< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد رضازاده

99/09/26

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: اشکالات میلانی/بررسی فرع اول در تنبیه اول

در فرع اول تنبیه اول اشکالی مطرح شد که استصحاب جاری نیست به بیانی که در جلسه قبل مطرح شد.

همچنین بیان شد که اثر استصحاب ، عدم جواز دخول در نماز نه عقلا و نه شرعا نمی باشد به بیانی که در جلسه قبل مطرح شد.

در ادامه می گوییم:

اثر استصحاب در فرض ما و یا به تعبیری معنی استصحاب این است:

که طبیعت صلوة مقید به ازاله حدث است ( یعنی در وقت نماز مصلی محدث نباشد و وقتی معنای بقاء حدث این شد ) گویا استصحاب می گوید صل بدون حدث و این معنی (صل بدون حدث) قبل از نماز متصور است چون مصلی هنوز نماز نخوانده است و اگر در این حالت استصحابی جاری باشد که نماز را مقید به نبود حدث کرده است، پس ما نمازی بدون حدث می خوانیم یعنی وضوء می گیریم و نماز می خوانیم.

و اگر بعد از انجام نماز، این استصحاب جاری شد که فرض هم در فرع اول همین است ( و فرض این است من نماز خواندم ) دیگر نتیجه ای برای جریان این استصحاب (که صل بدون حدث ) نخواهد بود و موردی این استصحاب نخواهد داشت و وقتی نتیجه ای این استصحاب نداشت قهرا استصحاب جاری نخواهد شد.

پس جای این حرف که عده ای فرمودند که استصحاب حدث جاری است ولی محکوم به قاعده فراغ است ( استصحاب می گوید نماز صحیح نیست و اعاده کن و قاعده فراغ می گوید صحیح است.) برای ما قابل درک نیست.

.پس نتیجه می گیریم که:

قبلا بیان کردیم که جای در فرض بحث ما برای قاعده فراغ نیست و الان هم می گوییم جای استصحاب هم نیست و باید مراجعه شود به وظیفه دیگر و یا قانون دیگر و آن قاعده اشتغال است یعنی اشتغال یقینی برائت یقینی لازم دارد پس من باید نمازم را بخاطر قاعده اشتغال اعاده کنم نه بخاطر استصحاب بقاء حدث بخواهم اعاده کنم.

خلاصه:

این مطلب برای ما ثابت شد که همانطوری که قبلا ما گفتیم جای قاعده فراغ نیست الان می گوییم که جای استصحاب هم نیست.

و این کلام عده ای که می گویند که جای هر دو است نهایت قاعده فراغ بر استصحاب مقدم است برای ما قابل درک نیست.

مرحوم میلانی این کلام را ( جای استصحاب نیست ) مورد نقد قرار می دهند:

و حاصل کلام میلانی این است:

این حرف شما را قبول داریم که معنای استصحاب در فرض بحث ما، عدم جواز دخول در نماز نیست بلکه معنایش تقید نماز به ازاله حدث است و این که اثر استصحاب در فرض بحث ، ازاله حدث برای نماز است ( و وقتی اثر استصحاب ازاله حدث بود و اینکه ازاله حدث لازم است ) و من هم که محدث بودم ، و نماز خواندم پس لا محاله بگویم نمازم باطل است نظیر اینکه شخص مصلی پشت به قبله نماز بخواند و یا بدون طمئنیه نماز بخواند که این نماز ها باطل خواهد بود و در فرض ما هم نماز این شخصی که با حدث نماز خوانده است باطل است.

نتیجه:

استصحاب بعد از انجام نماز این است که این نماز باطل است و باید اعاده شود. و از طرفی قاعده فراغ می گوید که حالا که نماز سلام دادی یعنی نماز را تمام کردی می خواهی ملتزم به بطلان بشوی؟ قاعده فراغ می گوید نمازت صحیح است و این قاعده فراغ مقدم بر استصحاب است و بحکم این قاعده می گوییم نماز صحیح است.

حاصل مطلب:

این کلام عده ای مثل آخوند و شیخ در این فرع اول که فرمودند جای قاعده فراغ و استصحاب هر دو است ولی قاعده فراغ بر استصحاب مقدم است (و نماز صحیح است ) تمام است.

و اشکال که بر قاعده فراغ شد وارد نیست و همچنین اشکال بر استصحاب کردند هم وارد نیست.

پس در فرع اول کلام شیخ و آخوند تمام است که فرمودند نماز صحیح است.

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo