< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد رضازاده

99/03/18

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: عمومیت حجیت استصحاب

صحبت در جمله فانه علی یقین من وضوئه بود چند احتمال در این جمله بود و یک احتمال این بود که جمله خبریه در مقام انشاء است با این جمله انشاء می کند در واقع یقین را برای این شخص تعبدا ملتزم باشد که یقین دارد.

این حرف ناتمام است چه اینکه اگر جمله «فانه علی یقین بوضوئه» بود جای این حرف بود که شارع مقدس با این جعل یقین می کند خودش یقین ندارد ولی فرض این است که عبارت این است «فانه علی یقین من وضوئه» از این من معلوم می شود که این شخص یقین دارد بخاطر اینکه من داخل می شود بر منشاء صفت نفسانی چه علم و یا ظن و یا شک باشد مدخولش من خواهد بود پس این شخص دارای یقین است و وقتی که دارای یقین بود جعل یقین برای او لغو است و صحیح نخواهد بود.

ثانیا: بر فرض اینکه جعل یقین برای او لغو نباشد اشکال دیگری دارد و آن این است که ذکر آن جمله بعدی لا تنقض الیقین بالشک باشد آن لغو خواهد بود بخاطر اینکه بعد از آن که شارع مقدس با این فانه علی یقین من وضوء برای او جعل یقین کرد و این شخص تعبدا باید ملتزم بشود که یقین دارد و یکی از آثاری که یقین دارد نباید یقینش را نقض کند و اگر این عدم نقض از آثار یقین است دیگر ذکر این اثر که لا تنقض الیقین لغو خواهد بود و لازم نیست یعنی وقتی انسان دارای یقین بود و یکی از آثار یقین این است نباید این یقین را نقض کند دیگر ذکرش لازم نیست مثلا اگر کسی با ماشین خودش حرکت می کند و به او بگویند راه بسته است او خودش می داند که نمی تواند رد بشد دیگر گفتن اینکه نمی توانی رد بشوی لغو است یعنی می فهمد که راه که بسته بود نمی تواند رد بشود در اینجا هم شارع که حکومتا بگوید تو یقین داری لازمه اش این است که یقین خود را نقض نکن دیگر لا تنقض الیقین ذکرش لازم نبود.

خلاصه: این احتمال سوم فانه علی یقین الخ که شارع انشاء می کند برای او یقین می کند از دو جهت مشکل بود:

الف: لغویت در خود جعل یقین چون یقین دارد.

ب: لغویت در آن لا تنقض الیقین و لغو در کلام حکیم و امام معقول نیست.

نتیجه: این احتمال سوم هم که( فانه الخ) اخبار در مقام انشاء است قابل قبول نیست.

پس متعین احتمال چهارم که قول مرحوم میلانی است فانه علی یقین صغری و لا تنقض الیقین کبری است و جواب شرط از صغری و کبری فهمیده می شود.

پس در این حدیث شریف در جهت دوم که فقه الحدیث بود یک حرف در کلمه قلب بود که در بعضی عبارات است و در بعضی عبارات نیست و یک حرف در علی ینام علی وضوئه که جمع بین ضدین است و یک حرف در فانه علی یقین بود که این جواب شرط است و یا علت شرط محذوف است و یا مقدمه جواب است و یا اخبار در مقام انشاء است.

در فرمایش آقای میلانی خدشه های مطرح شده و بعضی آقایان در این رابطه مطالبی دارند و از آن خدشه جواب داده شده و ذکر ان لازم نیست.

و آن سه احتمال اول که مخدوش بود احتمال چهارم متعین می شود و مورد ما قبول است.

اما جهت سوم در حدیث زراره

کیفیت استدلال به این صحیحه برای اثبات حجیت استصحاب در همه جا یعنی چه در باب وضو و یا غیر وضوء

بیان مطلب:

این صحیحه موردش در باب نقض وضوء است « الرجل ینام وهو علی وضوء »سوال جواب در این رابطه است که شخصی وضوء دارد و می خوابد آیا بعد از خفقة و خفقتان وضوء او نقض می شود یا خیر؟

ما می خواهیم به این روایت استدلال کنیم برای حجیت استصحاب در همه جا یعنی اختصاص به باب وضوء ندارد

بیان توسعه حدیث به غیر باب وضوء

یک بیانی آخوند و یک بیانی مرحوم شیخ و یک بیانی مرحوم میلانی دارد.

مرحوم آخوند در کفایه می فرماید:

عبارت کفایة الاصول: « و تقريب الاستدلال بها

أنه لا ريب في ظهور (قوله عليه السلام: و إلا فإنه على يقين) إلى آخره عرفا في النهي عن نقض اليقين بشي‌ء بالشك فيه و أنه عليه السلام بصدد بيان ما هو علة الجزاء المستفاد من قوله عليه السلام لا في جواب (: فإن حركت في جنبه) إلى آخره و هو اندراج اليقين و الشك في مورد السؤال في القضية الكلية الارتكازية الغير المختصة بباب دون باب »[1]

توضیح عبارت: وقتی این حدیث به عرف عرضه می داریم عرف از این حدیث استظهار می کند که امام آن جواب شرطی که محذوف است و از لا فهمیده می شود یعنی وضوء باطل نیست و بعد علت عدم بطلان وضوء را امام بیان کرد و آن این است که آن یقین و شک این شخص داخل است در یک قضیه کلیه ارتکازیه و آن لا تنقض الیقین بالشک است و قضیه ارتکازیه خارجیه اختصاص به بابی ندارد و در همه جا جاری است پس در این مورد این حدیث اگر مورد سوال سائل شک در وضوء است بخاطر چرت زدن و اما جواب امام اشاره به آن قضیه ارتکازیه می کند که شک ناقض یقین نیست و عرف از این حدیث شریف استفاده می کند که استصحاب جاری کند یعنی به یقین عمل کند.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo