« فهرست دروس
درس فقه استاد علی‌اکبر رشاد

1402/02/17

بسم الله الرحمن الرحیم

/شروط قاضی /فقه القضا

 

موضوع: فقه القضا/شروط قاضی /

 

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

 

قضاوت عمومی یا جمعی در نهاد شورای حل اختلاف

 

امروزه در دنیا چیزی باب شده است به نام داوری همگانی یا قضاوت جمعی. در ایران هم به تازگی اینگونه داوری های گروهی در نهادی به نام شورای حل اختلاف انجام می پذیرد.

قضاة این شورا تخصصاً از گفتار شرائط قاضی بیرون هستند نه در میان قضاة باشند سپس استثناء شده باشند. چرا که اینگونه کارها را نمی توان داوری و قضاوت نامید بلکه ایشان ریش سفیدی می کنند و کشمکش ها را گره گشایی می کنند .

 

»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«

 

قاضی مأذون هم تخصصاً از شمول شرایط قاضی خارج است

 

یکی از نمونه های که از گفتار شرائط قاضی بیرون است جستار قاضی مأذون است. قاضی مأذون کسی است که از سوی معصوم یا ولی أمر غیر معصوم اذن می یابد که عهده دار أمر قضا شود. برای نمونه شاید به سبب کمبود افراد جامع شرائط قضاء در جامعه و نیاز کشور به قاضی، ولی امر از سر ناچاری یا هر مصلحت دیگری به افرادی که مجتهد نیستند یا برخی دیگر از شرایط را ندارند اذن دهد که به امر قضاء بپردازند.

این افراد در واقع قاضی خودفرمان و خودایستا نیستند بلکه باید بر اساس فتاوای ولی امر حکم بدهند. گویی کار او در واقع داوری نیست بلکه کارش تطبیق احکام بر مصادیق است.

در اینجا هم ادله اشتراط ذکورت منصرف هستند به قاضی منصوب چون کسی که قاضی مأذون است به یک معنی از اساس قاضی نیست. اینگونه نیست که بگوییم قاضی مأذون یک قاضی خودفرمان و جداسر است و باید مجتهد و دادگر باشد یا شرائط دیگر مانند ذکورت را دارا باشد. قاضی مأذون خودسالار نیست بلکه بر اساس فتاوای ولی أمر یا قوانین، داوری می کند. در اینجا قاضی حقیقی ولی امر است و از روی مجاز به قاضی مأذون قاضی گفته شده است. نقش قاضی مأذون تنها تطبیق فتاوای ولی أمر بر موارد و مصادیق است .

 

»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«

 

بعضی از شرائط مانند عقل شامل قاضی مأذون هم می شوند

 

گرچه شرائطی مانند عقل در قاضی مأذون هم بایسته هستند چرا که ولی أمر به شخص بی عقل اذن قضا نمی دهد. چه بسا شرط عدل هم اینگونه باشد چون اگر شخص دادگر نباشد نمی توان به اینکه فتاوای ولی أمر را به درستی بر مصادیق تطبیق دهد اعتماد کرد ولی شرط ذکورت اینگونه نیست و ولی أمر شاید به یک بانویی به ویژه در امور بانوان إذن قضا دهد. برای نمونه به خانم مجتهدی در امور بانوان إذن قضا بدهد یا چون بانوان در پاره ای از امور ریز بین تر هستند به آنها إذن قضا بدهد. این إذن ولی فقیه از باب حکم دومین است. یعنی یا به سبب تغییر موضوع یا یک مصلحت ارجمند دیگر ولی أمر حکمی جدا از حکم نخست می دهد و این تعریف احکام تدبیری و حکم حکومتی همگانی را نیز در بر می گیرد.

 

»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«

 

دفع دخل مقدر

 

اگر کسی خرده بگیرد که شما برای استوانش ذکورت قاضی بیش از ده فرنود آوردید که برخی از آنها اشاره به سنجه و مناط اشتراط داشتند. برای نمونه می گفتند بانوان اگر جایگاه قضاء را عهده دار شوند ناچار باید با مردان همنشینی کنند. یا از منزل بیرون روند. یا برای نمونه خانم ها عاطفه نیرومند تری نسبت به مردان دارند و تاب امر قضا را ندارند. اگر کسی بگوید میان قاضی منصوب و قاضی مأذون در این سنجه ها و ملاک هایی که برای شروط بالا آمد چه جداسری هست؟ ما پاسخ می دهیم نخست آنکه استوانش قطعی بودن مناط های بالا بسیار دشوار است برای نمونه اینکه بتوانیم به قطع استوار کنیم که شرط ذکورت در قاضی به این سبب است که بانوان عواطف شکننده تر و زودکنش تری نسبت به مردان دارند سخت است. شاید اگر سنجه حکمی به یقین استوانش شود حتی ولی امر هم نتواند آن حکم را بشکند. اگر هم مناط شرایط بالا استوانش شود باز هم ما نباید از مرز مناط پا را فراتر بنهیم و چیزی را بر بانوان بار کنیم. برای نمونه اگر به راستی ملاک ذکورت قاضی، عواطف بانوان است در موارد قصاص و مانند آن به بانوان إذن قضاء داده نشود ولی در مسائل مالی و حقوقی اجازه داده شود.

 

»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«

کسانی که در فرآیند قضا حضور دارند ولی حکم نهایی نمی کنند مشمول شرائط قاضی نیستند

 

نمونه دیگری که از شرایط قاضی تخصصاً بیرون است افرادی هستند که در فرآیند قضاء حضور دارند و ایشان نیز قاضی خوانده می شوند. ولی تخصصاً بیرون از شمول شرایط قاضی هستند مانند قاضی تحقیق ، بازپرس ، بازجو و مانند اینها که در فرآیند قضاء دستی دارند ولی حکم نمی کنند. کار ایشان گرچه در پیوند با أمر قضا است ولی قضا نیست. این افراد هم گرچه برای نمونه نام قاضی تحقیق خوانده می شوند ولی در ایشان شرایط قاضی من جمله شرط ذکورت بایسته نیست. حتی برخی از امور هست که اگر یک خانمی در فرآیند قضا در کنار قاضی حضور نداشته باشد کار به درستی پیش نخواهد رفت. از این روی در پاره ای از محاکم حتی حضور بانوان بایسته و لاژم است. فرآیند دادرسی مراحلی دارد که حضور یک خانم به عنوان کارشناس امور بانوان شاید در آنها بایسته و ضروری باشد . از این روی اگر کسی شرط ذکورت را بپذیرد باید بگوید شرط ذکورت آنها برای قاضی منصوب است که در جایگاه انشاء حکم خودایستا و خودفرمان است. نمونه هایی هم هستند که شرائط قاضی در آغاز آنها را در بر می گیرد ولی تخصیصاً از آن شرائط استثنا شده و بیرون می شوند.

 

و صلی الله علی محمد وآله الطیبین الطاهرین

 

logo