< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد رضازاده

99/08/19

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: جریان استصحاب در احکام وضعیه/ استصحاب

دومین تعریف تکلیف را صاحب نهایة الداریة بیان کرده است:

عبارت نهایة این گونه است: « و التحقيق‌..... فليس التكليف أمرا جعليا، فضلا عن الوضع، بل التكليف أمر واقعي، كسائر الأمور الخارجية، من أبوة زيد و حياة عمرو و قيام بكر، و هو عبارة عن الإرادة المتعلقة بفعل الغير، و هذه الإرادة صفة واقعية قائمة بنفس المريد، فان كانت تلك الصفة متحققة، كان هناك تكليف، و إلاّ لم يكن، و لو أنشأ ألف مرّة.... فالتكليف ينفك عن الإنشاء كما تنفك الإنشاء عن التكليف، فهو سابق على الإنشاء و علة للإنشاء و محرك نحو الإنشاء لا انّه لا حق به و معلول له و متولد منه مجعول به. هذا حال التكليف.»[1]

توضیح عبارت: تحقیق این است که نه تکلیف و نه وضع یعنی نه حکم تکلیفی و نه حکم وضعی امر جعلی نیستند تا شارع جعل شان کند بلکه تکلیف، یک واقعیتی است که نظیر پدر بودن زید است که فرزند دارد معنون به عنوان پدر زید می شود و این ابوت زید حقیقتی است که در خارج است و یا حیات عمرو یعنی زنده بودن بود عمرو و یا ایستاده بودن بکرواقعیتهایی هستند که در خارج هستند که اینها را شارع و غیر شارع جعل نکرده اند و حکم تکلیفی مثل قیام زید و حیات عمرو یک واقعیت خارجیه است ( آن واقعیت چیست؟) و آن واقعیت و حکم تکلیفی، عبارت از اراده شارع مقدس دارد که تعلق به فعل که از دیگری صادر می شود دارد به این اراده تکلیف می گویند.

و یک ارداه از خدواند است که تعلق به فعل غیر ندارد و شارع اراده می کند خلقت آدم و موجودات را و این اراده بستگی به فعل غیر ندارد ولی تکلیف اراده ای است که شارع مقدس دارد و تعلق به فعل غیر دارد.

و این اراده ذات باری یک واقعیتی است همانطور اینکه قیام عمر یک واقعیت است و این اراده که اسمش تکلیف است و یک طرفش فعل غیر است قائم به نفس مرید است.

و اگر این اراده ذات باری که قائم به نفس شارع مقدس است اگر این صفت در شارع مقدس تحقق پیدا کند و به این اراده تکلیف می گویند و اگر این اراده در نفس شارع مقدس نباشد می گوییم تکلیفی نیست و اگر چه این تکلیف و حکم هزار انشاء بود و بگوید ( هزار بار بگوید) صل.

و تکلیف غیر انشاء است همانطوریکه انشاء غیر از تکلیف است گویا این ها در طول هم هستند یعنی اول اراده شارع است و بعد بوسیله اراده،تکلیف انشاء می شود پس انشاء عین اراده نیست پس این تکلیف قبل از انشاء حکم است و این تکلیف علت و باعث برای انشاء است و محرک شارع به طرف انشاء حکم است و اراده که بود بعد آن خطاب انشاء می شود پس تکلیف قبل از انشاء است نه اینکه تکلیف بعد از انشاء پدید بیاید و معلول انشاء باشد و متولد از انشاء بشود همانطوری که در تعریف قبلی بود ( که تکلیف خطاب الهی است که شارع او را انشاء می کند و به دنبال این خطاب و جعل تلکیف اراده شارع بر این است که آنچه انشاء شده طرف ایجاد کند)که ما آن را تعریف تکلیف نمی دانیم بلکه تکلیف خود اراده است قبل از انشاء و خطاب شرعی است و علت انشاء است و نه اینکه معلول انشاء باشد.

و این تعریف ما (یعنی تعریف نهایة النهایة) حال تکلیف (و تعریف تکلیف ) است.

سومین تعریف را صاحب مصباح الاصول بیان می کند:

عبارت مصباح الاصول این است: « فالحكم عبارة عن اعتبار نفساني من المولى، و بالانشاء يبرز هذا الاعتبار النفساني‌ لا أنّه يوجد به‌...... و العبارة الجامعة أنّ الأحكام التكليفية عبارة عن الاعتبار الصادر من المولى من حيث الاقتضاء و التخيير..... و ما سواها كلّه أحكام وضعية»[2]

توضیح عبارت: حکم و یا تکلیف، اعتبار نفسانی مولی است یعنی در نفس مولی این صفت است که این حکم را بیان کند و بوسیله یک خطاب این اعتبار نفسانی را ابراز می کند و اعتبار ابراز شده را تکلیف می نامند.

یک قاعده کلی و عبارت جامع همه افراد باشد این است که احکام تکلیفیه عبارت از اعتباری که از مولی صادر بشود یعنی شارع مقدس اعتبار می کند حکمی از مکلف بخواهد و خود اعتبار با قید اینکه صادر بشود تکلیف است و تا زمانی که صادر و ابراز نشود تکلیف نیست.

و غیر از احکام تکلیفی هر چه باشد حکم وضعی است.

تعریف چهارم از صاحب منتقی الاصول است:

عبارت منتقی الاصول این گونه است: « الثاني: انه عبارة عن الاعتبار العقلائي للحكم المترتب على الإنشاء الصادر من المولى‌»[3]

توضیح عبارت: (تکلیف نه اراده است و نه اعتبار شارع و نه حکمی که انشاء می شود بلکه) وقتی شارع مقدس اراده می کند تکلیفی از مردم بخواهد و بعد از این اراده، اعتبار می کند و بعد از اعتبار انشاء می کند آنچه را اعتبار می کند و بعد که عقلاء آن را متوجه شدند و آن را عقلاء قبول کردند آن تکلیف است.

پس تکلیف عبارت است از اعتبار عقلائی آن حکمی که از مولی صادر شده است.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo