« فهرست دروس
درس فقه استاد علی‌اکبر رشاد

1402/09/22

بسم الله الرحمن الرحیم

/قاعده سیاق /مفاهیم

 

موضوع: مفاهیم/قاعده سیاق /

 

نمایه ای از درس

 

پیوند میان قاعده سیاق و علم معانی

 

علم معانی که حالات لفظ مانند تقدیم، تاخیر، ذکر و حذف و حالات دیگر لفظ را بررسی و دلالت آنها را بر معنای مراد گوینده نشان می دهد نیز از اسلوب های لفظ گفتگو می کند و با سیاق این همانی یا هم پوشانی دارد. با بررسی اسلوب های لفظی علم معانی چه بسا بتوان به مصادیق فراوانی از قاعده سیاق دست یافت و با دسته بندی مصادیق سیاق افراد سیاق را به دست آورده و با دسته بندی افراد آن، اقسام سیاق را شناسایی کرد.

 

در اینجا این پرسش پیش می آید که آیا قاعده سیاق تنها ویژه ی برداشت ها و استنباط های فقهی است یا در همه ی حوزه های معرفت دینی کاربرد دارد و همچنین آیا قاعده ی سیاق ویژه ی قرآن است یا در همه ی متون و نصوص دینی و غیر دینی قابل استفاده است. روشن است که قاعده ی سیاق ویژه ی فهم شریعت نیست بلکه می توان از آن در همه ی حوزه های معرفتی و اضلاع هندسه ی معرفتی دین مانند قلمرو عقاید و تولید علم دینی و استنباط گزاره های معنوی و عرفانی یا اخلاق دینی و کشف احکام فقهی بهره برد. این قاعده در همه ی انواع نصوص نیز کاربرد دارد گرچه بیشتر در قرآن از آن استفاده می شود.

نکته ی دیگر اقسام سیاق است. این قاعده همانگونه که دارای افراد و مصادیق فراوانی است چه بسا دارای اقسامی نیز باشد که این جای استقراء و احصاء دارد و چه بسا بتوان با نگاهی فراگیر به مصادیق سیاق و بررسی تفاوت های میان آنها به اقسام سیاق پی برد. در سیاق عناصر چندی نقش پرداز هستند. نخست عنصر اسلوب است مانند تقدیم ما حقه التاخیر. این اسلوب یک ساختار است که ما از آن دریافتی داریم و آن را قرینه می نامیم. از مجموعه ی این ساخت ها و قرائن یک گزاره ی کلی به دست می آید که سیاق کلام دارای دلالت است و این کلی قاعده سیاق نام می گیرد. پس این قاعده پای در لفظ دارد ولی منظوق نیست و در عین حال مفهوم هم نیست چرا که معنای دوم به شمار نمی رود چنانکه مفهوم نیز پای در لفظ داشت ولی منطوق نبود. هر آنچه که خاستگاه آن لفظ است و پای در لفظ دارد منطوق نیست. همچنین سیاق فرامتنی و ورالفظی نیست تا به التزام و عقل فهمیده شود. علم معانی که حالات لفظ مانند تقدیم، تاخیر، ذکر و حذف و حالات دیگر لفظ را بررسی و دلالت آنها را بر معنای مراد گوینده نشان می دهد نیز از اسلوب های لفظ گفتگو می کند و با سیاق این همانی یا هم پوشانی دارد. با بررسی اسلوب های لفظی علم معانی چه بسا بتوان به مصادیق فراوانی از قاعده سیاق دست یافت و با دسته بندی مصادیق سیاق افراد سیاق را به دست آورده و با دسته بندی افراد آن، اقسام سیاق را شناسایی کرد. برای نمونه تکرار و بازگفت واژه یکی از اسلوب های علم معانی است. مثلا از امام زین العابدین پرسیدند که کجا به شما بیش از همه سخت گذشت و حضرت فرمودند الشام الشام که این بازگفت و تکرار از اسلوب های سیاق به شمار می رود و تاکید را می رساند. به مثابه ی نمونه ی دیگری از قاعده سیاق می توان به این آیه شریفه دست یازید که خداوند می فرماید

 

﴿وَأَنَّا لَا نَدْرِي أَشَرٌّ أُرِيدَ بِمَنْ فِي الْأَرْضِ أَمْ أَرَادَ بِهِمْ رَبُّهُمْ رَشَدًا﴾[1]

 

گرچه شر در آیه ی بالا نسبی است و از پرودگار شر مطلق سر نمی زند و آنچه که از دیدگاه ما شر است در کلان هستی خیر آن بر شر آن چیرگی دارد ولی باز هم به پاس جایگاه پرودگار متعال فعل «أُرِيدَ» به صیغه مجهول آمده است تا شر به خداوند نسبت داده نشود. کما اینکه گاه برای تضعیف یک قول قائل را نام نمی بریم و آن را به شکل مجهول و با واژه «قیل» می آوریم. یک اسلوب دیگر در علم معانی که از جنس سیاق است اطناب است مانند این دو آیه ی شریفه

 

﴿وَمَا تِلكَ بِيَمِينِكَ يَٰمُوسَىٰ قَالَ هِيَ عَصَايَ أَتَوَكَّؤُاْ عَلَيهَا وَأَهُشُّ بِهَا عَلَىٰ غَنَمِي وَلِيَ فِيهَا مَـَٔارِبُ أُخرىٰ ﴾[2]

 

در این دو آیه پرگویی حضرت موسی سیاق است و نشان از شیفتگی او نسبت به پرودگار متعال دارد.

یکی دیگر از اسلوب های سیاق که در علم معانی هم از آن گفتگو شده است اختصاص است مانند این جمله که «انا الفقیر المسکین» که در این اسلوب مسند الیه به شکل ضمیر آمده و سپس مسند، همراه لام تعریف ذکر می شود و این سیاق بر حصر مسند در مسند الیه دلالت دارد. نمونه ی دیگر سیاق در قرآن برخی از افعال ماضی است که از وقایع قیامت خبر می دهند و ماضی بودن آنها سیاقی است که بر حتمی بودن وقوع آنها دلالت دارد. نمونه دیگر آن است که خبر گاه بر انشاء دلالت می کند بلکه دلالت آن بر انشاء گاه از خود لفظ انشاء نیرومندتر است مانند اینکه فرمانده به سرباز می گوید به دشمن یورش می بری و بر او چیره می شوی یعنی بر او یورش ببر و بر او چیره شو.


logo