< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد رضازاده

99/06/22

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: کیفیت استدلال به روایت

 

مراد به یقین در این فقره روایت که فرمود «فلم اتیقن ذلک »[1] چه یقینی است؟

 

از سوال و جواب معلوم می شود که برای سوال سائل سه یقین متصور است:

 

الف: یقین قبل از ظن به اصابه خون، یعنی یقین داشت بدنش پاک است، بعد ظن پیدا کرد که قطره خونی به بدنش اصابت کرد.

ب: یقین بعد از اصابه دم و نگاه کرد و گفت (فلم ار شیئا) [2] وقتی فحص کرد و خونی پیدا نکرد ، یقین کرد که لباسش پاک است.

ج: یقین بعد از نماز (فصلیت و رایت فیه ) [3] یقین پیدا که بعد از نماز لباسش با خون آغشته است.

و شک هم در اینجا است (فشککت) [4]

مراد به این شک آیا ظن به اصابه است که بعد از یقین اول و قبل از یقین دوم است یا نه؟

قبلا دو احتمال بیان شد.

 

احتمال سوم: مراد به یقین ، آن یقین دوم است بعد از نگاه کردن ،چیزی پیدا نکردم پس مراد به یقین همین یقین دوم ( مورد ب ) و مراد به شک، شک در این است که این نجاستی، که الان ،بعد از نماز در لباسش دید آیا همان نجاستی است قبل یقین دوم است بود ( یعنی اول یقین دارد که لباسش پاک است بعد ظن پیدا کرد لباسش نجس است) پس مراد به شک ، ظن بعد از یقین اول و قبل از یقین دوم باشد.

 

و یا مراد به شک، آن نجاستی است که فعلا به لباسش عارض شده است آیا این نجاستی که در لباس است آیا یقین دوم و یا نه بعد از یقین دوم است که لباسش نجس شده است و اگر این باشد قطعا شک، شک ساری است و یقین دوم بعد از نظر برای او پیدا شد از بین می برد چون بعد از نظر یقین پیدا کرد بدنش پاک است بعد شک کرد که بعد از یقین اول لباسم نجس است و یا بعد از یقین دوم لباسش نجس است و این شک که آمد قطعا یقین دوم را از بین می برد و این قاعده یقین می شود

مرحوم نائینی در فوائد الاصول فرق بین قاعده و استصحاب بیان می کنند که مراجعه کنید.در استصحاب ما یقین و شک داریم و آن یقین به حال خود باقی است نهایت شک در این است آیا آثار یقین فعلا است یا نیست؟ و در قاعده یقین شک که آمد خود اصل یقین از بین می رود مثلا دیروز یقین داشتم زید مشهد آمده است و امروز شک دارم که زید در مشهد است یا نیست ؟ استصحاب بقاء زید را می کنم و اما یقین داشتم زید به دیروز آمده است و امروز شک دارم که دیروز من اشتباه کردم که آیا زید اصلا مشهد آمده بود یا نه؟ شک می آید یقین را از بین می برد و این شک ساری است و این شک اگر نبود، من یقین داشتم و حال شک آمد، آن یقین را از بین برد.

و در اینجا مرتکب دو خلاف ظاهر است و یک خلاف ظاهر احتمال اول در جلسه قبل بیان شد که مراد به شک (فنظرت لم ار ) [5]

نجاست قبلی است و یکی احتمال دوم که در این جلسه بیان کردیم که فلم ار شیئا کنایه از یقین به عدم نجاست است و کنایه خودش خلاف

اصل است پس مراد به یقین، آن یقین دوم و مراد شک آن که بیان کردیم پس دو خلاف ظاهر می شود.

 

جهت سوم در حدیث دوم زراره_ کیفیت استدلال به این حدیث برای حجیت استصحاب_

 

به کدام فقره این حدیث می شود استدلال برای حجیت استصحاب کرد و یا ربطی به حجیت استصحاب نخواهد داشت؟

 

دو فقره می شود برای حجیت استصحاب استدلال کرد

 

الف: جواب امام در سوال چهارم (و سوال چهارم در واقع علت سوال سوم بود ) سوال سوم این بود: « قلت فان ظننت انه قد اصابه ولم اتيقن ذلك فنظرت فلم أر شيئا ثم صليت فرأيت فيه قال : تغسله ولا تعيد الصلاة.» [6]

 

سوال سوم: ظن پیدا کردم ( بخلاف دو سوال اول یقین داشت) که لباسم نجس شده و هر چی گشتم جایی که نجس شده پیدا نکردم و با آن لباس نماز خواندم و بعد از نماز نجاست را در لباسم دیدم.

 

جواب سوال سوم: لباست را مشویی و نماز را اعاده نکن.

 

سوال چهارم: « قلت لم ذلك؟ قال : لانك كنت على يقين من طهارتك ثم شككت فليس ينبغي لك أن تنقض اليقين بالشك أبدا.» [7]

 

سوال چهارم: ( در دو جواب قبلی فرمودید نماز اعاده کن) چرا در این جواب سوم فرمودید نماز را باید اعاده نکن؟

جهت اینکه اعاده نکن این است تو یقین داشتی و بعد شک داشتی و سزاوار نیست یقینت را با شک از بین ببری و در هیچ جایی نباید شک ناقض یقین باشد.

 

این جمله به حسب ظاهر آثار یقین را استصحاب می کند.

 

فقره دومی که می شود استدلال کرد برای حجیت استصحاب آن است که امام در جواب هفتم فرمودند و سوال هفتم این بود: « قلت : ان رأيته في ثوبي وانا في الصلاة قال : تنقض الصلاة وتعيد إذا شككت في موضع منه ثم رأيته ، وإن لم تشك ثم رأيته رطبا قطعت الصلاة وغسلته ثم بنيت على الصلاة لانك لا تدري لعله شئ أوقع عليك فليس ينبغي ان تنقض اليقين بالشك»[8]

 

سوال هفتم: در حال نماز دیدم که این قسمت لباس نجس است.

 

جواب هفتم: اگر چنانچه شک کردی که لباست نجس شده و بعد وارد نماز شدی و بعد نجاست را در لباست دیدی، نماز را رها می کنی و بعد نماز را اعاده می کنی و اگر چنانچه در بین نماز دیدی لباست نجس شده است و خون تازه ای دارد اینجا نمازت را فعلا رها می کنی و محل نجس را مشویی و بعد از همان جا که نماز رها کردی بنا می گذری و ادامه می دهی چون احتمال داده می شود شاید آن مقدار نماز رها کردی با لباس پاک نماز خواندی و این که بین نماز لباس رطوبتی تازه و خونی دارد از حال که نجس شده بعد لباس که شستی نماز را ادامه می دهی و بعد امام فرمودند که نباید یقینت که لباست پاک است با شک که در بین نماز خون تازه دیدی احتمال می دهی که از اول نجس شده، نقض کنی.

 

مصباح الاصول می فرماید: « و أما المورد الثاني فلا إشكال في دلالته على حجية الاستصحاب»[9]

 

توضیح عبارت: از این فقره استفاده حجیت استصحاب می شود چون امام فرمودند خون تازه روی لباست بوده است و شک داری که قبلا بوده است و یا نه؟ قبلا یقین داشتی لباست پاک بوده است و نباید یقینت که لباست پاک است را با شک که در بین نماز خون تازه دیدی احتمال می دهی که از اول نجس شده، نقض کنی.

 

مرحوم میلانی می فرمودند: استدلال به این قسمت سوال هفتم برای حجیت استصحاب صحیح است.

مرحوم صاحب منتقی الاصول در این باره می فرماید: « واما الفقرة الثانية : فدلالتها على الاستصحاب لا تكاد تنكر..... ولا مجال لدعوى كون المراد خصوص اليقين بالطهارة ، فان المورد لا يخصص الوارد....فلو توقفنا في الفقرة الأولى كان لنا في هذه الفقرة غنى وكفاية.» [10]

 

توضیح عبارت: این فقره دوم ( سوال هفتم ) برای حجیت استصحاب قابل انکار نیست ( مرحوم شیخ در فرائد الاصول: می فرماید: این استدلال درست است ولی مربوط به طهارت لباس است و غیر این مورد را شامل نیست و صاحب منتقی در پاسخ این سوال می فرماید) مورد مخصص وارد نیست و اگر چه فقره اولی استدلال برای حجیت استصحاب بخاطر اشکالات در او شده صحیح نیست

سوال: آیا مورد مخصص وارد خواهد بود یعنی اگر سائل در مورد خاصی سوال کرد ولی جواب امام عام و مطلق بود هم این مورد و هم غیر این مورد شامل شود و ایا این مورد می تواند مخصص وارد باشد و جواب امام اختصاص این مورد دارد و غیر اینجا را شامل نیست؟

جواب: نوعا آقایان می گویند مورد مخصص وارد نیست.

 

اقول: جای بنده ندیدم در جایی دلیل برای این مطلب که چرا مورد مخصص وارد نیست،بیان کنند ولی مرحوم میلانی دلیل بیان کردند که فرق بین مورد و وارد و بین مخصص به کسر صاد و مخصص به فتح صاد مثل اکرم الجیران الا زید، حکم مخصص به کسر صاد با حکم مخصص به فتح صاد واحد نیست یعنی همسایگان را اکرام کن و زید را اکرام نکن بخلاف مورد و وارد که باید حکم هر دو یکی است و الا جواب ربطی به سوال نخواهد داشت.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo