< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد رضازاده

99/09/25

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: اشکالات میلانی/بررسی فرع اول در تنبیه اول

در فرع اول در کفایه [1] بیان شد که نماز به حکم قاعده فراغ صحیح است.

به این کلام آخوند در جلسه قبل اشکال شد که اینجا جای قاعده فراغ نیست چه اینکه قاعده فراغ با غفلت نمی سازد چه اینکه قاعده فراغ اماره عدم غفلت است (یعنی این قاعده فراغ می گوید که اینجا غفلتی نیست ) و حال اینکه این شخص در حال نماز خواندن غافل بوده است و قاعده فراغ در جایی جاری می شود غفلت در کار نباشد.

(و در ادامه نوشته ما ، تنظیر به مسئله وضو مطرح شده است که شاید در آینده توضیح بدهیم.)

از این اشکال که به کلام آخوند شده است مرحوم میلانی جواب می دهند:

به تعبیر دیگر:

بیان شد که در فرع اول دو حرف مطرح شد:

الف: قاعده فراغ جاری است.

ب: و جای استصحاب نیست:

به هر دو حرف اشکال شده است:

اشکال اول این بود که قاعده فراغ با غفلت نمی سازد:

مرحوم میلانی می فرمودند: ما قبول نداریم که قاعده فراغ با غفلت نسازد و تنافی بینشان باشد همانطوری مرحوم شیخ و صاحب کفایه قائل هستند.

ما ( میلانی) می گوییم تنافی نیست و این جای قاعده فراغ است.

و اینکه ما ( میلانی) گفتیم تنافی بینشان نیست فرق نمی کند که ما قاعده فراغ را برای عدم غفلت اماره و طریق بدانیم و یا یک اصل تعبدی بدانیم که شارع بگوید.

پس به نظر مرحوم میلانی قاعده فراغ در این فرع جاری است چه قاعده فراغ را اماره بدانیم و چه اصلی از اصول تعبدی بدانیم.

توضیح مطلب:

شخص مصلی (در فرض بحث ما که محدث بود و بعد غفلت کرد و وارد نماز شد و بعد از نماز این مصلی شک کرد ) در حال نماز خودش را با وضوء می داند یعنی از خواب بیدار شد و وارد نماز شد و نماز می خواند و در حال نماز خودش با وضوء می داند.

و با این تصور که من وضوء دارم وارد نماز می شود و بعد از نماز متوجه می شود که او غفلت کرده است و فهمید که قبلا محدث بوده یعنی خوابیده است و بعد از نماز شک کرد که با وضوء بودم یا نه؟ پس در حال نماز خودش را با وضوء می داند.

اینجا قاعده فراغ جاری است چه اینکه در حال نماز معتقد بود که وضوء دارد.

نظیر این فرع هم در جای دیگر از مباحث فقهی داریم به عنوان مثال:

اگر شخص نماز گزار وارد نماز شد و بعد از سلام نماز معتقد بود که او چهار رکعت نماز را صحیح انجام داده است و بعد از یک ساعت از نماز با شک ساری شک می کند که آیا من چهار رکعت خوانده بودم یا سه رکعت؟ یعنی قبل از نماز معتقد بود چهار رکعت خوانده و بعد از سلام معتقد به این خواندن چهار رکعت بود و بعد چند دقیقه شک کرده است که آیا چهار رکعت خوانده و یا سه رکعت؟ در اینجا شک ساری است و قاعده فراغ جاری است (چون در وقت نماز معتقد بود چهار رکعت نماز خوانده و بعد از سلام معتقد به این خواندن چهار رکعت بود و بعد از چند دقیقه شک کرد و) چون در حال نماز معتقد بود که چهار رکعت خوانده ولو بعد شک بکند ( قاعده فراغ جاری است.)

در مانحن فیه و فرع اول بحث ما:

این شخص مصلی از خواب بیدار شد و غفلت کرد و وارد نماز خواند و در حال نماز معتقد بود وضوء دارم و بعد از نماز متوجه شد که خوابیده بود و شک کرد در حال نماز خواندن وضوء داشتم یا نه؟

پس چون در حال نماز معتقد بوده با وضوء بودم مثل همین فرع که گفتیم بعد از سلام نماز معتقد بود که چهار رکعت خوانده است و بعد شک کرد همانطوری که آن فرع قاعده فراغ جاری است در همین فرع مورد بحث ما هم قاعده جاری است.

و یا در مثال دیگر:

در حال نماز ، نمازگزار معتقد است رکوع نماز را اتیان کرده و بعد از سلام شک می کند که آیا رکوع را انجام دادم یا نه؟ اینجا هم قاعده فراغ جاری است چون در حال نماز معتقد بود که آن رکوع را انجام داده است.

پس در حال نماز ولو غافل بود ولی معتقد نبود که وضوء ندارد و یا در مثال دیگر معقتد نبوده که نماز چهار رکعتی را سه رکعت انجام داده است بلکه معتقد چهار رکعت انجام داده است و یا در مثال دیگر معتقد نبوده رکوع انجام نداده و بلکه معتقد بوده رکوع را انجام داده است ولو بعد از نماز در تمام موارد مذکوره شک کرد قاعده فراغ جاری است و نماز صحیح است.

حاصل مطلب

بین غفلتی که مرحوم شیخ و آخوند ادعا کردند و با جریان قاعده فراغ تنافی نیست پس قهرا نماز صحیح است و اشکال بر جریان قاعده فراغ وارد نیست.

اشکال دوم در فرع اول: اگر جای قاعده فراغ نبود اصلا در این فرع جای برای استصحاب نیست و وقتی استصحاب نبود دیگر نوبت به تعارض استصحاب با قاعده فراغ نمی رسد تا اینکه محکوم به قاعده فراغ باشد و یا نباشد؟

بیان مطلب:

وقتی استصحاب حدث در ما نحن فیه می کنید مثل اینکه شخص مصلی در فرع اول از خواب بیدار شد و وارد نماز شد و بعد شک کرد وضوء گرفت یا نه؟

اثر این استصحاب بقاء حدث در فرع اول است چیست؟

معنای استصحاب حدث این نیست که جایز است که داخل نماز بشود بعلت اینکه مراد از جواز و عدم جواز دخول در نماز:

یا جواز عقلی یعنی بحکم عقل دخول در نماز جایز نیست.

و یا شرع می گوید دخول در نماز جایز نیست.

و اگر به حکم عقل است پس اثر استصحاب این حکم عقلی است یعنی جواز عقلی است و با استصحاب، اثر عقلی ثابت نمی شود ( و در محل خودش ثابت شده است که در استصحاب باید مستصحب یا خودش حکم شرعی باشد و یا اثر شرعی داشته باشد و این جواز مترتب بر استصحاب به حکم عقل است و اثر عقلی را استصحاب ثابت نمی کند.)

و اگر جواز شرعی باشد باز هم استصحاب جاری نیست چون استصحاب می کنید که ثابت کنید که دخول نماز جایز نیست و حال اینکه بالاخره می دانیم این نماز واجب است نه اینکه جایز باشد و اثر شرعیش وجوب نماز است نه اینکه جواز و عدم جواز دخول نماز باشد.

پس اثر شرعی استصحاب وجوب نماز است نه عدم جواز و جواز دخول در نماز باشد.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo