< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد رضازاده

99/10/13

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: حل مشکل تنبیه دوم

 

در جایی که حالت سابقه با غیر یقین ثابت بشود بحث در دو مقام بود:

 

اول: ملازمه مرحوم آخوند.

 

و دوم: حل مشکل در مواردی که یقین سابق نیست و اماره بر سابق است.

 

بحث از ملازمه ای که مرحوم آخوند مطرح کردند در گذشته بیان شد و معلوم شد که ملازمه بین ثبوت شی با حکمی که از استصحاب استفاده می شود، خواهد بود.

 

مقام دوم : حل اشکال

 

به عنوان مثال ، با چه بیانی باید گفت که، مطلبی که با ببینه و یا قاعده ید و یا با ظاهر عبارتی ، ثابت شد ، لاتنقض الیقین او را شامل است و استصحاب جاری است؟

 

سه وجه و یا سه بیان برای حل مشکل بیان می کنیم:

 

اول : بیان مرحوم صاحب عنایه الاصول که مشکل را به این وسیله حل می کنند و با این عبارت :

 

«(و الصحيح في الجواب) هو ان يقال ان اليقين المعتبر في الاستصحاب أعم من اليقين الوجداني و اليقين التنزيلي‌»[1]

 

حاصل کلام ایشان این است : (لا تنقض الیقین) می گوید یقینت را با شک نقض نکن و مشکل در جایی است که مراد از یقین ، یقین وجدانی باشد و اگر با قاعده ید چیزی ثابت بشود ،گویا یقین وجدانی نیست.

 

و اگر بگوییم مراد از یقین ، اعم از یقین وجدانی و یقین تنزیلی است به ناچار مشکل حل است چه اینکه در جایی که حالت سابقه با حجت شرعیه مثل بینه و قاعده ید ثابت شد، اگر چه یقین وجدانی نداریم ولی یقین تعبدی است چه اینکه دلیل دال بر حجیت امارات، اماره را تنزیل منزلة یقین می کند و به ناچار این دلیل اماره ، حاکم بر دلیل استصحاب است و دائره دلیل استصحاب را توسعه می دهد یعنی استصحاب می گوید لاتنقض الیقین بالشک و دلیل حجیت بینه و ید می گوید یقین است ولی یقین تعبدی است.

 

پس وقتی یقین در (لا تنقض الیقین) اعم از یقین وجدانی و تعبدی شد و مشکل قهرا حل است و در جایی که ما بینه داریم اگر چه یقین وجدانی نیست ولی یقین تعبدی است پس (لا تنقض الیقین) شامل او خواهد بود.

 

مرحوم میلانی همین کلام صاحب عنایه الاصول را به استادش مرحوم نائینی نسبت می دادند.

 

دوم: بیان مرحوم اصفهانی

 

مراد از یقین ، یقین بما هو یقین است یعنی خصوصیت یقین در او لحاظ شده باشد و مراد از یقین (با القاء وجدانی بودن ، و بینه بودن و یا ید بودن و ظاهر کلام بودن) مطلق حجت است چون همه این موارد مثل بینه و ید و ظاهر کلام حجت است و هر کدام از اینها خصوصیاتی دارد و اگر هر یک از این خصوصیات را از آنها گرفتیم نفس حجت باقی خواهد ماند و او مقصود شارع است پس لا تنقض الیقین یعنی لا تنقض الحجة و حجه شما همه موارد است.

 

سوم: بیان مرحوم میلانی

 

می فرمودند: جواب اشکال منحصر است به آنچه من می گویم و آن اینکه:

 

مراد از یقین ، یقین وجدانی و نفس الامری است ولی متعلق یقین :

 

الف: گاهی حکم شرعی یا تکلیفی مثل وجوب و یا وضعی است.

 

ب: و گاهی هم حجج شرعی است.

 

به عنوان مثال یقین به قاعده ید داشتم مثل اینکه من از بازار مسلمانها چیزی خریدم یعنی من یقین به قاعده ید دارم و یا مثلا گفتم (بعت) و (قبلت) این ظاهر کلام حجت است.

 

بنابراین من یقین به حجت شرعیه دارم یعنی در همه جا یقین من وجدانی است نهایت متعلق یقین توسعه دارد گاهی متعلق یقین حکم شرعی و یا سوق المسلمین و یا بینه و یا ظاهر کلام است و این متعلقها فرق می کند.

 

پس مودی اماره اگر چه یقین نیستند و مظنون هستند و احتمال خلاف در او است ولی متعلق یقین ما خود اماره است پس یقین من وجدانی است و متعلق من بینه شرعیه و یا قاعده ید است.

 

به تعبیر دیگر

 

مرحوم میلانی در خاتمه بحث استصحاب می فرماید:

 

استصحاب یک معنای عام و کلی را بیان می کند یعنی لاتنقض الیقین یک مصداقش، قاعده استصحاب و قاعده یقین است.

 

و هر جا شکی باشد که ممکن است ناقض یقین باشد (لا تنقض الیقین ) می گوید با این شک این یقین را نقض نکن پس لا تنقض الیقین بیان کننده معنای عام است و استصحاب یکی از مصدایق معنای عام است یعنی شکی که قابلیت داشته باشد یقین تو را نقض کند ، او نباید یقین تو را نقض بکند و بلکه باید یقین را با یقین نقض کرد.

 

و دایره مفاد لا تنقض الیقین وسیع است و یکی از مصداقها او استصحاب است که نباید یقین در دایره استصحاب را با شک نقض شود و بلکه یقین در دایره استصحاب را باید با یقین نقض کرد.

 

و همچنین در شکوک صلوة مشکل کامل حل می شود:

 

مصلی شک بین سه و چهار دارد آنچه او یقین دارد رکعت سوم است و نسبت به رکعت چهارم شک دارد در اینجا متعلق یقین و شک دو تا است یعنی متعلق یقین، شک در رکعت سوم است و متعلق شک، او رکعت چهارم است. این چه جور به هم ربطی دارند؟

 

در جواب می گوییم :

 

در این اینجا، زمانی که (لا تنقض الیقین ) معنای عامی را بیان می کند ، اینجا را هم شامل می شود و می گوییم هیچ شکی ناقض یقین نیست پس اگر در رکعات نماز هم شک کردی ولو متعلق یقین، غیر متعلق شک است چون این شک ممکن ناقض یقین باشد ؛ (لا تنقض ) می گوید این شک ناقض یقین نیست و ناقض یقین فقط باید یقین باشد.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo