، که مختار ماست، ولو مخالف عامه، مخالف مشهور فقها هم باشد، مشکلی ایجاد نمی شود.

این نتیجه، طبق صناعت است که البته فی النفس شیء. اگر طبق صناعت مطلب تمام باشد، ثابت می‌شود که اگر زن بعد از وقت فضیلت نماز ظهر پاک شد، فقط نماز عصر را می‌خواند و ادای و قضای نماز ظهر واجب نیست.


[2] العروة الوثقی و التعلیقات علیها 4: 377؛ (مسألة 32): إذا طهرت من الحيض قبل خروج الوقت: فإن أدركت من الوقت ركعة مع إحراز الشرائط وجب عليها الأداء، و إن تركت وجب قضاؤها، و إلاّ فلا، و إن كان الأحوط القضاء إذا أدركت ركعة مع الطهارة، و إن لم تدرك سائر الشرائط، بل الأحوط القضاء إذا طهرت قبل خروج الوقت مطلقا، و إذا أدركت ركعة مع التيمّم لا يكفي في الوجوب إلاّ إذا كان وظيفتها التيمّم مع قطع النظر عن ضيق الوقت، و إن كان الأحوط الإتيان مع التيمّم، و تمامية الركعة بتمامية الذكر من السجدة الثانية لا برفع الرأس منها.
[5] وسائل الشيعة، ج‌2، ص: 361.؛ بَابُ وُجُوبِ قَضَاءِ الْحَائِضِ الصَّلَاةَ الَّتِي تَطْهُرُ قَبْلَ خُرُوجِ وَقْتِهَا بِمِقْدَارِ الطَّهَارَةِ وَ أَدَائِهَا أَوْ أَدَاءِ رَكْعَةٍ مِنْهَا
[7] رجال النجاشي، ص: 309؛ الفضل بن يونس الكاتب البغدادي‌ روى عن أبي الحسن موسى عليه السلام، ثقة.
[13] وسائل الشيعة، ج‌2، ص: 363؛ أَقُولُ: لَا يَبْعُدُ أَنْ يُرَادَ بِوَقْتِ الْعَصْرِ الْوَقْتُ الْمُخْتَصُّ بِهَا وَ هُوَ مِقْدَارُ أَدَائِهَا قَبْلَ الْغُرُوبِ جَمْعاً بَيْنَ الْأَخْبَارِ.
[20] تنقیح مباني العروة (الطهارة)، جلد: ۶، صفحه: ۳۲۳.
[25] الإسراء : 78.
logo