« فهرست دروس
درس فقه استاد علی‌اکبر رشاد

1402/03/01

بسم الله الرحمن الرحیم

شرط ذکوریت/شرائط قاضي /کتاب القضاء

 

موضوع: کتاب القضاء/شرائط قاضي /شرط ذکوریت

 

شرط ذکورت در قاضی القضاة

 

پس از شرط پاکزادی شرط دیگری که برای قاضی القضاة به میان آورده اند شرط مرد بودن و ذکورت است. می توان از راه های گوناگون برای استوانش این شرط فرنودآوری نمود. برای استوار نمودن این شرط می توان به سرشت و فطرت بشری و همچنین به قاعده سنخیت موضوع و حکم دست یازید. نخست اینکه در آفرینش مرد و زن از سویه های گوناگون مانند حواس و عواطف و چیرگی عواطف و خردورزی بر هم جدایی هست و این جدایی لزوماً به معنی برتری یکی از ایشان بر دیگری نیست. گزاف نیست اگر گفته شود که عواطف زنان از خرد ایشان نیرومندتر است. همچنین دانسته نیست که چیرگی خرد بر عاطفه در مردان برتری و فضیلت باشد. آنچه که دانسته و آشکار است این است که مرد بی زن و زن بی مرد چه در نهاد خانواده و چه در جامعه نارسا و کاسته هستند. اینگونه نیست که مرد سرآمد باشد و زن کاسته. هر دو بی هم کاسته اند و با هم سرآمد. اگر هم پشتی و هم گامی مرد و زن نبود بشریت از میان می رفت. اگر چیرگی عاطفه زنان بر عقل ایشان کاستی زنان شمرده شود باید چیرگی خرد مردان بر عاطفه ایشان را نیز کاستی بدانیم. اینگونه نیست که ارج عاطفه کمتر از خرد باشد. گرچه عاطفه لبریز بانوان از سرشت ایشان بر می خیزد ولی خداوند در قرآن زنان را از سخن گفتن همراه با مهرورزی با مردان بازداشته است آنجا که می فرماید :

﴿يَا نِسَاءَ النَّبِيِّ لَسْتُنَّ كَأَحَدٍ مِنَ النِّسَاءِ ۚ إِنِ اتَّقَيْتُنَّ فَلَا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَيَطْمَعَ الَّذِي فِي قَلْبِهِ مَرَضٌ وَقُلْنَ قَوْلًا مَعْرُوفًا﴾﴾

 

در نشست و برخاست با دیگران بانوان باید آوا و آهنگ سخن خویش را پاس بدارند و از نرم گویی و شیرین زبانی بپرهیزند. این امری است که در گفتار امیرالمومنین علیه السلام هم آشکارا آمده است که :

 

وَلاَ تُمَلِّكَ الْمَرْأَةَ مِنْ أَمْرِهَا مَا جَاوَزَ نَفْسَهَا، فَإِنَّ الْمَرْأَةَ رَيْحَانَةٌ، وَلَيْسَتْ بِقَهْرَ مَانَة

 

حضرت می فرمایند باری بر دوش زن منه که توان بردن آن را ندارد چرا که زن گلی خوشبوی است نه پیشکار خانه. برخی از امور دشوار سنخیتی با زنانگی بانوان ندارند. زن نماد زیبایی کردگار و مرد نماد شکوه و جلال پرودگار است.

 

در کارِ گلاب و گل حکمِ ازلی این بود

کـ‌این شاهدِ بازاری وان پرده‌نشین باشد

 

دانایی و فرزانگی پروردگار چنین اقتضا کرده است که زنان ریحانه باشند و مردان قهرمان. امور باید به تناسب میان زن و مرد بخش شوند و این هرگز به معنی برتری یکی بر دیگری نیست. به فرموده شهید مطهری زن و مرد همانند نیستند بلکه برابر هستند. نباید از زن بخواهیم که مانند مردان بارهای گران بردارد. برابری حقوق جدا از همانندی در توانمندی هاست. همانند انگاشتن زن و مرد مانند خریدن لباس های یک اندازه برای فرزندان قد و نیم قد است. این سنجش میان زن و مرد مانند آن است که آهن را با شیشه بسنجیم که آهن برتر است یا شیشه. روشن است که هیچکدام بر دیگری برتری ندارند. در جایی آهن نیاز است و در جای دیگر شیشه درخور است. ریاست دستگاه قضا هم از شوونی است که عهده داری آن برای زنان دشوار است و وارون سرشت ایشان است. امروزه هم در کشورهای جهان کمتر کشوری است که کانون قضایی آن را بانوان عهده دار باشند. گرچه گاه عهده دار شده و حتی بهتر از مردان دستگاه داوری را گردانده اند، لیک نمونه های اندک قاعده ساز نیستند. توده مردم و حتی بانوان نیز پذیرای ریاست سیاسی و اجتماعی زنان نیستند و این امری است که در درازای تاریخ در همه اقوام و اقشار بوده است و در فرهنگهای گوناگون دیده می شود. و چه بسا این بخش از فرهنگ ملل برآمده از سرشت و فطرت بشری باشد.

دلیل دیگر این اصل است که کسی بر دیگری ولایت ندارد مگر آنکه با دلیل استوانش شود. و هیچ دلیل استواری برای ولایت بانوان در دست نیست. حال آنکه درباره مردان آیات و روایاتی در دید است که ایشان را از آن اصل پیش گفته بیرون می کند. با اینکه در میان بانوان کسی مانند صدیقه کبری فاطمه زهرا سلام الله علیها بوده است که خداوند به آفرینش ایشان بر جهانیان می بالیده است و در وصف ایشان فرموده است:

﴿إِنَّا أَعْطَیْنَاکَ الْکَوْثَرَ فَصَلِّ لِرَبِّکَ وَانْحَرْ إِنَّ شَانِئَکَ هُوَ الأبْتَرُ﴾

با این حال ولایت سیاسی و امامت به آن حضرت واگذار نشده است. به هر روی شرط مرد بودن و ذکورت افزون بر ولایت کبری و رهبری در زیرشاخه های آن مانند ریاست قوه قانونگذاری نیز آمده است و در جای خود از آن گفتگو می شود.

 

logo