< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد رضازاده

99/07/06

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: اصول عملیة/ استصحاب/ حجیت استصحاب/ اخبار/ روایت سوم/کلام میلاني

 

صاحب نهایة النهایة بر خدشه آخوند به شیخ اشکال می کنند با این عبارت: « قوله: لا يأبى عن إرادة اليقين:

 

يأب أشدّ إباء، فانّ أصل الإتيان و خصوصية كونه متصلا، ليسا أثرين عرضيين، كي يجري الاستصحاب بلحاظ أحدهما، و يخصص دليل الاستصحاب بالنسبة إلى الآخر، بل هما أثر واحد بسيط ينحل إليهما، فانّ جري الاستصحاب كان مقتضاه وجوب الإتيان بها متصلة، كما انّه إن لم يجب الإتيان متصلة، لم يكن للاستصحاب مجال أصلا، و العجب انّ المصنف صرّح بما ذكرناه في مبحث الأقل و الأكثر من مباحث البراءة، و مع ذلك خالف نفسه هنا.»[1]

 

توضیح عبارت: مرحوم ایروانی می فرماید: این که مرحوم آخوند فرمودند (در مقام اشکال بر شیخ فرمودند که استصحاب که جاری می شود از حیث اینکه در شک سه و چهار آن رکعت متصل اتیان بشود یا منفصل، اطلاق دارد و با ادله ای که می گوید منفصل اتیان شود، اطلاق تقیید می شود) قابل قبول نیست اینها دو اثر نیستند که در عرض هم باشند ( 1: اصل اتیان رکعت رابعه 2: خصوصیة کونها متصلا) تا در یکی استصحاب جاری شود و دیگری هم با اطلاق و تقیید از بین برود. و خود مرحوم آخوند در مبحث برائت در بحث اقل و اکثر اشاره به این مطلب داشتند و فرمودند اینجا یک اثر نیست و منحل به دو تا می شود.

 

مصباح[2] هم تقریبا همین اشکال بر حرف مرحوم آخوند دارند.

 

مرحوم میلانی هم بر کلام آخوند و هم بر کلام شیخ اشکال می کنند.

 

اما اشکال مرحوم میلانی بر کفایه این است که:

 

استصحاب عدم رکعت رابعه در شک سه و چهارم یعنی ما یقین داریم رکعت چهارم اتیان نکرده بودیم، حالا شک می کنیم اتیان شد و یا نه؟ استصحاب عدم اتیان رکعت چهارم را ، این استصحاب اقتضاء می کند و مستلزم این است که ، حالا که اتیان نکردی ، باید رکعت چهارم را اتیان کنی ( این مقدار از استصحاب می فهمیم ) و اما آن رکعت چهارمی که می خواهد اتیان بشود ، باید قبل از سلام و متصل به سه همین رکعت قبلی باشد و یا منفصل باشد؟ این مربوط به استصحاب نیست و آنچه که مربوط به استصحاب است، همین است که باید رکعت چهارم باید اتیان شود. و ادله شکوک باعث تخصیص ادله «من زاد» است که ادله «من زاد کذا و کذا »اطلاق دارد و ادله شکوک این ادله من زاد را تخصیص می زند و همینطور ادله سهو ادله «من زاد » را تقیید می کند ولی ادله استصحاب را تقیید نمی کند چون اطلاقی ندارد.

و اما مرحوم میلانی بر مرحوم شیخ دو اشکال دارد

 

الف: ما در وقتی در بین نماز شک سه و چهارم کردیم باید یک یقینی داشته و شکی داشته باشیم تا استصحاب آن یقین کنیم طبق مبنای شمای شیخ که آن یقینی که می خواهیم و متیقنی که در نظر می گیرید آن متیقین معنایش این است که بعد از نماز احتیاط من یقین می کنم ذمه من بری شد پس برای اینکه دچار مبنی عامه نشویم مراد از یقین آن یقینی است که بعد از نماز احتیاط حاصل می شود.

 

اشکال بر مرحوم شیخ این است که شما در وقت اجراء استصحاب باید یقین بالفعل داشته باشد و اگر مراد به یقین ، یقین به برائت ذمه است که بعد از نماز احتیاط حاصل می شود پس الان که می خواهید استصحاب کنید یقین ندارید چگونه می خواهید استصحاب کنید؟

الان که یقین نیست و دلیلی هم نداریم که الان تحصیل یقین بر من واجب است و الان در شک بین سه و چهار که گیر کردم به چه بیان می گوید متیقن ما برائت ذمه است؟

 

و اگر بگوییم مراد از یقین ، یقین به برائت ذمه است و باید آن را تحصیل کنیم و این یقین بعد از نماز احتیاط پیدا و تحصیل می شود این اجنبی مورد روایت است و مورد روایت من شک بین سه و چهار دارم و یقین من موجود است.

 

اما این حرف شیخ که این استصحاب عدم رکعت رابعه موافق عامه است چه اینکه بناء بر اقل می گذاریم و این مذهب عامه بناء بر اقل می گذارند و مذهب خاصه بنا بر اکثر می گذارند

 

اشکال این است که این بناء بر اقل ، مفاد استصحاب نیست و مفاد استصحاب این است که عدم اتیان رکعت چهارم یا احراز رکعت سوم واین که من بناء اقل گذاشتم که مسلک عامه شود این ربطی به مفاد استصحاب ندارد بلکه بناء بر اقل از لوازم استصحاب است نه اینکه مفاد استصحاب باشد چه اینکه مفاد استصحاب همان احراز عدم رکعت رابعه است و مقتضایش تعبد به اتیان این رکعت رابعه است فقط و این که بناء سه بگذار ربطی به استصحاب ندارد؛ پس استصحاب معیّن این نیست که بناء بر سه بگذار تا بگویم این روایت تقیة صادر شده است و قابل استدلال نیست که مرحوم شیخ قائل است.

 

نتیجه کلام میلانی: نه فرمایش شیخ را قبول داریم که ایشان فرمودند اگر بنا بر سه اگر گذاشتی که لازمه استصحاب است تا این روایت تقیة صادر شده باشد و نه فرمایش آخوند را قبول داریم که این اطلاق دارد از حیث متصلا اتیان شود و یا منفصلا و بعد این اطلاق با ادله احتیاط تقیید می شود.

 

در ادامه مرحوم میلانی سه مطلب دارند:

 

اول: مشهور شیعه در باب شکوک ، رکعتی کم است باید بعد از سلام و جدا از نماز اتیان شود و مشهور عامه قائل هستند که بناء بر اقل بگذار و رکعت که کم داری متصلا و قبل از سلام انجام بدهید و مرحوم فیض کاشانی قول سومی دارند و آن تفصیل بین فصل و وصل یعنی تو مخیر هستی که این رکعت کم شده را یا قبل از سلام و یا بعد از سلام اتیان کنی و و این قول را هم مرحوم صدوق نسبت دادند.

 

دوم: طبق نظر سنی ها: اگر رکعت کم را متصلا انجام دادیم و بعد سلام دادیم بعد کشف خلاف شد معلوم شد نماز که شک داشتم که سه رکعت و یا چهار در واقع چهار رکعت بوده است و این نماز من پنج رکعتی شده است و باطل است و اعاده کنم.

 

طبق نظر شیعه: اگر رکعت کم را منفصلا انجام دادم و بعد کشف خلاف شد دیگر اعاده لازم نیست به علت اینکه نماز من تمام بوده و این نماز احتیاط بعد از سلام اتیان کردم و گویا ربطی به نمازم ندارد.

 

مرحوم میلانی می فرمودند: روایاتی که ما در اختیار داریم که موافق با مرحوم فیض است ولی این حرف مخالف با اجماع شیعه خواهد بود (که نماز کم شده بعد از سلام باشد و تخییری در کار نیست ) که نمی شود به این حرف فیض تمسک کرد.

 

سوم: اولا: «لا تنقض » در روایت مفاد یک قاعده کلی است و استصحاب یکی از مصادیقش است.

 

ثانیا: و بر فرض تنزل که این اختصاص به همین استصحاب دارد و یک قاعده کلی نیست و استصحاب عدم رکعت چهارم از مصادیق آن باشد بلکه مراد از یقین احراز ثلاثة در شک بین و سه چهار است.

 

ثالثا: بر فرض اینکه مراد از یقین عدم رکعت رابعه است استصحاب جاری نیست چون اثری برای این عدم نیست و عدم چیزی نیست که دارای اثر باشد و آن که اثر دارد احراز ثلاثه است.

 

بیان این مطلب توقف دارد که چرا نماز احتیاط واجب است ؟ مبانی در نماز احتیاط چیست؟ بعد برای ما روشن خواهد که در مقام شک بین سه و چهار چه باید بکنیم.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo