98/08/15
بسم الله الرحمن الرحیم
/ /فقه القضا
موضوع: فقه القضا/ /
می توان حیاد القاضی را اینگونه تعریف کرد که «حیاد القاضی التزامه بالمساوات بین الخصوم من جمیع الجهات فی مراحل عملیه القضاء کلها» یعنی بی طرفی قاضی آن است که قاضی از هر جهت و در همه مراحل ملتزم به مساوات میان طرفین نزاع باشد. قاضی نباید در سلام کردن و سخن گفتن یکی را بر دیگری مقدم بدارد. قاضی نباید یکی را بدون دیگری یا یکی را پیش از دیگری به حضور بپذیرد. نباید جای یکی را برتر از دیگری قرار دهد. نباید با یکی گشاده رو و با دیگری ترش رو باشد. قاضی باید آنقدر کارکشته و بر نفس خود چیره باشد که حتی در دل هم به یکی توجه افزون تری نداشته باشد. این مساوات گاه ماندند مساوات در سلام کردن و سخن گفتن سویه اخلاقی دارد و گاه سویه فقهی و بایستگی و وجوب دارد. کما اینکه در داستان درء طلحه امیرالمومنین علیه السلام با اینکه خلیفه بودند برای بازگرداندن زره طلحه به بیت المال از یک یهودی به دادگاه شکایت بردند و خلیفه مسلمین در دادگاه با یک یهودی برابر انگاشته شد. یا در ماجرای دیگری در اختلاف میان امیرالمومنین علیه السلام و شخص دیگری خلیفه دوم قاضی بود. پس از داوری به زیان امیرالمومنین (ع) عمر آن حضرت را ناراحت دید. پرسید یا اباالحسن آیا از داوری من رنجیده خاطر شدید؟ حضرت پاسخ دادند خیر بلکه از اینکه مرا با کنیه و ابالحسن خطاب کردی که نشانه احترام است و طرف دیگر نزاع را با نام خطاب کردی آزرده خاطر شدم. امیر مؤمنان علیه السلام در اینباره می فرمایند:
من أفضل الاختيار و أحسن الاستظهار أن تعدل في الحكم و تجريه في الخاصّة و العامّة على السّواء.
غرر الحکم و درر الکلم، ج 1، ص 578
یعنی برترین انتخاب و پشتگرمی آن است که به عدالت حکم کنی و حکم خدا را بر آشنا و غریبه به طور یکسان جاری نمایی
در داستان دیگری یکی از بزرگان در ماه رمضان شرب خمر کرده بود و قبیله او بر امیرالمومنین علیه السلام برای بخشش او و جاری نکردم حد الهی پافشاری می کردند حضرت فرمودند:
هَلْ هُوَ إِلَّا رَجُلٌ مِنَ الْمُسْلِمِينَ انْتَهَكَ حُرْمَةً مِنْ حُرَمِ اللَّهِ فَأَقَمْنَا عَلَيْهِ حَدَّهَا زَكَاةً لَهُ وَ تَطْهِيراً يَا أَخَا بَنِي نَهْدٍ إِنَّهُ مَنْ أَتَى حَدّاً فَأُقِيمَ كَانَ كَفَّارَتَهُ يَا أَخَا بَنِي نَهْدٍ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ فِي كِتَابِهِ الْعَظِيمِ وَ لا يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلى أَلَّا تَعْدِلُوا اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوى
یعنی او یکی از مسلمین است و مانند هر مسلمانی باید حد الهی بر او جاری شود و این حد مایه تطهیر او خواهد شد
در جای دیگری حضرت می فرمایند:
وَ قَالَ: عَلَيْكَ بِالْعَدْلِ فِي اَلصَّدِيقِ وَ اَلْعَدُوِّ
منبع: مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل ج ۱۱، ص ۳۲۰
یعنی در مقام داوری و دادرسی نباید میان دوست و دشمن تفاوتی بگذاری. حتی اگر یکی از طرفین دعوا در گذشته به قاضی ستم کرده باشد قاضی نباید ستمگری گذشته او را در داوری امروز خویش دخالت بدهد. حضرت در اینباره می فرمایند
أعدَلُ النّاسِ مَن أنصَفَ مَن ظَلَمَهُ
یعنی دادگرترین انسان کسی است که نسبت به کسی که به او ستم کرده است به عدل و داد رفتار کند
امام حسن مجتبی علیه السلام می فرمایند از ویژگی های پدرم علی (ع) آن بود که هرگز با دوست و دشمن در مقام داوری از موضع انتقام عمل نکرد. در مورد دیگری از امیرالمومنین علیه السلام پرسیده شد اگر یکی از طرفین دعوا از مریدان شما باشد و دیگری اگر بتواند از کشتن شما دریغ نکند شما چگونه میان ایشان داوری می کنید؟ حضرت فرمودند دشمنی آن شخص با من به خداوند ارجاع می شود ولی در امر قضا من میان ایشان به عدل و داد داوری خواهم کرد.
مساوات در قضاء از سویی شاید در ضمن قاعده حیاد القاضی مطرح شود و از سوی دیگر شاید در میان قاعده «نزاهه القضاء» باشد. قاعده ی نزاهه القضاء می گوید قضاء و فرآیند آن نه تنها از هر عیب و نقص بلکه حتی از شائبه عیب و نقص هم باید برکنار باشد. کما اینکه برخی از فقها قضاوت قاضی بر اساس علم شخصی را به سبب همین قاعده جائز نمی دانند چون شائبه جانبداری در آن پیش می آید.