98/09/17
بسم الله الرحمن الرحیم
/ /کتاب القضا
موضوع: کتاب القضا/ /
برخی در اینجا خرده ای گرفته اند که شایان پاسخگویی است و آن اخباری است که شیعیان را از اجرای حدود در عهد غیبت منع می کنند. این اخبار اجرای حدود را تنها از شؤون و اختیارات امام معصوم می دانند. برای نمونه خبری هست که در دعایم الاسلام و جعفریات آمده است که امام صادق (ع) از امیرالمومنین (ع) بازگو می کنند که حضرت فرمودند:
لا يَصلُحُ الحُكمُ، ولَا الحُدودُ، ولَا الجُمُعَةُ إلّا بِإِمامٍ (عادل)
۲.الجعفريّات : ص ۴۳ عن الإمام الكاظم عن آبائه عليهم السلام ، النوادر للراوندي : ص ۲۳۴ ح ۴۸۱ عن الإمام الكاظم عن آبائه عنه عليهم السلام ، دعائم الإسلام : ج ۱ ص۱۸۲ ، بحار الأنوار : ج ۸۹ ص ۲۵۶ ح ۷۱ .
در برخی از نسخ واژه (عادل) نیست. ظاهر این روایت دلالت دارد بر اینکه حکومت کردن و قضا و اقامه نماز جمعه تنها از شؤون و اختیارات امام معصوم است و دیگری حق ورود به این امور را ندارد. نخست اینکه این خبر مرسل بوده و در سند آن خدشه هست. گذشته از سند از نظر دلالت نیز خرده های چندی بر آن وارد است. اگر روایت را با واژه «عادل» لحاظ کنیم اعم از امام معصوم می شود چرا که وصف عادل می تواند در غیر امام معصوم نیز باشد. بسیاری از کسانی که پیامبر اسلام (ص) و امیرالمومنین (ع) به ولایت و قضاء گماردند مانند مالک اشتر و سلمان فارسی عادل بودند. عدل و عصمت عام و خاص مطلق هستند یعنی هر عادلی معصوم نیست ولی هر معصومی عادل است. از آنجا که در متن روایت هیچ اشاره ای به عصمت نیست پس بر هر فقیه جامع الشرایط عادلی نیز واجب است که در عصر غیبت حکومت اسلامی و قضاء و جمعه را برپا دارد. در واقع مفهوم این روایت آن است که هر گاه امام عادلی در میان بود و لو معصوم نبود واجب است که این سه امر خطیر را بر پا دارد. شخص ستمگر نمی تواند حکومت و داوری و اقامه جمعه کند. از سوی دیگر اگر هم وصف «عادل» را در نظر نگیریم اطلاق واژه امام هم امام معصوم را در بر می گیرد و هم فقه جامع الشرایط عادل را. از این رو دلالت این خبر وارون آن چیزی است که برخی ادعا می کنند و نه تنها شیعیان را از این سه امر در زمان غیبت باز نداشته است بلکه برپا داشتن این سه امر در زمان غیبت را بر ایشان واجب کرده است. اگر مراد روایت امام معصوم بود باید قید و بندواژه ای می آمد که آشکارا بر امام معصوم دلالت کند و اطلاق یا قید «عادل» چنین دلالتی ندارند. فروکاستن وصف از عصمت به عدالت به معنی تعمیم و گسترش دایره معنای امام است. گذشته از اینها مشهور فقهای ما قضاء و جمعه را برای غیر معصوم جایز می دانند. لذا دست یازیدن به این روایت برای حصر این سه امر در امام معصوم با شهرت فتوایی نیز تعارض دارد و بسیاری از فقها شهرت فتوایی را مانند اجماع حجت می دانند. لذا در عصر غیبت در دوره های مختلف فقهای شیعه اقامه جمعه می کردند. گذشته از اینها اسلام یک کل یکپارچه است که اگر پاره ای از عناصر آن را کم کنید چه بسا که به ضد خود بدل شود. اگر دستورات اقتصادی اسلام اجرا نشود و برخی آنقدر سخت گرفتار فقر شوند که برای زنده ماندن دست به سرقت بزنند آیا باید دستورات اسلام درباره قضاء اجرا شده و بر آنها حد جاری شود؟ اجرای حد هنگامی درست است که همه ابعاد اسلام محقق شود. تا همه ابعاد اسلام محقق نشود غایت قصوای اسلام تحقق نخواهد یافت و البته تحقق همه ابعاد اسلام جز به دست امام معصوم (ع)شدنی نیست.