98/11/27
بسم الله الرحمن الرحیم
/ /کتاب القضاء
موضوع: کتاب القضاء/ /
برای اثبات و استوانش این قاعده به روایات فراوانی هم می توان تمسک کرد. فقها غالبأ بی طرفی قاضی را یک مسأله ی اخلاقی تلقی کرده و آن را در بخش آداب القضاء می آورده اند و آن را یک حکم فقهی نمی دانسته اند لذا اسناد پاره ای از این روایات به طور کامل حفظ نشده است. ولی به نگره ما امری که غایت قصوای قضا یعنی عدالت را به مخاطره می اندازد نمی تواند صرفاً یک مسأله اخلاقی باشد بلکه یک حکم فقهی است و جنبه بایستگی و وجوب دارد. یکی از روایات فوق الذکر حدیث ذیل است که در آن امیر مؤمنان علیه السلام به شریح می فرمایند:
ثُمَّ وَاسِ بَيْنَ اَلْمُسْلِمِينَ بِوَجْهِكَ وَ مَنْطِقِكَ وَ مَجْلِسِكَ حَتَّى لاَ يَطْمَعَ قَرِيبُكَ فِي حَيْفِكَ وَ لاَ يَيْأَسَ عَدُوُّكَ مِنْ عَدْلِكَ
تهذيب الأحکام ج ۶، ص ۲۲۵
حضرت می فرمایند مبادا با یکی از متخاصمین خوشرو و با دیگری ترشرو باشی و مبادا در سخن گفتن و نشستن یکی از آنها را بر دیگری برتری دهی، اگر چنین کنی دوست و دشمن چنین گمان خواهند کرد که تو در داوری نیز میان ایشان به عدل و داد داوری نخواهی کرد. در این صورت دوست طمع می کند که به سود او رای دهی و دشمن از اینکه تو درباره او به عدل و داد داوری کنی نا امید خواهد شد. شاید کسی گمان کند که نگاه و سخن و نشستن اموری بیرون از امر داوری هستند لذا اینها آداب و مستحبات و اخلاقیات امر قضا به شما می روند حال آنکه بحث ما در اینجا پیرامون بی طرفی در ذات داوری است نه در مقدمات آن. پاسخ آن است که این امور دقیقاً با مسأله بی طرفی قاضی در پیوند و ارتباط بوده و برای آن هستند که از نقض بی طرفی در خود داوری نیز پیشگیری شود. حتی اگر کسی از این روایات وجوب برابری در نگاه و سخن و نشستن را در نیاید لااقل و کمینه اهمیت بی طرفی در قضا را در می یابد چرا که این روایت دلالت می کند که آنقدر بی طرفی در قضا مهم است که حتی این بی طرفی در مقدمات قضا هم مطلوب دانسته شده است. یعنی هنگامی که در مقدمات قضا بی طرفی مطلوب است در اصل قضا به طریق اولی بایسته است. در روایت دیگری از پیامبر اکرم اسلام صلی الله علیه وآله آمده است که
قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ : «مَنِ اُبْتُلِيَ بِالْقَضَاءِ فَلاَ يَقْضِيَنَّ وَ هُوَ غَضْبَانُ»
من لا يحضره الفقيه ج ۳، ص ۱۱
حضرت از داوری در هنگام خشم نهی فرموده اند چه این خشم و غضب نسبت به طرفین دعوا باشد و چه نسبت به شخص دیگری باشد. در روایت دیگری آمده است که امیر مؤمنان علیه السلام می فرمایند:
قَالَ عَلِيٌّ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ : مَنْ اُبْتُلِيَ بِالْقَضَاءِ فَلْيُوَاسِ بَيْنَهُمْ فِي اَلْإِشَارَةِ وَ فِي اَلنَّظَرِ وَ فِي اَلْمَجْلِسِ.
الکافي ج ۷، ص ۴۱۳
قاضی نباید به یکی کمتر و به یکی بیشتر نگاه کند یا به یکی با مهربانی و به دیگری رسمی و با بی تفاوت نگاه کند. همچنین قاضی باید در چگونگی نشستن خود و در نشاندن طرفین دعوا برابری را نسبت به هر دوی آنها رعایت کند. در روایت دیگری آمده است که کسی به مهمانی نزد امیر مؤمنان علیه السلام آمده و چند روزی در خانه آن حضرت به سر برد و سپس یک مسأله قضایی را طرح نمود. حضرت پرسیدند تو یکی از طرفین این دعوا هستی؟ پاسخ داد آری. حضرت فرمودند بیرون شو چرا که پیامبر اسلام (ص) نهی فرموده اند که خصم را مهمان کنیم مگر اینکه خصم دیگر نیز همراه او باشد.